سر کن تو
ای برادر من
در خروش ِ رزم،
گلبانگ فتح را!
دیروز
خفته بود
به دریای اشک و خون
حیران و
سوگوار
ایران ِبی بهار!
امروز
پرترانه و
پر شور و
بی قرار،
در جامه ی بهار،
با عزم ِ بر کشیدن از
عفریت شب،
دمار؛
برآفتاب ِتازه دمان،
خنده
می زند!
سر کن تو
ای برادر من
در خروش ِرزم
گلبانگ ِ فتح را!