به نقل از هارتص ۱۹ دسامبر ۲۰۲۵
برگردان بهفارسی: گودرز اقتداری
صهیونیسم همیشه ترجیح داده است که بر خود تمرکز کند و کسانی را که در کنار آن زندگی میکنند، کنار بزند. برای غلبه بر این تمایل، به تکنیکهای خلاقانه نیاز داریم!

دکتر افری ایلانی
در جریان تحقیقاتم در مورد تاریخ تمایلات جنسی در این کشور، به موردی برخوردم که در سال ۱۹۶۴ توسط روانپزشکی به نام زیگموند بیران در یک مجله روانکاوی آلمانی زبان منتشر شده بود. این مقاله به یک بیمار ناشناس، یک کیبوتزنشین جوان، میپردازد که در اوایل دهه ۱۹۵۰ برای اختلال عملکرد جنسی از او کمک خواسته بود.
درمانی که دکتر بیران تجویز کرد، حول خوابی میچرخید که بیمارش دیده بود، که در آن مرد جوان در کنار مدیر اداری کیبوتز ایستاده بود و با سه شلنگ به مزرعه شبدر آب میداد. ناگهان مادرش لنگان لنگان ظاهر شد. او میخواهد به او کمک کند، اما میترسد که اگر خیلی به مزارع نزدیک شود، اعراب ظاهر شوند.
خودِ این خواب تعجبآور نیست. در دهه ۱۹۵۰، ترس از حملات فرامرزی فداییان فلسطینی (جنگجویان چریکی) بر زندگی جوامع کشاورزی مرزی اسرائیل حاکم بود. اما بیران خواب را قاطعانه تعبیر کرد. مادر، مادر را نشان میدهد، بسیار خوب. اما در مورد اعراب چطور؟ تشخیص آگاهانه روانپزشک: اعراب نماد همجنسگرایی هستند. در واقع، یک تصور پذیرفته شده در آن زمان این بود که همجنسگرایی در بین اعراب شایع است.
بنابراین، این خواب برای درمانگر گواهی بود که بیمار از “همجنسگرایی منفعل” رنج میبرد.
پیامدهای فرهنگی شناسایی اعراب با همجنسگرایی را میتوان به تفصیل مورد بحث قرار داد. اما این حکایت چیز دیگری را آشکار میکند، بسیار گستردهتر و بسیار مهمتر. از همان ابتدا، جهانبینی اسرائیلی تمایل داشت حضور اعراب را به طور کلی نادیده بگیرد. در بسیاری از موارد، به سادگی نسبت به وجود آنها کور بود. اما حتی وقتی که آنها به آگاهی رسیدند، مانند آن خواب، دلایلی پیدا شد که به آنها اهمیت کاملاً متفاوتی نسبت میداد – آنها را به قلمرویی نمادین منتقل میکرد و دوباره ناپدیدشان میکرد. بیمار میخواهد درباره اعراب صحبت کند؛ روانشناس به او میگوید: بیایید درباره همجنسگرایی صحبت کنیم.

بخشی از دیوار حائل کرانه باختری که به دلیل آسیبهای آب و هوایی در ماه نوامبر فرو ریخت. منبع: هارتص
صهیونیستهای اروپایی با سوالات زیادی مشغول بودهاند: مسائل طبقاتی، ملی و فرهنگی. اما مسئله اعراب هرگز موضوع بحث معناداری نبوده است. اروپاییهای سابق اسیر رابطه پر از اضطراب خود با فرهنگ اروپایی و جهان ایدههای آن و پردازش آسیبهای هولوکاست بودهاند. اعراب به سادگی به آنها علاقهای ندارند. این در آن زمان درست بود و امروز هم درست است.
در ۷ اکتبر، اعراب به آگاهی متکبرانه و متفرعنانه جامعه اسرائیل هجوم آوردند. اما ظرف چند ماه، آن آگاهی موفق شد آنها را دوباره سرکوب کند: ارتش نوار غزه را ویران کرد، اما برای رسانهها و فرهنگ اسرائیل همه چیز “آنجا”، آن سوی حصار، و به سختی زندگی ما را لمس کرد.
ارتش نوار غزه را ویران کرد، اما برای رسانهها و فرهنگ اسرائیل، همه چیز «آنجا»، آن سوی حصار، اتفاق افتاد و به سختی زندگی ما را تحت تأثیر قرار داد.
در مقابل، این روزها یک سوال متفاوت، دنیای عاطفی ما را بسیار شدیدتر تحت تأثیر قرار میدهد: روابط ما با اروپا، آمریکا و غرب به طور کلی. یک حادثه نمادین که در نیویورک یا رم رخ میدهد، میتواند تیتر رسانههای اسرائیل را به خود اختصاص دهد، حتی اگر مرگ صدها یا هزاران فلسطینی را نادیده بگیرد.
در دوران پس از آتشبس، گفتمان اسرائیل بار دیگر به مسائل داخلی روی میآورد و فلسطینیها در انزوا رها میشوند. البته، برخی از اسرائیلیها همیشه از وجود فلسطینیها آگاه هستند: به ویژه، شهرکنشینانی که به دنبال اخراج آنها از طریق کشتارهای وحشیانه هستند. اما تا آنجا که به جریان اصلی اسرائیل مربوط میشود، به سادگی هیچ صبری برای آنچه در اصطلاحات عامیانه مطبوعات به عنوان «قصههای فاطمه» شناخته میشود، وجود ندارد.
تمرکز وسواسگونه عاطفی ما بر روابط درون جامعه یهودی اسرائیل یا روابط ما با غرب است. درگیری با فلسطینیها، حتی وقتی که تعداد زیادی قربانی میگیرد، به عنوان نوعی مشکل لجستیکی تلقی میشود.
دنیای فرهنگی اسرائیل به ندرت با اعراب تعامل میکند و وقتی هم که ظاهر میشوند، عموماً شبیه فرافکنیهایی هستند – یک شبیهسازی دوبعدی از دغدغههای ما با خودمان. تصویر یک فلسطینی ممکن است در فیلمها یا آثار هنری خلق شده در محافل فرهنگی مترقی ظاهر شود، اما اغلب به چیزی شبیه یک فرشته یا یک خرس بامزه و دوستداشتنی تبدیل میشود.
این تصویر به خودی خود خطرناک است، زیرا وقتی فلسطینیها انتظارات ما را برآورده نمیکنند، نتیجه اغلب “دیدن نور” و روی برگرداندن است.
خلوتگاه مراقبه(مدیتیشن)
من این را نه به عنوان یک بیانیه اتهامآمیز، بلکه به عنوان تلاشی برای خوداندیشی مینویسم. من هم فرقی با دکتر زیگموند بیران ندارم. من هم سالها ترجیح میدادم که به همجنسگرایی، عرفان آلمانی یا بحران آب و هوا بپردازم و به ندرت به فلسطینیها توجه میکردم. و باید توجه داشته باشم که تمایل به بیتوجهی کامل، تنها در دوران نزاکت سیاسی تشدید شده است. قوانین فعلی گفتمان بیان میکنند که ما مجاز به صحبت در مورد دیگری یا گفتن چیزی در مورد آنها نیستیم. نتیجه، باز هم این است که ما انزوا و خود مشغولی را ترجیح میدهیم.
مهم است که روشن کنیم که حتی اگر تمام روز به اعراب فکر کنیم، این کار ذرهای زندگی فلسطینیهای واقعی را بهبود نخواهد بخشید. علاوه بر این، در شرایط فعلی، بسیاری از فلسطینیها اهمیتی نمیدهند که چه تعداد اسرائیلی یا به چه روشی به آنها فکر میکنند. اما این واقعیت که ما اینجا زندگی میکنیم بدون اینکه واقعاً متوجه ملتی باشیم که در کنار ما زندگی میکند، یک مشکل است.
نتیجه، شکلی از زندگی است که از مسئله مرتبطی که وجود ما را تعریف میکند، جدا شده است. بنابراین، وقتی فلسطینیها ناگهان به آگاهی ما هجوم میآورند، آن را به عنوان یک آسیب روانی تجربه میکنیم – یا این تجربه را به لایهای عمیقتر از روان سرکوب میکنیم.
این شکلی از زندگی است که از مسئلهی مربوط به وجود ما جدا شده است. بنابراین، وقتی فلسطینیها ناگهان به آگاهی ما هجوم میآورند، آن را به عنوان یک آسیب روانی تجربه میکنیم – یا این تجربه را به لایهای عمیقتر از روان سرکوب میکنیم.
چه کاری میتوان انجام داد؟ طبیعتاً، ایجاد ارتباط با فلسطینیهای واقعی میتواند کمک کند، و ترجیحاً از سنین پایین. اما نباید امید زیادی به این داشته باشیم. فلسطینیها خرگوشهای کوچکی نیستند که در گوشهای منتظر ما باشند تا فرزندانمان را در معرض آنها قرار دهیم. فعالیت سیاسی مطمئناً باعث ایجاد مواجهه با فلسطینیها میشود، اما این نیز برای همه مناسب نیست. خواندن ادبیات عرب ایده خوبی است، اما برای این کار ابتدا باید به خواندن کتابهای واقعی برگردیم.
به نظر میرسد که ما در توجه به اعراب مشکل جدی داریم. در اقتصاد توجه ما جایی برای آن وجود ندارد. چیزهای بسیار دیگری برای فکر کردن وجود دارد. آگاهی سرگردان میشود و از موضوع طفره میرود. برای لحظهای به فلسطینیها فکر میکنیم و – ای وای! – حالا به چیز دیگری فکر میکنیم. موضوع خیلی بزرگ و خیلی ناراحتکننده است. ترجیح میدهیم آن را به متخصصان بسپاریم.
با این حال، ارزش تلاش کردن را دارد. در سالهای اخیر، بورژوازی اسرائیل مهارتهای ذهنی و آگاهی خود را به میزان زیادی توسعه داده است. قفسههای کتابفروشی اکنون پر از عناوینی است که به آگاهی، بیداری، ذهنآگاهی و بینش شفاف میپردازند. چه کسی در یک دوره آموزشی شرکت نکرده یا در یک خلوتگاه برای تمرین تمرکز، دقت و دیدن چیزها آنطور که هستند، شرکت نکرده است؟ ما بیش از هر زمان دیگری به آگاهی خود متصل هستیم.
بنابراین شاید زمان آن رسیده باشد که تکنیکی برای تمرکز توجه بر وجود فلسطینیها ایجاد کنیم. یهودیان اسرائیلی، چه زن و چه مرد، در یک دایره مینشینند و به پرتره مروان برغوثی، رهبر فلسطینیان، خیره میشوند. چه کسی میداند – شاید چیزی از آن رشد کند؟
*****
دکتر اوفری ایلانی مورخ، روزنامهنگار و ویراستار است. تحقیقات او به تاریخ آلمان، تاریخ ایدهها، تاریخ تمایلات جنسی و روابط انسان و طبیعت میپردازد. نویسنده کتابهای «در جستجوی قوم عبری: کتاب مقدس و ملت در عصر روشنگری آلمان» (انتشارات دانشگاه ایندیانا) و «ما مردمان جدیدی هستیم» (انتشارات بابل). او ستون هفتگی «زیر آفتاب» را در روزنامه هاآرتص مینویسد.



