پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۵

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۵

ناک‌دان شدن سه‌شنبه، ناک‌اوت شدن جمعه!
حال پیش‌بینی می‌شود که جلیلی گل خورده در مناظره‌ی اول و ناک‌دان شده در مناظره‌ی دوم، و در عمل شکست خورده در منظر افکار عمومی، در انتخابات روز جمعه عاقبتی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: عیسی سحرخیز
نویسنده: عیسی سحرخیز
در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده و نمی‌کنیم!
این انتخابات به مانند هر انتخابات دیگر در نظام‌های سرمایه‌داری به این معناست که تنها زمانی به مردم «حق انتخاب» داده می‌شود که از میان ستمگران یکی را «انتخاب» کنند...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ۹ زن چپ محبوس در اوین
نویسنده: ۹ زن چپ محبوس در اوین
بیانیه «همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات» پیرامون نتایج انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
«همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات در ایران» که انتخابات در مرحله نخست را تحریم کرده بود، کماکان معتقد است که حل مشکلات کشور در ارتقاء حرکت‌های اعتراضی به سطح ابرجنبش سراسری...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران

سلحشوری های بی پایان شوالیه ای به نام بیژن اشتری!

مدتی است، که آوردگاه سخن، خصوصا فضای مجازی،  تل انبار،  ازسخنان گهربار،  شوالیه ای بنام بیژن اشتری است، با خود گفتم این شهسوار عرصه ی سخن و سیاست کیست، که چنین بی محابا می تازد و رقبا و مخالفانش را  با نیش قلم می نوازد و بد خواهان ایران را دلاورانه، از دم تیغ می گذراند؟

مدتی است، که آوردگاه سخن، خصوصا فضای مجازی،  تل انبار،  ازسخنان گهربار،  شوالیه ای بنام بیژن اشتری است، با خود گفتم این شهسوار عرصه ی سخن و سیاست کیست، که چنین بی محابا می تازد و رقبا و مخالفانش را  با نیش قلم می نوازد و بد خواهان ایران را دلاورانه، از دم تیغ می گذراند؟

به پرسه ها ی معمول در فضای مجازی اکتفا نکردم، گفتم سری به کانال تلگرامی این پیام آور پر شور بزنم،

شاید از خواب غفلت بیدار شوم ،  چون چشم ، بر بوستان بی همتای اندیشه وحکمتش گشودم ، بر میوه های رنگ رنگ  شاخسار درخت تنومند معرفتش حیران ماندم، همچون پرنده ای عاشق، از شاخی به شاخ دیگر پریدم و جز بکری و تازگی وشهود آمیخته با شیدایی ندیدم!

هشدارها و شکوه هایش که بیشتر به گزین گویه های غول های سیاست و فلسفه شباهت داشت، هوش از سر انسان می ربود، و هر انسان عاقلی را که الفبای سیاست را می دانست به فضای دو قرن ماضی می برد.

با خود گفتم ،این علامه دهر ،یا دچار  بیماری “زمان پریشی” است که افکارش در فضای قرن گذشته یخ زده است ، یا از سندرم مزمن کمونیسم ستیزی رنج می برد .

تبارشناسی مواضع بیژن اشتری، نه از عهده ی صاحب این قلم بر می آید و نه در این مجال ومقال می گنجد، که قیل و قال، در فضای رسانه فراوان است و بهتر است به مصداق ها و مدعای سخنان بیژن اشتری پرداخت:

یکم-اشتری :ما از غربیم وبه سوی غرب باز می گردیم!

انا لالله وانا الیه راجعون

بیژن خان اشتری، در پستی که در دوم جولای ۲۰۲۳ در کانال تلگرامیش منتشر کرده می گوید:

آقا جان، این مملکت ایران ، چه دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم، در مدار غرب است، جایگاه اصلی‌اش در اردوگاه غرب است. ایران از زمان شاه عباس صفوی متحد اصلی‌اش غرب بوده است. اما جمهوری اسلامی می‌خواهد به زور ایران را ببرد در مدار شرق ، ببرد در اردوگاه شرق.آن هم تحت شعارهای پوچی مثل «شکستن انحصار غرب در روابط خارجی» یا «ایجاد توازن و تنوع بخشی در حوزه روابط خارجی» یا «احیای نگاه به شرق و گسترش تعاملات خارجی با چین و روسیه و هند». آقا جان همه این‌ها حرف مفت است. تنها متحد طبیعی ایران غرب است

نگاه کنید به هشت میلیون ایرانی که به غرب مهاجرت کرده. والله نگاه همه ایرانی ها به غرب است، ایرانی‌جماعت همه آرزوهای خود را در غرب می‌بیند، نه درشرق. مال امروز و دیروز هم نیست،سابقه چند‌ قرنی دارد……..ما تحسین‌گر غربیم نه تحسین‌گر چین و روسیه…….پس به حضرات حاکمین عرض می‌کنم که تلاش بیهوده نکنید. اگر فکر کردید با پیوستن به پیمان شانگهای می‌توانید سرنوشت راهبردی ایران را عوض کنید اشتباه می‌کنید. تلاشتان بی‌فایده است، ایران جای اصلی‌اش در اردوگاه غرب است، چه خوشتان بیاید، چه بدتان بیاید. این حرف بنده هم، البته هرگز به معنای غربگرایی نیست.

گویی عقد کشوری به نام ایران را ، با اردوگاه استعماری و امپریالیستی غرب، در آسمانها بسته اند و این وصلت ازلی و ابدی و غیر قابل تغییر است  و از این جبر تاریخی و یقینا جغرافیایی گریزی نیست! هر تلاشی هم از سوی مردم و روشنفکران و گروههای سیاسی ایران، چه در برهه ملی شدن نفت و چه در انقلاب بهمن۵۷ صورت گرفته، ایستادن در جای نادرست تاریخ، و لاجرم تلاشی مذبوحانه مشتی ابله و بی شعور و اراده گرا  بوده است.

دوم-شبح  کمونیسم و خواب های آشفته ی اشتری

در شرایطی که بیش از چهل سال از فروپاشی کشوری به نام اتحاد شوروی به عنوان سمبل سوسیالیسم واقعا موجود می گذرد، و جهان تحت سیطره نظم آمریکایی دهها جنگ تجاوزکارانه ی امپریالیستی، و نابودی زیست کره و شکاف بین شمال وجنوب جهانی ، همراه با فقر و نابرابری و… را از سر گذرانده است، حضرت آقای اشتری، همچون فردی خواب زده، افکارش در واپسین سالهای قرن نوزده و اوایل قرن بیست یخ زده، ومدام از خطر کمونیسم دم می زند ،تا جامعه روشنفکری و به تبع آن مردم ایران، متوجه مهم ترین خطری که ایران وجهان را تهدید می کند، بشوند یعنی خطر کمونیسم!

ذهن و روح اشتری در تسخیر ارواح و اشباح ضد کمونیستی دو قرن گذشته است، و درحالیکه ایران مدتها است،  به بهشت سرمایه داری رانتی وغارتی بدل گشته، و سرمایه داری سوداگرانه و مالی و تجاری دست بالا را در بلوک قدرت، از آن خود کرده و نهادهای جامعه مدنی متاثر از سیاستهای اتاق بازرگانی وطرفداران  نظم سرمایه دارانه است، آقای اشتری، مدام از خطر کمونیسم حرف می زند .شاید کسانی در خواب زمستانی دوران پسا شوروی بسر برده باشند و اکنون با هشدارهای اشتری از خواب بیدار شده باشند ، بپندارند  که بلشویک ها پشت دروازه های تهرانند،  و یا  احیانا جمعی دیگر خود را در مقطع تاریخی ۲۶ و۲۷ مرداد ، بیابند و فکر کنند مصدق به همراه حزب توده علیه شاه کودتا کرده اند!

اشتری وکودتای ۲۸ مرداد

اشتری در ردیابی خطر همیشگی کمونیسم  برای  کشور ایران  در ۲۱ اگوست ۲۰۲۳ در کانال تلگرامیش می نویسد:

با توجه به همهٔ این واقعیت‌ها، دکتر مصدق ، فقط در صورتی می‌توانست، به حکومت خود ادامه دهد که با حزب توده وارد یک حکومت ائتلافی شود و حتماً می‌دانید که حکومت ائتلافی اولین شگرد غصب قدرت توسط کمونیست‌هاست. به احتمال زیاد در ابتدا ، چند منصب وزارتی غیر مهم، به حزب توده داده می‌شد ،اما پس از مدتی، به دلیل آشوب‌ها و آشفتگی‌هایی که توده‌ای‌ها در کشور به وجود می‌آوردند (شگرد دوم کمونیست‌های آمادهٔ غصب قدرت) مناصب کلیدی کابینه، به توده‌ای‌ها داده می‌شد و نهایتاً خود دکتر مصدق هم کنار زده می‌شد و حکومت کمونیستی ایران برقرار می‌شد و…….   خلاصه نهایتاً ایران تبدیل می‌شد به یکی از اقمار اتحاد شوروی، و خب شما بهتر از من می‌دانید که این همسایهٔ شمالی ما ، همیشه به تمامیت ارضی ما بدترین آسیب‌ها را زده است و چشم طمع به خاک ما داشته و باقی قضایا.

با این سناریو نویسی مشعشع پسا واقعه از زبان اشتری، می توان دریافت که وی از آنچه در ۲۸ مرداد ۳۲ برایران گذشت خشنود است ، چرا که کودتای ۲۸ مرداد ، خطر کمو نیسم را از سر ایران دور کرد، اشتری با این تحلیل برکودتای آمریکایی -انگلیسی ۲۸ مرداد صحه می گذارد و بر نعش مشروطه ایرانی و برجنازه های مبارزان کمونیست وملی گرای ایران هلهله سر می دهد وسلطه کنسرسیوم بر صنعت نفت ایران را طبیعی می انگارد.

این در حالی است که  اسناد تاریخی منتشر شده ،از سوی سازمانهای جاسوسی آمریکا وانگلیس وشوروی، هیچکدام تائید نمی کنند که در مقطع کودتا ، حزب توده ایران ، با کمک شوروی  قصد و یا نیت و یا امکان کسب قدرت در ایران را داشته اند.

از سوی دیگر با رجوع به  تاریخ و مرور کوتاه کودتاهای نظامیان غرب گرا ،علیه حکومت های ملی و دموکراتیک ، در چهار گوشه جهان، در قرن گذشته، می توان فهمید کارنامه این  کودتاها، سرشار از کشتار بی سابقه کمونیستها و ملیون، توسط مزدوران نظامی غرب، در ایران و شیلی و برزیل و یونان و اندونزی و جاهای دیگر بوده است، یعنی برخلاف نظر جناب اشتری، آن قدرتی  که دموکراسی را  با تاسی به کودتا به مسلخ برده، وهم زمان به کشتار کمونیست ها هم دست زده، امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا با کمک مزدورانش بوده، نه کمونیست ها که همواره قربانی این مداخلات امپریالیستی بوده اند.      

اشتری واحمدرضا احمدی

اشتری، رگه های ضد کمونیستی را به زعم خودش ، در هر عرصه ای و در هر شخصیتی  چه هنری و یا ادبیاتی استخراج می کند، و آنرا در استخدام پروژه ی ضد کمونیستی خود، در می آورد  و چون دری گرانبها می ستاید. اشتری برای یارگیری از شاعری چون احمد رضا احمدی هم مایه می گذارد و در کانال تلگرامی اش می نویسد:

 اطلاعات احمد رضا احمدی درباره دوره مصدق و توده‌ای ها ، بی‌نظیر بود و بهتر از هر کسی از خطری که کمونیست ها برای ایران داشتند آگاهی داشت. اشتری که تنها به قاضی می رود وراضی برمی گردد، البته مستندی برای این مدعای خود ارائه نمی دهد،  در قاموس بیژن اشتری، احمد رضا احمدی، نه به خاطر شعرهایش بلکه به خاطر درک خطر کمونیسم قابل ستایش است.

بااین سنجه ی حضرت اشتری،  شاعران بزرگی چون سایه و شاملو سیاوش کسرایی و بسیاری  از شعرا ونویسندان دیگر، با گرایش چپ وسوسیالیستی احتمالا جز اغیاراند و شایسته سرزنش وشماتت .

اشتری و اخراج کمونیست ها از جنبش مهسا

در زمانی که دعوا بر سر ارث و میراث جنبش موسوم به مهسا بالا گرفته بود و کسی را  یارای انتقاد از رهبران خود خوانده ی جنبش مهسا، در فضای مجازی نبود، در شرایطی که خیابان هم  از معترضان خالی شده بود، باز هم ، ذهن اشتری درگیر سوالی اساسی بود:

آیا کمونیست ها اجازه شرکت در جنبش اعتراضی را دارند؟ آیا میتوان با کمونیست ها بصورت تاکتیکی متحدشد؟

بیژن اشتری در پاسخ به این سوال استراتژیک و این استفتا بسیار مهم، در تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۲۳ در کانال تلگرامی‌اش می نویسد:

“من از این زاویه به بحث نگاه‌ می‌کنم که آیا وجود نیروهای کمونیست به سود حرکت‌های اعتراضی مردم است یا خیر؟ جواب صریح  من به این پرسش منفی‌ست.”

دلیلش هم روشن است : نیروها و جریان‌های سیاسی که به اصول دموکراتیک باورمند نیستند ، جز صدمه زدن به جنبش‌های دموکراتیک و منحرف کردن این چنبش‌ها، هیچ فایده‌ و کارکرد دیگری ندارند. اساسا مسئله‌‌ این جریان‌ها  دموکراسی نیست و اگر روزی هم به قدرت برسند تنها نسخه‌شان برای کشور عبارت است از براندازی  نظام سرمایه‌داری، مصادره کارخانه‌ها، اعدام سرمایه‌داران و مبارزه با امپریالیسم جهانی‌، سرکوب آزادی‌ها و نقض حقوق بشر؛ حالا ممکن است بپرسید که آیا می‌توان از وجود چنین نیروهائی به عنوان متحدان تاکتیکی علیه یک حکومت اقتدارگرا سود جست؟ پاسخ من به این پرسش نیز منفی‌ست.

بیژن اشتری، آنقدر در فضای قرن ماضی و در آتمسفر  جنگ سردی سیر می کند، و چنان خطر کمونیست ها را قریب الوقوع می بیند،که حتی مجوز  مشارکت کمونیست ها، در جنش اعتراضی را هم نمی دهد،  چه رسد اتحاد تاکتیکی با آنان.

برای همین است که اشتری، احتمالا طرفدار قانون  ممنوعیت تبلیغ و ترویج مرام اشتراکی و کمونیستی، در زمان رضا شاه است. قانونی که با  استناد به آن در سالهای بعد، صدها کمونیست و روشنفکر آزاده، دادگاهی و سپس روانه زندان ها و شکنجه گاهها شدند. برای همین است که بیژن اشتری، در صدد تبرئه رضاخان، از اتهام قتل روشنفکران و از جمله تقی ارانی و فرخی یزدی ودیگران است و معتقد است رضا شاه با روشنفکران در آن زمان،  مدارا منشانه رفتار کرده است.

اشتری وآقازادگان کمونیست  ونزوئلایی

اشتری برای اینکه،سیاهه مانیفست ضد کمونیستی اش را کامل کند،در پست زیر که در کانال تلگرامی اش منتشر کرده مدعی شده، دختر هوگو چاوز، در زمان زمامداری پدرش، چهار میلیارد دلار از اموال ملت ونزوئلا را، دزدیده و تبدیل به ثروتمندترین فرد ونزوئلا شده است:

“مادورو، دو پسرخوانده هم دارد به اسامی اوسوال و گاویدیا ، کـه باخرج کردن پول های نجومی در سواحل زیبای اروپا و آمریکا به شهرت رسیده اند‌. پولی که این دو ظرف هجده روز در پاریس خرج کردند معادل با حقوق ماهیانه دو هزار کارگر ونزوئلایی بود……دختر چهل و چهار ساله هوگو چاوز قرار دارد که با دزدیدن ۴ میلیارد دلار پول در زمان پدرش تبدیل به ثروتمندترین زن ونزوئلا شده است. خواهر کوچکش، روسینس، هم دست کمی از او ندارد. اینها بچه های همان پدری هستند که زمانی گفته بود: ثروتمند شدن کار بدی است؛ یک کمونیست خوب هرگز ثروتمند نمی شود”

البته، اشتری منبع اطلاعات خود را ،  در مورد دزدی چهار میلیارد دلاری دختر چاوز ، لو نمی دهد..جستجوی نگارنده در منابع فارسی،  برای دسترسی به نکته و یاخبری که اطلاعاتی  راجع به این دزدی چهار میلیاردی بدهد بی‌نتیجه ماند. در منابع انگلیسی هم ،تا حدی که من جستجو کردم ، اثری از رسوایی  مالی  چهار میلیارد دلاری دختر چاوز ندیدم .

 اشتری وکابوس الیانفسکی

اشتری ، وقتی فرافکنی و فرار به جلو را، به اوج می رساند،که نه تنها اندیشه و تفکر مارکسیستی و سوسیالیستی و مبارزات نزدیک به دو قرن اخیر احزاب کمونیست و کارگری و  مبارزات ضد استعماری  در سطح ایران و جهان را به سخره می گیرد، و عدالتخواهی و سوسیالیزم را به یک برچسب و وصله ناجور بدل می کند، بلکه از اذهان ایرانیان خواب زده و نا آگاه تاریخ زدایی می کند، وتا آن جا پیش می رود،که  ساختار اقتصادی کنونی ایران را هم، دستکار کمونیست ها می‌داند!

اشتری با ژستی ارشمیدس وار ،که گویا به کشفی جدید نائل شده و باید جایزه نوبل اقتصاد را  به او بدهند،  در صفحه تلگرامیش می نویسد:

در مناظره اخیر دکتر موسی غنی‌نژاد با آقای درخشان که از تلویزیون دولتی پخش شده موضوع اقتصاد اسلامی و چیستی و هستی آن مورد بحث قرار گرفته، من هم به نوبه خودم نظری در این باره دارم:‌

پدر اقتصاد جمهوری اسلامی نه شیخ انصاری(نویسنده کتاب مکاسب) است نه سید محمد باقر صدر (نویسنده کتاب اقتصاد نا). بلکه پدر اقتصاد اسلامی راستیسلاو آلکساندروویچ اولیانفسکی، استاد دانشگاه مسکو و مسئول ایران در دفتر بین‌الملل حزب کمونیست شوروی است، این آقا چهل و سه سال پیش در نشریه «کمونیست» دو مقاله نوشت که سرنوشت  ایران را برای همیشه تغییر داد. اولیانفسکی فرمولی ارایه کرد که با به کار بستن آن کشورهایی مثل ایران به ناگزیر از بلوک سرمایه‌داری فاصله می‌گرفتند و به دامن بلوک شرق می افتادند.”

اشتری آنچنان بی پایه و بی بنیاد سخن می گوید که مرخ پخته را هم به خنده می اندازد!

به ادعای بیژن خان اشتری، در مقطع انقلاب بهمن ، دست غیبی از آستین جادوگری،  به نام اولیانفسکی که کمونیستی پدر سوخته بوده است، به در می آید، الیانفسکی ،معجون مدهوش کننده ای می سازد و به خورد رهبران انقلاب ایران می دهد،  تا یکسره از راه راست و درست و بی خدشه ی سرمایه داری منحرف شوند و در راه منحرف و گناه آلود رشد غیر سرمایه داری بیفتند ، این اولیانفسکی خبیث ، یکسره کشور ایران را که جایگاه طبیعی اش بالیدن در دامن مهربان کشورهای غربی بود به دامن شرق بی خدا و بی تمدن  پرتاب می کند! والخ……….

بیژن اشتری باید نام این طرهات خود را “دو مقاله ای که جهان را تکان داد بنامد” تا دال ومدلول خوب به هم چفت وبست شوند. چه خوب بود اگر اولیانفسکی به این فرمول جادویی نمی رسید، و این دو مقاله را نمی نوشت و سرنوشت ما برای همیشه تغییر نمی کرد!

این متخصص تاریخ معاصر جهان،واقعا نمی داندکه آنچه سرنوشت ایران را در ۴۵ سال پیش برای همیشه عوض کرد انقلاب بهمن ۱۳۵۷ بود ونه دو مقاله الیانفسکی.

بدیهی است ا گر همچون اشتری ، به امامزاده ای چون امپراطوری آمریکا،  دخیل بسته باشی، و شب وروز در قداست سرمایه داری و لیبرالیسم موعظه کنی، البته می توانی،  هر تحول و یا انقلابی را که هژمونی جهانی آمریکا را زیر سوال ببرد، توطئه ای از جانب کمونیست ها فرض کنی و این ارتداد از مذهب بنیادگرایانه بازار را مستوجب بدترین عقوبت ها بدانی.

صداقت و انصاف اشتری، در گونه شناسی اقتصاد ایران، وقتی بیشتر نمایان می شود، که اقتصاد جمهوری اسلامی را، کمونیستی می داند آن هم از نوع منحط ترینش.

کیست که نداند، با تغییر تحولات صورت گرفته، طی سی وپنج سال اخیر، در اقتصاد ایران ، تحت عنوان تعدیل اقتصادی، در دوران سازندگی، و حذف یارانه ها و خصوصی و خصولتی سازی های دوران احمدی نژاد، نوعی تاچریسم ایرانی شکل گرفت،  که حاصلش  جز سلب مالکیت از مردم نبوده است ، و شوربختانه هنوز این روند همچنان ادامه دارد.

علاوه بر این ، مقررات زدایی از نیروی کار، صنعت زدایی، مالیه سازی اقتصاد،  از طریق توسعه بانک های خصوصی، خصوصی سازی ها در عرصه آموزش وبهداشت، همه وهمه چیزی جز”نئولیبرالیزم تهاجمی” بازار بنیاد نیست، آن هم از نوع منحط ترینش. اشتری البته در نسبت اقتصاد ایران با اقتصاد کمونیستی، بصورت مصداقی توضیحی نمی دهد.

این اقتصاد دستکار الیانفسکی ها وچپ ها نیست ،  بیشتر به دستکار مترجمان کتاب فون هایک ها و شاگردان میلتون فریدمن ها و اجماع واشنگتنی ها و حلقه نیاوران ها و طرفداران “دولت کوچک ” و حد اقلی نظیر موسی غنی نژادها و نهاوندی ها می ماند.

وقتی طبق گزارش صندوق بین المللی پول ، نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص ملی در دولت رئیسی کمتر از ۱۲درصد باشد(کمترین در خاورمیانه) یعنی این که دولت رئیسی از ایفای بخشی از وظایف اجتماعی و بهداشتی و آموزشی خود سر باز زده ،وآنها را به بخش خصوصی سپرده است تا کوچکترین دولت خاورمیانه باشد.

اشتری که نعل وارونه می زند و  ساختار اقتصاد ایران را کمونیستی می داند، لابد از استادش موسی غنی نژاد، یاد گرفته که ریشه همه مصائب اقتصادی ایران را  در” دستوری بودن” آن بداند!

اشتری  وهمسان  انگاری  مائو و هیتلر

اشتری، برای اینکه بزرگترین انقلاب ضد استعماری و ضد امپریالیستی و سوسیالیستی معاصر، یعنی انقلاب چین را تحقیر کند، ابتدا روایت جعلی بر می سازد، یک قرن تحقیری را که امپریالیست های انگلیسی و ژاپنی از ۱۸۴۰ تا ۱۹۴۰ بر ملت بزرگ چین روا داشته اند، نادیده می گیرد، با استناد به  روایت های راویان غربی و سازمان های اطلاعاتی همچون سیا، کل تلفات مربوط به قحطی های ادواری چین را به اراده گرایی مائو نسبت می دهد، نقش استعمارگران انگلیسی و ژاپنی و امپریالیست های آمریکایی در تحریم انقلابیون چین را نادیده می گیرد، هیچ اشاره ای به جانفشانی ها  و نقش اساسی کمونیست ها  به رهبری مائو برای برساختن چین نوین و غلبه بر یک قرن تحقیر استعمارگران نمی کند، تا بتواند با نقل چند جمله ، از  مائو چهره ای دیوانه و اراده گرا و دیکتاتور، ارائه دهد.

اشتری سپس یک گسست و یک دره عمیق  بین رهبری مائو و رهبری دنگ شیائوپینک در نظر می گیرد، تا بتواند طبق روال تحلیل گران غربی،  اولی را دیو و دومی را فرشته جلوه دهد. اشتری در کانال تلگرامیش مائو و هیتلر را هم خانه می کند و این هردو را با چوب تکفیر لیبرال دموکراسی به دوزخ دیکتاتورها می راند در  در این خصوص می نویسد:

مائوتسه‌تونگ رهبر چین کمونیست ،به قول جان هالیدی زندگینامه‌نویس، “سر سوزنی به آن‌چه پس از مرگش رخ می‌داد” اهمیتی نمی‌داد. او که مرگش را نزدیک می‌دید به سران رژیم خودش گفت: «پس از مرگ من،آشوبی بزرگ برپا خواهد شد، باران‌های خون باریدن خواهد گرفت، فضا بوی خون خواهد گرفت …و چه اتفاقی برای شما خواهد افتاد فقط خدا می‌داند“……

اشتری همچنین در همسان انگاری مائو و هیتلر می گوید:

هیتلر،دیکتاتور آلمان، بنا به نوشته جان تولند،در روزهای پایانی عمرش در پناهگاه زیرزمینی خود در برلین، موقعی که از شکست قطعی ارتش آلمان و پیروزی نیروهای متفقین در جنگ اطمینان پیدا کرد، به وزیر تسلیحاتش، شیپر،دستور داد که سیاست «زمین سوخته» را فورا اجرا کند هیتلر خطاب به شیپر گفت:

“اگر جنگ را ببازیم، مردم را هم باخته‌ایم. هیچ لازم نیست شما نگران نیازهای اولیه مردم آلمان باشید.  بر عکس، بهترین کاری که می‌توانیم بکنیم این است که حتی همین چیزها (پل‌ها،کارخانه‌ها،سدها)را هم نابود کنیم،  زیرا این ملت ثابت کرده که ضعیفترین است و لیاقت هیچ چیزی را ندارد. خوبان این ملت تاکنون کشته شده‌اند و آن‌هایی که زنده مانده‌اند، جملگی موجوداتی پست هستند”

مقایسه سخنان مائو به عنوان رهبر پیروزمند بزرگترین انقلاب ضد استعماری و ضد امپریالیستی  قرن بیستم که نگران آینده انقلاب و خطرات و تهدید های احتمالی پیش روی کشور پهناور چین است ، با  سخنان هیتلر فاشیست و متجاوز  شکست خورده و نومید ، که آماده خودکشی است، و می خواهد هر آنچه را برجای مانده است،  با خود به کام مرگ ببرد، عامدانه صورت می گیرد ، نه از روی بلاهت، اشتری وقتی مائو و هیتلر را هم خانه می کند در واقع کمونیسم و فاشیسم را چنان با هم ممزوج می کند، تا تشخیص این هر دو برای اذهان تاریخ زدایی شده،  از یکدیگر ممکن نباشد. از نظر اشتری، سمت و سوی وقایع و رخدادها و تاریخ و جغرافیای چین و آلمان و تفاوت های اساسی بین آنان، اصلا مهم نیستند، نکته مهم تشخیص شباهت لحن و کلام مائو و هیتلر و دیکتاتور بودن هر دو آنان است .در نزد اشتری این سنجه ی اخلاقی برای قضاوت تاریخی کفایت می کند!

اشتری در همین نوشته اش افسانه سرایی پیرامون رهبر چین را ادامه می دهد ومی گوید:

“مائو، رهبر و بنیانگذار چین کمونیست تا زمانی که زنده بود ، هشتاد و هشت درصد مردم چین را در زیر خط فقر نگهداشته بود.!!!!! در واقع ، ملتی را گروگان سیاست های انقلابی اش کرده بود. تا زنده بود، اجازه هیچ اصلاح و تغییری را در سیاست های کلان کشورش نداد،  چون انجام این اصلاحات را معادل با تضعیف قدرتش می دانست. مائو رهبر بدی بود که عملا ملتش را خودخواهانه به دنبال خودش می کشید، به سوی جهنم فقر و قحطی و گرسنگی. هفتاد میلیون چینی قربانی سیاست های احمقانه‌اش شدند، تا این که عاقبت مرد و راه را برای ورود رهبران عاقلی چون تنگ شیائو پینگ باز کرد!”

کیست که نداند، چین نوین پس از انقلاب تحت رهبری حزب کمونیست به عنوان کشوری دهقانی و کشاورزی از پس یکصدسال استعمار انگلیس و تجاوزگری های امپریالیسم ژاپن، و از دل جنگ داخلی طولانی سر بر می آورد، امپریالیست ها واز جمله آمریکاییها در جنگ داخلی از چیانگای چک حمایت می کردند و امید این کشور تنها به کمک های اتحاد شوروی بود، اما امپریالیست ها ،دست از تحریم چین کمونیست برنمی داشتند، در چنین شرایطی چینی ها، تحت رهبری حزب کمونیست و مائو، چاره ای جز خود اتکایی وتکیه بر توان داخلی نداشته اند، اشتری  با عقل انتزاعی وفرا زمانی، چنان داد سخن می دهد، که گویی دست های استمداد امپریالیست ها، از همان ابتدا ،به سمت چین دراز بوده است، و مائو دیوانه ودیکتاتور، برای حفظ قدرت خویش، این دست های کمک را پس زده،  هشتاد و هشت در صد مردم را در فقر نگه داشته، وهفتاد میلیون چینی را به خاطر قحطی عمدی و گرسنگی به کشتن داده است!!!

اشتری منابع موثق این آمار خود را نمی دهد، تحقیقات منابع مستقل نشان می دهد، اولا میزان تلفات ناشی از گرسنگی طی آن سالها کمتر از یک چهارم رقم اعلامی، جناب اشتری است. علاوه براین  چین با جمعیت انبوهش در آن زمانها، بطور طبیعی دچار قحطی های ادواری بوده، وبخش مهمی از تلفاتی که در فاصله سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۳ رخ داده مربوط به همین قحطی ها و خشکسالی های ادواری است. بد بینانه ترین پیش بینی های منابع مسقل در مقایسه آمار های مرگ ناشی از گرسنگی، در قبل و بعد از این فاصله ی  زمانی رقم دو یا سه ملیون تلفات اضافی  را نشان می دهد، که می تواند ناشی از اشتباه در برنامه ریزی های دولتی وحزبی تلقی شود.

اگر دست دوستی آمریکایی ها ، در اواسط دهه هفتاد میلادی به سمت چینی ها دراز شد، به خاطر اختلافاتی بود که بین حزب کمونیست چین و شوروی افتاده بود، وآمریکا در این میان می خواست، ماهی خود را از این آب گل آلود بگیرد. شرایط داخلی وبین‌المللی به چین تحت رهبری دنگ شیائو پینگ اجازه داد، از این فرصت استفاده کند، چه بسا مائو هم اگر زنده می ماند، به چنین سازش ورابطه ای تن می داد.

آمریکایی ها وکشورهای غربی در سال ۱۹۸۹ در شورش وسیع میدان “تیان آن من” می خواستد، همان  نقشه ای را که برای اجرا در شوروی در سر داشتند، در چین هم پیاده کنند، (دومنیکو لوسوردو در کتابش، تحت عنوان چرا نیروهای چپ در صحنه نیستند، نقش سفارت آمریکا ودیگر کشورهای غربی را در ماجرای میدان تیان آن من را ،مستند سازی کرده است) اما درایت رهبری حزب و شخص دن شیائو پینگ، نقشه ی امپریالیست های غربی را خنثی کرد.

اشتری چنان  تحولات ورخدادهای تاریخی را اخلاقی میکند و از رهبر خوب و رهبر بد حرف می زند، که گویا شرایط بین الملی وساختارهای داخلی  و ازجمله حزب کمونیست چین در این تصمیم سازی های تاریخی هیچ نقشی نداشته اند.

سوم-اشتری وجهان چند قطبی به مثابه” انترناسیونال دیکتاتورها و بچه پر روها”

بیژن اشتری در ۲۶ مارس ۲۰۲۳ در کانال تلگرامی اش مرقوم می فرمایند:

“این روزها اصطلاحاتی مثل «نظام چند قطبی» به لقلقه زبان جباران و مستبدان خون‌ریز عالم بدل شده است. امروز در خبرها خواندم که پوتین ، جنایتکار جنگی، در سخنرانی ویدیویی برای اجلاس کشورهای گروه بریکس در آفریقای جنوبی بار دیگر دم از طلوع «نظم چند قطبی جهانی » زده است و درخواست کرده که دلار از نظام پولی جهانی حذف شود. تعاونی دیکتاتورهای عالم، یا به قول زنده‌ یاد ایرج پزشکزاد، «انترناسیونال بچه‌پروها»، هوا برش داشته که دوران آمریکا و لیبرال دموکراسی به سر رسیده و حالا نوبت یکه‌تازی جباران اهریمن‌صفت عالم فرارسیده است.گرچه خودشان هم می‌دانند که چنته‌شان خالی‌ست،  اما این لقلقه«نظام چند قطبی» برایشان خوشایند است و یک وجهه مثلا «عالمانه» و «مترقی» به ایدیولوژیهای نظام‌های سراپا پلیدشان می‌دهد. یکی نیست از اینها بپرسد به فرض که آمریکا و لیبرال دموکراسی هم نابود شد، شما آشغال‌ها خیر سرتان چه چیزی برای عرضه به جهانیان دارید؟”

ایمان بی خدشه،  و تلقی ازلی وابدی بودن  نظم آمریکایی حاکم بر جهان، مقدس بودن امپراطوری دلار، و اطلاق آشغال وبچه پرو، و جباران اهریمن صفت و نظام های سرا پا پلید، به هرکس، و  هر آن کشوری که بخواهد، این نظم حادث شده بعد ازجنگ جهانی دوم  را به چالش بکشد، حاکی از این است که، بیژن اشتری از حواریون و سرسپردگان و جان نثاران امپراطوری آمریکا است، هرکس به تغییر و تحولات دو قرن اخیر در سطح جهانی نظری بیفکند، به سادگی در می یابد، مدتی است که، افول قدرت اقتصادی و جهانی امپراطوری آمریکا، و شکست ایدئولوژی لیبرال دموکراسی به مثابه نسخه ای جهانشمول ،  در سطح جهان شروع شده، و درک ظهور جهان چند قطبی، و برآمدن چین و دیگر قدرت های آسیایی، هوش زیادی نمی خواهد، که یا بیژن خان اشتری به عنوان متخصص تاریخ معاصر از آن بی بهره است ، یا ” جهش ایمانی” ایشان به مکتب و مذهب سرمایه، هوش را از سر وی، پرانده است.

اشتری در همین نوشته به تاریخ ۲۶ مارس ۲۰۲۳ پیش بینی میکند، هم روسیه وهم چین هردو راه زوال می پیمایند وبه کوری چشم دشمنان، آمریکا همچنان “آقا بالا سر جهان” خواهد ماند. اشتری می نویسد:

“اما خبر بد برای دیکتاتورها اینکه عمر این لقلقه کذایی هم رو به پایان است و این حباب در آستانه ترکیدن. امریکا همچنان بزرگ‌ترین اقتصاد جهان است و اقتصادش رو به رشد و قدرت نرم و سختش هم کماکان در اوج است و همزمان سقوط اقتصادی چین کلید خورده(نصف شدن نرخ رشد اقتصاد و بحران بزرگی که انتظارش را می‌کشد) و روسیه هم به لطف سیاست‌های پوتین راه زوال را طی می‌کند. دو شاخ اصلی این نظام کذایی در شرف شکستن است و بدا به حال پیروان حقیر این دو که گمان می‌کنند با بریکس و شانگهای می‌توانند از شر سرنوشت محتومشان بگریزند.”

چهارم- اشتری وپیش بینی سرنوشت حکومت جمهوری اسلامی

اشتری در مطلبی که در  سال گذشته ، همزمان با کنفراس امنیتی مونیخ(که دوتن از باصطلاح رهبران اپوزیسیون ایران) در آن شرکت داشتند ، در سایت شورای مدیریت گذار، منتشر ساخته، می نویسد:

به عنوان کسی که حوزهٔ تخصصی‌اش تاریخ معاصر جهان است باید بگویم که آمریکایی‌ها در زمینهٔ سرنگون کردن حکومت‌ها و رژیم‌های دیکتاتوری معاند تجربهٔ بسیار زیادی دارند،  تا آنجا  که به قول سرمقاله‌نویس روزنامهٔ نیویورک تایمز: «این هنری است که دولت آمریکا در آن به مرحلهٔ استادی رسیده است‌.» من وضعیت فعلی ایران را  ، از جهاتی شبیه وضعیت صربستان در زمان اسلوبودان میلوسویچ می‌دانم. در آن زمان آمریکا عزم خود را جزم کرده بود که دیکتاتور صربستان را ساقط کند. حالا اسنادش درآمده که چطور سیا ، طی یک کارزار دوازده ‌ماهه با خرج چهل میلیون دلار،  زیر نظر مأمور کارکشته و کهنه‌کارش ، جیمز دابینز توانست اپوزیسیون  غیرمتحد میلوسویچ را متحد کند و نسخهٔ رژیم دیکتاتوری‌اش را برای همیشه بپیچد.

اشتری با بزرگنمایی قدرت آمریکا در سرنگون ساختن حکومت ها، با افتخار و خوشحالی، سرنوشتی همچون میلوسویچ را برای سران ایران محتمل می بیند. وی اضافه می کند:

“فعلاً مرحلهٔ اول، متحد کردن اپوزیسیون جمهوری اسلامی است که به نظرم خیلی هوشمندانه و دقیق و مرحله به مرحله در حال انجام است.”

جناب اشتری اکنون  در اواسط سال ۱۴۰۲ باید نگاهی به پیش بینی تاریخی خود بیفکند و ببیند ، که غرب چگونه اپوزیسیون ایران را سراسرمتحد کرده است!!!!!! وهمان بلای میلوسویچ را بر سر حاکمان ایران آورده است!

مذاکرات مستمر ایران وآمریکا بر سر مبادله زندانیان ،  افزایش فروش نفت ایران ، آزاد شدن بخشی از دارایی های بلوکه شده ایران، درستی ادعای اشتری را نشان می دهد!!!!

پنجم-اشتری وپیش بینی شکست روسیه در جنگ با اکراین         

اشتری خام اندیشانه ایران وروسیه را، به عنوان بازندگان قمار جنگ اوکراین، هم سرنوشت می داند، و این هر دو را، در انتظار شکست و مجازاتی خفت بار ارزیابی می کند. اشتری ادامه می دهد:

اگر روسیه در جنگ اوکراین ببازد،  که احتمالش خیلی زیاد است ، بازندگان این جنگ تاوان سنگینی خواهند داد. پس از پایان جنگ‌های بزرگ،  همیشه بازندگان به شدت مجازات شده‌اند و این اصل کماکان به قوت خود پابرجاست.

با این حساب و برآورد اشتری، شکست روسیه قطعی است و پوتین باید در انتظار دادگاهی همچون نورنبرگ باشد.

اگر اشتری تا پیش از شورش واگنرها، از شکست احتمالی روسیه در جنگ میگفت، پس از این واقعه شکست خفت بار پوتین را در جنگ ، بدون رد خور می داند. اشتری می نویسد: به گمانم شورش واگنری‌ها نهایتا به پایان جنگ اوکراین به شکلی خفت‌بار برای پوتین منجر خواهد شد. اکنون شاهدیم، که چگونه کل غرب وناتو، در جنگ با روسیه به بن بست رسیده اند! ومی بینیم که شورش واگنرها تاثیری در توان نظامی روسیه نداشته است.

آقای اشتری از  یک سال پیش بدین سو ،  مدام آرزوهایش را، به عنوان تحلیل ، تحویل جامعه  داده است.

ششم-از شلیک اشتری به تفاهم نامه ۲۵ساله، تا اشک هایش بر”سیاه چاله ی ژئوپلتیک” ایران

اشتری و همفکرانش ، از محسن سازگارا در شورای مدیریت گذار، تا علی افشاری و صادق زیباکلام، و علی مطهری و دیگران، هرکدام به طریقی، در تخطئه ی تفاهم نامه ۲۵ ساله ایران و چین، سنگ تمام گذاشتند، تا خطر چین را از آسمان ایران دور کنند. شورای کذایی مدیریت گذار وجمعی نا روشنفکر دیگر  به رئیس جمهور چین نامه نوشتند و این تفاهم نامه را فاقد اعتبار نامیدند. برخی دیگر این تفاهم نامه را با قرارداد ترکمن چای مقایسه کردند:

زیبا کلام نوشت:”این تفاهم نامه خوشایند سرسپردگان چین وروسیه است وروشنفکران وتحصیل کردگان ودانشگاهیان ایران با این تفاهم نامه سر سازگاری ندارند(نقل به مضمون)”

علی مطهری گفت: تا دولت چین تکلیف دو میلیون مسلمان اویغور را،  که در اردوگاه کار اجباری نگهداری میکند، مشخص نکرده، ایران نباید چنین قرار دادی را امضا کند!

واکاوی هجو نامه های لشکر غربگرایان ایرانی، در مورد تفاهم نامه ایران و چین، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود  ودر این مقال نمی گنجد.

چنان که افتد ودانی نوشتند و گفتند ایران مستعمره چین شده است و جزایر کیش و قشم را به چینی ها فروخته اند و قرار است چند هزار نیروی نظامی چینی برای حفاظت از منافع چین وارد ایران شوند.خلاصه طوفان مسموم ضد چینی وضد منافع ملی از سوی غرب وزیدن گرفت تا این تفاهم مرده متولد شود وفرصتی برای تحقق نیابد.

پترولیوم اکونومیست  در آن زمان از حضور پنج هزار نیروی امنیتی چین در خاک ایران،  برای حفاظت از پروژه‌های چین خبرداد.

اشتری و  بدبخت شدن ونزوئلا توسط چین!

اشتری در همان زمان، قرار داد بیست ساله چین و ونزوئلا را ، (که این کشور را بد بخت کرده است!) برای اثبات استعماری بودن تفاهم نامه ۲۵ ساله ایران وچین شاهد مثال آورد و در کانال تلگرامی نوشت:

باری،منظورم این است که ما نباید چشم بسته تن به چنین قراردادهای بلند مدتی با چینی ها بدهیم. دولت جمهوری اسلامی نباید پای قراردادی را امضا کند که ماحصل آن بدهکاری نسل های بعدی کشور به خارجی هاست.

تجربه ونزوئلا و صنایع نفتی اش در برابر ماست  چینی هاعملا جز غارت منابع نفتی این کشور هیچ کار دیگری نکردند. خیلی ها معتقدند ورود چینی ها به صنعت نفت ونزوئلا دلیل اصلی نابودی صنایع نفتی این کشور در زمان حاضر است.(اشتری  عامدانه به تحریم های کمر شکن آمریکا علیه صنعت نفت نزوئلا اشاره ای نمی کند) ونزوئلا که بزرگترین منابع نفتی جهان را دارد و زمانی شرکت نفتش همتا نداشت حالا حتی قادر به تامین بنزین برای مصرف داخلیش نیست و پالایشگاه هایش یکایک تعطیل میشوند..

مادورو – ترامپ

اشتری در این اظهار نظر کوتاه، چین را مقصر بدبختی ونزوئلا معرفی می کند، نه تحریم های کمرشکن آمریکا و تلاش های بی وقفه این کشور برای تغییر رژیم در ونزوئلا را. برای این که بفهمیم رابطه چین با ونزوئلا، بر چه منوال بوده واین رابطه با اقتصاد ونزوئلا چه کرده است؟باید به مصادیق ومستندات بپردازیم.

حمید شهرابی مدیر تحقیقات خانه آمریکای لاتین در این خصوص می گوید:

این کشور یعنی ونزوئلایی که ۸ سال پیش، روزانه دو میلیون و پانصد هزار بشکه روزانه نفت تولید می­‌کرد، به علت پافشاری بر استقلال و آزادی‌­اش، با تحریم‌­های جنایت‌­بار ایالات متحده، تولید نفت روزانه‌­اش به ۳۱۰ هزار بشکه یعنی حدود ۱۲ درصد ظرفیت قبل می­‌رسد که کمترین میزان تولید از سال ۱۹۴۰ میلادی است. علاوه بر این تولید نفت در ونزوئلا به علت تحریم‌­ها و فرسودگی و توقف تجهیزات فنی وابسته به صنایع ایالات متحده برای مدت ۱۴ ماه کاملاً متوقف می­‌شود.

این تحریم‌­ها که همزمان با افت شدید قیمت نفت صورت می‌گیرد،  موجب می‌­شود که اقتصاد ونزوئلا بین ۷۰ تا ۷۵ درصد کوچک شود. اهمیت تحریم‌­های نفتی ونزوئلا وقتی بیشتر آشکار می‌­شود که میزان اتکای ونزوئلا به نفت که ثمره وابستگی دیرینه اقتصاد این کشور به نظام سلطه امپریالیسم است، در نظر گرفته شود. یعنی این واقعیت لحاظ شود که تا قبل از اصلاحات جدید و تنوع‌­بخشی در حوزه تولیدات ملی در ونزوئلا ۹۶ درصد از درآمدهای خارجی این کشور از محل صادرات مواد خام تأمین می­‌شد و ۹۵ درصد این درآمد نیز از محل فروش نفت به دست می‌­آمد ”

تا اینجا ی کار به سادگی می توان فهمید، عاملی که اقتصاد تک محصولی  ونزوئلا را ، در فواصل سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ تا آستانه فروپاشی پیش برد، تحریم های کمر شکن آمریکا بوده است.

آمریکا هم زمان با این فشار اقتصادی، با تکیه بر طرفداران خود  که عمدتا در مجلس نمایندگان ونزوئلا سیطره داشتند، تلاش نمود کودتایی را علیه دولت قانونی نیکلاس مادورو ترتیب دهد و خوان گوایدو را به عنوان رئیس جمهوری ونزوئلا قالب کند. اما انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۸  وپیروزی مجدد چاویستا  و پشتیبانی ارتش از دولت قانونی، پروژه کودتای آمریکایی را عقیم گذاشت.

شهرابی در چرایی شکست کودتا می گوید:

“انزوای «گوآیدو» نزد مردم به علت فساد وی و حلقه نزدیک به او در میان اشرافیت ثروتمند در ونزوئلا به حدی رسید که در آخرین فراخوان­‌های سخنرانی این رئیس‌­جمهور خودخوانده،  بیش از ۶۰ نفر شرکت نکردند. در هفته پایانی سال مسیحی ۲۰۲۲ سه گروه اصلی اپوزیسیون ونزوئلا که کنترل مجلس ملی را در اختیار دارند،  شامل گروه «اقدام دموکراتیک»، «تقدم عدالت» و «عصر جدید»، عمر دولت موقت به ریاست خوان گوآیدو را خاتمه یافته اعلام کردند. به دنبال شکست مفتضحانه خوان گوآیدو در داخل  کشور، حتی اتحادیه اروپا «گروه لیما» متشکل از کانادا و ۱۱ کشور در منطقه آمریکای لاتین و کارائیب شامل بولیوی، برزیل، آرژانتین، شیلی، کلمبیا، پاناما، پرو، هندوراس، پاراگوئه، گوآتمالا و کاستاریکا، حمایت کامل اولیه خود از اپوزیسیون را کنار گذاشته و از به رسمیت شناختن دولت موقت به ریاست گوآیدو سرباز زدند.”

شهرابی با تکیه بر آمار ومستندات  وضعیت فعلی اقتصادی  ونزوئلا را ، چنین توصیف می کند:

طبق گزارش بانک مرکزی ونزوئلا، رشد اقتصادی این کشور در ۹ ماه اول سال ۲۰۲۲ در مقایسه با مدت مشابه سال ۲۰۲۱ معادل ۱۷.۷۳ درصد بوده است. به گفته مادورو، در پنج سه ماهه متوالی تغییرات مثبت در اکثر فعالیت­‌های اقتصادی رخ داده است که نشان­‌دهنده عملکرد مطلوب تولید ملی است که از سه ماهه سوم سال ۲۰۲۱ آغاز شده است..

فعالیت غیرنفتی ونزوئلا در سال ۲۰۲۲ بین ژانویه تا سپتامبر ۱۴.۴۹ درصد رشد داشته است و بخش تولید نزدیک به ۴۰ درصد افزایش یافته است. در همین مدت بخش خصوصی ۴۰.۱۶ درصد از جهش صنعتی را در حوزه­‌های تولید ماشین­‌آلات، مواد شیمایی، فلزات، پلاستیک، نساجی، محصولات چرمی و مواد غذایی به خود اختصاص داده است در حالی که بخش دولتی ۳۶.۲۷ درصد افزایش را به ثبت رسانده است که عمدتاً به دلیل فعال شدن مجدد شرکت‌­های مهم دولتی در حوزه‌­هایی مانند حمل و نقل و ساختمان بوده است. همچنین صادرات و واردات به ترتیب ۳۲.۵۷ درصد و ۱۱.۴۳ رشد داشته است..

در زمینه افزایش تولیدات داخلی مادورو می‌­گوید: ونزوئلا تا حد زیادی به واردات مواد غذایی وابسته بود،  اما امروز ما ۹۴ درصد مواد غذایی را که به خانه­‌های ونزوئلا می‌­رود تولید می‌­کنیم. این یک معجزه کشاورزی است که حاصل کار صدها تولید­کننده روستایی است.

اما باید پرسید ، عامل مهم  نجات اقتصادی ونزوئلا و  پایداری  موفقیت آمیز دولت مادورو  در مقابل تحریم ها ،  و نهایتا بهبود وضعیت اقتصادی این کشور،  چه بوده است؟ آیا معجزه ای آسمانی رخ داده؟ یا معاف کردن محدود بعضی شرکتهای نفتی از شمول تحریم ها که منجر به فروش چند محموله نفتی از سوی ونزوئلا به اسپانیا شده،  گشایشی برای اقتصاد این کشور بوده است؟ خیر.

شهرابی به نقش استراتژیک رابطه بلند مدت چین-ونزوئلا و تسهیلات و وامهای بلند مدت چین به این کشور همراه با تنفس پنج ساله باز پرداخت وامها برای فائق آمدن بر بحران  اشاره دارد :

بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸ تجارت بین دو کشور ۲۰ برابر می‌­شود و سرمایه‌­گذاری مستقیم چین در ونزوئلا و همچنین،  رقم تسهیلاتی که چین به ونزوئلا می‌­دهد به ۶۲ میلیارد دلار می­‌رسد.

اگر چه میزان سرمایه‌­گذاری چین در ونزوئلا بعد از فوت هوگو چاولز و بحران مالی ناشی از کاهش شدید قیمت­ نفت در سال ۲۰۱۴ کاهش پیدا می‌­کند با این حال این سرمایه­‌گذاری حتی در چنین شرایطی نیز ادامه پیدا می‌­کند،  به طوری که در سال ۲۰۱۵ چین یک وام ۱۰ میلیارد دلاری در اختیار ونزوئلا قرار می‌­دهد و برخلاف وام‌­های قبلی که با دوره بازپرداخت سه ساله ارائه شده بود این بار دوره تنفس ۵ ساله را برای این وام لحاظ می­‌کند.

حجم سنگین سرمایه­‌گذاری چین در ونزوئلا این فرصت را برای ونزوئلا به وجود می‌­آورد که در مقابل تهاجمات بی­‌وقفه ایالات متحده بالاخص در جنگ اقتصادی مقاومت کند. اغلب کارشناسان حوزه آمریکای لاتین در توصیف اهمیت چین برای ونزوئلا در تعابیرشان از به وجود آوردن امکان تنفس کشیدن در شرایط خفگی، نجات­‌دهنده، برگ برنده و عامل تعیین‌­کننده و سرنوشت‌­ساز استفاده می‌­کنند.

تا اینجا فهمیدیم که طبق حکم جناب اشتری چگونه چین ، ونزوئلا را بدبخت کرده است!!

غرب باوری وسیاسی کردن واکسن  سینوفارم

 از سوی دیگر نباید از خاطر برد، که در اوج همه گیری کرونا، در حالیکه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و از جمله امارات بدون سر وصدا اقدام به واردکردن واکسن سینوفارم (که هنوز از سوی سازمان بهداشت جهانی هم تائید نشده بود)  از چین نمودند و مردم خویش را از خطر مرگ رهانیدند، و در عین حال، کشورهای غربی با احتکار واکسن وبه بهانه تحریم،  از تحویل دادن واکسن به ایران خودداری نمودند، غربگرایان ایرانی طوفانی سهمگین علیه سینوفارم راه انداختند و گفتند این واکسن تائیدیه سازمان بهداشت جهانی را ندارد و در افواه انداختند، که سینوفارم آب مقطر است، و باید منتظر ماند تا واکسن های خالص وشیک غربی و از جمله فایزر از راه برسد،  اما آنچه در عمل اتفاق افتاد،  واکسینه شدن ۹۰در صدد مردم ایران ، با سینوفارم چینی بود.

از سوی دیگر کیست که نداند، کشوری هم که بیشتر نفت ایران را درزمان تحریم می خرید چین بود واین روند اکنون نیز ادامه دارد.

اسطوره برجام و بی اعتنایی به اشتیاق چین برای رابطه با ایران

ماجرای تحویل نگرفتن رئیس جمهور چین در ایران ،  بعد از عقد معاهده  ی برجام، و گذاشتن تمام تخم مرغ های خود در سبد کشورهای غربی  و دلخوش ماندن به بلوک غرب برای نجات اقتصاد ایران،  توسط دولت روحانی، البته  مسائلی نیست که از چشمان تیز بین چینی ها پنهان مانده باشد.

طنز قضیه این جاست، که طیف رنگا رنگ غرب باوران ایرانی، ظرف دو سه سال اخیر، هر آنچه در چنته داشتند، رو کردند، راست ودروغ را به هم آمیختند، ودر فضای عمومی چین هراسی و روس هراسی را، مبنای تمام تحلیل های خویش قرار دادند، تا چینی ها فکر سرمایه گذاری وروابط بلند مدت با ایران  را  از سر به در کنند، ایرانی که به خاطر انقلابش، از اردوگاه غرب رانده شده  وتحریم شده است، و به خاطر تلاش برای استقلال واقتدار خویش، باید به استعمار گران حساب پس بدهد وچاره ای ندارد، جز این که برای ادامه حیات به قدرت های نوظهوری همچون چین نزدیک شود.

بدیهی است که چینی ها  ، به قدر کشش ایرانی ها برای رابطه کوشش می کنند وعاشق چشم وابروی کسی هم نیستند.

اشتری از انکار قدرت چین تا اقرار به اهمیت  مگا پروژه کمربند و جاده

اکنون که گرد وعبار حادثه فرونشسته است وایران به بریکس وشانگهای پیوسته است و توافق نامه ایران و عربستان سعودی ، با تلاش چین در اسفند ماه گذشته به بار نشسته و پرده ها کنار رفته است و خبر می رسد که سطح تبادلات تجاری جهان عرب با چین در سال ۲۰۲۲، از سیصد میلیارد دلار وحجم مبادلات عربستان با چین در سال ۲۰۲۲، از ۱۰۸ میلیارد دلار گذشته است، غرب باوران ایرانی، هم به ناچار انکار قدرت چین درسطح بین المللی را فرو نهاده اند، به کشف مهم دیگری نائل آمده اند ، و آن هم خباثت ودورویی، چینی ها در رابطه با ایران است.

طرح کمربند و جاده چین

غرب باوران ایرانی که تا دیروز با لطایف الحیل،  دنبال راندن چین از ایران بودند، و دشمن  هر تفکری بودند که از تفاهم نامه ۲۵ ساله ایران وچین دفاع می کرد، اما امروز ، بر نیامدن چین به ایران، و برکنار گذاشته شدن ایران از طرح کمربند و جاده چین، و بر سیاهچال ژئوپلتیکی بنام ایران، مویه سر می دهند.

اشتری در این باره می نویسد:

جمهوری اسلامی طی حیاتش ایران را به یک سیاهچاله ژئوپلیتیک تبدیل کرده. ایران به طور طبیعی می‌توانست چهارراه جهانی باشد و شرق آسیا را به اروپا وصل کند. ما می‌توانستیم بهترین مسیر تجاری بین شرق و غرب و بین شمال و جنوب جهان باشیم. می‌توانستیم سالیانه صدها میلیارد دلار از همین طریق کسب درآمد کنیم و کشورمان را از حیث اقتصادی شکوفا کنیم. اما این اتفاق رخ نداد، چون حاکمان در عوالم دیگری سیر می‌کنند.

انسان حیران می ماند،که  دم خروس ضد چینی اشتری را باور کند و یا قسم حضرت عباس و اشک ریختن ایشان بر سیاهچاله ژئو پلتیک ایران را!

اشتری که عادت دارد بی سند ومدرک حرف بزند،مدعی است که ایران می توانست صدها میلیارد دلار از محل ترانزیت کالا ونفت وگاز کسب در آمد کند ، اما هیچ کشوری در جهان وجود ندارد، که از محل ترانزیت کالا صدها میلیارد که سهل است بلکه دهها میلیارد دلار کسب در آمد کند. برفرض محال اگر تمام نفت وگاز جهان هم از ایران می گذشت، کسب در آمد چند صد میلیارد دلاری از محل ترانزیت، رقمی افسانه ای ودست نیافتنی بود! اشتری مدعی است که اگر رهبران ایران درعوالم دیگری سیر نمی کردند وگوش به حرف ایشان می دادند می توانستند صدها میلیارد دلار برای ایرانیان به ارمغان بیاورند!

دالان اقتصادی چین پاکستان، به نفع یا به ضرر ایران؟   

اشتری همچنان  خیال پردازی می کند و ادعا می کند که چین در پاکستان صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده است. اما واقعیت این است  که کل سرمایه گذاری چین در پاکستان ۴۶ میلیارد دلار است.

خبرگزاری شینهوا ، در تاریخ دوم مرداد ۱۴۰۲ به نقل از «خرم دستگیر خان» وزیر نیروی پاکستان، در دهمین سالگرد آغاز ساخت دالان اقتصادی پاکستان – چین می نویسد:‌

“اسلام آباد در سال ۲۰۱۳ و در پی بروز بحران انرژی و اقتصاد در پاکستان، زمانی که کشورهای غربی حاضر به همکاری برای توسعه پاکستان نبودند، یادداشت تفاهمی با چین موسوم به دالان اقتصادی چین-پاکستان (CPEC)  امضا کرد و به منظور اجرا و هماهنگی بیشتر، کمیته ای موسوم به کمیته همکاری های مشترک (JCC) ایجاد شد.

ذیل ساختار این کمیته، یک همکاری موسوم به ۴+۱، در قالب یک طرح ۴۶ میلیارد دلاری در چهار حوزه کلانِ توسعه انرژی، حمل ونقل، زیرساخت ها و همکاری های صنعتی تعریف شد..

طرح «دالان اقتصادی پاکستان–چین» ، بندر «گوادر» در ایالت بلوچستان پاکستان را، پس از گذشتن از کشمیر، به سین کیانگ، بزرگترین استان چین وصل خواهد کرد. هند که کشمیر تحت کنترل پاکستان را بخشی از قلمرو خود می‌داند، پیشتر نیز با گسترش طرح «سی‌پک» مخالفت کرده بود.

بر اساس گزارش سفارت چین در پاکستان، پکن ۲۵.۴ میلیارد دلار در اسلام آباد سرمایه گذاری کرده که در مجموع ۲۳۶ هزار شغل برای این کشور ایجاد کرده است. همچنین ۵۱۰ کیلومتر بزرگراه و ۸۸۶کیلومتر شبکه برق برای پاکستان ساخته است.

اما اشتری همچنان ساز خود را می زند و می گوید:

چینی‌ها پروژه عظیم «کمربند،راه» خود را بدون در نظر گرفتن ایران دارند پیش می‌برند. چابهار با آن مزیت های بالقوه‌اش جای خود را به بندر گوادر پاکستان داده است.چینی‌ها صدها میلیارد دلار در کشورهای همسایه ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند.آن‌وقت مای بیچاره حتی نتوانستیم خط لوله گاز خودمان به پاکستان و هند را عملیاتی کنیم.

اما محمد وزیری گزارشگر بی بی سی در ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ در سایت بی بی سی فارسی نوشت :

همزمان، حضور بزرگ چین در بازار اقتصاد و انرژی پاکستان و ایجاد این مسیر مواصلاتی در عمل برای ایران که دارای روابط خوبی با هر دو کشور پاکستان و چین است نیز می‌تواند سود‌آور باشد..

ایجاد امنیت در منطقه بلوچستان پاکستان به تامین امنیت در منطقه مرزی دو کشور کمک خواهد کرد و ایران نیز از این مسیر تازه به بازارهای پاکستان ، چین و آسیای‌میانه دسترسی بیشتری خواهد یافت..

پس از مذاکرات اتمی بین ایران و کشورهای غربی، احتمال مشارکت چین در ساخت خط لوله گاز در پاکستان برای اتصال آن به لوله‌های انتقال گاز ایران افزایش می‌یابد.

گزارشهای غیر رسمی وجود دارد که پاکستان با یک شرکت انرژی چینی در تماس است تا برای  پروژه خط لوله صلح، منابع مالی تأمین کند.

.در این میان وال استریت جورنال درسال ۱۳۹۴گزارش داده بود که :چین دو میلیارد دلار در احداث خط لوله گازی صلح در پاکستان سرمایه‌گذاری خواهد کرد؛ موضوعی که خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا، نیز ۳۱ فروردین گزارش داد که ۸۵ درصد هزینه خط لوله گازی صلح در خاک پاکستان از طرف چین در قالب سرمایه‌گذاری تامین خواهد شد و احتمالا شرکت ملی نفت چین احداث این پروژه را بر عهده بگیرد.

اشتری خوب می داند  که کشوری که مانع اجرای خط لوله صلح در خاک پاکستان شد آمریکا بود. اما به جای سرزنش آمریکا، بی عرضگی حکومت ایران را، علت عدم اجرای پروژه می داند و حکومت ایران را نکوهش می کند. پاکستان به خاطر خلف وعده اش طبق قرار داد اولیه باید میلیاردها دلار خسارت به ایران بپردازد.

در حال حاضر بخش عمده‌ای از منابع انرژی چین از طریق اقیانوس هند و “تنگه ملکان” تأمین می‌شود. مسیر تازه راه جدید، کوتاهتر و ارزانتری را برای چین و دسترسی این کشور به منابع انرژی خاورمیانه ایجاد می‌کند؛ جدای از آنکه این مسیر بازار اقتصادی تازه‌ای را نیز برای این کشور و دیگر کشورهای منطقه به وجود می‌آورد،  و خلاصه منافع دو کشور همسایه چین وپاکستان در این میان مطرح است وربطی به دور زدن ایران،  ندارد.

اشتری که تنها می خواهد ؛ فاضل مابانه؛ اصطلاح من در آوردی وانتزاعی ایران به مثابه “سیاهچاله ژئوپلتیک ” خود را مفهوم پردازی  کند، لاجرم همه چیز را سیاه می بیند وبه امکانها و فرصت های  مورد اشاره، کاری ندارد. اشتری همچنین  به اجلاس اخیر گروه بیست وتصویب طرح ترانزیتی ضد ایرانی از هند  به مقصد اروپا اشاره دارد ومی گوید:

“در اجلاس اخیر سران کشورهای گروه بیست تصویب شده که یک مسیر ترانزیتی به ارزش سیصد میلیارد یورو از هند به اروپا کشیده شود. ناگفته پیداست که ایران هیچ جایگاهی در این پروژه ترانزیتی ندارد. و جالب اینکه پنج کشور عضو بریکس(هند و روسیه و برزیل و چین و آفریقای جنوبی) هم مهر تایید خود را پای این پروژه ضد ایرانی زده‌اند!”

لازم به یادآوری است که مدت ها است پیرامون طرح این مسیر ترانزیتی جدید( که اسرائیل هم در آن جا گذاری شده است)،  به عنوان رقیبی برای مگا پروژه “کمربند- جاده” چین هم  از آن نام برده می شود، سخن گفته می شود، شاید بشود آنرا بدیلی کوچک، برای بلند پروازی های  کمربند-جاده چین دانست، لازم به توضیح است کشور ترکیه هم در این طرح پیشنهادی جایی ندارد، اما  ضد ایرانی نامیدن چنین پروژه ای که امضای پنج عضو بریکس هم در پای آن است، بیشتر به کار زراد خانه ی ضد چینی بیژن اشتری می خورد ، تا به کار تحلیل واقعی امور و رویدادها.

اما  امروز جهانی سازی و گلوبالیسم افراطی در سایه نظم امریکایی به آخر خط رسیده است وجهان چند قطبی  یا مولتی پلار و منطقه گرایی جایگزین آن شده است. امری مهم، که آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل هم در مطلع سخنانش، در اجلاس اخیر مجمع عمومی به آن اشاره کرد.

به قول مولانا:      آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رو متاب.

روی بر تافتن از آفتاب شرق، و نماز گزاردن ابدی به سمت قبله غرب، در شرایطی که  اوراد و ادعیه معمول لیبرالی هم افاقه نمی کند، تنها با  یک” جهش ایمانی” ممکن است. این در حالی است ،که حواریون بارگاه  قدسی سرمایه هم دیگر، به ازلی  وابدی بودن هژمونی نظم آمریکایی برجهان باور  ندارند و افسانه آخر الزمانی  فرانسیس فوکویاما  مبنی بر “پایان تاریخ”  هم خود به تاریخ پیوسته، و حضرت فوکویاما هم از این پیشداوری خود خجل است و هم  مدتی است که  آنرا  به نقد نشسته است. ولی امثال آقای اشتری، چشم بر این واقعیات بسته وچین و روسیه را  قدرت هایی در حال اضمحلال، و آمریکا و قدرت های غربی را  همچنان در حال باز شکوفایی، و سازمان هایی چون  بریکس وشانگهای را، انترناسیونال دیکتاتورها و بچه پر روها می داند.

تاریخ انتشار : ۱۱ مهر, ۱۴۰۲ ۱۱:۲۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

2 Comments

  1. لادن گفت:

    ممنون از شما چه مقاله خوب و مفیدی، در معرفی یکی از خفتگان غار جنگ سرد، اطلاعات اجتماعی، سیاسی و استنادات قابل تعمق تاریخ چپ و امپریالیسم را طرح می کند و البته یک آدم بامزه از سری عناصر فابریکی ضد سوسیالیسم را معرفی می کند. من افتخار آشنایی با این گل پسر را نداشتم. چه دانشی! چه کشفیاتی!

  2. بهمن.آلایی زیولایی گفت:

    اصلاً پرداختن و مطرح کردنِ این قماشِ مزدبگیر و جانبدارِ نظامهای ارزشیه غربی،نوعی تقویت گری و تشویق آنان بشمار میاید.بی اعتنا به مزخرف گویان باشید،و در عوض،صفحات را با تفسیر و تحلیل ِ مسائل روزمره و اتفاقاتِ برجسته ی کشور و دنیا ،پرنمایید.درسهایی که در پیوند با راهِ حل معضلات اجتماعی و معاش زندگیِ مردم،باشد.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ناک‌دان شدن سه‌شنبه، ناک‌اوت شدن جمعه!

در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده و نمی‌کنیم!

بیانیه «همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات» پیرامون نتایج انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!