بدنبال حمله شنبه هفتم اکتبر حماس به مناطقی از جنوب اسراییل نزدیک مرز های غزه نباید فراموش کرد که فرا تر از نگرانی ها در مورد سرنوشت بیش از دو میلیون فلسطینی که در غزه گرفتار شده اند و جایی برای فرار ندارند، خطر عمده ای وجود دارد که درگیری ها از اسراییل سرریز کند و به یک جنگ منطقه ای تبدیل شود. هیچ یک از بازیگران اصلی از چنین جنگی سود نمیبرند، با این حال همه طرفها به گونهای عمل میکنند که خطر آن را روز به روز افزایش میدهد.
هرج و مرج در اسرائیل و ناکامی دولت نتانیاهو نه تنها در جلوگیری از حمله، بلکه همچنین مدیریت پیامدهای آن، این ایده را که او در حال تدارک یا اشتیاق برای یک جنگ بزرگتر دارد را منتفی میسازد. واقعیت آنست که دولت نتانیاهو هم اکنون بشدت با نارضایتی عمیق شهروندان اسراییل روبروست. این هفته خبر ها حاکی از آن بود که اعضای اصلی دولت او به تشکیل یک دولت ائتلافی با اپوزیسیون چپ میانه چراغ سبز داده است. این ائتلاف بنابر گزارش ها در صورتی شکل میگیرد که نتانیاهو پروژه های شهرک سازی بیشتر را متوقف کند و جلوی برخی سیاست های راست افراطی در اسراییل را بگیرد. از جمله این سیاست ها تغییرات شدید در قوانین مربوط به دادگاه ها و محدود نمودن استقلال سیستم قضایی کشور است که با اعتراض گسترده جوانان و دانشجویان در شش ماهه اخیر روبرو بوده است.
دقت و پیچیدگی عملیات نظامی و اسناد و مدارک باقیمانده در میدان نبرد از مبارزین حماس نشان داده است که این سازمان اینک در حد و قواره یک ارتش منظم قادر به آفند و پدافند از خود است. این البته منکر آن نیست که حماس از مشاوره افرادی از نیروهای نظامی کشورهای دیگر مسلمان بی بهره بوده باشد. فرضیاتی مطرح است که آموزش های راهبردی به مسئولین نظامی حماس در کشورهای دیگر را محتمل میداند.
در شمال اسراییل نیز حزبالله لبنان بعنوان نیروی نظامی همسو که بیشتر از حماس وابسته به ایران است نیز مدتهاست که در قد و قواره یک ارتش منظم عمل میکند و دهه هاست مستقیما وارد نبردی با اسراییل نشده است و در وقایع اخیر نیز بیانیه ای صادر کرد که تا زمانیکه اسراییل به خاک لبنان حمله نکند با نیروهای اسراییل درگیر نخواهد شد. این از سویی برای دادن اطمینان به دولت و مردم لبنان با شرایط بد اقتصادی و تورم ۳۵۰٪ اهمیت داشت که نگران بودند مبادا پای آنها به درگیری اسراییل و حماس کشانده شود. ظاهرا یکی دو پرتاب موشک و توپ که اخیرا از دو طرف پوشش خبری گرفت نیز نه به خاک اسراییل و یا لبنان بلکه در منطقه بیطرف تحت کنترل نیروهای سازمان ملل صورت گرفته است. سناریوهایی که احتمال ورود حزب الله به درگیری برای جلوگیری از اشغال کامل غزه وسیله اسراییل را مطرح میکنند بر یک نکته انگشت میگذارند که حمله از شمال توسط حزبالله ممکن است حماس را نجات ندهد، اما ادامه جنگ را در شمال برای دولت نتانیاهو پس از شکست حماس بسیار پرهزینه خواهد کرد. طرفداران این سناریو میگویند که حزبالله ممکن است نتواند از پیروزی اسرائیل جلوگیری کند، اما منافع قانعکنندهای خواهد داشت که حداقل خود را از حمله یک اسراییل مغرور از پیروزی نجات دهد. بدیهی است که درگیری اسراییل – حزبالله احتمال ورود ایران را به صحنه جنگ بسیار بیشتر خواهد کرد.
از سوی دیگر نظامیان اسراییلی و آمریکایی متفقا گفته اند که هیچ دلیلی ندارند که ایران در طراحی و اجرای این عملیات مستقیما دست داشته است. شواهد حاکی از آنست که جمهوری اسلامی نیز که به تازگی از یکی از بزرگترین چالشهای حاکمیت خود جان سالم به در برده است به نظر میرسد تمایلی به ایجاد یک بحران بینالمللی نداشته باشد. بویژه که اقتصاد کشور نیز در وضعیت بدی قرار دارد و تمرکز نظام عمدتاً بر دستیابی به تفاهم و کاهش تنش با واشنگتن بوده است که آزادسازی منابع مالی ایران و کاهش اجرای تحریمهای ایالات متحده بر فروش نفت ایران را تضمین میکند. به گفته برخی عوامل اطلاعاتی آمریکا، تهران به جای هماهنگی این حمله با حماس از وقوع آن بیشتر غافلگیر شده است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، ضمن اعلام مخالفت خود با یک جنگ گسترده، هشدار داده است که اگر اسرائیل حملات خود را متوقف نکند، جنگ گسترده شده و اسرائیل دچار «زلزله بزرگ» خواهد شد[i]. وی همچنین در بیروت برای اولین بار به یک اقدام غیرمعمول دست زد و با ارسال پیامی به اسرائیل از طریق نماینده سازمان ملل در لبنان تاکید کرده است که به دنبال جلوگیری از تشدید تنش است و تاجاییکه اسراییل اشغال زمینی غزه را عملی نکند تمایلی به ورود به درگیری نخواهد داشت[ii]. ازسوی دیگر نیز نماینده ایران در سازمان ملل طی یادداشت هایی به رسانه های رویترز[iii] و اسکای نیوز اعلام کرده است که تا وقتیکه اسراییل به ایران حمله ای انجام ندهد ایران وارد درگیری با آن کشور نخواهد شد.
در کل منطقه، کشورهای عربی، از مصر گرفته تا سوریه و عربستان سعودی، از یک جنگ بزرگتر چیزی برای به دست آوردن ندارند. مصر از هجوم گسترده مردم غزه به سینا که بقول دیوید هرست: «پتانسیل آن را دارد که مصر را پس از یک دهه افول اقتصادی کاملا به سراشیب سقوط پرتاب کند[iv]» میترسد. بشار اسد در سوریه بر عادی سازی روابط با کشورهای عربی سنی و ورود مجدد به اتحادیه عرب متمرکز شده است که هم برای بازسازی سیاسی او و هم برای بازسازی اقتصادی سوریه بسیار مهم است. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان – که در آستانه عادی سازی روابط با اسرائیل بود – با توجه به خشم گسترده جهان عرب از بمباران غزه توسط اسرائیل، احساس ناچاری کرد تا چهره سنتی طرفدار فلسطینی عربستان سعودی را احیا کند و مذاکرات با اسراییل را با وجود دو وزیر اسراییلی در خاک خود تا اطلاع ثانوی متوقف کند. تماس این هفته او با ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران – اولین باری که این دو با هم تماس تلفنی داشته اند – حداقل تا حدودی ناشی از تمایل به عدم واگذاری رهبری در این موضوع به تهران بود.
مجموعه این شرایط نشان میدهد که در کل خاورمیانه منطقا هیچ عطشی برای درگیر شدن در یک درگیری گسترده نظامی وجود ندارد. پس چه چیز میتواند خطر وقوع جنگ و درگیری نظامی را میسر سازد؟ به واقع بر طبل جنگ مثل همیشه کسانی میدمند که خود در آن درگیر نخواهند بود و یا به پایش خون نخواهند ریخت.
طرفداران صهیونیست اسراییل که در کشورهای اروپای غربی و آمریکا اقامت دارند و سازمانهایی که برای ان کشور لابی میکنند، شاید مهم ترین بازیگران این صحنه هستند. آنها سعی دارند پای کشورهای عضو ناتو را به این مناقشه بکشانند و در عین حال ایده تصاحب کامل غزه را و اخراج کامل مردم فلسطینی به مناطق خشک و صحرایی جنوب اسراییل و سینا را تبلیغ می کنند. حمله اخیر حماس به اندازه کافی امکانات تبلیغی در اختیار این گروه برای نفوذ بر دولت های غربی قرار داده است.
در درجه اول ایده آل و برنامه صهیونیستی که خواهان دولت اسراییل در تمام محدوده غرب رود اردن تا ساحل دریای مدیترانه میشود غایت مطلوب است. براساس برنامه بازل مصوب ۱۸۹۷ در بازل سویس مبنای اهداف جنبش صهیونیسم و سازمان صهیونیست[v] عبارتند از: «اتحاد قوم یهود، پیوند آن با سرزمین تاریخی خود ارض موعود، و مرکزیت دولت اسرائیل و اورشلیم، پایتخت آن، در زندگی ملت. و بازگشت(الیه) به اسرائیل از همه کشورها و ادغام موثر همه مهاجران در جامعه اسرائیل.» بر این بنیان پاکسازی نژادی تمام ارض موعود از سایر ادیان و اقوام که در جامعه اسراییل ادغام نشده باشند، بخشی از اجرای پروژه ساخت کامل اسراییل است. مهاجرین اروپای شرقی که در دهه های اخیر به اسراییل مهاجرت کرده اند از ارتودوکس ترین نیروهایی هستند که از نتانیاهو در دولت اسراییل حمایت میکنند. آنها توانسته اند او را در این موضع نژادپرستانه و تند برای بیش از دو دهه در پست ریاست دولت حفظ کنند، حکومتی که دائما نیز بسمت راست و افراط گرایی بیشتر تمایل داشته است.
برای صهیونیست های ساکن غرب که شامل سرمایه گذاران و سرمایه داران بین المللی نیز میشود. پاکسازی نژادی، گرفتن غزه و تخریب کامل آن و اختصاص زمین آن برای شهرک سازی، فروش ویلا، افزودن به مناطق تفریحی و ساخت هتل و سایر سرمایه گذاری های توریستی در سواحل جنوبی اسراییل در کنار دریای مدیترانه یک سرمایه گذاری با برگشت سود فراوان است.
دسته دوم بالطبع کانسرن ها و انحصارات تسلیحاتی بین المللی هستند که از مناقشات بین المللی بیش از هرکس دیگری نفع میبرند. در یک سخنرانی کمتر از ۱۰ دقیقه ای، در ۱۷ ژانویه ۱۹۶۱، دوایت آیزنهاور رئیس جمهور ایالات متحده در پایان دو دوره ریاست جمهوری خود از کاخ سفید با مردم آمریکا یک خداحافظی سیاسی شگفت انگیز داشت. گرچه همه انتظار داشتند او که یک ژنرال و قهرمان جنگ جهانی دوم بود با یک سخنرانی نوستالژیک و مانند یک «سرباز قدیمی» ریاست جمهوری خود را ترک کند، از هشدارهای شدید او در مورد خطرات «مجتمع نظامی-صنعتی» شگفت زده شدند. او در این سخنرانی بیاد ماندنی چنین گفت[vi]:
“یک عنصر حیاتی در حفظ صلح، تأسیسات نظامی ما است. بازوهای ما باید قدرتمند و آماده برای اقدام فوری باشند تا هیچ متجاوز احتمالی وسوسه نشود که نابودی خود را به خطر بیندازد. . . . سازندگان آمریکایی گاوآهن می توانستند با گذشت زمان و در صورت نیاز، شمشیر نیز بسازند. اما اکنون دیگر نمی توانیم این خطر را که مجبور باشیم برای شرایط اضطراری در دفاع ملی نیز بداهه سازی کنیم را داشته باشیم. ما مجبور شده ایم یک صنعت تسلیحاتی دائمی با ابعاد وسیع ایجاد کنیم. . . . این ترکیب یعنی یک نهاد نظامی عظیم و یک صنعت بزرگ تسلیحاتی در تجربه آمریکا تازگی دارد. . . با این حال، ما نباید از درک پیامدهای جدی آن کوتاهی کنیم. . . . در کنگره و شوراهای حکومتی، ما باید مراقب باشیم تا در برابر کسب نفوذ ناروا، چه خواسته یا ناخواسته، توسط مجتمع نظامی-صنعتی مقاومت کنیم. پتانسیل افزایش فاجعه بار قدرت نابجا وجود دارد و ادامه خواهد داشت.”
شش دهه پس از آن سخنرانی، آن خطر نه تنها به حقیقت پیوسته بلکه به بسیاری از کشورهای جهان نیز گسترش یافته است. اینک نفوذ انحصارهای تسلیحاتی سراسر کشورهای نیمکره غربی و حتی برخی کشورهای شرق را نیز در کنترل کامل خود دارد. این کمپانی ها برای تامین منافع خود قانون وضع میکنند، کشورها را وارد جنگ میکنند و با بودجه دولتی و بر دوش مالیات دهندگان برای خود منافع کلان میلیارد دلاری تامین مینمایند وحتی کشورها وارتش ها را در میدان جنگ نگه میدارند تا نوبت به جنگ بعدی برسد. در برخی کشورها مانند ایران و روسیه نیز الیگارشی های نظامی بوجود آمده اند که از افزایش تشنج و درگیری های نظامی منافع مالی و نفوذ سیاسی برای خود ایجاد میکنند. یک جنگ جدید در خاورمیانه حال که جنگ اوکرائین به بن بست رسیده است برای سرعت بخشیدن به تولید منافع این کمپانی ها ضروری بنظر میرسد.
پارلمانتارین هایی که از گسترش جنگ منفعت میبرند و یا به کمک مالی لابی اسراییل وابسته اند در اروپای غربی و آمریکا آخرین گروهی هستند که با انواع و اقسام مکانیزم های موجود در سیستم سیاسی این کشور ها برای توسعه جنگ افروزی در منطقه تبلیغ میکنند. دولتمردان آمریکایی اکنون پیشگام این جبهه هستند. برای آنها هر صدایی که از کاهش تشنج و درگیری سخن بگوید «منفور» لقب میگیرد .[vii] کسانیکه به خود جرات بدهند تا با توسعه جنگ مخالفت کنند و یا صدای صلح طلبی باشند بلافاصله با تهدید اخراج از احزاب جریان اصلی و حتی شکست در انتخابات دوره آینده روبرو میشوند که این به معنی پایان حضور سیاسی شان خواهد بود.
روشن ترین مثال در این مورد ژوزف بایدن رییس جمهور آمریکاست که نه تنها با افول سیاسی روبروست بلکه برای انتخابات ۲۰۲۴ بشدت به رای و کمک مالی بخش عمده ای از یهودیان آمریکا در ایالات قرمز و بنفش[viii] نیاز دارد. همین امر باعث شده است بایدنی که در دوران میانسالی در سنای آمریکا از استقلال از نفوذ اسراییل صحبت میکرده الان حتی به نمایندگان کنگره و دیپلمات های آمریکایی هشدارباش صادر میکند[ix] که حق ندارند درباره کاهش درگیری و آتش بس یا منع بمباران غزه سخنی بگویند وگرنه باید منتظر تحریم کاخ سفید باشند.
واقعیت اما این است که اگر تشدید درگیری ها در اسراییل بتواند استراتژی دیرپای نتانیاهو را برای کشاندن حزب الله و در نهایت ایران به میدان جنگ عملی سازد، در این صورت آمریکا نیز همانطوریکه همیشه گفته است به درگیری مستقیم با ایران وارد خواهد شد. در چنین سناریویی یعنی مداخله مستقیم نظامی آمریکا در غزه، یا علیه حزبالله و ایران، قطعاً حملات بزرگی را علیه نیروها و منافع ایالات متحده در سراسر خاورمیانه توسط گروههای مسلح مورد حمایت تهران شاهد خواهیم بود. شبهنظامیان در عراق و یمن قبلاً هشدارهای جدی درباره واکنش چند جبههای به هرگونه مداخله آمریکا صادر کردهاند.
[i] https://apnews.com/article/lebanon-iran-israel-hezbollah-2e0b7fdb0d55e379f48bda56703b776b?
[ii] https://www.axios.com/2023/10/14/iran-warning-israel-hezbollah-hamas-war-gaza
[iii] https://www.reuters.com/article/israel-palestinians-iran-warning-idAFW1N3AQ04H
[iv]https://www.middleeasteye.net/opinion/israel-palestine-war-netanyahu-second-nakba-started?
[v] https://kar-online.com/81332/
[vi] https://www.archives.gov/milestone-documents/president-dwight-d-eisenhowers-farewell-address
[vii] https://www.youtube.com/watch?v=nnE4UF2YBLY , https://www.middleeasteye.net/news/israel-palestine-war-white-house-condemns-progressives-caring-about-palestinians
[viii] در سیستم دو حزبی آمریکا ایالات دمکراتیک آبی و ایالات جمهوریخواه قرمز و ایالاتی که اکثریت فاحش نداشته و بین دو حزب نوسان میکنند را بنفش در نظر میگیرند.
[ix] https://www.huffpost.com/entry/state-department-internal-emails-gaza-israel_n_65296395e4b0a304ff6ff95d
3 Comments
با توجه به ،اوضاع مالیِ بهم ریخته و روزبروز وخیم ترِ اروپا،و قدرت رو به انفعال ِ ناتو،در منطقه و جهان، گسترش یک جنگ ِ منطقه ای و فرامنطقه ای،بعید بنظر میرسد.زیرا،افزایش و انفجار نرخ انرژی میتواند،سیه روزی اروپا را ،تسریع کند…شاید در حد گوشمالی،از نوع پرتاب موشک های ایران به پایگاههای آمریکایی،خلاصه گردد.اما همچنان اصرار میورزیم،برنامه ی محواسراییل،کماکان به قوت خویش باقی و شدت بیشتری خواهد یافت.و روسیه ب آمالِ دیرینه ی خود،دست خواهد یافت…آری رفقا،صفر تا صد این عملیات،تحت الامر فرمان روسیه،حتا بشکل لاک پشتی طیِ طریق خواهد کرد.
عمق تاثیر عملیات ۷ اکتوبر کاملا مشخص میکند که تواناییهای تشکیلات سازماندهنده ی این عملیات ازقدرت اطلاعاتی عملیاتی یک سازمان چریکی بسیار بیشتر و درحد حتی دولتهای دارای سازمانهای اطلاعاتی ونظامی سابقه دار بوده و تنها فاکتور مرتبط باحماس همانا سنوار باسابقه ۲۰ سال حبس دراسراییل و در حداواندازه ی یک اوجالان ملی مذهبی است ولذا چنانچه این واقعه را درسطح بالاتری ودردرون معادلات قدرتهای بزگ جهانی قراردهیم به خوبی میتوانیم ببینیم که روسیه آن جنگ بزرگی راکه آمریکاوناتو پس از ناتوانی در برنامه ی اوکراین که هشت سال برای انجام آن طراحی وزیرسازی و برنامهریزی کرده بودند و نتوانستند وبناداشتند باواردکردن همسایگان شمالی روسیه به ناتو و درگیرکردن اعضای اروپایی ناتواعم ازکشورهای فرانسه و آلمان و انگلیس و.. همچنین کشورهای کوچک بلوک شرق قدیم وهمچنین بازنشانی طالبان درافغانستان برای تربیت تروریست های لازم برای این پروژه و..ووارد شدن ناوگانهای آمریکایی به منطقه خاورمیانه و جنوب روسیه که شامل ایران هم میشد بطورخلاصه ناتو پس ازناکامی دراوکراین قصد ایجاد جنگ بزرگی علیه روسیه راداشت که مسلما درچنین صورتی وجود گروه هایی نظیرواگنر که درحد جنگهایی مانند سوریه یاافریقا مفیدبودند دراین جنگ بزرگ باید درون ارتش روسیه سازماندهی میشدند و… به هرحال روسیه استادانه صفحه شطرنج قدرت و سیاست را چنان تنظیم کرد که بجای آنکه غرب به جنگ بزرگ اقدام کند، روسیه غرب را بویژه توسط همان اسلامی که از چهاردهه پیش توسط غرب برای خفه کردن جنبش های ترقی خواه وملی و چپ و… استفاده میشد، اینبار روسیه درقالب اسلام استقلال طلب ومدرن تری که نه حماس اخوان المسلمین بلکه حماس تیپ مدرن مانند سنوار آنرا رهبری کنند غرب را درجنگ بزرگ درخاورمیانه به چالشی که قطعاً پروسه تغییر معادلات جهان تک قطبی شرور ریگان وبوش وبلر و… را به جهانی به رهبری اردوگاه شرق وچندقطبی سرعت خواهدبخشید بکشاند که اقدامات یمنی ها که بابه آتش کشاندن آرامکو عربستان رااز گاوشیرده امریکا به بز چینی تبدیل کرد مقدمه تحول اصلی بود وباماجراجویی آمریکاوناتو، پوتین هماهنگ باچین استادانه به تشنج آفرینیهای امپریالیسم آمریکا درتایوان واوکراین پاسخی چنان پیچیده دادند که امریکاواسراییل یاباید از منطقه خداحافظی کنند یا بصورت تمام قد وارد جنگ خاورمیانه شوند که صدالبته آنگاه بانفت بشکه ای حداقل ۳۰۰ دلار درحقیقت به سلطه فدرال رزرو و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول براقتصاد جهان پایان دهند… WORLD IS ROLLING… EVER ONWARD
نویسندگان این بیانیه با تآکید بر درست ترین جوانب این مهمترین معضل منطقه ای تحلیلی درست از اوضاع ارائه داده اند ، درکی به این دقت در ارتباط با خطرات ناشی از گسترش جنگ را من کمتر در بیانیه ای خوانده بودم !