شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۱

شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۱

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل...
گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری...
۲۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گودرز اقتداری
نویسنده: گودرز اقتداری
شانزدهمین تحلیل،گفتگوی ویژه| عباس عبدی، فرخ نگهدار |«معنای یورش به پژوهشگران» |«چگونه اجماع‌سازی کنیم؟ برای تغییر سیاست خارجی یا حول مسایل داخلی؟»
شانزدهمین برنامه‌ی «تحلیل هفته – پرسش و پاسخ» در گفت‌وگویی ویژه با حضور عباس عبدی و فرخ نگهدار به دو موضوع اصلی می‌پردازد: ۱) معنای یورش به پژوهشگران و پیامدهای...
۲۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
ققنوسِ اهوازِ ما
احمد… احمد بالدی… برادرم! سرِ راهت رو به باران که می‌روی به حضرتِ فردوسی بگو برگرد سرنوشتِ سیاوش را دوباره برای ما بنویس، ما دارد تاریخ از یادمان می‌رود. احمد…...
۲۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سید علی صالحی
نویسنده: سید علی صالحی
مهریه کوچک شد، نابرابری بزرگ‌تر
شهناز قراگزلو: مسئله این نیست که مهریه زیاد است یا کم؛ مسئله این است که چرا زن هنوز برای حفظ کرامت و استقلال خود ناگزیر به اتکای مهریه است. در...
۲۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
سرکوب چپ؛ آغازی بر یورش به فرودستان
دفاع از آزادی اندیشه‌های چپ و منتقد، نه فقط موضوعی روشنفکرانه، بلکه ضرورتی اجتماعی است؛ دفاع از حق زحمتکشان است برای گفتن، دانستن و سازمان‌یافتن.
۲۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
دیوار برلینی که فروریخت و دیوارهای سلطه‌ای که باقی ماندند
دیوار برلین نماد دو جهان متخاصم بود؛ اما دیوارهای امروز نامرئی‌اند؛ دیوارهایی میان ثروتمندان و فقرا، میان سرمایه و خیل بی‌شمار مردم، میان صاحبان قدرت و بی‌قدرتان.
۲۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رقص خوشهٔ پروین
رقص خوشهٔ پروین با چشمانی که از تبِ کهنهٔ خورشید می‌سوزند، در کوچه‌های مه‌آلودِ سنندج قدم می‌زند. گام‌هایش بویِ غم می‌دهد. رویاگونه، با نوای تنبور از پیچِ خاطره‌ها می‌گذرد. چراغِ...
۲۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری

یاد حمید ارض پیما گرامی باد!

دو سه روز پیش از دادگاه مرا از آن اطاق عمومی به سلولی بردند که فریبرز سنجری، اصغر ایزدی و رحیم اسکوئی بودند. برای اولین بار بود که این رفقا را می دیدم. در نیمه دوم دی ماه 50 ما را به دادگاه بردند و در آن جا بود که حیرت بقیه را و از جمله حمید ارض پیما هم دیدم. دادگاه جمعی ما یک روز و نیم بیشتر ادامه نیافت. در روز دوم با سرود خوانی جمعی (به جز ما چهار نفر)، دادگاه به هم خورد. همه ی ما را با عصبانیت به سلول های انفرادی نموری بردند که تازه در قسمت بالاتر سلول های قدیمی ساخته بودند. صبح روز بعد، دوتا دوتا یا چهارتا چهارتا، جدا و بی خبر از هم، به اصطلاح محاکمه مان کردند.

مطلع شدیم حمید ارض پیما؛ یکی از یاران و مبارزان آن نسل شوریده، زندگی را ترک گفت!
حمید ارض پیما را برای اولین بار در روز محاکمه ی دادگاه نظامی تهران در دیماه ۱۳۵۰ دیدم دادگاهی که برای محاکمه دسته جمعی عده ای از بینان گزاران و رهبران و کادرهای چریک های فدائی خلق ایران تشکیل داده بودند. همه به ترتیب در سه ردیف نشسته بودیم که عبارت بودند از رفقا: مسعود احمدزاده، مجید احمدزاده، عباس مفتاحی، اسداله مفتاحی، حمید توکلی، سعید آرین؛ و در ردیف دوم و سوم رفقا:مهدی سوالونی، بهمن آژنگ،غلام رضا گلوی، کریم حاجیان سه پله، اصغر ایزدی، فریبرز سنجری، جواد اسکوئی. در آخرین صندلی ها ما چهار نفر رحیم کریمیان، احمد تقدیمی، بهمن رادمریخی (که توسط جمهوری اسلامی اعدام شد) و من نشسته بودیم که اتهام سبک عضویت در گروه با مرام و مسلک اشتراکی داشتیم و حد اکثر محکومیت ما ده سال بود. ما را برای جور کردن ترکیب دادگاه و نشان دادن به اصطلاح محکومیت های سبک، در این دادگاه گنجانده بودند.
من در یکی از اطاق های جمعی اوین با بازداشتی های مختلف بودم و در همان جا شنیدم که عده زیادی از رهبران و کادرهای چریکی را در اطاق بزرگی در طبقه دوم یکی از ساختمان های اوین جمع کرده اند. یک روز مرا از اطاق بردند و بعد از بازکردن چشم بند دیدم سرهنگی پشت میز نشسته، فهمیدم که بازجوئی من توسط ساواک تمام شده و مقدمات تشکیل دادگاه نظامی را فراهم می آورند. ولی من گمان نمی کردم که مرا هم به دادگاه رهبران محاکمه کنند.
دو سه روز پیش از دادگاه مرا از آن اطاق عمومی به سلولی بردند که فریبرز سنجری، اصغر ایزدی و رحیم اسکوئی بودند. برای اولین بار بود که این رفقا را می دیدم. در نیمه دوم دی ماه ۵۰ ما را به دادگاه بردند و در آن جا بود که حیرت بقیه را و از جمله حمید ارض پیما هم دیدم. دادگاه جمعی ما یک روز و نیم بیشتر ادامه نیافت. در روز دوم با سرود خوانی جمعی (به جز ما چهار نفر)، دادگاه به هم خورد. همه ی ما را با عصبانیت به سلول های انفرادی نموری بردند که تازه در قسمت بالاتر سلول های قدیمی ساخته بودند. صبح روز بعد، دوتا دوتا یا چهارتا چهارتا، جدا و بی خبر از هم، به اصطلاح محاکمه مان کردند. دو هفته بعد دادگاه دوم ما هم به همین ترتیب برگزار و محکومیت ها قطعی شد.
از این دادگاه ۲۳ نفره، ۱۸ نفر محکوم به مرگ شدند. حکم ده نفر را به اجراء گذاشتند و بقیه را به شمول حمید ارض پیما با یک درجه تخفیف به حبس ابد و علی مظهر سرمدی را به ۱۵ سال حبس محکوم کردند. ما چهار نفر هم به ده سال حبس محکوم شدیم.
حمید از سال ۴۸ در رابطه با عباس مفتاحی و عضو گروه “مفتاحی- پویان- احمدزاده” بود. در سال ۵۰، در رابطه با جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی، زیر نظر عباس مفتاحی، حمید و حسن گلشاهی و علی مظهرسرمدی، بمبی دست ساخت را در رشت منفجر کردند. چندی بعد هر سه نفر دستگیر شدند و فرصت نکردند به مبارزه چریکی بپیوندند.
پس از قطعی شدن محکومیت ها، مدت کوتاهی، ما: بهمن رادمریخی، رحیم کریمیان، من، احمد تقدیمی، علی مظهر سرمدی و حمید ارض پیما را در یکی از اطاق های خالی اوین با هم گذاشتند؛ من از جزئیات پرونده ی دوستان، چیز زیادی نمی دانستم. در اوین به جز رهبران و کادرهای اصلی که مواضع شان علنی بود، بقیه کوشش می کردند چیزی بیشتر از محتویات پرونده شان نگویند و کسی هم نمی پرسید مگر این که روابط نزدیکی داشتند و یا از بیرون هم دیگر را می شناختند.
چند روز بعد؛ ما چهار نفر را به سلول قدیم اوین بردند. چند روز بیشتر نگذشت که در روز یازدهم اسفند ۵۰ ما را به فلکه شهربانی منتقل کردند. در همان روز شش تن از رفقا و دو روز بعد چهار تن دیگر را به جوخه اعدام سپردند.
 نقی

تاریخ انتشار : ۲۹ دی, ۱۳۹۸ ۷:۴۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
WP Twitter Auto Publish Powered By : XYZScripts.com
آخرین مطالب

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

شانزدهمین تحلیل،گفتگوی ویژه| عباس عبدی، فرخ نگهدار |«معنای یورش به پژوهشگران» |«چگونه اجماع‌سازی کنیم؟ برای تغییر سیاست خارجی یا حول مسایل داخلی؟»

ققنوسِ اهوازِ ما

مهریه کوچک شد، نابرابری بزرگ‌تر

سرکوب چپ؛ آغازی بر یورش به فرودستان

دیوار برلینی که فروریخت و دیوارهای سلطه‌ای که باقی ماندند