دومین روز کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان در روز شنبه دوازدهم جولای، ساعت ۱۰ صبح به وقت کالیفرنیا، با پیام گلناز امین آغاز به کار کرد. در روز دوم کنفراس ۱۲۰ تن حضور داشتند که ۹۵ زن و ۲۵ مرد را شامل میشدند.
گلناز امین، از بنیانگذاران بنیاد پژوهشهای زنان، پیام بنیاد را به اطلاع حاضرین رساند. گلناز امین در این پیام به راهی که ۲۵ سال پیش بنیاد آغاز کرده اشاره نمود و گفت که هدف بنیاد کاشتن نهالهای امید و هدیهی میوههای آن به نسلهای بعدی بوده و ادامه داد: “مژده که نهالههای ما به بار نشستهاند و میوههای ما همراه با نسل بعدی رسیدهاند… امروز بیش از همیشه در این اطاق عزیزانی هستند که همسن و سال بنیاد ما هستند”.
خانم امین در ادامه، هدف بنیاد را نه رسیدن به قدرت، پول و کشورگشایی، که تغییر ساختارهای بنیادی سیاسی و اجتماعی دانست و بر لزوم توافق و اتحاد بر این اصول تاکید کرد. از تفاوتها گفت و لزوم احترام به تفاوتها، و اینکه این تفاوتها میتوانند به نقطهی قوت تبدیل شوند. وی در ادامه به مشکلاتی هم که در بنیاد با همراهان سالیان داشته اشاره کرد و از “بیانیه علیه هم صادر کردن، بایکوت و بدخواهی” پرهیز داد و آنها را سنگ انداختن به همدیگر دانست. گلناز امین سخنان خود را اینگونه به پایان رساند: همهی ما به عنوان عضوی از جنبش زنان، جزو یک بدنه هستیم. باید بدانیم، تفرقه که بیاندازیم، ما نیز تنها میمانیم، ما همرزم و همزنجیریم، در راهی که میرویم، پیروزی تکنفره بیمعناست، ما همه با هم برندهایم یا همه با هم بازنده”.
پس از پیام بنیاد، برنامهبا سخنرانی ژانت آفاری پژوهشگر و استاد دانشگاه سنتباربارا ادامه یافت. موضوع سخنرانی خانم آفاری «عشق در مصر، ایران و ترکیه: تضادهای روابط عاشقانه و جهان فیسبوک» بود.
ژانت آفاری همراه همکاران خود در دانشگاه سانتباربارا پرسشنامهای را به زبانهای فارسی، عربی، ترکی و اردو در رابطه با نقش عشق، سکس، مذهب، تضادهای روابط عاشقانه و جهان فیسبوک تهیه و در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ از طریق فیسبوک به کشورهای مصر، الجزایر، فلسطین، تونس، ترکیه، ایران فرستادهاند. پرسشنامه شامل ۸۳ سئوال بوده، ۴۵هزار تن پرسشنامه را دیدهاند و ۲۵هزار تن به سئوالات پاسخ دادهاند. سن پاسخدهندگان بین ۱۸ سال تا ۳۵ سال بوده است. خانم آفاری با تمرکز بر روی پنجهزار پاسخ از سه کشور ایران، مصر و ترکیه، نتیجهگیری و تحلیل خود را اینگونه ارائه داد: نهاد ازدواج در خاورمیانه در حال تغییر است و ازدواج بر پایهی عشق دارد جای ازدواج سنتی را میگیرد. اما در عین حال، سنتهای دست و پاگیر مربوط به روابط بین دختر و پسرحاکم در این کشورها، هنوز مشکلساز هستند و همسریابی همچنان در بسیاری موارد بر مبنای روشهای سنتی صورت میگیرد.
در این پرسشنامه از اهمیت نقش مذهب، میزان مذهبی بودن افراد و اهمیت مذهبی بودن همسر، اهمیت حجاب و اهمیت پیاده شدن قانون شریعت نزد افراد پرسوجو شده است. نتیجهای که از این بخش از پرسشنامه گرفته شده، این بوده که تقوا، مذهبی بودن و باحجاب بودن تناقضی با اعتقاد به عشق با ازدواج ندارد. یعنی افرادی که اعتقادات مذهبی بسیار بالایی هم دارند و یا طرفدار حجاب هستند، به ضرورت عشق در ازدواج معتقدند. در یک دسته سئوال دیگر، از افراد پرسیده شده که تا چه حد حاضرند در ارتباطگیری با فرد مورد علاقهی خود پیش بروند و اینکه حضور دختران و پسران را در محلهای عمومی (به عنوان دوست پسر و دختر) میپسندند یا نه. در این مورد اکثریت افراد مذهبی یا افرادی که معتقد به حجاب برای زنها هستند، مخالف این نوع رابطه و این حضور بودند. مخالفت با مسائلی مانند دست همدیگر را گرفتن و بوسیدن در میان کسانی که به حجاب معتقد بودند، بسیار شدید بود. اما وقتی پرسیده شد که آیا خودتان این کارها را انجام دادهاید یا نه؟ بسیاری از کسانی که میگفتند این کار غیراخلاقی است و نباید انجام شود، در زندگی شخصی خودشان این کار را انجام داده بودند. یعنی حدود ۳۰درصد زنهای مجرد معتقد به حجاب در کشورهای مصر، ترکیه و ایران (در کل کشورها ۳۸ درصد) حداقل یک بار مردی را در روابط عاشقانه بوسیدهاند.
یکی از سئوالات دیگر این بوده که آیا عشق بعد از ازدواج میتواند پیش بیاید یا نه و آیا بنا نهادن ازدواج بر مبنای عشق، تاثیری در روابط زن و شوهر در آینده دارد یا خیر؟ پاسخها نشان دادند که زن و شوهرهایی که بر پایهی عشق ازدواج کردهاند، به طور قابل توجهی هنوز به هم علاقهمند هستند، ولی در عین حال ازدواجهایی که بر اساس عشق و محبت شکل گرفتهاند، متزلزلترند.
ژانت آفاری در ادامه به نگاه آنتونی گدنز به ازدواجهای مدرن در غرب پرداخت و به پروسهی متضادی که از یک سو روابط عاشقانه بین زن و مرد منجر به دمکراتیزاسیون اجتماع میشود، اما از سوی دیگر نهاد سنتی ازدواج و خانوادهی سنتی را متزلزل میکند و فرمهای جدید خانواده را به وجود میآورد، اشاره کرد. این پروسه که در کشورهایی مانند ایران، مصر و ترکیه هم در حال افزایش است، موجب خشم مردان میشود. چرا که در نهاد سنتی خانواده مرد کنترل کامل را از لحاظ در خانه دارد، اما هرچه این حقوق مردان در خانه کمتر میشود، خشم و عصبانیت آنها بیشتر میشود و از نگاه این پژوهشگر (گدنز) شاید بشود بروز این خشم را در تجاوزهایی که در خیابانها در کشورهایی مانند مصر به زنان میشود دید.
پانل بعدی کنفرانس میزگرد «تاثیرات و چالشهای مشارکت و همکاری کنشگران در حوزهی زنان»، با شرکت اعظم بهرامی، شراره شاهرخی و امیر یعقوبی بود.
در این میزگزد که کیانا کریمی ادارهکنندهی آن بود، اعظم بهرامی از ایتالیا، چگونگی تاثیر منفی یک حکومت مذهبی و ایدئولوژیک را بر کنشگری مؤثر زنان بررسی کرد. با توجه به آماده نشدن ویزای خانم بهرامی، ایشان از طریق اسکایپ با حاضرین سخن گفتند که متاسفانه به دلیل اشکال فنی، سخنرانیشان ناتمام ماند. به اعتقاد اعظم بهرامی، اگر زنها در کشورهای اسلامی با تلاش به تحصیلات عالی هم برسند، به دلیل قوانین اسلامی ضد زن، باز هم به صورت ابزار اجرایی باقی میمانند.
شراره شاهرخی از امریکا، مشکلات و موانع شکلگیری ائتلافی سازنده بین گروهها و سازمانهای فعال حوزهی زنان را برشمرد. از نظر خانم شاهرخی، امروز نمیتوان تفاوتهای اساسی موجود بین زنان را نادیده گرفت و یا وانمود کرد که فقط یک لیست مشخص از خواستهها وجود دارد. وجود این تفاوتهای عینی در بین زنان، از یک سو، و جهانی شدن مسائل زنان، از سوی دیگر، در حوزهی فکر نیز تنوع و چندگانگی ایجاد کرده است. به این ترتیب نمیتوان فقط یکی از دیدگاههای فمینیستی را «برحق» دانست و بقیه را باطل دید.
شراره شاهرخی در ادامه به این نکته اشاره کرد که در شرایط امروز ایران، حاکمان تلاش میکنند چنین وانمود کنند که زنان ایرانی همگی از یک «نوع» هستند: مسلمان شیعه. در پایان، ایشان به اهمیت کثرتگرایی اشاره کرد و گفت که کثرتگرایی با به رسمیت شناختن تفاوتها، از نفی کردن دیگری میپرهیزد، چرا که میداند تنوع و چندگانگی در جامعه، بدون وجود تفاوتها بیمعنی است.
امیر یعقوبی از ایران، به بررسی جنبش زنان و لزوم بازگشت زنان به عرصهی سیاسی سخن گفت. آقای یعقوبی به کمپین یکمیلیون امضا پرداخت و از انتقادهایی گفت که به عدم حضور این کمپین در انتخابات ۸۸ و در جنبش سبز میشود. به باور ایشان، کمپین شناخت درستی از دولت ایران نداشت.
پس از استراحت ناهار، نوبت به شعرخوانی لیلا فرجامی نویسنده، شاعر و روانکاو که از چهارده سالگی در امریکا زندگی میکند و سالهاست به نوشتن شعر و ترجمه مشغول است، رسید. لیلا فرجامی که به دو زبان انگلیسی و فارسی شعر میگوید، از مجموعهی در حال انتشار خود به نام «پیش از غرق شدن» چند شعر برای حاضرین دکلمه کرد.
«بوف سفید»:
دوستت دارم
به اندازهی زبان مهاجری
که بومیان از درکش عاجزند
شبها زیر نور ماه
دهانت پر از فاجعهی شعر میشود
و اُرکیدهایی کبود
از دو سوی چشمهایت میرویند
آنگاه دو دست زبر زمان
بر پوست فرسودهات میسایند
فرقی نمیکند در کجای جهان باشی
نه جای انگشتهایت
به نقشههای کاغذی
مانده است،
و نه رد دو پایت بر خاک
گویا هیچ نصفالنهار یا دریایی
از خطهی تنت
عبور نمیکند
خانهات معبد زنگهایی است که
بیهشدار
به صدا میآیند
و جادهای که تو را به انتها میبرد
جوی آرامی است که به ساقههای نرم پونه
پیوند میخورد
دوستت دارم
چرا که تبعید نام اول توست
و تنهایی تخلص سالهایت
بوف سفیدی که بر سرت نشسته است
نور بُرّایی دارد که پردهی تاریک را قطع میکند.
میزگرد تلاقی هویتها و چالشهای ارتباطی کنشگران چپ، گرداننده: علیاکبر مهدی، استاد جامعهشناسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا (نورتریچ)
در این میزگرد سمیه رشیدیان، فارغالتحصیل جامعهشناسی که در ایران از ادامه تحصیل محروم شده و در حال حاضر در امریکا زندگی و تحصیل میکند، در سخنرانی خود با عنوان «فاصلههایی که باید پیمود: بررسی همکاری بین فعالان جنبش زنان داخل و خارج ایران پس از انتخابات ۸۸»، به بررسی روی کار آمدن دولت پس از انتخابات ۸۸ بر روی جنبش زنان و بحرانهایی که برای آن به وجود آورد سخن گفت. از جمله بحران مشروعیت و اینکه آیا درست است در این شرایط به ادامهی فعالیتهای قبلی پرداخته شود یا نه. مسئلهی دیگر نوع رابطهی جنبش زنان با جنبش سبز بود که عدهای معتقد بودند جنبش زنان جدا از جنبش سبز نیست و در پیوند با آن باید به راه خود
ادامه دهد.
سمیه رشیدیان در ادامهی بحث خود، به بررسی رابطهی بین «داخلیها» و «خارجیها» پرداخت و گفت که بعد از انتخابات ۸۸ این رابطه که قبلاً نیز وجود داشت، پررنگتر شد. اما رابطهها همیشه بر پایهی دوستیها و ارتباطهای افراد وجود داشته و یک روند مستمر و همهجانبه نبوده است. خار
ج شدن بخشی از فعالین زن بعد از انتخابات ۸۸ نیز روی جنبش زنان در ایران تاثیر گذاشت و با خارج شدن این فعالین، جنبش زنان بخشی از بدنهی خود را از دست داد. از سویی به خاطر مسائل امنیتی، ارتباط بین فعالان خارج شده و کنشگرانی که در ایران مانده بودند، بسیار کم شد. از سوی دیگر مشکلات مهاجرت نیز تاثیر خود را روی زنان فعال مهاجر گذاشت.
سپس افسانه کلانتری از امریکا به بحث «به چالش کشیدن مفهومی متجانس از زنان مهاجر ایرانی» پرداخت. وی که پیش از این نیز در مقالهای مفهوم «زنان مهاجر» را نقد کرده، معتقد است که اکثر زنان مهاجر به صورت یک گروه همگون بررسی میشوند، در صورتی که زنان مهاجر هم دارای اختلافت و تفاوتهای بارزی هستند. باید این تفاوتها را در نظر گرفت و بر اساس آن، با این زنان همکاری و مشارکت داشت.
پس از آن کاوه کرمانشاهی دانشآموختهی حقوق و فعال مدنی و فعال حقوق بشر که در حال حاضر در آلمان زندگی میکند، در زمینهی «رابطهی بین جنبش زنان و جنبش ملیتهای غیرفارس در ایران» سخن گفت. کاوه کرمانشاهی در رابطه با موضوع سخنرانیاش گفت که تمرکز بحث او به دلیل تجربه و سابقهی فعالیتش، روی رابطهی «کمپین یک میلیون امضا» و «کردها» خواهد بود. وی به ساختار «مرکزمحور فارس- شیعهگرا»ی جنبش زنان مانند سایر جنبشهای ایران اشاره کرد و گفت که متاسفانه جنبش زنان تاکنون نگاهی انتقادی به این مرکزمحوری خود نداشته است و بنابراین تلاش جدیای در جهت تغییر آن شکل نگرفته است. به همین دلیل نتوانسته به جنبشی واقعاً سراسری برای تمام زنان ایرانی تبدیل شود. از سوی دیگر زنان وابسته به گروههای ملی و مذهبی اقلیت هم به شکل گستردهای در این جنبش شرکت نداشتهاند. کاوه کرمانشاهی از نوع نگاه جنبش زنان به حقوق ملی نیز انتقاد کرد. در این رابطه به یکی از مطالبات مستتر در کمپین یک میلیون امضا اشاره کرد که وقتی از برابری ارث برای زنان سخن میگوید، فقط زنان شیعه را در نظر میگیرد و به این مسئله نمیپردازد که زنان سنی حتی از همان نصف ارثی که به زنان شیعه تعلق میگیرد، به واسطهی قوانین خاصی که در مذهب تسنن وجود دارد، ممکن است محروم شوند. کاوه کرمانشاهی در ادامه به نوع نگاه جنبش زنان و همینطور جنبش ملی به زنان کرد، عرب و… پرداخت و گفت که از یک سو جنبش زنان، از زنان برآمده از جنبشهای ملی انتظار دارد که هویت ملی خود را فراموش کنند و از سوی دیگر جنبشهای ملی نیز از زنان میخواهند که هویت زنانهی خود را فراموش کنند.
سخنران بعدی این میزگرد، تارا نجداحمدی از امریکا بود . عنوان سخنرانی خانم نجدآبادی «بررسی رابطهی جنبش زنان ایران با سازمانها و گروههای کار بینالمللی حامی» بود. تارا نجداحمدی در بخشی از سخنان خود در این زمینه به نگاه انتقادی به کمپین یک میلیون امضا و جوائز اراٍه شده به آن پرداخت و گفت که کمپین جوایزی گرفت که باعث دلگرمی فعالان شد. اما وقتی در سال ۲۰۰۸ «جایزهی سیمین دوبوار» به کمپین تعلق گرفت، چون این جایز از سوی یک کشور خارجی اهدا میشد، بحثی بین فعالان کمپین درگرفت که آیا باید این جایزه را دریافت کرد یا نه. عدهای معتقد بودند پول جایزه باید پس داده شود و دیگرانی میگفتند که از این امکان میتوانیم برای پیشبرد اهدافمان استفاده کنیم.این میزگرد نیز با پاسخ به سئوالات شرکت کنندگان به پایان رسید.
در پایان روز دوم کنفرانس، پس از شام برنامهی هنری از ساعت هشت و نیم شب به وقت کالیفرنیا آغاز شد. در این برنامه سارا نائینی ترانههایی شاد اجرا کرد که رضا روحانی (آهنگساز) با پیانو و آندر ویول با درام و احمد ترکمن اغلو با باس، او را همراهی کردند.
تعداد حاضرین در کنسرت حدود ۲۵۰ تن بود.