از وقتی توی مصاحبه گفتم بعد از سالها ایندفه رأی میدم، زیر مشتولگد سیاسی قرارگرفتم که حتی خیلی از مشتولگدای توی ۲۰۹ سال ۸۸ بدتر بود، ینی تلختر بود.
البته پیشبینیش رو میکردم و توی اون مصاحبه هم گفتهبودم که بازم کپسول سیانور پنجاهوچند سال پیش رو گذاشتم توی دهنم.
عزیزانی نوشتن که من همدست استبداد شدم، نوشتن که مطالبهگری رو کنار گذاشتم و معاملهگر شدم، نوشتن که به آرمان ساسانها و کامرانها خیانت کردم، نوشتن که معاشقه با حکومت رو شروع کردم، حتی نوشتن که سهیم شدم در ریختن خون جانباختگان خیزشهای مردمی و خیلی نوشتهها و گفتههای دیگه که تلخیش، تلخیِ سیانورِ تدریجیه و بدنم رو لرزوند ولی باید مقاومت کنم.
مقاومت میکنم چون بهغیر از ناسزاگویان سایبری که زندگیشون از همین راه میگذره بقیهی ناسزاگوهایی که مشتولگدم زدن، عزیزانم هستن؛ تغییرخواهانی هستن که خشمشون رو درک میکنم.
از همون ۶۰ درصدی هستن که با اضافهشدن بقیهی معترضان – که اعتراضشون رو به یه شکل دیگه گفتن – به حدود ۸۰ درصد رسیدن و توی این رفراندوم، به وضعیت موجود «نه» گفتن.
حرفمو تموم کنم و به پیروز اصلی این انتخابات ینی همون ۸۰ درصد بگم که مطمئن باشین قرار نیس از پیگیری مطالبات زحمتکشان دستبکشم، قرار نیس که پشتیبانی از آزادیِ سبک زندگی زنان و جوانان یادمبره و در یک کلام قرار نیس که آرمان عدالت و آزادی رو کناربذارم.
قراره همهی اینارو با کمک همهی اونایی که وضع موجود رو نمیخواییم – چه اونایی که رأی ندادن و چه رأی دادن – ادامه بدیم، قراره پایش و رصدکردن رئیسجمهور و دولت رو شروع کنیم و قراره به شیوههای مختلف ازجمله شیوهی حضور مسالمتآمیز توی خیابون، این رفراندوم رو تثبیت کنیم.
پر توان و با همافزاییِ یکدیگر، فرایند دموکراتیزاسیون را پیش خواهیم برد.
برگرفته از کانال تلگرامی نویسنده