«در روزهای اخیر دریافت مدال آقای فغانی، داور فینال جام باشگاههای جهان از ترامپ در کنار جیانی اینفانتینو رییس فیفا در رسانهها و شبکههای اجتماعی سروصدای زیادی به راه انداخته است.در پایان بازی چلسی – پاریسنژرمن که باشگاهِ انگلیسی با بازی خوب و از نظر کیفی در سطح بالا و با نتیجه ۳ بر صفر حریف فرانسوی را شکست داد و به دریافت جام نائل شد، بعد از پایان بازی و توزیع مدالها در میان بازیکنان چلسی، آقای ترامپ به گردن داوران و از آن جمله آقای فغانی نیز مدال آویختند و با ایشان دست دادند. (بگذریم از این که در شلوغی توزیع مدالها یکی از آنها را کِش رفت و گذاشت جیب بغل کتش و این از چشم فیلمبردار با هوش دور نماند و آن را شکار کرد.) همین مسئله یعنی گرفتن مدال و دست دادن آقای فغانی و عکس یادگاری گرفتن با ترامپ در کنار حواشیهای دیگر زمینهساز نقد و بررسی عمدتاً در دو جهت موافقان و مخالفان در بین علاقهمندان فوتبال گردید.
به همت میهندوستان پارهوقت و روز مزد، تازهترین «وطنفروش» کشور هم کشف شد و از آن شب تا حالا، این برچسب را روی علیرضا فغانی زدهاند. چرا؟ چون داورسرشناس ایرانی پس از قضاوت فینال جامجهانی باشگاهها، از دونالد ترامپ مدال گرفت و کنار او عکس یادگاری انداخت. لابد حضرات انتظار داشتند فغانی روی صورت رییسجمهور میزبان، تف بیندازد!»
متن بالا گزیده ای از نوشته یکی از منتقدینی است که در تایید آقای فغانی، در شبکههای اجتماعی آمده و منتقدین ایشان را مخاطب قرار داده و درادامه می گوید: «جالب است که دولت ایران مدام دنبال مذاکره با ایالات متحده است و مسعود پزشکیان هم به خبرنگار آمریکایی میگوید: «ترامپ میتواند صلح را به خاورمیانه برگرداند.» بعد، از یک داور فوتبال انتظار دارند انتقام نطنز و فردو را برایشان بگیرد.عجب!
اما در سوی دیگر منتقدین آقای فغانی قرار دارند، آنان معتقدند؛ ترامپ نمایندۀ سرمایهداری راست افراطی امریکا است و دشمنی و خصومت او با مردم خاورمیانه و ایران بر کسی پوشیده نیست، ترامپ درحمایت از دولت نژاد پرست اسراییل که قریب ۲سال قتلعام مردم غزه را بیرحمانه رقم زده و با کشتار ۶۰ هزار انسان از کودک و پیر و جوان، ویرانهای از غزه بر جا گذاشته که احساسات مردم جهان را جریحهدار کرده است، حملات دولت اسراییل به خاک ایران و کشتار قریب ۱۰۰۰ نفر و تخریب مناطق مهم وساختمانهای مسکونی با حمایت مستقیم ترامپ بوده است، همچنین حملات امریکا و از بین بردن پایگاههای انرژی اتمی صلحآمیز نطنز، فردو و آب سنگین اراک، به دستور ترامپ، در جنایتکار بودن او کوچکترین تردیدی باقی نمیگذارد.
دستۀ دیگر از منتقدین آقای فغانی، معتقدند؛ هر چند حضور ایشان برای قضاوت فینال جام باشگاههای جهان از طرف کشور استرالیا بوده و ایشان چند سالی است به اقامت و تابعیت این کشور درآمده است، اما فغانی میتوانست به عنوان انسانی آزاده و مدافع واقعی حقوق بشر با تابعیت هر کشوری و داشتن هر ملیتی، بهعنوان مخالفت با جنایت ترامپ، از گرفتن مدال و دست دادن با وی خوداری ورزیده و از این طریق مخالفت خود را آشکار کند. گفته میشود مخالفت با سیاستهای نژادپرستانه و ضد انسانی در بین فوتبالیستها و ورزشکاران جهان از سابقۀ دیرنهای برخوردار است و بارها اتفاق افتاده است. چهرههای درخشان فوتبال جهان از جمله: دیه گو مارادونا،رونالدو، رونالدینو، دکتر سوکراتس، یوهان کریف و… به عنوان مخالفت با سیاستهای نژادپرستانۀ اسراییل از بازی با تیم این کشور خوداری کردند.کریس رونالدو در پایان یکی از بازیها از دادن پیراهن خود به رسم یادگاری به یکی از بازیکنان اسراییلی، بهعنوان مخالفت با دولت نژادپرست ناتانیاهو مخالفت کرد.
دستۀ دیگری در عین حال که سیاستها و مدیریت مسئولین فدراسیون فوتبال، که تمام ساختار آن را لایه به لایه فساد گرفته و رانت حکومتی بر آن غالب است مورد نقد قرار دادند که شرایط فرار مغزها و افراد مستعد را در حوزههای متفاوت مانند، علمی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی فراهم کرد. اینان آقای فغانی را قربانی این سیاست میدانند و به حمایت از ایشان درآمدند. در همین رابطه نظر یکی از حامیان ایشان و منتقد سیاست مسئولین فدراسیون را ملاحظه کنید:
«او(فغانی) نیما نکیسا نیست که مدیریت ذوبآهن را بابت مجیزهایش پاداش بگیرد و بعد از دو سال، باشگاه را با صدها میلیارد بدهی تحویل بدهد، او خداداد عزیزی نیست که تنها هنرش عربدهجویی و بدزبانی باشد و بعد از سفر تبلیغاتی به لبنان، سر از نیمکت تراکتور در بیاورد. او رسول خطیبی هم نیست که در ازای سینه چاک دادن در کمپینهای پزشکیان، چپ و راست پست بگیرد؛ از مدیریت سایپا و پیکان تا سرمربی گری مس رفسنجان. علیرضا فغانی، بچۀ نجیب روستای جابوز از توابع شهرستان خلیلآباد کاشمر ، یک آدم خودساخته است که استعداد داشته ، زحمت کشیده و پله پله بالا رفته. او مثل عملههای بیبتۀ رانت، زیر بلیت احدی نیست. عقیدهاش را به لقمه نانی نفروخته و همه جا خود واقعیاش بوده.»
در پایان یادآور می شوم که ورزش و فوتبال دو مقولۀ کاملا متفاوتاند، اما بی تاثیر از یکدیگر نیستند. سیاست سایۀ سنگین خود را بر تمام ارکان زندگی مردم و از جمله ورزش انداخته است، به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت، یک ورزشکار نسبت به جامعه و مردم خود بیتفاوت باشد و در مقابل ناملایمات و دشواریهای مردمش که حاصل سیاستهای ضدملی و ضد مردمی حاکمیت است لاقید بوده و بیتفاوت از کنارشان بگذرد. در میهن ما اسطوره، جهان پهلوان تختی، نماد و الگوی همه ورزشکاران مردمی و فراتر از آن، انسانهایی است که مدافع حقوق مردم خویش هستند. می توان از آموزههای اخلاقی و انسانی پهلوانانی همچون تختی آموخت و در تمام شئون زندگی اجتماعی انساندوستی را راهنمای عمل خویش قرار داد.
بهروز شوقی