عضو سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
در رابطه با انتخابات زودرس ریاست جمهورى و اعلام صلاحیت کاندیداها مباحث مختلفى در مورد پیش زمینههاى آن از طرف نحلههاى فکرى گوناگون مطرح شده، برخى آن را مهندسى اجتماعى، برخى سرقت راى مردم و فریبکارى و برخى تغییر مسیر از انتخابات ١۴٠٠ و انتخابات مجلس ١۴٠٣، که در اولى راهکار نظام “یکسان سازى” و در دومى “خالص سازى” بود، ارزیابى کردهاند.
اما به نظر این قلم چندین اتفاق مهم در طى این پروسه رخ داد که بستر این اتفاق را فراهم کرد و پاسخ به این سؤال مرکزى که در روند کنونى و قبل از بیان رفتارمان که امرى مربوط به چند روز قبل از انتخابات هست، تاکید ما بر کدام مولفههاى تاثیر گذار باشد؟
از ١۴٠٠ تا کنون چندین اتفاق حایز اهمیت در گسترهی ملى و منطقهاى اتفاق افتاده که خوانش تغییرات انتخابات هستهی سخت قدرت را، محتملاً بر آن بستر مىشود تحلیل کرد.
مهمترین اتفاق، شکست چینش و شاخصهاى جمهورى اسلامى ایران در پیوند با “تمدن اسلامى” به مثابه استراتژى نظام براى چهل سال دوم انقلاب بود.
در ساحهی سیاسى، سیاست “یکسان سازى” و “خالص سازى ” شکست خورد.
در تدوین پروژهی اقتصادى، “جراحى کلان اقتصادى”، “شناورى ارز”، “مولد سازى”، قانون صیانت با هدف منع تعقیب قانونى “کمیتهی واگذارى اموال دولتى به بخش خصوصى”، همچنین طرح “سپردهی کالایى نفتى در بورس” با هدف سپردن انتقال فروش نفت به بخش خصوصى و سرانجام خصوصىسازى ناحیههاى شهردارى که توسط زاکانی تحت عنوان “حکمرانی مشارکتى”، که در انتخابات ریاست جمهورى تبلیغ مى شود، شکست خورد و وضعیت معیشتى مردم را با تورم فزاینده تضعیف کرد و نارضایتى و اعتراض عمومى را بر انگیخت.
در واقعیت آنچه که حاکمیت رشته کرده بود، پنبه شد و به گل نشست. پس اولین اتفاق مهم، شکست سیاست هاى نظام بعد از ١۴٠٠ میباشد. براى نظام هیچ راهى به غیر از احیای مناسبات منطقهاى و جهانى نمانده و از این سوی جهت کند کردن روند سقوط آزاد اقتصاد کشور به مذاکرات پشت پرده با امریکا تن دهد.
واقعهی تاثیر گذار دوم، گسترش اعتراضات مردم، بازنشستگان، معلمان، کارگران و مزدبگیران و بالاخص خیزش “زن، زندگى، آزادى” بود که دو دستاورد مهم داشت. اولین دستاورد، مخالفت با حجاب اجبارى بود، اما دومین دستاورد در ساحهی ملى گفتمان تغییر بود که در همهی کانونهاى قدرت از نهادهاى مدنى و آحاد جامعه تا اپوزیسیون و حاکمیت تحت عنوان “حکمرانى خوب” را دامن زد.
سومین اتفاق مهم، تغییر سیاست امریکا براى خروج از منطقه و جنگ فلسطین و اسراییل در خاک محصور شدهی غزه بود که تضعیف موقعیت اسراییل و انزواى سیاسى و دیپلماتیک آن و به نحوى تقویت موقعیت جمهورى اسلامى و پذیرش این واقعیت از طرف قدرتهاى مطرح منطقه و جهانى که همزیستی مسالمتآمیز و پایدار در منطقه بدون نقش ایران و برخى کشورهاى دیگر امکان پذیر نیست.
این مجموعه بالاخص به گل نشستن سیاستهاى حاکمیت و مخصوصاً تاثیر اعتراضات مردم منجر به این شد که نظام علناً شکست سیاست یکسان سازى و خالص سازى را اعلام و انتخابات زودرس ریاست جمهورى را نه مثل ١۴٠٠ و ١۴٠٣ بلکه تا حدودى رقابتى کند.
آنچه که در لحظه کنونى بایستى در سیاستها مورد توجه قرار گیرد، بیش از هر چیز ایجاد امید در مردم است که، رویگردانى حکومت از انتخابات به شیوه ١۴٠٠، نتیجهی مبارزات مردم و بالاخص خیزش “زن، زندگى، آزادى” میباشد. همچنین تاکید بر شکست راهکارهاى سیاسى و اقتصادى حاکمیت، که به احتمال قریب به یقین با توجه به روند پیش رفته، اگر هلى کوپتر آقاى رییسى هم سقوط نمىکرد، شاید این تغییر در روش انتخاباتى در انتخابات ١۴٠۴ انجام مىگرفت.
نکتهی دیگر در روندهاى آتى، تا روز انتخابات بایستى به رفتار حاکمیت، رفتار احزاب، رفتار مردم و همچنین به مناسبات کاندیداها بالاخص اقاى پزشکیان با مردم، قدرت و راهکار هاى ارائه شده را مورد توجه قرار داد تا در آستانهی روز انتخابات بتوان موضع منسجمى را ارائه داد. اکنون ایجاد امید در مردم و تاثیر مبارزات آنها اهمیت دارد و بایستى روى ان تاکید کرد.