تاریخ معاصر میهن ما مشحون از پیکار مردم زحمتکش برای دستیابی به حقوق حقۀ دمکراتیک میباشد. سرآغاز این تاریخ، انقلاب نیمهتمام مشروطیت است. در این بیشتر از یک سده شروع دور تازۀ مبارزات مردمی، روند حوادث و سیر رویدادها با فراز و نشیب زیادی توام بوده است. با تاملی بر تاریخ مبارزات میهنی به عیان مشخص میشود برای نیل به اهداف انسانی تودهها به علت مقاومت شدید ارتجاع، گذر از سنگلاخهای دشوار اجتنابناپذیر است.
سرکوب وحشیانۀ استبداد و قتلعام فرهیختهترین مبارزان به همراه موج وسیع تبلیغات واپسگرایان برای انحراف افکار عمومی، مانع اصلی برای شناخت واقعی تاریخ معاصر کشورمان توسط جوانان گردیده است. این موج گستردۀ تبلیغی در ابعاد و عرصههای مختلفی جریان داشته و دارد. شناخت و شناساندن ترفندهای نیرو های ارتجاعی و بازنمایی تاریخ واقعی مبارزۀ مردم و توضیح و تشریح ضرورت درک این مسائل از مهمترین وظایف نیروهای ترقیخواه است.
از اهم رویدادهایی که میتوان گفت در تاریخ معاصر میهن بلا دیدۀ ما تاثیر فوقالعاده عمیقی بر تمامی نه تنها ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورمان گذارده بلکه هویت آن را با اثرات ژرف خود معنایی دگرگونه و خاص بخشیده، کودتای ننگین ۲۸ مرداد است.
انحرافات منبعث از مسیر ترسیمی این کودتا بر چگونگی مبارزات تودهها بعد از گذشت چند دهه هنوز هم با همۀ جانفشانیها از صفحۀ تاریخ زدوده نشده است. برای همین بازآموزی عمیق از شرایطی که منجر به پیروزی کودتا گشت و پیامدهای مشقتبارش برای جامعه، نه تنها لازم که واجب است. حتی میتوان صریحتر با قطعیت گفت :در همتنیدگی حوادث امروزۀ کشور ما و راهی که برای پیشرفت و ترقی پی گرفتهایم از مباحث و روشنگری حول واقعۀ کودتای ۲۸ مرداد جداییناپذیر است. از منظر امروز، منطقی نگریستن به دیروز با شستن غبارهای پیشداوری از دیدگان،حاوی درسهای گرانقدری خواهد شد که با اخذ تجربه و درسهای قابل تامل برای رهیابی به سوی آینده خواهیم توانست: گامهایمان را با متانتی در خور برداریم.
هرچند شرایط از هر حیث در این چند دهه تغییرات زیادی با آن ایام یافته و جامعه در فضایی بس متفاوت با آن دوره است. ولی به رغم خواست ارتجاع و نیرو های وابسته به امپریالیسم که به انحاء مختلف در سطحی گسترده برای فراموشی آن موذیانه تبلیغ میکنند، ما بینیاز از آموختن راز شکست خونین مردم در ۲۸ مرداد نیستیم.
اعجاز اتحاد از بزرگترین درسهایی است که میتوان و باید سر لوحۀ یافتههایی گردد که از شکست نهضت ملی در پی کودتای سیاه، میبایست آموخت که هرگز الزام آن کهنه شدنی نیست.بلکه به تناسب تعمیق نگرش به مسائل و تحلیل عمقی از سازوکارهای جامعه، ضرورت آن در برابر دیدگان ما در کوران نبرد اجتماعی اهمیت فزونتری خواهد یافت.
از همان فردای پیروزی کودتای ننگین وارونهنمایی، جعل و تحریف واقعیات توسط دارودستۀ اوباش پهلوی و اربابان امپریالیستش در سطح وسیعی آغازشد تا تاریخ مسخ شدهای برای میهنمان بنگارند. اوج وقاحت و بیشرمی آنها تا بدان حد بود که در ۲۵ سال دوام سلسلۀ پهلوی روز کودتای ۲۸ مرداد از طرف دربار و وابستگانش «قیام ملی» نامیده میشد.
این موضوع بیانگر وقاحت و بیشرمی امپریالیسم و کارگزاران ارتجاعیاش در دروغگویی و تحریف واقعیات است و میرساند که مرتجعین در فریب، خدعه و نیرنگ به هیچ مرزی قائل نیستند. انتظار حتی حداقلی از صداقت از سوی آنان نهایت خوشباوری و سادهدلی است. در این شرایط میهنمان که در تمامی عرصههای جامعه نبردی سرنوشتساز در جریان است. کنکاش روش تبلیغی رژیم رستاخیزی کودتا میتواند حاوی درسهای گرانقدری باشد، چرا که استمرار دروغ و خدعۀ برگرفته از فرهنگ منحط آریامهری با اشکالی تازه و در قالبهای نو شده وسیعاً ادامه دارد.
پس از انقلاب شکوهمند ۵۷ و سقوط خاندان پهلوی گستره دایرۀ موج تبلیغی برای وارونهنمایی حقایق کودتا از سوی نیروهای ارتجاعی، حتی بیشتر از قبل شد و در ابعاد و عرصههای مختلفی به قلب واقعیات پرداختند. هدف شوم آنها بیریشه ساختن نسل جوان کشور ماست تا با عدم شناخت درست تاریخ واقعی مبارزات میهنی مانع انتقال تجربیات ارزشمند نسلهای پیشین و تزریق آن به رگ درخت تنومند مبارزه شوند.
جنبش کنونی تودهها علیه واپسگرایان و بارگیری پختهترین روشهای مبارزاتی مطابق وضعیت خاص کشور با بهرهگیری از تجربیات سودمند جهانی، نشانگر آن است که نیاز آموختن از درسهای گذشته و تطبیق آن با شرایط امروزین کشور از سوی طیف وسیعی از مبارزان نسل نو به درستی درک شده است. که میبایست با تعمیق شناخت از تاریخ واقعی کشورمان و کاربست تجربیا ت پیشینیان فرهنگ مبارزاتی را هر چه غنی تر ساخت. و مطمئن بود جبر تاریخ در سرانجام نبرد پیروزی نهایی تودهها را نوید میدهد.
بر پیشانی کودتا گران رسوای ۲۸ مرداد و همگنان امروزینشان که در زایشی نامیمون به بازتولید انگلی خود پرداختهاند جز داغ لعن و بیآبرویی توام با شکستی مفتضحانه نصیبی نیست.