تصاویر منتشر شده از خیابانهای لسآنجلس و سانفرانسیسکو در این روزها، بیشتر به صحنههای یک جنگ داخلی شباهت دارد تا اعتراضات مدنی در کشوری که خود را «پیشرفتهترین دموکراسی جهان» مینامد. سربازانی با یونیفورمهای نظامی، تانکهای زرهی و خیابانهایی شعلهور از خشم و ناامیدی. این صحنهها یک بار دیگر نشان میدهد که ایالات متحده، بهویژه تحت رهبری دونالد ترامپ، در مسیر خطرناکی گام برداشته است؛ مسیری که اکنون بیپرده از «حقوق بشر» در درون مرزهای خود نیز عبور کرده و حاکمیت سود و سرمایه را در چهرۀ خشن و قدرتمدار خود بیش از پیش به رخ میکشد.
آنچه به عنوان «بحران مهاجرت» معرفی میشود، در اصل بحران مشروعیت سیاسی و اخلاقی حاکمیت آمریکاست. در حالی که میلیونها مهاجر، عمدتاً از آمریکای لاتین، در جستجوی «زندگی بهتر» به ایالات متحده میآیند، دولت آمریکا به جای پرداختن به ریشههای مهاجرت (فقر، جنگ، دخالتهای سیاسی و نظامی آمریکا و متحدانش)، مهاجران را مقصر معرفی میکند و سیاست سرکوب را در پیش گرفته است.
در سیستم فدرال و ایالتی امریکا، نیروی «گارد ملی» زیر نظر فرماندار ایالتی اداره میشود و تنها هنگام به خطر افتادن امنیت ملی و مواردی مانند شورش علیه دولت مرکزی، میتواند تحت فرمان رییسجمهور قرار بگیرد. در کالیفرنیا ترامپ به شیوۀ اقتدارگرایان باسابقه، به بهانۀ شورش علیه دولت مرکزی و به خطر افتادن امنیت ملی دوهزار سرباز گارد ملی را تحت امر خود درآورده است. گارد ملی کالیفرنیا و فرماندار ایالتی این ادعای ترامپ را رد کرده و با استناد به اینکه این تجمعها تنها اعتراضی محلی است که با نیروی انتظامی قابل کنترل است، علیه این اقدام به دادگاه شکایت بردهاند. پاسخ ترامپ به این شکایت اعزام ۵۰۰ تفنگدار دریایی به لسآنجلس بوده. تصمیم ترامپ در این زمینه نه تنها نقض آشکار قوانین داخلی آمریکاست بلکه گامی آشکار به سوی اقتدارگرایی نظامی در درون خاک آمریکا محسوب میشود.
ترامپ، همانطور که در دورۀ نخست ریاست جمهوری خود نشان داد، به بحرانها نیاز دارد تا قدرت خود را تثبیت کند. مهاجران امروز همان نقشی را ایفا میکنند که پیشتر مسلمانان، سیاهپوستان یا چینیها در تبلیغات او داشتند: دشمنسازی برای بازتولید قدرت داخلی. اظهارات او در بارۀ لسآنجلس «شهری اشغال شده توسط جنایتکاران» – آشکارا یادآور واژگان رژیمهای سرکوبگر در مواجهه با مردم خود است.
این صحنهها یادآور سرکوب اعتراضات «Black Lives Matter» پس از قتل جورج فلوید در سال ۲۰۲۰ است. حالا بار دیگر خیابانهای آمریکا پر از گاز اشکآور است و این بار هدفِ سرکوب نه فقط سیاهپوستان، بلکه مهاجران آمریکای لاتین و حامیان آنهاست. سکوت برخی رسانهها و چرخش گفتمان رسانههای راستگرا به سمت مشروعیتبخشی به این خشونت، عمق بحران دموکراسی آمریکایی را نشان میدهد.
در این میان، رئیسجمهور مکزیک از رفتار غیرانسانی آمریکا با مهاجران انتقاد کرده، و دولت ونزوئلا هشدار داده که آمریکا دیگر «سرزمین آزادی» نیست.
آمریکا که دههها خود را «منادی حقوق بشر» معرفی میکرد و دستکم در سیاست داخلی و در برابر شهروندان امریکایی سرزمینش را «مهد آزادی» مینامید، امروز در برابر دوربینها دست به اعمالی میزند که پیشتر در رابطه با دولتهای اقتدارگرا به نقد مینشست و به بهانۀ دفاع از شهروندان آن کشورها تا حد لشکرکشی نظامی هم پیش میرفت.
آنچه امروز در لسآنجلس و سنفرانسیسکو میبینیم، بحرانی است که هر روز ابعاد تازهتری به خود میگیرد و فقط یک بحران مهاجرتی نیست؛ این آیینه تمامنمای انحطاط اخلاقی یک امپراتوری رو به افول است. اقتداری که امروز ارتشاش را نه فقط روانۀ سرزمینهای دیگر میکند بلکه به جنگ شهروندانش نیز میفرستد و برای حفظ قدرتاش به مقرارت منع عبورومرور شبانه، ممنوعیت تجمع و زره و گلوله در برابر معترضین نیاز دارد، دیگر اقتدار نیست؛ ترس است.