سالگرد سایه جان شد، هوشنگ ابتهاج.
سالهایی که با او در زیر سقف یک کشور زندگی می کردیم، برای همهمان افتخار آمیز بود.
خیلی دلم برایش تنگ شده. دیدارهای پر از لذت و آموختن که با او داشتم یادم نمیرود.
سایه در اواخر عمر متولیان زیادی داشت. هر کس میخواست سایه مورد نظرش را معرفی کند.
من برداشتم این بود که در این دهههای آخر عمر، قطعا تودهای و کمونیست رسمی نبود، اما ارزشهای عدالتخواهانه وچپ در وجودش بسیار زنده بود.
کسانی که می خواستند سایه را لیبرال و فرورفته در غرب معرفی کنند، واقع بین نبودند.
در آخرین تماسی که شخصا داشتم تازه جنگ اوکراین شروع شده بود. در این مورد صحبت کردیم.
از ناتو که میخواهد روسیه را هضم کنند حرف زد. به عبارتی ناتو را مقصر میدانست.
من هم این را نوشتم.
جامعه غربزده وضد چپ، به سایه حمله بی رحمانه کرد.
دوستان سایه جوگیر شدند، به سایه فشار آوردند تا جوری این حرف را توجیه کند.
در حالی که اگر به پیرمرد علاقه داشتند او را از هویت عدالتخواهی وچپ بودنش دور نمیکردند.
من عاشقش بودم. او هم لطف داشت.
سایه سالهای آخر عمرش نه مذهبی بود. نه توده ای بود. نه انقلابی بود ولی در مورد همه این موارد منصف بود و واقعبین و دلسوز.
سید محمد علی ابطحی
برگرفته از کانال تلگرامی محمد علی ابطحی