رویکرد راست افراطی پهلوی طلب، نمادِ «همه با هم» یا «همه با من»؟
پرستو فروهر، چهرهای نامآشنا از دادخواهان میهن ماست. پس از کاردآجینشدن والدینش، پروانه و داریوش فروهر در جریان قتلهای برنامهریزیشدهٔ حکومتی موسوم به «قتلهای زنجیرهای»، او در تمام ۲۷ سال گذشته هر ساله در سالروز قتل وحشیانهٔ مادر و پدر، به ایران سفر کرده و با وجود محدودیتها و تهدیدها، مراسمی نمادین در خانه و قتلگاه آنان برگزار کرده است.
او از کنشگران جامعهٔ مدنی ایران است که در شکلگیری و پیشبرد جنبش دادخواهی بهعنوان یک جنبش اجتماعی نقشی برجسته داشته و از این رو نامش با «دادخواهی» گره خورده است. اما دامنهٔ کنشگری خانم فروهر گستردهتر از این زمینهٔ مهم است. او نویسنده، هنرمند و کنشگر اجتماعی شناختهشده و مبارزی ثابتقدم در عرصۀ مبارزه برای عدالت، برابری، دموکراسی و حقوق بشر است.
پس از حملۀ جنایتکارانۀ اسرائیل و امریکا به خاک ایران و ابراز خوشحالی برخی چهرههای دادخواه و مخالف جمهوری اسلامی از کشته شدن فرماندهان ارشد نظامی ایران، پرستو فروهر در پیامی در اینستاگرام نوشت: «ابراز رضایت از مرگ مسئولان جنایات حکومتی، اگرچه از نظر شخصی قابل درک است، اما ارتباطی با دادخواهی جنایتهای سیاسی و حکومتی ندارد. سنجاق شدن واژۀ دادخواهی به بمب و موشک مایه تأسف است.»(۱)
او سپس در گفتوگویی با رسانهٔ آسو(۱)، در همین ارتباط، دادخواهی را “روندی اجتماعی برای پالایش جامعه از چرخههای خشونت و سرکوب و یکی از شریانهای جنبش دموکراسیخواهی ایرانیان برای بازپسگیری کرامت انسانیشان” توصیف کرد.
در کنشی دیگر، پرستو فروهر، بعد از سخنان صدراعظم آلمان، فریدریش مرتس، که حملۀ اسرائیل به ایران را «کاری کثیف اما برای همۀ ما لازم» دانست، همراه جمعی از ایرانیان مقیم آلمان شکایتی حقوقی علیه او تنظیم کرد. در متن شکایت آمده بود: “ویژگیهای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک نظام تئوکراتیک و غیردموکراتیک، در استناد حقوقی به اصل منع تجاوز نقشی ایفا نمیکند”.
این دو برآمد پرستو فروهر با شخصیت او به عنوان کنشگری میهندوست، خشونتپرهیز و صلحطلب و سابقۀ مبارزاتیاش کاملاً همخوانی دارد. وی همچنانکه بارها خود تاکید کرده است، دادخواهی را جنبشی اجتماعی میداند و کنشگریاش در همۀ عرصهها را با همین نگاه و با آگاهی به مسئولیتاش پیش برده است. او “روند دادخواهی را روندی اجتماعی برای پالایش جامعه از چرخههای خشونت و سرکوب”(۲) مینامد و آن را یکی از شریانهای جنبش دموکراسیخواهی ایرانیان برای بازپسگیری کرامتشان از حکومت” مینامد.
اما کنشگریهای اخیر خانم فروهر و بهویژه مخالفت آشکار او با تجاوز نظامی اسراییل به ایران، برای جریانی که با شعار «اسرائیل بزن» از این حمله استقبال کرد، خوشایند نبود و موجی از حملات شخصی و اتهامزنی علیه پرستو فروهر آغاز شد. پهلویطلبان راست افراطی پیرامون رضا پهلوی بار دیگر نشان دادند که تحمل اختلاف نظر را ندارند و جایگاهی برای گفتوگوی سیاسی قائل نیستند. آنان به جای نقد و استدلال به تخریب شخصیت خانم فروهر پرداختند. این نیروها، به جای پذیرش تفاوت دیدگاه، فروهر را «مدافع جمهوری اسلامی» خواندند و حتی شایعهپراکنی درباره «شکایت او از شهردار مونیخ» را به راه انداختند. در این حملات از همان ادبیات تحقیرآمیز به ویژه در مورد زنان مبارز استفاده شد که در بازجوییهای ساواک و بعدتر در زندانهای جمهوری اسلامی رایج بودهاند.
الگوی حذف و ترور شخصیتی منتقدان، در میان نیروهای راست افراطی هوادار رضا پهلوی، تازگی ندارد. این شیوه نه حاصل رفتار چند هوادار تندرو، بلکه یک سیاست راهبردی است. آنچنانکه حکومتهای مستبد همواره مخالفان خود را «جاسوس بیگانه» میخوانند، نیروهای اپوزیسیون اقتدارگرای همتای این حکومتها، در دوران پیش از قدرت گرفتن، منتقدان خود را «نفوذی حکومت» معرفی میکنند و با توسل به دروغ و تزویر، به زعم خودشان تلاش میکنند آنان را در میان دیگر مبارزان و مخالفین حکومت بیاعتبار کنند.
این همان جریانی است که در تجمعاتش پرچم ساواک را در کنار پرچم اسرائیل حمل میکند، از شکنجهگرانی چون پرویز ثابتی رونمایی میکند و آشکارا از بمباران ایران استقبال مینماید؛ جریانی که شعار «آزادی ایران» را میدهد اما بمباران ایران، مرگ غیرنظامیان و زندگی بیش از نود میلیون ایرانی زیر بمباران را فرصتی برای رسیدن به قدرت میداند، در پی آزادی ایران نیست، بلکه در پی پس گرفتن تاج و تخت به هر قیمتی و هر هزینهای برای ایرانیان است. چنین نیرویی بر خلاف شعار «همه با هم»اش در ماهیت خود، نمیتواند صدای غیرخودی و دگراندیشان را تحمل کند. او به اشکال مختلف ثابت کرده در پی «همه با من» است.
تا پیش از جنبش «زن، زندگی، آزادی» برای برخی این پرسش مطرح بود که چرا رضا پهلوی در برابر خشونت گفتاری و حملات رسانهای هوادارانش سکوت میکند. اما در جریان این جنبش، بالا رفتن پرچم ساواک، رونمایی از شکنجهگران و حتی برافراشته شدن پوستر «مرگ بر سه فاسد: ملا، چپی، مجاهد» و حمله به «غیرخودیها» در تجمعات ایرانیان، چهرۀ واقعی این جریان را آشکار کرد. در این روند مشخص شد که مشکل، برخورد افراطی تعدادی هوادار رادیکال و غیرقابل کنترل و سکوت در برابر آنان نیست، بلکه آنچه اتفاق میافتد سیاستی تدوینشده و ماهوی است. پس از استقبال رسمی خود آقای پهلوی و اطرافیانش از حمله به ایران و تشویق تجاوزگران به ادامهٔ حمله، هرگونه تردیدی در این زمینه را از میان رفت.
امروز رضا پهلوی در حالی تکرار میکند قصد نشستن بر اریکۀ قدرت ندارد، که از حامیانش میخواهد او را «پدر» خطاب کنند، آخرین نشستش با سرود شاهنشاهی آغاز میشود، که شاه را از میهن و مردم برتر میدارد، و هوادارش او را کعبۀ خود مینامد، بر او سجده میکند و او با لبخندی «پدرانه» این رفتار را تشویق میکند. این سیاست یادآور روزهایی است که خمینی، پیش از بازگشتش به ایران، شعار میداد که هیچ مسئولیتی را نخواهد پذیرفت و مایل است به قم برود و طلبگی کند. ما ایرانیان با اینگونه رفتارهای «پدرانه» و رهبرمآبانه کاملاً آشناییم. هم «پدران تاجدار» مستبد را در قامت رضاشاه و محمدرضاشاه دیده و تجربه کردهایم و هم بدیل دستاربند آنان را در طی ۴۶ سال گذشته در قامت «امامان» خمینی و خامنهای.
وقتی لایههای شعار و تبلیغ کنار میرود، تفکر استبدادی و اقتدارگرایانه چهره مینمایاند و از نیرویی رونمایی میشود که تنها در پی کسب قدرت است و تحت لوای «میهنپرستی»، فقط شاهپرست است و میهنستیز و وابسته به بیگانه. رضا پهلوی در هنگامۀ بمباران ایران، خطاب به آمریکا و اسراییل میگوید، نگران خلاء قدرت در ایران نباشید و در عمل از آنان میخواهد به ریختن بمبهایشان بر سر ایرانیان ادامه دهند. از کسی که آرزوی آن دارد که همچون پدرش و پدربزرگش به اتکای نیروی دشمنان بیگانهٔ ایران و با توپ و تانک و بمبافکنها و پهپادهای آنان وارد کشور شود، نمیتوان ادعای آزادیخواهی و باور به دموکراسی را پذیرفت. ثمرۀ چنین سیاستگذاری و اینگونه نگاه به قدرت، برآمد نیرویی است که هنوز به قدرت نرسیده، در رویکردش نسبت به مخالفان و دگراندیشان به شیوههای منسوخ ساواک و بازجوهای دو نظام مستبد شاهی و ولایی در زندان مخوف اوین متوسل میشود و از هیچ تلاشی برای تخریب نیروها و شخصیتهای مخالف روش و منش و سیاستشان فروگذار نمیکند.
حملات سازمانیافته و ادامهدار اخیر نیروهای هوادار رضا پهلوی به خانم فروهر در پی موضعگیریهای اخیر ایشان، هشداری است جدی نسبت به بازتولید سیاست حذف، تخریب و اتهامزنی؛ سیاستی که زیر نقاب مخالفت با جمهوری اسلامی خود را نشان داده است.
۱- اینستاگرام پرستو فروهر
۲- http://kar-online.com?p=102713