برگردان به فارسی: گودرز اقتداری
به نقل از سامانه کارگر هفتگی Weekly Worker
۲۹ مه ۲۰۲۵
در سالهای آینده، سفر ترامپ در ماه مه ۲۰۲۵ به خاورمیانه بیشتر به خاطر عکسی که لحظهای تکاندهنده را ثبت کرد، به یاد آورده خواهد شد: او بین محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی (که به طور گسترده مسئول قتل وحشیانه و مثله کردن جمال خاشقجی، روزنامهنگار، شناخته میشود) و احمد الشرع، رئیس جمهور «موقت» جدید سوریه (فرمانده سابق جهادی که تا چند ماه قبل، در فهرست «تروریستهای» ایالات متحده قرار داشت) ایستاده بود. البته، اگر فکر میکنید این عجیب است، به یاد داشته باشید که «۲۰ سال، تریلیونها دلار و چهار رئیس جمهور آمریکا طول کشید تا طالبان جایگزین طالبان شود».۱
در خاورمیانه، ریشههای سیاسی و ایدئولوژیک الشرع، همراه با حمایت آشکار ترکیه از رژیم او، واقعیتهای منطقهای جدیدی را ایجاد کرده و اسرائیل و سایر بازیگران را مجبور به ارزیابی مجدد مواضع خود در مورد سوریه کرده است. در اینجا نشانههایی از رقابت فزاینده بین ترکیه و اسرائیل وجود دارد. اگرچه این دو دولت هنوز به طور مستقیم در خاک سوریه یا جاهای دیگر با هم درگیر نشدهاند، اما به نظر میرسد منافع متفاوت، آنها را به سمت رقابتهای پشت پرده سوق میدهد.
رئیس جمهور جدید سوریه یک سنی با پیشینه سیاسی و ایدئولوژیک اسلامگرا است. او از دیدگاه ترکیه که از زمان آغاز جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱ حامی فعال جناحهای مخالف سوریه بوده است، انتخاب خوبی بود. به محض اینکه هیئت تحریر الشام در دمشق به قدرت رسید، ترکیه از رژیم جدید حمایت کرد. اگرچه دولت اسرائیل نقش مهمی در سرنگونی رژیم اسد ایفا کرد و پیش از این نیز با هیئت تحریرالشام همکاریهایی داشته است، اما نسبت به الشرع محتاط است. اسرائیل او را، به ویژه با توجه به گذشته جهادی و وابستگیهای منطقهایاش، یک خطر بالقوه میداند.
عملیات اسرائیل
اسرائیل در ماههای اخیر عملیات زمینی خود را در جنوب سوریه تشدید کرده است، در حالی که همزمان حملات هوایی را در سراسر کشور انجام میدهد – مناطقی از لاذقیه و حمص تا حومه دمشق را هدف قرار داده است. اسرائیل ادعا میکند که حملاتش به منظور جلوگیری از رسیدن سلاح به دولت جدید سوریه است، اگرچه هیئت تحریر الشام هیچ نشانهای از درگیری با اسرائیل نشان نداده است.
در نهایت، اسرائیل قصد دارد جنوب سوریه را اشغال و کنترل کند. با تشدید حملات زمینی و هدف قرار دادن دولت سوریه و نیروهای متحد، دولت صهیونیستی در تلاش است تا یک منطقه حائل بالفعل ایجاد کند و ادعا میکند که چنین اقدامی برای “محافظت از مرز شمالی اش” ضروری است. در عین حال، اسرائیل به دنبال تعمیق ترتیبات امنیتی خود با ترکیه فراتر از تفاهمات موجود – و با روسیه، به عنوان بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای تقسیم مسئولیتها در سوریه است. برای اسرائیل، یکی از نگرانیها این است که حضور نظامی رو به رشد ترکیه، به ویژه کنترل فضای هوایی آن، میتواند آزادی عملیاتی اسرائیل را، به ویژه در مقابله با نفوذ ایران، محدود کند.
این ممکن است توضیح دهد که چرا موضع اسرائیل نسبت به ترکیه بین همکاری و رویارویی در نوسان بوده است، که نشان دهنده سطحی از تردید در مورد همسویی یا واگرایی منافع آنها است. مداخله ترکیه در سوریه هرگز ادعایی مبنی بر گسترش «اسلامگرایی دموکراتیک» به سبک ترکیه نداشته است: در عوض، بیشتر نگران «مسئله کردها»ی خود است.
از نظر تاریخی، ترکیه روابط خوبی با عربستان سعودی و قطر برقرار کرده است، در حالی که روابط و نزدیکی با ایالات متحده و ناتو برای رقابت با اسرائیل به عنوان یک قدرت منطقهای را حفظ کرده است. در همین حال، اسرائیل روابط خود را با کردها – به ویژه در بحبوحه تنشها بین دمشق و نیروهای دموکراتیک سوریه – تقویت کرده و همچنین با جامعه دروزی سوریه ارتباط برقرار کرده است (که تاکنون تلاشی ناموفق بوده است).
چنین تعاملاتی فقط تاکتیکی نیستند: آنها نشان دهنده تعهد عمیقتر برای به دست آوردن شرکای منطقهای جدید و دیرینه هستند، به ویژه در زمانی که دولت صهیونیستی با اتهامات نسلکشی و پاکسازی قومی فلسطینیان روبرو است.
بدون شک ترکیه و اسرائیل دیدگاههای متفاوتی برای آینده سوریه دارند. اسرائیل قصد دارد سوریه را در توافقنامههای ابراهیم ادغام کند و وضعیت آن را مطابق با اهداف امنیتی و دیپلماتیک خود عادیسازی کند. ترکیه یک سوریه اسلامی متحد را که از نظر ایدئولوژیکی با آنکارا همسو است، در نظر دارد – دیدگاهی که اسرائیل آن را تهدیدی میداند. برای مقابله با این امر، احتمالاً به اقلیتهای قومی و فرقهای قدرت میدهد – نه تنها برای ترویج عدم تمرکز، بلکه برای تشویق تجزیه.
اهداف دیگر ترکیه در سوریه چیست؟
در ۱۲ مه، حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک)، که چهار دهه شورش علیه ترکیه را به راه انداخته است، تصمیم خود را برای زمین گذاشتن سلاح و انحلال این سازمان اعلام کرد. این تحول پس از درخواست ماه فوریه عبدالله اوجالان، رهبر زندانی این گروه، صورت گرفت.

نیروهای دموکراتیک کرد در شمال سوریه و مرز ترکیه حضور دارند.
در ۱۵ مه، رویترز گزارش داد که هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، طی یک کنفرانس مطبوعاتی در نشست غیررسمی وزرای امور خارجه ناتو در آنتالیا، اظهار داشت که آنکارا انتظار دارد نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری کردها – وابسته به پ.ک.ک – به توافقات انجام شده با دمشق، به ویژه پس از اعلام انحلال و خلع سلاح پ.ک.ک، عمل کنند. در واقع، از زمان اعلام پ.ک.ک، نیروهای دموکراتیک سوریه به سمت ادغام با نهادهای دولتی سوریه حرکت کردهاند. در مارس ۲۰۲۵، با دولت برای ادغام به توافق رسیدند، اگرچه جزئیات هنوز در حال بررسی است. این توافق قرار است نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) که بخش عمدهای از شمال شرقی سوریه را کنترل میکنند، تحت حاکمیت دولت سوریه قرار دهد.
نیروهای دموکراتیک سوریه – ائتلافی به رهبری کردها که عمدتاً از واحدهای حفاظت از خلق (YPG) در کنار شبهنظامیان عرب، آشوری و سایر گروهها تشکیل شده است – به طور گسترده – به ویژه در رسانههای غربی – به عنوان یک نیروی سکولار، دموکراتیک و مترقی به تصویر کشیده شده است. با این حال، دلایلی برای تردید در این مورد وجود دارد.
هشت دلیل
۱. در حالی که نیروهای دموکراتیک سوریه و شاخه سیاسی آن، شورای دموکراتیک سوریه، ادعا میکنند که از کنفدرالیسم دموکراتیک حمایت میکنند، منتقدان معتقدند که این مدل به طور ناموزون اعمال میشود، به ویژه در خارج از مناطق با اکثریت کرد. در مناطق با اکثریت عرب مانند رقه و دیرالزور، منتقدان – از جمله فعالان عرب – نیروهای دموکراتیک سوریه را به سلطه کردها، به حاشیه راندن جمعیتهای محلی و عدم ایجاد حکومت نمایندگی واقعی متهم کردهاند. انتصاب شوراها و ساختارهای «حکومت محلی» در برخی مناطق اغلب از بالا به پایین است، نه واقعاً دموکراتیک یا مردمی.
۲. این سازمان به اصطلاح «دموکراتیک» هنوز هم تحت تأثیر یک رهبر دائمی واحد است: یعنی عبدالله اوجالان.
۳. نیروهای دموکراتیک سوریه به شدت به حمایت نظامی ایالات متحده، به ویژه در طول مبارزات علیه داعش، متکی بوده است. این امر آن را از نظر استراتژیک به منافع آمریکا وابسته کرده است، که میتواند ادعاهای خودمختاری کامل یا ضد امپریالیسم را تضعیف کند. با عمل به عنوان نیروی نیابتی ایالات متحده، علیه داعش و به طور غیرمستقیم، علیه دولت اسد و نفوذ ایران، نقش نیروهای دموکراتیک سوریه در چارچوب استراتژی منطقهای گستردهتر ایالات متحده قرار میگیرد که هیچ ارتباطی با سیاستهای انقلابی ندارد، حتی اگر داعش و ایران نیروهای منطقهای ارتجاعی باشند.

توافق نیروهای دموکراتیک با دولت مرکزی سوریه به رهبری الشرع.
۴. از دیدگاه مارکسیستی یا ضد امپریالیستی، همکاری نیروهای دموکراتیک سوریه با امپریالیسم ایالات متحده، صرف نظر از اینکه سیاستهای داخلی آن چقدر «مترقی» به نظر برسد، اغلب به عنوان یک اقدام عمیقاً سازشکارانه تلقی میشود. بتپرستی از منطقه روژاوا توسط برخی از طرفداران چپ غربی منجر به عدم تعامل انتقادی با این تناقضات – به ویژه نقش لجستیک نظامی، پایگاهها و پشتیبانی اطلاعاتی ایالات متحده شده است.
۵. جمعیت عرب در شرق سوریه، نیروهای دموکراتیک سوریه را به تبعیض، دستگیریهای خودسرانه و سرکوب متهم کردهاند. گزارشهای سازمانهای حقوق بشر و فعالان محلی، خدمت اجباری سربازی، از جمله خردسالان، را در مناطق کردنشین و عربنشین ثبت کردهاند. با وجود تعهدات عمومی برای پایان دادن به این عمل، نیروهای دموکراتیک سوریه بارها به استخدام اجباری سربازان خردسال متهم شدهاند. حادثهای که در این ماه رخ داد و ربودن اسعد مصطفی علی ۱۴ ساله توسط جوانان انقلابی (جوانان شورشکار)، یک گروه وابسته به نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)نیزنشانه ای از آن بود. گزارش دیگری از سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۳ تأکید کرد که بیش از نیمی از موارد ثبتشده استخدام سربازکودکان در سوریه در مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه رخ داده است.۲
۶. در حالی که رهبری نیروهای دموکراتیک سوریه در ظاهر چند قومیتی است، قدرت واقعی اغلب در دستان کادر کرد PYD/YPG متمرکز دیده میشود که با دستور کار ایدئولوژیک و نظامی خود عمل میکنند.
۷. در برخی مناطق، بهویژه به دلیل مبارزات پس از داعش، نیروهای دموکراتیک سوریه به جابجایی جمعیت، مجازات جمعی و مصادره اموال متهم شدهاند. تخریب روستاهای با اکثریت عرب و بازگشت محدود جمعیت آواره منجر به اتهاماتی مبنی بر مهندسی قومی یا دستکاری جمعیتی به نفع کنترل کردها شده است.
۸. بازداشتهای خودسرانه و سرکوب مخالفان، چه در مورد روزنامهنگاران و چه در مورد غیرنظامیان. شبکه حقوق بشر سوریه از بیش از ۲۶۰۰ بازداشت خودسرانه در سال ۲۰۲۴ خبر داد. علاوه بر این، نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) به سرکوب صداهای مخالف متهم شدهاند و همچنان به بازداشت افراد به دلیل ابراز عقایدشان ادامه میدهند.۳
انحلال PKK و توافق SDF با دولت سوریه توسط برخی خوشبینان به عنوان یک «پیروزی» مورد استقبال قرار گرفته است. من به شدت با این ارزیابی مخالفم. در واقعیت، اشتباهات استراتژیک مکرر هر دو سازمان بار دیگر منجر به شکست شده است – نه تنها برای مردم کرد، بلکه بطور گسترده برای چپهای کل منطقه.
*****