سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۴

سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۴

شازده‌پدر
روزگاری نه چندان دور، در سرزمینی نه چندان دور، جماعتی بودند که در کوچه‌های شلوغ و پرغوغای تاریخ، با صدایی خش‌دار و پرطنین، شعارهایی پرطمطراق بر دیوارها می‌نوشتند؛ ...آنان کراوات...
۱۴ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری
مشاهیر جنبش کارگری، در سوسیال دمکراسی انقلابی.
آگوست ببل از طریق مقاله نویسی و سخنرانی به انتقاد از جنگ و میلیتاریسم دولت پروس و اعلان مواضع کارگران در مقابل جنگ دفاعی پرداخت و بعد از اعلان قوانین...
۱۴ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
جهش بی‌سابقۀ قیمت نان و روغن/ تورم تیرماه سفره مردم را نشانه گرفت
نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه در تیرماه ۱۴۰۴ به ۴۱.۲ درصد رسید و گروه «نان و غلات» با تورم خیره‌کننده ۸۱.۸ درصدی، فشار سنگینی بر سبد مصرفی خانوارهای ایرانی وارد کرد. جنگ...
۱۴ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اقتصاد آن‌لاین
نویسنده: اقتصاد آن‌لاین
بیانیه‌ جبهه اصلاحات ایران در محکومیت ادامه نسل‌کشی اسرائيل در غزه
به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ با پایتختی قدس شرقی، تنها راه واقعی برون‌رفت از چرخه خشونت، اشغال و نابودی است. جبهه اصلاحات ایران معتقد است که...
۱۳ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
قایق پناهندگان در سواحل یمن غرق شد؛ تعداد زیادی ازآن ها جان خود را از دست دادند 
علیرغم جنگ داخلی و وضعیت انسانی فاجعه‌ باری که از سال ۲۰۱۴ در کشور یمن ادامه دارد ، این کشور, مقصد بسیاری از مهاجران از کشور های آفریقایی است که...
۱۳ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
اندر نکویی‌های اعتصاب
اعتصاب نه خشونت است، نه هرج‌ومرج؛ اعتصاب، تمرین دموکراسی از پایین است، زبان مقاومت است، و آینه‌ای‌ست در برابر نظم و ساختار ناعادلانه، تا صاحبان قدرت و آنان که هرروز...
۱۳ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری
رفقا نباید در دوئل های عشقی شرکت کنند!
لاسال فکر میکرد میتواند طرحهای تخیلی اش را به کارگران و جنبش سراسری کارگری القا کند؛بدون همکاری با تشکیلات "اتحادیه های کمونیستی" مارکس و انگلس. اغلب اشاره میشود که طرح ...
۱۳ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری

شازده‌پدر

روزگاری نه چندان دور، در سرزمینی نه چندان دور، جماعتی بودند که در کوچه‌های شلوغ و پرغوغای تاریخ، با صدایی خش‌دار و پرطنین، شعارهایی پرطمطراق بر دیوارها می‌نوشتند؛ ...آنان کراوات این تکه پارچه‌ای که گاه به تیپ بعضی‌ها زیبایی می‌دهد و بر گردن برخی، گریه می‌کند، را «افسار بورژوازی» می‌نامیدند، گاه آن را می‌بو‌ییدند و با نیشخند می‌گفتند: پیف، بوی زر و زور و تزویر می‌دهد! و چه خیال‌پردازانه می‌گفتند: «کراوات، طناب دار اندیشهٔ آزادست، فقط برعکس بسته می‌شود!»

روزگاری نه چندان دور، در سرزمینی نه چندان دور، جماعتی بودند که در کوچه‌های شلوغ و پرغوغای تاریخ، با صدایی خش‌دار و پرطنین، شعارهایی پرطمطراق بر دیوارها می‌نوشتند؛ شعارهایی بیرون‌آمده از شب‌نامه‌ها که به دیوارهای سنگی زمان کوبیده می‌شدند.

آنان کراوات این تکه پارچه‌ای که گاه به تیپ بعضی‌ها زیبایی می‌دهد و بر گردن برخی، گریه می‌کند، را «افسار بورژوازی» می‌نامیدند، گاه آن را می‌بو‌ییدند و با نیشخند می‌گفتند: پیف، بوی زر و زور و تزویر می‌دهد!

و چه خیال‌پردازانه می‌گفتند: «کراوات، طناب دار اندیشهٔ آزادست، فقط برعکس بسته می‌شود!» کاش می‌دانستم اکنون چگونه می‌اندیشند!

در میدان‌ها، با مشت‌های گره‌کرده فریاد می‌زدند:

«کارگران وارثان زمین‌اند!» یا «ستم‌دیدگان باید برخیزند!»

اما همه‌اش حرف بود. یک پیچ مانده به اوین، همهٔ ادعاها از ذهنشان پاک می شد و هم‌زمان کارگران فراموش می‌شدند و انگار هیچ ستمدیده‌ای در این سرزمین وجود نداشت.

اینان با چشم‌هایی به ظاهر خشمگین و شاید تهی از ایمان به آینده‌ای که به همگان وعده‌اش را داده بودند، به سوی شرق سجده می‌کردند.

در آن دوران، این رفتار مد روز بود، و طبقهٔ کارگر با هزار گرفتاری، به ناجیان خود با تمسخر نگاه می‌کرد؛ چرا که حرف‌ها از دل نمی‌آمد و لاجرم دل را می‌خراشید.

این مد، با فروریختن دیوار به پایان رسید. روزگار چرخید. باد از سمت دیگر وزید. پلاکاردها رنگ باختند. خفقان حاکم شد. دیوارهایی که روزگاری تریبون بودند، حالا برای  زیر نظر داشتن هر حرکتی، پشتشان دوربین نصب شده بود.

پیام روشن بود: طبقهٔ کارگر برود و خودش کشک‌اش را  بسابد، به ما هم ربطی ندارد.

و حالا، همان جماعت که هنوز بوی جوهر شب‌نامه از آستینشان به مشام می‌رسد، در سالن‌های درخشان، زیر چلچراغ‌های کریستال، با وسواس، کراوات‌ها را از کمد بیرون آورده‌اند، گرد و خاکش را با فوتی چنان محکم که نتوانسته‌اند آب دهانشان را جمع کنند، گرفته‌، و با دقت گره زده‌اند؛ گره‌هایی که انگار هر کدام، گره‌ای از حافظه‌شان را کور می‌کند تا چیزی به یاد نیاورند.

با کبکبه و دبدبه، برای ابراز «گُ.ه خوردن» به دیدار شاهزاده شتافتند؛ شاهزاده‌ای مفلوک، که سال‌ها معطل مانده  و در انتظار تخت و تاج درجا زده، و هرگز در خیال از تخت پایین نیامده بود. دیروز پریروز معجزه‌ای رخ داد و با دمیدن و  گوزیدن این جماعت در بوق و کرنا، خود را شازده‌‌پدر  پنداشت، و پُف کرد و باد کرد، طوری که  در شرف ترکیدن بود. واقعا تو دنیا را ببین چه فیسه!

حامیان دروغین طبقه رنجبران ، نادم و توبه‌کار، با چشمانی خمار از رؤیای مشارکت در قدرت، بر خاک پای شاهزاده افتادند، و با لهجه‌ای که با فارسی  هیچ سنخیتی نداشت گفتند:

«ما همیشه دوستدار گفت‌وگو و درک متقابل بودیم!»

جلّ‌الخالق!

این خادمان بی‌جیره و مواجب، که حالا در صف اوّل تالارهای نورانی ژست می‌گیرند و با عشوه های شتری لبخند می‌زنند و عکس یادگاری می‌اندازند، هنوز هم خود را «توده‌ای» و «فدایی» می‌نامند. انگار نه انگار که سال‌هاست پرنسیپ را گذاشته‌اند ته انباری و کلیدش را هم انداخته‌اند توی چاه! فراموش‌کاری‌های عجیبشان را هم لابد گذاشته‌اند پای تجربه و پختگی ، نه بی‌مسئولیتی و پیری و فراموش‌کاری!

بی‌خبر از اینکه تمام پل‌ها پشت سرشان سوخته و دیگر در خانه فداییان، هیچ جایی ندارند.

البته واقعیت این‌ست که جز این نام‌ فدایی و گذشته‌های دورشان، چیز دیگری برای پز دادن ندارند. اینان هم از توبره می‌خورند و هم از آخور.

در این میانه، شاهزاده، از آن‌سوی صحنه، چنان چشم به گور پدر در مصر دوخته؛  انگار که دارد آینده‌اش  را نگاه می‌کند.

بیرون این کاخ‌های شیشه‌ای، کارگران در کوچه‌های تاریک و میدان‌های فراموش‌شده، به حامیان دروغین خود  نیم‌نکاهی می‌اندازند و با لبخندی تلخ می‌گویند:

خوش از باغی که روباه با آن قهر کند.

و قهقهه‌زنان با کنایه می‌پرسند:

«چه شد؟ چطور خواب‌نما شدند؟ چطور یک‌باره این امامزاده‌ دم جنبان شفا داد؟»

و اما کاسه‌لیسان، با موهایی سفید، انگشتانی کج و کووله، افسار را نه از سر اجبار، که با اشتیاق، بر گردن انداخته‌اند؛ کاش تنها افسار بود! این‌ها چنانکه آموخته‌اند در باد به غبغب انداختن و بادگلو بیرون دادن ید طولایی دارند در اینجا هم سنگ تمام گذاشتند و دل و جان را هم گرو گذاشتند. به خاک افتادند و سجده کردند که نمردند و دوباره به ایران برمی‌گردند. چه می‌توان گفت: هیچی حیف حرف!

امّا اگر کسی‌ قابل می‌دانست از آنها می‌پرسید:

چه شد؟ کجا رفت آن‌که پیراهن چینی می‌پوشید، شلوار سربازی به پا داشت، اُورکتش مزیّن به داس و چکش بود،  و سنگ عدالت و برابری به سینه می‌زد؟

جواب تقریبا واضح است.اصلاً هوای سرد غرب به مزاج  همه سازگار نیست.

هوایی که اگر  شش دانگ حواست جمع نباشد، آرام در ریه می‌خزد، به مغز می‌رسد، حافظه را پاک می‌کند، و آدم را کله‌پا می‌کند.این جماعت مثل آفتاب‌پرست رنگ عوض کردند، و الان با صدایی که روزی فریاد بود، با لهجه‌ای جهانی، کش‌دار و چاپلوسانه، می‌گوید:

«ما باید منافع سمایه‌داران را هم در نظر بگیریم.»

 پرچمشان دیگر سرخ نیست اینان نان را به نرخ روز می‌خورند؛ و چیزی که به پرچم شبیه نیست را با پاورپوینتی کسالت‌آور  به عنوان نشانهٔ وجود کشور  خیالی‌شان نمایش می‌دهند.

جلال آل‌احمد کجایی که یادت به‌خیر!

بیا و ببین که این جماعت، چه آسان از آسانسور شیشه‌ای، از اینترنت پرسرعت، از جرعه‌ای قهوهٔ فیلترشده حالی به حالی شدند، و حالا واژه‌هایی مد روز، که انگار از لابی هتل‌های ترامپ درآمده، را بلغور می‌کنند.

من از ته کوچه‌های تنگ یاخچی‌آباد می‌پرسم:

«آیا هنوز چیزی از آن خاطره‌ها در جیب بغلتان باقی مانده؟ یا همان‌جا، در لاندری هتل چهارستاره، با باقی لباس‌های چرک، شسته شدند؟»

و تاریخ، که بارها سکته کرده، با کمری خمیده، که کمربندش  از زیر شکم لغزیده، و سیگاری خیالی بین دو انگشت دارد، به این جماعت به قول صمد چوخ‌بختیار با پوزخند نگاه می‌کند، پکی عمیق می‌زند و دودش را به چشم بیچارگان فوت می‌کند.

تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد, ۱۴۰۴ ۸:۵۱ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لازمهٔ گفت‌وگو با اپوزیسیون، تأمین شرایط حضور و کنش‌گری آزادانهٔ نیروهای اپوزیسیون است!

در شرایط نگران‌کنندۀ امروز کشورمان، ما فداییان خلق ایران به عنوان نیرویی میهن‌دوست و اپوزیسیون تحول‌طلبِ نظام که در راه گذار مسالمت‌آمیز به جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر مبارزه می‌کنیم، تضمین ادامهٔ حیات کشورمان را در گرو همبستگی اجتماعی و تحقق مطالبات برحق جامعهٔ مدنی می‌دانیم.

ادامه »

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »

هجمۀ هشداردهندۀ پهلوی‌طلبان علیه پرستو فروهر

نیرویی که هدفش نشستن بر اریکۀ قدرت به هر بهایی برای ایران و ایرانیان است، در رویکردش نسبت به دگراندیشان به شیوه‌های منسوخ ساواک و بازجوهای دو نظام مستبد شاهی و ولایی در زندان مخوف اوین متوسل می‌شود و از هیچ تلاشی برای تخریب نیروها و شخصیت‌های مخالف سیاست‌اش فروگذار نمی‌کند.

مطالعه »

طلوع یک ستاره: صعود تاریخی فوتبال زنان ایران به جام ملت‌های آسیا

این موفقیت، تنها یک افتخار ورزشی نیست، بلکه تجلی امید، اراده و مقاومت زن ایرانی در برابر محدودیت‌ها و نابرابری‌هاست. افتخاری که پیام روشنی به مردم ایران دارد: دختران این سرزمین، حتی در سخت‌ترین شرایط نیز می‌درخشند و جهانیان را به تحسین وامی‌دارند.

مطالعه »
بیانیه ها

لازمهٔ گفت‌وگو با اپوزیسیون، تأمین شرایط حضور و کنش‌گری آزادانهٔ نیروهای اپوزیسیون است!

در شرایط نگران‌کنندۀ امروز کشورمان، ما فداییان خلق ایران به عنوان نیرویی میهن‌دوست و اپوزیسیون تحول‌طلبِ نظام که در راه گذار مسالمت‌آمیز به جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر مبارزه می‌کنیم، تضمین ادامهٔ حیات کشورمان را در گرو همبستگی اجتماعی و تحقق مطالبات برحق جامعهٔ مدنی می‌دانیم.

مطالعه »
پيام ها

طنین صدای شاد و مهربان رفیق قدرت امیری کلهر در گوش جان ما ماندگار است!

قدرت در آخرین تماس‌های تلفنی که با یاران و دوستان داشت، هنوز مالامال از امید به زندگی بود و شور آفرینش؛ از زندگی و فردایی که خواهد آمد گفت و از امید دیدار. اما دریغا میسر نشد که این دیدارها تازه شود. و او رفت و ما را با غم کوچ نابه‌هنگامش برای همیشه به جای گذاشت.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

شازده‌پدر

مشاهیر جنبش کارگری، در سوسیال دمکراسی انقلابی.

جهش بی‌سابقۀ قیمت نان و روغن/ تورم تیرماه سفره مردم را نشانه گرفت

بیانیه‌ جبهه اصلاحات ایران در محکومیت ادامه نسل‌کشی اسرائیل در غزه

قایق پناهندگان در سواحل یمن غرق شد؛ تعداد زیادی ازآن ها جان خود را از دست دادند 

اندر نکویی‌های اعتصاب