در سومین سالگرد جنبش “زن، زندگی، آزادی” در پرتو
وضعیت مخاطره آمیز کشور بعد از جنگ ۱۲ روزه
سه سال از جنبش انقلابی”زن، زندگی، آزادی” که با کشته شدن مهسا – ژینا امینی توسط ماموران گشت ارشاد آغاز شد، میگذرد. جنبشی که در سال ۱۴۰۱ چند ماه در مقابل دستگاه سرکوب ایستاد و جمهوری اسلامی را به چالش کشید. این جنبش خیابان ها و دانشگاه ها را به تسخیر خود در آورد، ضربات کاری به اعتبار و اقتدار جمهوری اسلامی زد و مبارزه علیه دیکتاتوری و شعار تغییر جمهوری اسلامی را به خیابان ها آورد و به خواست عمومی فرارویاند. در این جنبش، مردم به ویژه جوانان و زنان در ۱۶۰ شهر بزرگ و کوچک کشور در بیش از ۱۲۰۰ اقدام اعتراضی شرکت کردند.
جنبش “زن، زندگی، آزادی”، جنبشی سکولار علیه تبعیض و استبداد، بی عدالتی، تحقیرِ و لگدمال کردن کرامت انسانی به ویژه کرامت زنان بود. در عین حال علیه “ارزش ها” و “هنجارها”ی بازدارنده حکومت در ستیز با سبک زندگی امروزی، قالب بندی جامعه با معیارهای جامعه اسلامی و تحمیل حجاب اجباری بود. این جنبش خواهان دگرگونی مناسبات در خانواده، رابطه بین جامعه و قدرت، مناسبات بین گروه های اجتماعی، برابری زنان با مردان در همە عرصەهای زندگی، برقراری آزادی و عدالت در جامعه و تغییر رابطه ایران با جهان بود.
جنبش مهسا همبستگی ملی میان مردم بخش های مختلف جامعه ایران، مناطق مرکزی و مرزی را اعتلا بخشید که در شعار های “کردستان بلوچستان، چشم و چراغ ایران”، “آذربایجان بیدار است و پشت و پناه کردستان است” و “از زاهدان تا تهران، جانم فدای ایران” متبلور بود و مانور حکومت برای شکاف انداختن بین مردم در بخشهای مختلف کشور را به شکست کشاند.
جنبش “زن، زندگی، آزادی” در زمان اندک به دستآوردهای بس ارزشمندی دست یافت، باعث فروپاشی حجاب اجباری شد، گروه های وسیعی از مردم را به میدان مبارزه کشاند، همبستگی و حمایت جهانی را جلب نمود، میلیون ها تن از ایرانیان برون مرز را در شهرهای مختلف جهان به خیابان ها آورد، بر مبارزه خشونت پرهیز پای بند ماند، گرایش سکولار دموکرات مردم را به طور قوی آشکار کرد، الگوهای جدیدی از مبارزه را پروراند و اراده و خواست اکثریت مردم ایران برای دگوگونی ارزش ها و ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به نمایش گذاشت. پیشرفت محسوس در استیفای حق آزادی پوشش و تنوع در شادیها که البته هنوز به صورت کامل محقق نشده، دستاورد بزرگ این جنبش است، که سیمای جامعه را نسبت به سه سال پیش دستخوش تغییرات شگرف کرده است. این تغییرات در نوع خود انقلابی به دلیل اینکه مبتنی بر کنشگری و حرکت از پایین به بالا بوده، وضعیت پایدار و درونماندگار یافته است.
سومین سالروز جنبش مهسا در پرتو اتفاقات بزرگی که در طی جنگ دوازده روزه رخ داد، حالت متفاوتی پیدا کرده است. جنگ شوک شدیدی برحکومت وارد آورد. شکست سیاست محور مقاومت، ضربات سنگین اسرائیل به مراکز هسته ای و نظامی، کشته شدن سران سپاه، ترور تعدادی از دانشمندان، بی دفاع شدن آسمان کشور و ناتوانی جمهوری اسلامی در دفاع از کشور و حفظ امنیت شهروندان از یکسو و از سوی دیگر بحران آب، برق، وخیم تر شدن وضعیت معیشتی اکثریت مردم، افزایش روزافزون فقر و شکاف طبقاتی، فساد ساختاری، نابودی محیطزیست و ناتوانی حکومت در اداره کشور، ضرورت تغییر سیاست ها و عملکردها را به مسئله حیاتی کشور تبدیل کرده است. این ضرورت حتی توسط نیروهای سیاسی و مدنی، دانشگاهیان، اقتصاددانان و حتی افرادی از درون حکومت تاکید شده است. برای جمهوری اسلامی بعد از جنگ ۱۲ روزه، فرصتی پیش آمده بود که دست به تغییر سیاست ها و عملکردها بزند. اما هیچ نشانه ای از تغییر سیاست ها و عملکردهای جمهوریی اسلامی به جز عقب نشینی نسبی در سختگیریهای فرهنگی، دیده نمی شود. جمهوری اسلامی تا کنون نشان داده است استعداد پذیرش این تغییرات را ندارد. سرکوب همچنان ادامه دارد. وضعیت هزاران بازداشتی که در جریان جنگ دوازده روزه و بعد از آن، دستگیر شدند هنوز نامعلوم است، برمیزان اعدام ها بطور محسوسی افزوده شده و فضا برای رسانه ها تنگ تر شده است. بعد از جنک ۱۲روزه، جریان راست افراطی دست به تهاجم زده و جنگ افروزی را دامن می زند. از همه بدتر هیچگونه اقدام معناداری در شناسایی نفوذ و درمان آسیبپذیری کشور نسبت به فعالیتهای جاسوسی و خرابکاری خارجی انجام نشده و بدون درس گرفتن از پیآمدهای سیاست های مخرب، تاکید بر سیاستهای جنگ افروزانه ادامه دارد.
مقصر اصلی آسیبهای گوناگون وارد شده بر امنیت ملی، منافع ملی، جان شهروندان، خامنهای و نهاد ولایت فقیه بوده است که بدون پذیرش مسئولیت در ادامه فریبکاری مدعی حمایت مردم از نظام شده است، در حالیکه اکثریت مردم ایران در رویکردی مستقل پای مخالفت با تجاوزگران و دفاع از کشور ایستادند. آنها توامان به زورگویان داخلی و خارجی نه گفتند.
پیامدهای منفی جنگ ۱۲ روزه و نگرانی از احتمال وقوع جنگی دیگر، هم چون یک ترومای جمعی عمل می کند که علائم آن در مقیاس کلان جامعه بروز می یابد. جنگ نه فقط در خوابها و کابوسها، بلکه در بدن زندگی مردم تنیدهشده و امتداد یافته است. جامعه به طور مداوم در حالت اضطراب به سر می برد و هر رویداد سیاسی یا صدای ناهنجاری را به عنوان نشانه ای از شروع مجدد جنگ تفسیر می کند. آینده، کوتاه شده و زندگی و افق آینده، محدود و تیره گشته است، این امر منجر به وضعیت تعلیق و افزایش ناامیدی و مهاجرت هرچه بیشتر نخبگان و سرمایه انسانی و مالی شده است. وضعیت تعلیق، به فلج شدن اقتصاد در این دوره منجر شده است..
در این میان بازگشت احتمالی همه تحریم های پیشین شورای امنیت سازمان ملل بعد از فعال شدن مکانیزم ماشه، وضعیت اقتصادی و امنیتی را بدتر خواهد کرد. ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار خواهد گرفت. پیامدهای اقتصادی آن شامل مواردی چون محدود شدن سرمایه گذاری و تجارت با ایران، دشوارتر شدن روابط ایران با بسیاری از کشورها، عمیق تر شدن ابر بحران اقتصادی و فلاکت بیشتر گروه های وسیعی از جامعه خواهد شد. با بازگشت تحریمهای جهانی امکانات برای دفاع از کشور و امنیت ملی کاهش می یابد. آمریکا و متحدانش این امکان را خواهند یافت که همه وسایل نقلیه ایرانی از جمله کشتیها و خودروها و هم چنین اشخاص ایرانی را در هر نقطه از جهان، خارج از مرزهای ایران مورد بازرسی قرار دهند؛ مهمتر از همه، خطر جنگ افزایش یافته و دولت اسرائیل برای تداوم تجاوز خود دستاویز جدیدی پیدا خواهد کرد.
به باور “همگامی” لازمه برطرف کردن این مخاطرات و برطرف کردن خطر جنگ دیگر، دگرگونی سیاست خارجی و در گام نخست، پذیرش نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی بر فعالیت های هسته ای و تعلیق داوطلبانه غنی سازی اورانیوم است. از سوی دیگر ضروری است برای جلوگیری از جنگ، بر تلاش های صلح طلبانه در عرصه ملی و جهانی افزود و از مردم خواست که حکومت را که کماکان دنبال خریدن وقت و ادامه تقابل است، وادار به مذاکره مستقیم با آمریکا و برقراری روابط عادی با آن کنند.
وضعیت بن بست و افق گشائی
در وضعیتی که جمهوری اسلامی در ضعیفترین شرایط خود و در بن بست قرار گرفته، بیانیه هائی در مورد برگزاریی رفراندوم و انتخابات مجلس موسسان منتشر شده و تحرکاتی که نیروهای سیاسی و مدنی انجام دادهاند، امیدهائی را در محافل سیاسی جمهوری خواه برای افق گشائی آفرید. اگرچه این تلاشها هنوز نتوانسته است، فراگیر شود و از ایده به جنبشی فعال تبدیل شود، اما به باور “همگامی” ظرفیت جلورفتن و اجماع کثیری از نیروهای سیاسی و مدنی ایران حول آن به عنوان اسم رمز تغییرات ساختاری سیاسی و پیافکندن نظام سیاسی جدید دموکراتیک را دارد. “همگامی” از این تلاشها استقبال می کند و در جهت تقویت آن و دیگر جلوههای کنشگری و بازسازی امر سیاسی در داخل کشور می کوشد. این راهها باید به مبارزه قدرتمندانه مردم وصل شوند و راهی جز عقبنشینی برای حکومت باقی نگذارند.
در پایان، «همگامی» ضمن تبریک سومین سالگرد جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی”، اظهار امیدواری میکند که سایه سنگین جنگ و بازگشت تحریمهای جهانی از سر کشور و زندگی مردم بر چیده شود، صلح پایدار حاکم گردد و کشور از چنگ حکومت مستبد دینی رهائی یابد و جمهوری سکولار دموکرات مستقر شود. این امیدواری نیازمند عمل و افزایش تلاش نیروهای دموکراسیخواه حول کنشگری هدفمند، گسترش شبکهسازی و تقویت رویکرد تغییر مردمبنیاد است. ما هر تلاشی برای زیر ضرب بردن استبداد و در جهت دموکراسی را، مثبت میدانیم و از آن استقبال میکنیم.
همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران
۲۷ شهریور ۱۴۰۴ (۱۸ سپتامبر ۲۰۲۵)




