دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۶
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.
نهفقط بازنشستگان، که همهٔ مردم ایران پریدن از آتش را بلدند. سالهاست که هر روز از آتش فقر و بیداد، سانسور و نابرابری، شلاق و زندان گذشتهاند؛ از میان هزاران شعلهٔ سوزان.
در جمهوری اسلامی، قوانین تبعیضآمیز کم نیستند و سالهاست که علیه این قوانین مبارزه صورت میگیرد. اکنون، افزوده شدن تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته نگرانکننده است. تأسفبارتر آنکه برخی ایرانیان لائیک و سکولار خارج از کشور بدون توجه به شیوه ارتجاعی عزل ظریف از …
همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست بهگریباناند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.
زنکشی تنها یک قتل نیست؛ این پدیده بازتاب جامعهای است که برابری جنسیتی را نپذیرفته و با قوانینی نابرابر خشونت را بازتولید میکند. جامعهای که مردان را مالک جان زنان میداند و قتل را با ادعای حفظ غیرت توجیه میکند و با افتخار درباره آن صحبت کنند، جامعهای بیمار و خطرناک است.
قابل تأمل است که نسخه پیشنهادی آقای سامع برای ایران، شباهت زیادی به سیاستی دارد که در لیبی پیگیری شد. ایشان برچیدن تأسیسات هسته ای توسط قذافی را مثبت ارزیابی میکنند و به جمهوری اسلامی ایران نیز چنین توصیهای دارند. با این حال، باید توجه داشت که این تجربه در لیبی نتایج ناگواری داشت و تکرار آن میتواند برای ایران خطراتی در پی داشته باشد.
بر اساس ابلاغیه معاون دادستان ارومیه، سه زندانی به نامهای هادی رستمی، مهدی شاهیوند و مهدی شرفیان در صورت عدم رضایت شکات، با اجرای حکم قطع عضو در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ روبهرو هستند. کارشناسان سازمان ملل نسبت به اجرای احتمالی این حکم هشدار دادهاند.
با ناباوری و اندوه بسیار، شرنگ تلخ خبر مرگ حسن عرب زاده و فرزندش محسن را سرکشیدیم. حسن که بسیارانی وی را با نامهای برگزیدهی دوران مبارزاتی – «تقی» و «اسد» – میشناختند، عصرهنگام دوم اردیبهشت ماه در میان بهتآفرینی فراوان که برجای گذاشت، دست به وداع با زندگی زد. حسن و محسن را در تراژدی جان خراش از دست دادیم. مرگ تکان دهندهی این پدرو پسر، تلخنایی است به دشواری نازدودنی از یادها و ثبتشدهای ماندگار در دفتر تاریخ مهاجرت ناگزیر ایرانیان.
همه ساله در فصل بهار و فروردین ماه, یاد و خاطره این جانباختگان انقلاب که قربانی ساواک آریامهری شدند, در ذهن تداعی می شود و با خاطره ی هزاران زندانی سیاسی قتل عام شده به دست رژیم آخوندی در دهه شصت و تابستان ۱۳۶۷ پیوند می خورد.
کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهنمان، به شهروندان بندرعباس و خانوادههای داغدار و آسیبدیده تسلیت میگوید. ما در این لحظات سخت همراه و همدوش مردم بندرعباس سوگوارِ جانهای از دست رفته و نگران و چشمبه راه بهبود زخمیهای این حادثهایم.
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.