در پنجاهامین سالگرد اعدام رفقا خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان!
باید یکی شویم و قلبمان را سرود و پرچممان سازیم تا
بهاران خجسته به ارمغان به میهنمان فراز آید!
سحرگاه ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان در میدان تیر چیتگر در برابر جوخهٔ اعدام شاهی مستبد قرار گرفتند و سربلند و سرفراز جان بر سر باورهای انسانی مارکسیستی خود گذاشتند.
در سالگرد اعدام رفقا خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان نام و یاد آنان را بزرگ میداریم.
خسرو زادهٔ رشت و خطۀ سرسبز گیلان بود و در دامان پدربزرگی بزرگ شد که خود از همرزمان کوچک خان جنگلی بود. خسرو فروردین ۱۳۵۲ به جرم عقاید کمونیستی دستگیر شد. رفیق خسرو هنگام دستگیری دبیر بخش هنری کیهان بود. او هنگام مرگ ۳۰ سال داشت، چهار سال از ازدواجاش با شاعر و هنرمند نامی خانم عاطفهٔ گرگین میگذشت و دامون دوسالهاش را از خود به یادگار گذاشت.
کرامت زادهٔ مهد شعر ایران شیراز و بزرگ شدۀ یکی از مهدهای انقلاب مشروطیت و جنبشهای آزادیخواهی ایران تبریز بود! او که از نخستین راهیافتگان به دورهٔ هنری و سینمایی تلویزیون ملی ایران بود، یک سال پس از آن به دلیل ساختن یک فیلم کوتاه در بارهٔ مفهوم غارت نفت و مردم جنوب شهر تهران با اتهام فعالیت سیاسی از دانشکده اخراج شد. رفیق کرامت هنگام مرگ ۲۷ سال داشت.
کرامت و خسرو دو جوان روشنفکر انساندوست چپ بودند و غم مردم فقرزدهٔ میهن و جهان به دل داشتند. آنان شیفتۀ جنبش فداییان خلق بودند. خسرو گلسرخی در وصیتنامهاش مینویسد: «من یک فدایی خلق ایران هستم و شناسنامه من جز عشق به مردم چیز دیگری نیست … شما آقایان فاشیستها که فرزندان خلق ایران را بدون هیج مدرکی به قتلگاه میفرستید، ایمان داشته باشید که خلق محروم ایران، انتقام خون فرزندان خود را خواهد گرفت». تاثیر ایستادگی جانانه آنان در برابر نظام حاکم و پشتیبانان جهانی آن موجی از شور و ایمان در جنبش فداییان پدید آورد.
محاکمه و قتل حکومتی خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان نتیجهٔ پروندهسازی ساواک و شخص پرویز ثابتی علیه آنان بود. آنچه نام آنان را در یادهای مردم نگاه داشت و به نمادی از مبارزان قهرمان کمونیست تبدیل کرد، پخش زندهٔ روند محاکمهٔ آنان در بیدادگاه شاهنشاهی بود، که به وسعت به میان مردم رفت و قهرمانی، دلیری و سرافراشتگی مبارزان مارکسیست را سرمشق همه مبارزان راه عدالت و آزادی قرار داد. حکومت استبدادی شاه و سازمانهای مخوف مخفی او که در سرکوب و نابودی سازمان چریکهای فدایی خلق موفق نشده بودند، با توهم طلب عفو ملوکانه از سوی متهمان پرونده در برابر دوربینهای تلویزیونی، دست به این «ابتکار» زده بودند. اما خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان پاپس نکشیدند، صحنۀ دادگاه را به صحنۀ محاکمه حکومت مستبد و دادخواهی کارگران و زحمتکشان ایران بدل کردند و بهای سرخم نکردن در برابر حکومت استبدادی و شاه متوهم قدرت را با جان جوان خود پرداختند.
به یاد خسرو ترانههای چندی ساخته شد که از معروفترین آنها ترانهٔ «شقایق» است. از خسرو گلسرخی اشعار چندی به یادگار مانده است. معروفترین شعر او «سرود پیوستن» است. پس از انقلاب بهمن بر مبنای این شعر رفیق خسرو گلسرخی ترانهسرودی ساخته شد. رفیق خسرو واپسین شعر خود را با نام «پیش از اعدام» سروده که در وصیتنامهاش ثبت است:
خون ما می شکفد بر برف اسفندی
خون ما می شکفد بر لاله
خون ما پیرهن کارگران
خون ما پیرهن دهقانان
خون ما پیرهن سربازان
خون ما پیرهن خاک ماست
معروفترین یادگار رفیق کرامت دانشیان سرود جاودان «بهاران خجسته باد» است. رفیق کرامت این سرود را بر مبنای شعری از رفیق تودهای عبدالله بهزادی ساخته بود. سرودۀ رفیق بهزادی با خاطرهٔ پاتریس لومومبای قهرمان، نخستوزیر مبارز کنگو سروده شده بود که وحشیانه به دست عمال امپریالیسم به قتل رسید. «بهاران خجسته باد!» تا امروز نیز بر لبان مبارزان امیدوار میهن ما پژواک دارد.
رفیق کرامت در شعری به زبان آذری چنین سروده است:
عشقین حقیقتن نه گوزل اعتباریسان (به راستی که اعتبار زیبای عشقی)
بواعتباره، خلقیمیزین، ئوز بالاسیسان (به این اعتبار فرزند راستین خلقمانی)
و به راستی که این شرح در وصفِ شأنِ خودِ این فرزند صدیق محرومان صدق میکند!
در پنجاهمین سالگرد اعدام ظالمانهٔ رفقا خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان فرزندان تودههای محروم مردم که هر دو صمیمانه به آنان عشق میورزیدند، یادو نامشان را بزرگ میداریم.
نامشان زمزمهٔ نیمهشب مستان باد!
تا نگویند که از یاد فراموشاناند!
یکشنبه، ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ (۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۴ میلادی)
هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)