در دموکراسیهای پارلمانی اروپا، احزاب سیاسی مدرن معمولاً از ساختاری پیچیده و چندلایه برخوردارند. یکی از چالشهای بنیادین این ساختارها، ایجاد تعادلی پایدار میان کارایی تصمیمگیری و پاسخگویی دموکراتیک است. هیئتهای اجرایی، همچون دفتر سیاسی یا هیئت مدیره حزب، برای ایفای نقش مؤثر در مدیریت روزمره، نیازمند استقلال و انعطاف در تصمیمگیری هستند؛ با این حال، آنها موظفاند در برابر نهادهای نظارتی و بالادستی چون شورای مرکزی یا کنگره حزبی پاسخگو باشند.
در این میان، شفافیت درونحزبی بهعنوان ابزار کلیدی اعتمادسازی و تقویت مشروعیت نهادی، جایگاهی فزاینده یافته است. اما این پرسش مطرح میشود که آیا تحقق شفافیت الزاماً مستلزم مشارکت حضوری نهادهای ناظر در فرآیندهای اجرایی است یا میتوان آن را از راههای ساختاری دیگر نیز محقق کرد.
مطالعاتی نظیر پژوهش Van Haute و Cordero در سال ۲۰۲۳ (۱)، نشان میدهد که تجربهی بسیاری از احزاب اروپای غربی، الگوی پاسخگویی را مبتنی بر گزارشدهی منظم و اطلاعرسانی ساختاریافته طراحی کردهاند. در این الگو، دسترسی نهادهای نظارتی به اطلاعات تتصمیمگیری، از طریق مکانیسمهایی مانند ارائهی گزارشهای دورهای دربارهی سیاستهای کلان، ارزیابی عملکرد و دلایل اتخاذ برخی تصمیمات سیاسی، تحقق مییابد. همچنین، ثبت و انتشار صورتجلسات، ولو به شکل محدود یا درونسازمانی، و بهکارگیری خبرنامهها یا بولتنهای داخلی برای اطلاعرسانی فراگیر به اعضای حزب، از دیگر ابزارهایی هستند که مشارکت غیرمستقیم و مؤثر نهادهای ناظر را ممکن میسازند.
این سازوکارها موجب میشود که نهادهای نظارتی مانند کنگره یا شورای مرکزی، از روندهای تصمیمگیری مطلع باقی بمانند و در صورت لزوم از ابزارهای دموکراتیک برای اعمال نظارت و بازخواست استفاده کنند، بدون آنکه نیازی به حضور فیزیکی در جلسات هیئت اجرایی یا دفتر سیاسی باشد. در حقیقت، تجربهی احزاب موفق اروپایی نشان میدهد که میان شفافیت اطلاعاتی و مشارکت اجرایی میتوان تمایز روشنی قائل شد: اطلاعات باید بهموقع و بهشکل ساختاریافته در اختیار نهادهای بالادستی قرار گیرد، اما این لزوماً به معنای حضور دائمی آنها در فرآیند تصمیمگیری نیست (۱).
این الگو بهویژه در احزابی مانند حزب سوسیالدموکرات آلمان (SPD) و حزب کارگر بریتانیا (Labour) بهروشنی مشهود است. هیئت سیاسی در این احزاب از اختیارات بالایی در مدیریت اجرایی برخوردار است، اما در عین حال، بهشکل منظم به نهادهایی چون کنگره یا شورای مرکزی گزارش عملکرد ارائه میدهد. هرچند جلسات این هیئتها غالباً محرمانه برگزار میشود و برای سایر نهادها باز نیست، اما اطلاعات کلیدی از طریق بولتنهای داخلی، گزارشهای کتبی، یا نشستهای منطقهای به اطلاع اعضا میرسد و زمینه برای ارزیابی یا بازخواست سیاسی فراهم میشود (۲).
درک شفافیت درونحزبی نه بهعنوان حضوری فیزیکی، بلکه بهعنوان فرآیندی نهادی و ساختاری، برای طراحی نهادهای حزبی در جوامع در حال گذار به دموکراسی اهمیت بسزایی دارد. احزاب میتوانند با تقویت مکانیسمهای گزارشگری، انتشار محدود اما هدفمند اطلاعات تصمیمگیری، و اطلاعرسانی ساختارمند، به تقویت پاسخگویی درونسازمانی بپردازند و در عین حال از کندی و پراکندگی در فرآیندهای اجرایی پرهیز کنند. این شیوه میتواند الگویی الهامبخش برای نظامهای حزبی نوپا و در حال تحول باشد؛ چراکه همزمان انسجام اجرایی را حفظ کرده و سطح مطلوبی از دموکراسی درونی را نیز تضمین میکند (۱).
منابع:
- Van Haute, E., & Cordero, G. (2023). From Open Government to Open Parties in Europe: A Framework for Analysis. Frontiers in Political Science. https://doi.org/10.3389/fpos.2023.1095241
- Konrad-Adenauer-Stiftung. (2024). Intra-party Democracy in the El