جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۸

جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۸

ماری کوری؛ الگویی بی‌همتا در دانش و خدمت به بشریت
گروه کار زنان سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت): نگاهی به جایزه نوبل نشان می‌دهد که این افتخار بزرگ، که در آغاز با هدف پاسداشت خدمت واقعی به بشریت بنیان نهاده...
۱۶ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
پانزدهمین تحلیل، گفتگوی ویژه | «بازداشت صاحب‌نظران چپ»؛ «مسئله کرد(۲)؛ تعاریف و راه‌حل‌ها» | عباس ولی، امید اقدمی، فرخ نگهدار
در پانزدهمین تحلیل هفته، گفت‌وگویی ویژه با حضور عباس ولی، امید اقدمی و فرخ نگهدار برگزار می‌شود. در این برنامه، مهم‌ترین مسائل سیاسی و قومی روز مورد بررسی و تبادل‌نظر...
۱۶ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
عدالت‌خواهی در دو جهان: مقایسه‌ای میان نیویورک و تهران
شهناز قراگزلو: در چنین فضایی، او توانست با تکیه بر شبکه‌های محلی، جنبش‌های کارگری و مطالبات طبقاتی، سیاستی مردمی را پیش ببرد و اعتماد عمومی را بازسازی نماید. از این...
۱۶ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
با پاییز میایم
با پاییز می‌آیم گاه از دلِ مه و برگهایِ زرد و نارنجی با زخمِ بی‌مهری از فصلِ برگ‌ریزان تاب آورم که شعرم را در زمستان، تن‌پوشِ جان‌هایِ عاشق سازم. مهر،...
۱۶ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رحمان
نویسنده: رحمان
اجلاس پیش از کنفرانس آب و هوا در برزیل:سران کشورها بدون حضور ترامپ 
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، با لحنی تند، شکست جهان در دستیابی به هدف اقلیمی توافق‌نامه پاریس را محکوم کرد. او گفت: «ما در محدود کردن گرمایش جهانی به زیر...
۱۵ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
کمک دولت آمریکا به ناوشکن دولتی آرژانتین !
رئیس جمهور پرداخت‌های حمایتی برای ۱۱۰،۰۰۰ فرد دارای معلولیت که نمی‌توانند از طریق کار به سیستم کمک کنند را حذف کرد. قانون دیگری نیز افراد دارای معلولیت را از دسترسی...
۱۵ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
دست از سر مردم بردارید؛ جاسوسان موساد را دریابید!
گروه خرداد، هوادار سازمان فداییان خلق (اکثریت) — داخل کشور: مسئولان جمهوری اسلامی به‌جای پاسخ‌گویی به مطالبات مردم و حل بحران‌هایی چون فقر، گرانی، بیکاری، فساد و نابسامانی‌های زیست‌محیطی، و...
۱۵ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه خرداد، هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده: گروه خرداد، هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور

پرنده‌ی صحرای بی‌درخت؛ نگاهی به مجموعه‌ی شعر «درخت نام اوست»، سروده‌ی سپیده رشنو

گفته بود که می‌خواهد آغوش باز کند برای همبندی‌هایش در زندان، آغوشی به وسعت واژه‌های آزادشده‌ از شعرهای زندانی. البته نمی‌خواهد «قهرمان‌بازی» در بیاورد، هرچند قهرمان‌بازی در روزگار جنبش «زن، زندگی، آزادی» از جنسِ دیگری است. .... ، سپیده رشنو و دیگر مبارزان جنبش «زن، زندگی، آزادی» که به سویه‌های تاریکِ انسان نورِ حقیقت می‌تابانند، قهرمانانی در پی یافتن و پراکندن ...

سپیده رشنو؛ “درخت نام اوست”

پای چشمانش هنوز کبود بود وقتی جلوی دوربین صداوسیمای جمهوری اسلامی از حالِ خوبِ خودش و رفتار خوبِ بازجویانش در زندان می‌گفت. صورتش جلوی دوربین یخ زده بود، وقتی وقاحت بی‌حد و مرز صورتِ آن زنِ مأمور محجبه را به گرمای لبخند تمسخرآمیزش نادیده میگرفت. لبخندی خشکیده بر دندانهای ردیفش نشسته بود که دانه دانه مروارید اشکهای جانش را هنگام آن اعتراف اجباری نشان میداد.

«بی درخت بود/ که صحرا شد»[i]

چند روزی گذشت تا تنِ نازکش در فاصله‌ی میان تنِ پدر و برادر ــ هرچند حامی ــ در محوطه‌ی بیرونیِ زندان، سنگینیِ اندوهناکِ مردسالاری را به خانه بُرد. هنوز بار از شانه زمین نیفکنده بود که مهسا امینی را بر خاک افکندند. پس دوباره به خیابان برگشت. این بار طعم حمایت پدران و برادرانِ خانه‌ها و خیابانهای ایران را چشید.

حالا دیگر یکی نبود بلکه هزار بود و برادارانش نیز هزار سپاهِ جاویدان. یکی که میافتاد آن دیگری به میدان میآمد. یکی که گم میشد آن دیگری پیدایش میشد. هیچکس دیگری را تنها نمیگذاشت بیآنکه پیشتر با هم آشنا بوده باشند. یکی یکی تنهای لهشده زیر آوار خشونت را از میدان به در میبردند به مریضخانهای آشنا، زیرزمینی برای پنهان شدن، زمینی برای ایستادن، مرزی برای گریز، یا حوضی پر از یخ برای سالم ماندن جسم بیجانِ «کیان» تا رسیدن به گوری امن…  .

یک سال گذشت، کشتهها به صدها تن رسید، دخترکان دانشآموز به سمِ ستم بیهوش شدند و هوشیارانی عاشقانه بر دار… چشمهای خالی از امید، به ساچمههای قساوت پر شد و خالیِ خیابانها را ندید.

حالا فرصت تسویهحساب با جانبهدربردگان بود. سراغ سپیده رشنو، دانشجوی رشته‌ی نقاشی در دانشگاه الزهرا، آمدند. او که با چشمانی به سیاهیِ شبهای رعب و با نگاهی سوزانتر از شعلههای آتشِ روسریهای سوخته به دوربینهایشان نگاه کرد و گفت در دادگاه حاضر نمیشود. او که با انتشار تصویری از خود بدون حجاب اجباری نوشت که اگر به دادگاه برود با همین پوشش و همراه با وکیلش حاضر میشود تا از خود دفاع کند. حکمش را حدود سه ماه قبل در اواخر مهرماه صادر کردند: سه سال و یازده ماه حبس تعزیری!

این روزها در انتظار اجرای حکم به سر می‌برد و سرش بسیار شلوغ است. کارهای زیادی دارد و فرصتی برای گفت‌وگو ندارد. برای همبندی‌هایش سوغاتی میخرد. به دیدار ر‌ؤیا حشمتی میرود که به جرم نه گفتن به حجاب اجباری ۷۴ ضربه شلاق بر بدنش فرود آوردند. به مقابل زندان میرود و برای آنانی که به شرط وثیقه‌های سنگین آزاد شده‌اند گلهای ساده و زیبا میبرد. چند روز پیش، به زادگاهش سفر کرد و به‌رغم توصیههای برادر، گیسوانِ موّاج و سیاهش را زیر حجاب اجباری پنهان نکرد تا حقیقت را برای پدر، همشهریها و روستازادگانِ آن حوالی آشکار کند! در همین روزها بود که به لطف عزیزی از ایران کتاب شعرش به دستم رسید… پس دخترِ نقاشِ ما شاعر هم بود و اهل کلنجار با واژهها تا از هلاکیدن بگوید:

«از تنِ پرنده/ پرها/ پروازشان را با خود برده بودند»

کتابی کمحجم اما پرمعنا، مجموعه‌ای از شصت پاره شعر که انگار سروده شده تا «خاطر حزین» برانگیزد. تأثیر هنر نقاشی و فرمی که برای سروده‌هایش برگزیده، به تصویرسازیهایی بدیع از طبیعت انجامیده است. سرودههایی کوتاه که گاه بیش از دو یا سه جمله نیست. با خاطرهی هایکوهای ژاپنی[ii] اشعارش را دنبال میکنم. بچهی طبیعتِ اشترانکوهیِ لرستان است و با سخاوتمندی، آن طبیعت شگفتانگیز را در سرودههایش بازآفرینی کرده.

«تصویر شاخههاش در آسمان/ هفت تکرار تصویر او/ که بهشت ساخته بود»

اشارات فراوانش به طبیعت، استفاده از جملات مینیمال و نمایش تضادهای عمیق عناصر در اشعارش، بی‌شباهت به هایکوهای ژاپنی نیست. آن‌قدر عمیق است که می‌توان در اندوهی که از زبانِ سه عنصر اصلی شعرش ــ « درخت»، « صحرا» و «پرنده» ــ جاری میشود، غرق شد و به بیانتهایی غلطید که انگار:

«صحرا بیراههای بود در دایره / که دور ریشهها میگشت»

در کلنجارش با واژهها، اکثراً پیروز است، درست شبیه به پیروزی در کلنجار با آن «خواهرِ خبرچینِ دوربینبهدست» در اتوبوس. تک‌تک واژگانِ اشعارش فریادهایی است که آن روز آن کبوتر، در جدال با آن باز، امیدوارانه سر داده بود:

«درخت میدانست / آغوش اگر آتش بگیرد، شکوفه خواهد داد»

همچون یک مقدمه

«اینها تمام شباهتی است میان درخت و کسی که شناختهام. “درخت نام اوست”، گفتوگوی عاشقی است در سه هیئت “پرنده”، “صحرا” و “درخت” با معشوقی که درخت نام دارد.»

همین و بس! این دو خط، سخنِ آغازینِ شاعری است که بلندای سکوت را با ازخودگفتنهای رایج در بعضی از مقدمهها تاخت زده است. در تصویرپردازیِ عشق و مهرورزیهایش نیز کوتاهسخن است، از طبیعت وام میگیرد و با پرندهها بلندای پروازِ عاشقان را توصیف میکند:

«جای هر بوسه روی تنش / پرنده‌‌ای بود»

این سکوتِ پرسخن، نه فقط در سرودههای سپیده بلکه در زندگیِ روزمره‌اش نیز دیده میشود. چه آنگاه که فروتنانه از هشتمین چاپ کتابش طی یک سال میگوید: «خب با تیراژ ۵۰۰ تایی به چاپ هشتم رسیده»، و چه آنگاه که همچون پرندهای در پی لانهای آشنا، به روستای زادگاهش برمیگردد تا پیش از روانه شدن به سوی زندان، با خویشاوندان و دوستان قدیم، با پدر سختگیر و مادر غمگین خداحافظی کند و در مقابل سردیها و سرزنشها بیگلایه اما سربلند از نمایش «حقیقتِ بیاجباری» همچون قلندری تنها برمیگردد.

«پرنده میغلتید / چون سری از تن جدا / میافتاد بر شاخههای دیگری / که شانهی او نبود»

از عشق گفتن، نه از هوسهای عاشقانه

در اشعار سپیده، معشوق یکی است. اما صور خیال شاعر، سهگانهای است که گاه در هیبت یک پرنده، گاه در قالب یک صحرا و گاه همچون یک درخت عاشقی میکند. سه عنصر اصلی در سرودههایش سه صورت عاشقی بر یک معشوق‌اند که درخت نام اوست! شوریدگی و پایبندیِ شاعرِ جوان به جدل، نگاه عمیق و ظریفش به جنسِ عاشقی و آرزویش برای پرواز، واژههای زندانی در شعرهای تنگ را آزاد میسازد، متحول میکند، به حرکت وا میدارد و در جملاتی بس کوتاه، تحول در شعر عاشقانه را به یادمان میآورد. از عشق گفتن، نه از هوسهای عاشقانه، کارِ اوست. به نظر او، عاشقی نوعی جدل است. جدلی دیالکتیکی که گاه به جدایی و گاه به وحدت با معشوق می‌انجامد.

«درخت افتاده بود بر تنش / شاید که آن خم، تکیهای شود / برای شکسته‌ای»                                                                                                

حرکت، اعجاز و ایجاز در توصیف عشق و طبیعت از ویژگیهای اشعار سپیده است. زمانی رزا لوکزامبورگ گفته بود: «آنانی که حرکت نمیکنند زنجیرهایشان را احساس نمیکنند». گویی حرکت در اشعار سپیده زنجیرهای حسشده را از پیش پاره کرده بود زیرا پس از سرودن اشعار این مجموعه جدال باز و کبوتر آغاز شد. زندانی شد، شکنجه شد و اعترافات اجباری جلوی دوربین تلویزیونِ حکومتی را تجربه کرد. تجلیِ حرکت شعرهایش را اینروزها در حرکاتِ خودش بهوضوح میبینیم. یگانگیِ شاعر و اشعارش را. خودِ پرندهاش را، که هم صحراست و هم درخت! اما شعرهایش را چه وقتی سروده بود؟

«وقتی که پرها / با پوستِ سخت / کمترین فاصله را داشت»

کتابهای شعر بامداد و کتاب سپیده

ناشر کتاب سپیده رشنو در ایران انتشارات سرزمین اهورایی است. این ناشر در سال ۱۴۰۰، همزمان با زادروز احمد شاملو («الف. بامداد»)، به منظور شناسایی و حمایت از شاعرانِ مستعد فراخوانی با عنوان «کتاب‌های شعر بامداد» منتشر می‌کند و شاعرانِ جوان را به همکاری دعوت میکند.

سپیده به من میگوید: «طرح کلیِ این اشعار پیش از دستگیری، بین سالهای ۹۸ تا ۹۹، شکل گرفت. پیش از فراخوان “شعر بامداد” که جایزهای است برای انتشار کتاب اول شاعران. من تلاش کردم در اردیبهشت سال ۱۴۰۰ آخرین ویرایش کتاب تمام شود و نسخهی نهایی را در همان سال به “انتشارات سرزمین اهورایی” تحویل دادم. در آن دوره، شش کتاب برگزیده شد و این شش کتاب برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد ارسال شد. در تیرماه ۱۴۰۱، قبل از دستگیریِ من چهار کتاب از این شش کتاب مجوز چاپ گرفته بودند».

طرح جلد و همه‌ی موارد فنی آماده شده بود که سپیده بازداشت میشود. ناشر دست نگه میدارد تا در شهریور ۱۴۰۱ سپیده آزاد میشود. اندکی بعد مهسا کشته میشود و این قتل به جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌انجامد. حرکت از پی حرکت، وقایع اندوهبار پیاپی، سوگواریهای ملیِ شگفت‌انگیز و مقاومتهای اسطورهای سبب میشود که سپیده و ناشر تصمیم مشترکی بگیرند: «هیچیک از چهار کتاب چاپ کاغذی نشد تا شرایط اندکی بهتر شود یا حداقل میلی برای چاپ کتاب وجود داشته باشد». و شاید در گرماگرم مبارزات خیابانی و رقص آتش و نجات شهر از حملههای اژدهای آتشین فرصتی برای کتاب‌خوانی فراهم شود.

«در اردیبهشت ۱۴۰۲، همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، ناشر کتاب شروع به چاپ چهار کتاب برگزیده‌ی جایزه‌ی “شعر بامداد” کرد که کتابِ من هم در میانِ آن‌ها بود. ناشر هر چهار کتابِ برگزیدهی جایزه‌ی بامداد را منتشر و در نمایشگاه عرضه کرد».

بیش از این چیزی نمیگوید، جز اینکه «آیا انتشار این مطلب در آسو تحت عنوان مصاحبه است یا معرفی و نقد کتاب؟»

بی تردید او وظایف بسیاری برای خود مشخص کرده است. حالا حالاها در آن سرزمین کار دارد. میخواهد بماند و میهن را پس بگیرد. میخواهد در وطن سفر کند و بذر حقیقت بپاشد.

«او میان حلقههای تنش مسافر بود / درخت رفتنی مدام بود»

گفته بود که میخواهد برای تمام زنانِ همبندش در زندان اوین هدیه بخرد و با خود ببرد. «به اندازه‌ی سروهای بند نسوان لاک آماده کردهام، چه چیزی مهمتر از رنگ در اسارتگاهی که دیوارها، پتوها، روزها و شب‌هایش خاکستری و گاه سیاهِ سیاه است. اسارتگاهی که سهمش از تمام طبیعت کلهی چند سرو است.»

«درخت هیئتی در سینهی کوچک او بود / پرنده هر وقت که میخواست / تمامش را نفس میکشید / هزار دمِ بی بازدم / با هزار برگ در سینه / درخت به تنگنا نمیرسید»

گفته بود که میخواهد آغوش باز کند برای همبندیهایش در زندان، آغوشی به وسعت واژههای آزادشده‌ از شعرهای زندانی. البته نمیخواهد «قهرمانبازی» در بیاورد، هرچند قهرمانبازی در روزگار جنبش «زن، زندگی، آزادی» از جنسِ دیگری است. «اژدهایی که قهرمانان اساطیری با کشتنِ آن خود را به ثبت رساندهاند، به اژدهایی درونی بدل شده که اغلب انسانها در مسیر پرپیچ‌و‌خمِ زندگی به ناگزیر باید با آن رویاروی شوند تا سویههای تاریکِ خود را بشناسند و شایستگیِ نام “انسان” را پیدا کنند.»[iii] بنا به این تعریف، سپیده رشنو و دیگر مبارزان جنبش «زن، زندگی، آزادی» که به سویههای تاریکِ انسان نورِ حقیقت می‌تابانند، قهرمانانی در پی یافتن و پراکندن انسانیت‌اند.

«پرنده میگفت تنها مرا / پری میماند / یک پر در هوا / که خود پرنده‌ایست»

ادبیات جنبش «زن، زندگی، آزادی»، ادبیات حمایت، مراقبت و همدلی
دانشجویان دانشگاه هنر پس از اعلام حکم سپیده رشنو در بیانیهای خطاب به او نوشتند: «ناگفته پیداست چهار سال اسارتِ سیاه، تغییری در حقیقتِ تو ایجاد نخواهد کرد. در حقیقتِ شجاعت و آزادگیِ تو، حقیقتِ شوریدگی و رهاییِ تو. کنار تو ایستاده‌ایم؛ همراه‌ایم و همدرد سپیده‌ی ما»!

الهامبخش آفریدههای ادبی، هنری و حرفهای این نسل، مبارزات روزمره و عشقهای زمینی است، نه مبارزات اثیری و عشقهای آسمانی. به عبارت دیگر، این مبارزاتِ روزمره و عشقهای زمینی خالق آفریدههای ادبی، هنری و حرفهای این نسل است، نسلی که نه برای رقابت بلکه برای حمایت از یکدیگر به میدان آمدهاند. وقتی توماج آزاد میشود، با سپیده به گپوگفت مینشیند. وقتی رؤیا حشمتی شلاق میخورد، سپیده مینویسد و به دیدارش میرود. وقتی سروناز ممنوع از ملاقات میشود سپیده برایش لاک میخرد. وقتی نیلوفر و الهه و نسیم از پشت دیوارهای زندان دلشان برای موسیقیِ پاپِ محبوبشان تنگ می‌شود، خواننده‌ی گروه از پشت تلفن برایشان میخواند: با بوسه میخم کن / بیخ این دیوار / که سفرناکم… .

این نسل، خالقان نوین هنر و ادبیات جنبشِ «زن، زندگی، آزادی» هستند. رقابتهای نسلهای پیشین، به‌تدریج جایش را به حمایت در میان این نسل داده است. جوهرهی مهر و مراقبتِ جنبش «زن، زندگی، آزادی»، بر آفریدههای نسل‌‌های فعال در این جنبش نقشی دیگر زده است. نسل سپیده رشنو، بکتاش آبتین، شروین، توماج، نسیم سلطانبیگی، آیدا جودکی، تهمینه مفیدی، مهدی یراحی، آنیشا اسداللهی، کیوان مهتدی، غزل مرادی، الهام زارعنژاد، سهند عبیدی، شهروز مرکباتی لنگرودی، سپیده قلیان، کامیار فکور، نیلوفر حامدی، الهه محمدی، گروههای موسیقی زیرزمینی، دانشجویان هنر، دانشآموزان هنرستانهای تهران، کارگردانان و بازیگران تئاتر و سینما که به حجاب اجباری نه گفتند و فرش قرمزِ جشنوارهها و سالنهای باشکوه و بلیط‌های گران‌قیمتِ کنسرتها را به مانکن‌های سر و مویپوشانده واگذار کردند… آنان در جدالی دائمی با سانسور و سرکوب، نوشتند، سرودند، ساختند و فضا و قلمرویی نو برای عرضه‌ی هنر آفریدند. وطن به آفریده‌های این نسل میبالد. اینان قاصدانِ رسته از پیله‌ی سانسور و سرکوب و ستم‌اند و در رؤیای خلق «جهانی دیگر» به سر می‌برند.

«تمام خطوط درخت

برایش آغوش بود

پرنده دوست داشت

با تمام شاخههای خشک و کوچک جهان

هزارهزار لانه زیر پوستش داشته باشد»


[i] اشعار داخل گیومه از مجموعهی شعر سپیده رشنو است: درخت نام اوست. تهران: انتشارات سرزمین اهورایی. ۱۴۰۱

[ii] «هایکو» یک قالب شعر ژاپنی است که به موضوعات گسترده‌ای میپردازد، از عشق گرفته تا طبیعت. «هایکو» علاوه بر زادگاه خود، ژاپن، به دیگر فرهنگهای جهان نیز وارد شده است.

[iii] قهرمان در تاریخ و اسطوره. عباس مخبر. تهران: نشر مرکز. ۱۴۰۲

تاریخ انتشار : ۳۰ دی, ۱۴۰۲ ۵:۲۹ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

زُهران مَمْ‌دانی: صدای بلند «سوسیالیسم دموکراتیک» در سیاست مترقی چپ ماوراءبحار

گودرز اقتداری: زُهران بدون ترس از مارک یهود ستیزی در شهری‌که به جرات محل سکونت بیشترین تعداد و متمول‌ترین یهودیان آمریکاست، پرچم مبارزه با نسل‌کشی نتانیاهو و دولت صهیونیست اسراییل را بلند کرد و با استقبال جوانان یهودی و سایر اقشار مترقی یهودی نیویورک علیرغم عدم حمایت حزب دموکرات پشت کومو نماینده اصلی نسل دموکرات های سنتی را بخاک مالید. تنها اباما بود که نه بعنوان اعلام حمایت حزبی بلکه فقط با پیام ارزوی پیروزی چند روز قبل از انتخابات به او تلفن کرد.

مطالعه »

هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!

گودرز اقتداری: اکنون رییس جمهور ترامپ با حمایت اخلاقی که کمیته نروژی صلح نوبل به رهبر جدید اپوزیسیون ونزوئلا هدیه کرد، نیروی دریایی ایالات متحده را به دریای کارائیب گسیل داشته و حلقه محاصره نظامی حول تنها کشور نفت‌خیز منطقه را تنگ کرده است. در جهان یک قطبی قاره آمریکا نیروهای نظامی ایالات متحده بدنبال پا پس کشیدن اتحاد جماهیر شوروی از کوبا در ۱۹۶۳ هفت دهه است که رقیبی ندارند.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
WP Twitter Auto Publish Powered By : XYZScripts.com
آخرین مطالب

ماری کوری؛ الگویی بی‌همتا در دانش و خدمت به بشریت

پانزدهمین تحلیل، گفتگوی ویژه | «بازداشت صاحب‌نظران چپ»؛ «مسئله کرد(۲)؛ تعاریف و راه‌حل‌ها» | عباس ولی، امید اقدمی، فرخ نگهدار

عدالت‌خواهی در دو جهان: مقایسه‌ای میان نیویورک و تهران

با پاییز میایم

اجلاس پیش از کنفرانس آب و هوا در برزیل:سران کشورها بدون حضور ترامپ 

کمک دولت آمریکا به ناوشکن دولتی آرژانتین !