در دفاع از سوسیالیسم (٨٧)
کارگران و زحمتکشان؛
فرا رسیدن اول ماه مه روزجهانی کارگر، جشن جهانی و روز همبستگی بینالمللی کارگران را به شما کارگران و زحمتکشان جهان، به همه آنهایی که برای بهروزی و سعادت کارگران و زحمتکشان، برای آنان که بخاطر صلح، آزادی و عدالت اجتماعی و ساختن جهانی عاری از ستم طبقاتی، جنسیتی و … تلاش میورزند، تبریک میگوییم. و به احترام انسانهایی که با گذشتن از جان خویش و تحمل شکنجه، زندان، تبعید و پیگردهای پلیسی پرچم مبارزه را همچنان برافراشته نگهداشتهاند، به پا میخیزیم و دست در دست هم با تسخیر کارخانهها و خیابانها سرود همبستگی و اتحاد کارگران را میخوانیم. اول ماه مه روز جدال مرگ و زندگی است، برای آنکه «هیچ بودگان هرچیز گردند».
کارگران و زحمتکشان؛
امسال در شرایط به پیشواز ١۳٨مین سالگرد اول ماه مه میرویم که جهان سرمایهداری همچنان در بحرانهای عمیق اقتصادی و سیاسی گرفتار است. تعمیق شکافهای طبقاتی و اجتماعی، تشدید استثمار و کاهش درآمد نیروی کار پیامد بحرانهای نظام سرمایهداری است. دولتهای سرمایهداری برای فائق آمدن براین بحرانها با اجرای سیاستهای نئولیبرالی و کاهش خدمات رفاهی، بهداشتی، آموزشی و عمرانی، دست در جیب تودههای کار و زحمت نموده و با ابتداییترین خواست کارگران سرسختانه مخالفت میکنند. برای غلبه بر رکود اقتصادی جنگهای خانمانسوز را به بهای جان میلیونها انسان زحمتکش براه میاندازند. در سال گذشته جنگ ارتجاعی و ضد انسانی روسیه و اکراین – در واقع جنگ روسیه و ناتو – به بهای جان دهها هزار انسان و ویرانی هزاران خانه و کارخانه و زیرساختهای هر دو کشور ادامه داشت. بشریت هنوز از پیامدهای این جنگ رهایی نیافته بود که جنگ اسرائیل علیه فلسطین، ۳۴ هزار نفر را که بیش از ١٠ هزار نفر از آنان را کودکان تشکیل میدادند، به کام مرگ فرستاد. هیولای آدمخوار جنگ همچنان کودکان و زنان و سالخوردگان فلسطینی را به کام خود فرو میکشد. ٧٠ هزار زخمی، بیش از یک میلیون آواره و ٢٠٠ هزار خانه ویران شده بعلاوهی تبدیل منطقهای با بیشترین تراکم جمعیتی در جهان به ویرانهای آوار شده بر سرساکناناش، پیامد جنگ هفت ماههی اسرائیل علیه فلسطین بوده است. جنگی که با حمایتهای سیاسی، مالی و تسلیحاتی آمریکا و غرب سرباز ایستادن ندارد.
علیرغم ضعف جنبش کارگری و سوسیالیستی در چند دههی گذشته، شاهد مقاومت جهانی طبقهی کارگر در سرتاسر جهان بودهایم. کارگران در اروپا و آمریکا و آسیا با اعتصاب و اعتراضات خیابانی علیه تجاوز به حقوق خود و به دستآوردهای جنبش کارگری به مقابله پرداختهاند. ولی پوشیده نیست که در سه چهار دههی گذشته بدلیل تضعیف اتحادیەها و احزاب کارگری تعرضات دولتهای سرمایهداری به حقوق کارگران رو به افزایش گذاشته است. کارگران کشورهای غربی که سالها در نتیجه اعمال سیاستهای کینزی از رفاه نسبی برخوردار بودند، چهار دهه است که تحت فشار سیاستهای تعدیل ساختاری فقیرتر و فقیرتر میشوند. سرمایهداری به اشکال مختلف قدرت طبقه کارگر را در ابعاد جغرافیایی و ایدئولوژیک مورد تهاجم قرار داده است. کاسته شدن از قدرت اتحادیهها، کاهش دستمزدها، هجوم به تأمینات اجتماعی کارگران که خود حاصل سالها مبارزه طبقاتی کارگران و زحمتکشان بوده، از دستآوردهای سرمایهداری در ادامه اجرای پروژه جهانیسازی است .توقف این روند فقیرسازی جهانی راهحلی جز مبارزه و متشکل شدن در در اتحادیەهای و احزاب کارگری ندارد.
کارگران و زحمتکشان؛
جمهوری اسلامی در بحران همهجانبه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ایدئولوژیک، نظامی، حقوقی، اخلاقی گرفتار است. بحرانی که با اعمال سیاستهای نو لیبرالی دیکته شده از سوی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول توسط علی خامنهای و مشاورانش نتایج فاجعهباری بدنبال داشته است. جمهوری اسلامی برای گریز از فشار طاقتفرسای جاری که بودوباش نظام را هدف قرارداده، هیچ چشماندازی وجود ندارد. تنها راهحلی که رژیم بکار بسته اعمال سرکوبهای گسترده و ایجاد بحرانهای فرعی برای تحتالشاع قراردادن بحرانهای اصلی است. حکومت بجای پاسخگویی به خواستهای به حق و تلنبار شده تودههای مردم رو به سرکوب آورده و با طرح موضوعاتی چون حجاب و باموشکپرانی گاه و بیگاه و لفاظیهای نخنما شده با آمریکا و اسرائیل درصدد انحراف افکار عمومی از پیآمدهای مخرب بحرانهای خودساخته اقتصادی و اجتماعی است. در شرایطی که افزایش دستمزدها در روندی غیرقانونی و غیر منطبق با تورم سال گذشته و بصورت دستوری در حد کمتر از نصف تورم تعیین شد. روندی معیوب که طی سالیان گذشته هم حاکم بوده و همه ساله از قدرت خرید کارگران نسبت به سال پیشین کاسته شده است. امروز کارگران ایران پایینتر دستمزد را نسبت به کارگران کشورهای منطقه و همسایه دریافت میکنند. در شرایطی که کارگران و حقوقبگیران همه روزه شاهد افزایش قیمتها، بیکاری، رکود، فقر و نبود امنیت شغلی هستند، حکومت دستدرازی به حقوقشان را در دستور کار قرارداده است. تغییر قانون بازنشستگی و افزایش سن بازنشستگی، موقتی سازی نیروی کار، احیای مناسبات استاد شاگردی برای قانونی کردن بهرهکشی از کودکان، غارت اموال تامین اجتماعی، تبعیض علیە زنان و کاهش مشارکت آنان را میتوان بعنوان نمونه نام برد. اعتراضات کارگران و بازنشستگان و سایر حقوق بگیران علیه این بیعدالتیها با سرکوبهای بیرحمانه مواجه میگردد.
علیرغم سرکوبهای وحشیانه و عریان کارگران و زحمتکشان، بازداشت و زندانی کردن فعالین کارگری، برپایی دادگاههای فرمایشی و صدور محکومیتهای دراز مدت. سال گذشته شاهد افزایش مبارات و برگزاری صدها اعتصاب و اعتراض بودهایم. با تشدید سرکوبها اعتراضات سیاسیتر شده و این امر مؤید آن است که بحران موجود نه از طریق اقتصادی بلکه از طریق سیاسی حل خواهد شد. مبارزۀ کارگران صنعت نفت، ذوبآهن و نورد، راهآهن و مخابرات، هپکو، معادن، کارگران شهرداریها، پرستاران، معلمان، بازنشستگان با خواست حذف پیمانکاران، برای مزد برابر در مقابل کار برابر، طبقهبندی مشاغل، علیه دستمزدهای ناعادلانه، برای ترمیم حقوقها، علیه تأخیرات چند ماهه در پرداختهای دستمزد، برای تداوم تولیدی، علیه آزاد سازی اقتصادی، خط بالای فقر نسبت به درآمد آنها، نداشتن امنیت شغلی، نبود خدمات ایمنی و بهداشتی، حذف درمان رایگان، شراط غیرانسانی کار و … بشکلی فزاینده ادامه داشته است.
کارگران و زحمتکشان؛
برای عبور از این وضعیت نکبتبار و غیرانسانی، برای اعتلای شخصیت نیروی کار و احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان و تمامی حقوقبگیران راهی جز اتحاد و تشکلیابی وجود ندارد. پیوند جنبش کارگری با دیگر جنبشهای اجتماعی؛ صنفی، سیاسی، فرهنگی، اتنیکی، محیط زیستی، فعالین صلح طلب و نزدیکی هرچه بیشتر با جنبش «زن، زندگی، آزادی» که علیرغم افت حضور میدانی آن در سال گذشته با داشتن پتانسیلهای توانمندی همچنان به حیات خود ادامه میدهد، ندارد. در این شرایط طوفانی و بحرانهای گسترده که خود ناشی از تعارض و ناسازگاری حکومت فقاهتی با شرایط اجتماعی و اقتصادی کشورمان و جهان است، جنبش کارگری متحد و فراگیر با رهبری دمکراتیک و مبتنی بر خرد جمعی با سازماندهی جنبش اعتصابی گسترده میتواند محور اعتراضات و تحولات اجتماعی کشورمان در آینده باشد. جنبش کارگری متحد و فراگیر نه تنها مانع انحراف و سرقت انقلاب مردم کشورمان خواهد بود، بلکه در تعمیق و رادیکالتر شدن آن سهم بسزایی ایفاء خواهد کرد. با ظهور رهبران کارگری از دل جنبشهای چند سال اخیر امید تحقق این هدف هر روز پررنگتر و واقعیتر میشود. امروز جنبش کارگری در اعتراضات و اعتصابات رو به گسترش خود خواستار:
– افزایش دستمزدها جهت تامین یک زندگی شایسته و انسانی برای کارگران و مزدبگیران،
– توقف خصوصیسازیها
– آزادی فعالیّتهای سندیکایی و حق ایجاد تشکّلهای سراسری و اتحادیههای کارگری مستقل،
– پایان دادن به قرادادهای موقت و سفید امضا،
– تامین امنیّت شغلی برای کارگران زن و مرد،
– رفعِ تبعیض از حقوق کارگران زن در برابر کار یکسان با مردان،
– حذف قانون عدم مشمولیت کارگاههای زیر ده نفر از شمول قانون کار،
– برخورداری از پوشش بیمه و امکانات درمانی مناسب
– عدم تعرض و جلوگیری از غارت اموال کارگران در سازمان تأمین اجتماعی و واگذاری مدیریت آن به کارگران،
– پایان دادن به پیگرد و حبس و سرکوب فعّالان سندیکایی،
– آزادی فوری و بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی،
جمعی از هواداران فدائیان خلق ایران(اکثریت) – داخل کشور
١١ اردریبهشت ١۴٠۳