پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۶

پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۶

Grußwort an die Partei Die Linke zum Erfolg bei den Bundestagswahlen
Wir sind davon überzeugt, dass diese Errungenschaften erheblich verbreitet und ausgebaut werden können. Das Erstarken der Alternative für Deutschland, die in Teilen durch ein rechtskräftiges und unanfechtbares Urteil des Oberverwaltungsgerichts...
۲۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: Politisch - Exekutives Gremium
نویسنده: Politisch - Exekutives Gremium
موفّقیّت انتخاباتی چشم‌گیر شما، نشانهٔ نیاز جامعهٔ آلمان به نیروی چپ صلح‌دوست و مدافع حقوق بشر است!
ما باور داریم که این دست‌آوردها قابل تعمیم و گسترش بسیار بیش‌تری‌ست. قدرت‌گیری حزب آلترناتیو برای آلمان که بخش‌هایی از آن به حکم قطعی و غیر قابل اعتراض دادگاه اداری...
۲۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
خط فقر در بهمن ۱۴۰۳ برای یک خانواده ۴ نفره ۶۰ میلیون تومان
محاسبات بر طبق جداول زیر نشان می دهد که حداقل هزینه زندگی یک خانواده ۴ نفره ماهیانه ۶۰ میلیون تومان در بهمن ۱۴۰۳ می باشد. در محاسبات خط فقر، در...
۲۱ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: حمید ترابی
نویسنده: حمید ترابی
روز جهانی زن، روزی برای برافراشتن آوای برابری‌طلبی زنان ایران و جهان!
از زمان بنیان‌گذاری و تعیین یک روز یک جهانی از سوی جنبش رادیکال سوسیال دموکراتیک جهانی و با پرچم‌داری رفقای برجستهٔ زن، به منظور جلب توجّه به تبعیض همه‌جانبه و...
۲۱ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بیژن اقدسی
نویسنده: بیژن اقدسی
آن زن
یکی از غروب‌های اواسط ِتابستان که هوا داشت تاریک می‌شد؛ درست هنگامی که دختران ِخانه مشغول تمیز کردن لوله لَمپا، شیشه‌های فانوس و چراغ توری بودند؛ اورا دیدم که از...
۲۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
نقد و بررسی کتاب تاریخ ترقی خواهی ایرانیان نوشته ی ملیحه بصیر
این کتاب در سال 1394 توسط انتشارات رود در هشتصد و ده صفحه منتشر شده است. نویسنده، آن را به هفده بخش تقسیم نموده است. با مطالعه مقدمه کتاب که...
۲۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: صادق شکیب
نویسنده: صادق شکیب
کردهای سوریه : از عواقب خروج نیروهای آمریکایی از منطقه نگران هستیم
ما آتش بس می خواهیم. ترکیه همیشه بمباران شمال سوریه را به بهانه مبارزه با پ.ک.ک توجیه کرده است، اما اکنون دو طرف درگیر در حال یافتن راه حل هستند....
۲۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی

تلاش‌های «غرب» برای طراحی خاورمیانۀ بزرگ

طرح خاورمیانۀ بزرگ که آن‌را باید دنباله همان طرح‌ نواستعماری «موافقتنامه سایکس پیکو» در غرب آسیا دانست؛ طرحی است که آبشخور آن همانا دکترین «برنارد لوئیس» است. درونمایه این طرح جز آن نیست که با حضور نظامی و به راه انداختن جنگ‌های منطقه‌ای کشورهای منطقه تجزیه  و چند پارچه گردند، یعنی تقسیم کشور عراق به سه بخش قومی، تقسیم عربستان به سه بخش، تقسیم ایران به سه بخش و...

چندی پیش´ در نوشتاری در دو بخش´ زیر عنوان «نگاهی به بحران‌های منطقۀ «غرب آسیا» در پرتو گذار به نظم نوین جهانی» کوشش شد با نگاهی تاریخی بحران‌های «غرب آسیا» واکاوی گردد.

در آن نوشتار اشاره شد، که پس از جنگ جهانی اول و تجزیۀ امپراتوری عثمانی بود که معماری اولیۀ منطقۀ غرب آسیا به‌دست قدرت‌های غربی پیروز در جنگ شکل گرفت. این معماری منطقه‌ای، یعنی طراحی و شکل‌دهی به مرزها در منطقه، در چارچوب موافقتنامه «سایکس ـ پیکو»، سازش نامه‌ای سری میان بریتانیا و فرانسه در سال ۱۹۱۶ ـ با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی ـ صورت گرفت. اجرای موافقتنامه پیش گفته به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا انجامید.

ایالات متحدۀ آمریکا نیز این طرح را پذیرفت و در طول سالهای جنگ سرد، به دلیل وجود اتحاد جماهیر شوروی، در تلاش بود تا آن معماری و «وضع موجود» مرزها در منطقه دستخوش تغییر نگردد. اما واقعیت آنست که آن معماری، بخاطر خصلت استعماری اش، تاریخ منطقه را به تاریخ جنگ‌ها، تنش‌ها و چالش‌های گوناگون و پیچیده تبدیل کرده است. از آن پس، و از جمله امروز روز، سرنوشت این منطقه´ با سرنوشت توازن قدرت‌های جهانی گره خورده است

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به باور کارشناسان، دگرگونی اساسی ساختار نظام بینالملل، به بلوک غرب این اجازه را میداد´ تا بر پایه شرایط نوین´ دست به تغییر و تحول نوینی در منطقه بزند. از این روی، «سیاست ثبات» در منطقۀ «غرب آسیا» دگرگون شد و ایالات متحده و هم پیمانانش «طرح نوین خاورمیانۀ بزرگ» را در دستور کار خود نهادند.    

در این نوشتار که شاید بتوان آنرا بخش سوم  نوشتار پیشین دانست´ با چشم انداز نوینی به سرانجام «موافقتنامه سایکسپیکو» و  به بحران‌های امروز منطقۀ «غرب آسیا» می‌پردازد.

بازبینی و اصلاح «موافقتنامۀ سایکسپیکو»

پایان دوران جنگ سرد و آغاز فرایند جهانی ‌شدن‌، سبب پیدایش دگرگونی‌های اساسیِ پرشماری در سراپای ساختار نظام جهانی گردید. چیرگی رسمی نظام سرمایه داری در همۀ کشورهای جهان عمده ترین دگرگونی بشمار می‌رفت؛ این چیرگی در هر کشور، همخوان با تفاوت‌های ملی و اجتماعی ـ سیاسی، با اشکال و ویژه گی‌های  خاص خود، جامۀ عمل به خود پوشید. رخ‌نمایی این دگرگونی‌ها، دستور کار، بنیان‌ها و رویه‌های هم کنشی کنشگران جهانی در برابر یکدیگر را از این رو به آن رو کرد. در پی این دگرگونی‌ها، جهانِ امروز، پرشتاب تر از هر زمان دیگر، به‌ سوی یک فضای چند جانبه ‌گرایی در حرکت است.

«موافقتنامه سایکس- پیکو» پیش از برپایی دولت اسراییل در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ طراحی شده و به اجرا در آمده بود، اما´ پس از آن همروند با دگرگونی‌هایِ پیوسته در پهنۀ بین المللی و «غرب آسیا»، دیگر آن سازش نامه پاسخ گوی فزون طلبی‌های اسراییل و پشتیبانان جهانی اش نبود؛ اسراییل برای استوار سازی پایه‌های موجودیت، نگهداشت و گسترش تمامیت ارضی خود´ خواهان بازنگری همه جانبه در بنیان‌های مرز بندی‌های منطقه است.

اسراییل از آغاز بنیان گذاری،  در کنار دشواری دولت- ملت سازی نوین، با چالشی چون نداشتن عمق استراتژیک روبرو بوده است. برای نمونه روی هم رفته سرزمین‌های فلسطین و اسراییل ۱۱٪ سوریه و ۲٪ مصر است. همین موضوع باعث شده است که اسراییل از آغاز برپایی، همواره در پی گسترش دامنه عمق استراتژی خود باشد و هرگز پس از اشغال گری‌ها، بر سر هیچ میز گفت و گویی حاضر به عقب نشینی از سرزمین‌های اشغالی فلسطین و بلندی‌های جولان و جبل الشیخ نشده است.

تئودور هرتسل، یکی از بنیانگذاران صهیونیسم، در جلد دوم خاطرات کامل خود در صفحه ۷۱۱ می‌گوید:

 «این منطقه، یعنی دولت اسراییل «از نیل تا فرات» امتداد می‌یابد

خاخام فیشرمن، هموند آژانس یهودیان فلسطین، در گزارش خود به کمیتۀ ویژۀ تحقیق سازمان ملل در ۹ ژوئیه ۱۹۴۷ اعلام داشت:

«سرزمین موعود از رود نیل مصر تا رود فرات، که بخش‌هائی از سوریه و لبنان نیز در بر می‌گیرد».

آریل شارون، یکی از سیاسمتداران پرآوازه و یازدهمین نخست وزیر اسراییل بود. او سخت تحت تاثیر اندیشه‌های برنارد لوئیس، تاریخ نگار و خاورشناس انگلیسی ـ آمریکایی بود. در دورانی که او نخست وزیر بود، اودید یینون، روزنامه نگار اسراییلی، که زمانی کارمند وزارت امور خارجه اسراییل نیز بود، با بهره گیری از اندیشه‌های برنارد لوئیس´ روشن ترین٬ دقیق ترین، بدون ابهام ترین و به روز ترین استراتژی صهیونیست‌ها در خاورمیانه را ـ که در کتاب «استراتژی برای اسراییل در سال‌های ۱۹۸۰» منتشر شده است ـ  در برابر چشم‌ها به نمایش گذاشت.

این سند´ بازنمای «چشم اندازی» است که دولت اسراییل دستکم از زمان آریل شارون تا به امروز برای کل خاورمیانه در پیش روی خود گذاشته است. در آن سند می‌خوانیم:

 «اسراییل برای بقای خود ناگزیر به برنامه ریزی و اجرای طرحی است  توامان، دربرگیرندۀ دو محور:

یک: اسراییل باید به یک قدرت امپراتوری قدرتمند منطقه تبدیل گردد.

دو: باید کل کشورهای عرب موجود در منطقه برچیده شده و یا به کشورهای کوچک تر تقسیم گردند؛

البته کوچکی در اینجا به ترکیب قومی یا فرقه‌ای هر کشور بستگی دارد.

در نتیجه: ما امیدواریم که آن دولت‌ها با بنیاد‌های فرقه‌ای خود´ تبدیل به دست نشاندگان ما و سرانجام منبع مشروعیت اخلاقی اسراییل گردند.»  

این ایده که تمامی کشورهای عربی باید توسط اسراییل به واحدهای کوچک تقسیم شوند، بارها و بارها از سوی اندیشکده‌های استراتژیک اسراییلی تکرار شده است. برای نمونه، زِئِو شِف، خبرنگار نظامی روزنامه‌ی هاآرتص (که چه بسا آگاه ترین فرد در این زمینه در اسراییل است)، درتاریخ  ۲/۶/۱۹۸۲ در روزنامه‌هاآرتض در باره عراق می‌نویسد:

 «فروپاشی عراق به یک دولت شیعه، یک دولت سنی و جدایی بخش کردنشین بهترین رویداد ممکن برای منافع اسراییل است.»

همانگونه که در بالا اشاره شد، طرحی که سیاستمداران، روزنامه نگاران و اندیشکده‌های استراتژیک اسراییلی دنبال می‌کردند و می‌کنند، طرحی است که بنیاد فکری آن را «برنارد لوئیس»، خاور شناس مشهور ریخته است.

برنارد لوئیس، «تاریخ نگاری که از تاریخ سلاح ساخت»

 برنارد لوئیس، تاریخ نگار آمریکایی ـ انگلیسی را “اثرگذار ترین خاور‌شناس و تاریخ نگار اسلام و خاورمیانه” در دوران پس از جنگ جهانی دانسته‌ اند.

او در یک خانواده متوسط یهودی در بریتانیا دیده به جهان گشود. در دانشگاه‌های بریتانیایی و فرانسوی تحصیل کرد و در سال ۱۹۳۸ استادیار مطالعات اسلامی «مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی» دانشگاه لندن شد. میان سال‌های ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۴ به رتبۀ استادی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقاییِ دانشگاه لندن رسید و تاریخ خاورمیانه و خاور نزدیک درس می‌داد.

لوئیس در کنار کارهای دانشگاهی، در جریان  جنگ جهانی دوم جاسوس دولت بریتانیا بود و بخاطر چیرگی بر زبان‌‌های خارجی (شرقی و غربی) در مقام سرجوخه در واحد اطلاعات ارتش بریتانیا در بخش خاورمیانه در رمزگشایی پیام‌‌ها مشغول به کار بود.

لوئیس در سال ۱۹۵۰ و در سال‌های فعالیت دانشگاهی در «مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی»، به مدت یک سال در ترکیه برای پژوهش روی اسناد سیاسی و دولتی عثمانی‌ها در آرشیو ملی آن کشور بسر برد. یکی از  هدف‌های پژوهش لوئیس روی آرشیو دولتی عثمانی‌ها، آشنایی کامل با منطقۀ غرب آسیا،  فلسطین و فلسطینی‌ها بود تا در راستای استوار سازی پایه‌های کشور نوپای اسراییل یاری رساند، که دو سال پیش از آن  در فلسطین بنیانگذاری شده بود.

به گفته مایکل هرش، روزنامه نگار مشهور آمریکایی و سردبیر نیوزویک، در همان دوران در کشور ترکیه بود که “دکترین برنارد لوئیسدربارۀ آیندۀ «غرب آسیا» شکل گرفت وسرانجام  کارپایه‌ای شد برای سیاست خارجی دولت‌های آمریکا، از ریگان گرفته تا  دولت  جورج دبلیو بوش  و حمله ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۳ به عراق و اشغال آن کشور.

«دکترین برنارد لوئیس و طرح تجزیه کشورهای غرب آسیا»

در ماه‌های آغازین جنگ عراق علیه ایران، برژینسکی، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا، از ضرورت اصلاح قرارداد «سایکس پیکو» خبر داد و به دنبال آن و همچنین به دستور وزارت دفاع آمریکا، برنارد لوئیس مأمور شد تا طرح پرآوازۀ خود پیرامون تجزیۀ جغرافیایی و تغییر مرزهای قانونی کشورهای «غرب آسیا» را تدوین´ و برای هر یک از آن کشورها طرحی جداگانه و ویژه ساماندهی کند. این طرح کشورهایی مانند عراق، سوریه، لبنان، مصر، سودان، ایران، ترکیه، افغانستان، پاکستان، عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج ‌فارس و شمال آفریقا را دربرمی‌گرفت.

برنارد لوئیس برای نخستین بار در نشست سال ۱۹۷۹ اعضای «گروه بیلدربرگ» (۱) در اتریش دربارۀ طرح خود سخن گفت. او طرح خود را که دربرگیرندۀ تجزیه کشورهای «غرب آسیا»´ از جمله ‌ایران´ به کشورهای کوچک اداره پذیر بود، برای سران اقتصادی و سیاسی شرکت کننده در بیلدربرگ معرفی کرد. در این طرح، کشورهای خاورمیانه برپایۀ بنیان‌های زبانی، نژادی و منطقه‌ای تکه پاره می‌شوند؛ هدف تکه تکه کردن خاورمیانه و تبدیل آن به موزائیکی از کشورهای کوچک و ناتوان و در حال رقابت با یکدیگر است، تا از این راه´ قدرت جمهوری‌ها و پادشاهی‌های فعلی تضعیف گردد.

در طرحی که لوئیس در نشست «گروه بیلدربرگ» اتریش عرضه کرد´ ایران جایگاه  و اهمیت راهبردی فوق العاده‌ای دارد. به باور لوئیس، هرگونه تغییر در مرزهای جغرافیایی ‌ایران´ به راحتی می‌تواند

کشورهای همسایه اش، به ویژه عراق، ترکیه و پاکستان را بی‌ثبات ساخته و به بالکانیزه کردن «غرب آسیا» یاری رساند(۲).

لوئیس در این سخنرانی خاطرنشان می‌کند:

«در دوهزار سال گذشته هیچ کشورگشا یا نیروی خارجی ای نتوانسته است بر زبان و فرهنگ ایرانی اثرات بنیادی بگذارد، که این یکی از نشانههای فرهنگ برتر است، و فرهنگ برتر همیشه بر فروتر چیرگی یافته است.»

در همان نشست، برنارد لوئیس در برابر هموندان بیلدربرگ بی پرده می‌گوید که تنها راه رویارویی با چنین فرهنگی´ نابود ساختن آن است و پیشنهاد می‌کند که ایران را به پاره‌های قومی گوناگون بشکنند و میان کشورهای نوپا تقسیم کنند (پروژه‌های کردستان بزرگ، پشتونستان بزرگ و آذربایجان بزرگ).

بر پایۀ این طرح´ انگلیس باید از شورش‌های قومی اقلیت‌هایی مانند دروزی‌ها در لبنان، بلوچ‌ها، ترک‌ها و کردها در ایران، علوی‌ها در سوریه، عیسویان در اتیوپی، فرقه‌های مذهبی در سودان، قبایل عرب در کشورهای مختلف عربی، کردها در ترکیه وپشتیبانی کند. هدف این طرح تکه تکه کردن منطقۀ غرب آسیا و تبدیل آن به موزائیکی از کشورهای کوچک و ناتوان در حال رقابت با یکدیگر است تا از این راه قدرت جمهوری‌ها و پادشاهی‌های فعلی تضعیف شود.

سال‌هاست که  پهنۀ «غرب آسیا»´ به پهنۀ تنش‌ها و بحران تبدیل شده است. این فراز و فرودهای «درون ملتی- درون تمدنی» همچنان ادامه دارد. درگیری‌های اسراییل در سرزمین‌های اشغالی فلسطینی و نوار غزه، جنگ‌ها و در گیری‌ها در لبنان، سوریه، عراق، لیبی، مصر، تونس، الجزیره، افغانستان و پاکستان، در سومالی و در سودان. جنگ‌ها و در گیری‌ها و بحران‌هایی که حیات میلیون‌ها انسان را با خطری دهشتناک روبرو ساخته اند.

برنارد لوئیس نظریه پرداز نومحافظهکارانِ آمریکا

لوئیس در سال ۱۹۷۴ «مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی»  دانشگاه لندن را رها کرد و به دانشگاه پرینستون آمریکا پیوست´ و در نهایت در سال ۱۹۸۲ شهروند آمریکا شد.

در دانشگاه پرینستون´ لوئیس با برخی چهره‌های کلیدی «نو محافظه‌کار» آشنا شد. آشنایی او با سناتور هنری جکسن، بعنوان نمایندۀ راست افراطی حزب دموکرات و پیشگام اندیشه‌های آتلانتیستی، زبان زد اکثر محافل سیاسی آمریکا بود.

لوئیس تا آن اندازه بر هنری جکسن نفوذ داشت که «ریچارد پرل» او را مرشد جکسن توصیف کرده بود. آشنایی او با جکسن نه تنها زمینه ساز آشنایی نو محافظه کاران آمریکایی با او گردید، بلکه دیری نگذشت که اکثریت نومحافظه کاران مانند جکسن به مریدان او تبدیل شدند، بویژه ریچارد پرل، مشاور وزیر دفاع آمریکا در دوره رونالد ریگان و از چهره‌های نو محافظه‌کارِ طراح جنگ عراق، «پل ولفوویتز»، معاون سیاست ‌گذاری وزارت دفاع آمریکا در دوره جرج دبلیو بوش و از چهره‌های نو محافظه‌کار و طراح جنگ عراق، و «الیوت آیبرامز»، دستیار رئیس جمهور رونالد ریگان و دستیار ویژه رئیس جمهور جرج اچ دبلیو بوش از دیگر حواریون نو محافظه کار لوئیس، «زیبیگنیف برژینسکی»، «سایرس ونس»، «سموئل هانتینگتون»، «جان بولتون»، «دانلد رامسفلد»، «فرانک گفنی»، «ویلیام کریستول»  و «رابرت کیگن»  و تعداد بیشمار دیگری را می‌توان نام برد که بیش از سه دهه، از پایه گذاران اصلی سیاست خارجی تهاجمی آمریکا شدند´ آشنا شد و در شکل گیری اندیشه‌های آنها درباره خاورمیانه تاثیرات بی مانند و ماندگاری داشت.

پل ولفوویتز در سال ۲۰۰۲ در مقاله‌ای نوشت:

«برنارد لوئیس به ما آموخت که تاریخ پیچیده و مهم خاورمیانه را دریابیم و آن را چراغ راه خود به سوی مرحله آتی شالوده ریزی دنیایی بهتر برای نسل‌های آینده قرار دهیم.»

(پل ولفوویتز، هفتهنامه الاهرام، دسامبر ۲۰۰۲، به نقل از ماهنامه فارسی لوموند دیپلماتیک، آگوست ۲۰۰۵)

برنارد لوئیس همچنین مقاله‌ای را در دو ماه نامۀ آمریکایی فارین افرز با عنوان «بازاندیشی خاورمیانه» منتشر کرد. او ظرفیت تجزیه این منطقه و تبدیل آن «به هرج و مرجی آکنده از نزاع‌ها، دشمنی‌ها، فرقه‌ها، مناطق و قبایل در حال جنگ» را پیش بینی کرد. در سال ۱۹۸۳ کنگرۀ آمریکا نیز با برگزاری نشستی با حضور برنارد لوئیس طرح او را تصویب کرد و دستور داد این طرح در سیاست راهبردی آمریکا برای سال‌‌های آینده گنجانده شود.

برنارد لوئیس پشتیبان و مدافع سرسخت صهیونیسم جهانی

لوئیس´ در دهۀ هفتاد´ در مقاله‌ای نوشت که عرب‌های فلسطینی نمی‌توانند از نظر تاریخی هیچگونه ادعایی بر سرزمین موسوم به فلسطین داشته باشند، زیرا پیش از سرپرستی بریتانیا بر فلسطین، بطور کلی چیزی تحت عنوان «کشور فلسطین» وجود نداشته است. این دیدگاه‌های افراطی، ضد خاورمیانه‌ای، ضد فلسطینی و غرب‌ستایانه لوئیس، که همواره مورد انتقاد شدید پروفسور ادوارد سعید بود، مورد استقبال رهبران اسراییل قرار گرفت.

گلدا مئیر، نخست ‌وزیر وقت اسراییل، از اعضای کابینه خود خواست همگی این مقاله را بخوانند. مئیر از لوئیس تقاضا کرد به دیدار او برود. آن دو´ ساعت‌ها با یکدیگر سخن گفتند. لوئیس با آریل شارون نیز رابطۀ بسیار تنگاتنگی داشت.

برنارد لوئیس، تا پیش از مرگ خود در سال ۲۰۱۸، همواره از رایزنان نزدیک سیاستمداران اسراییلی، همانند گولدا مئیر، نخست وزیر اسبق اسراییل، موشه دایان، اسحق رابین، مناخم بگین، شیمون پرز، آریل شارون و بنیامین نتانیاهو بود.

طرح «خاورمیانۀ بزرگ»

«خاورمیانۀ بزرگ» که گاه «خاورمیانه جدید» یا «طرح خاورمیانۀ بزرگ» خوانده می‌شود´ یک «واژه سیاسی» است که توسط دولت «جرج دبلیو بوش» ابداع گردید و برای اولین ‌بار در سپتامبر ۲۰۰۲ از سوی کولین پاول، وزیر خارجه آمریکا، در«بنیاد هریتج» اندیشکده محافظه‌کار آمریکایی و پس از آن از جانب کاندولیزا رایس بر زبان جاری و وارد فرهنگ سیاسی جهانی شد.

طرح خاورمیانۀ بزرگ که آن‌را باید دنباله همان طرح‌ نواستعماری «موافقتنامه سایکس پیکو» در غرب آسیا دانست؛ طرحی است که آبشخور آن همانا دکترین «برنارد لوئیس» است. درونمایه این طرح جز آن نیست که با حضور نظامی و به راه انداختن جنگ‌های منطقه‌ای کشورهای منطقه تجزیه  و چند پارچه گردند، یعنی تقسیم کشور عراق به سه بخش قومی، تقسیم عربستان به سه بخش، تقسیم ایران به سه بخش و… .

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به ‌عنوان مهمترین رقیب استراتژیک آمریکا، زمینه ساز آن شد تا به باور استراتژیست‌های آمریکایی، از آن پس «سیاست ثبات» در منطقۀ‌«غرب آسیا» دگرگون شد و ایالات متحده و هم پیمانانش «طرح نوین خاورمیانۀ بزرگ» را در دستور کار خود نهادند.

در آغاز دهۀ ۹۰ میلادی، آمریکا به بهانۀ جنگ عراق و کویت، وارد منطقۀ خلیج فارس شد. بوش پدر، چنین اقدامی را در راستای ایجاد «نظم نوین جهانی» نامید.

در ابتدای سدۀ جدید، سیاست «نظم جدید» در منطقۀ «غرب آسیا» تحت تاثیر حادثه‌۱۱ سپتامبر جانی تازه گرفت. در همان دوران بود که در دولت «جورج دبلیو بوش» طرح خاورمیانۀ بزرگ با تاثیرپذیری از «دکترین برنارد لوئیس» مطرح گردید و با حملۀ نظامی به دو کشور افغانستان و عراق آغاز شد.

جنگ عراق´ جنگی بود که به باور «جان کری»، شصت و هشتمین وزیر امور خارجه ایالات متحده و نماینده ویژه امروز آمریکا در امور تغییرات اقلیمی، و نه تنها فرد او،  بر پایۀ یک “دروغ” به اجرا درآمد.

در ماه می سال ۲۰۱۵، جان بولتون، یکی از معماران اصلی جنگ عراق، اعلام کرد:

«کشورهای عرب بین سنی‌ها و شیعیان تقسیم شده است. من فکر میکنم´ عرب‌های سنی هرگز راضی نمیشوند که در کشوری باشند که تعداد شیعیان نسبت به آنها ۳ به ۱ باشد. به همین دلیل است که داعش قادر به استفاده از این مسئله است. من فکر میکنم´ هدف ما باید ایجاد یک دولت جدید سنی، خارج از بخش غربی عراق، و در بخش شرقی سوریه باشد؛ دولتی که توسط میانهروها یا دست کم اقتدار گرایانی که اسلام گرایان رادیکال نیستند، اداره شود.» (۳)

جان بولتون همچنین در نوامبر ۲۰۱۵ این سخنان را بر زبان راند:

 «واقعیت این است که عراق و سوریه‌ای که ما میشناسیم´ مرده انداگر داعش شکست بخورد به معنای بازگشت قدرت به اسد و دست نشاندگان ایران در عراق است که نتیجه آن مطلوب نیست. به جای تلاش برای از نو ساختن نقشه پس از جنگ جهانی اول، واشنگتن باید ژئوپولیتیک جدید را به رسمیت بشناسد. بهترین جایگزین برای داعش در شمال شرق سوریه و غرب عراق، یک دولت سنی مستقل و جدید است.»(۴)

پرفسور ادوارد سعید انتقادگر جدی برنارد لوئیس

جدی ‌ترین انتقادگر دیدگاه‌های لوئیس، خاورشناس پرآوازۀ فلسطینی- آمریکایی، «ادوارد سعید»، استاد دانشگاه بسیار معتبر کلمبیا در نیویورک بود. سعید´ در آثار خود بشدت از «تحریف حقایق» تاریخی توسط لوئیس انتقاد کرد و در سال ۱۹۸۲ در پاسخ به لوئیس، او را یک «دانشمند فعال سیاسی، لابی‌گر و طرفدار پروپاگاندا» دانست.

پرفسور ادوار سعید که به عنوان یکی از بنیان گذاران نظریه پسا استعمارگرایی شناخته میشود´ بطور کلی با رشته خاورشناسی مخالف بود.

سعید´ با کتاب مشهور «شرق ‌شناسی» که در ۱۹۷۸ به چاپ رساند و نقدی در بازنمایی‌های فرهنگی خاورشناسی و چگونگی درک جهان باختر از خاور، شناخته شده است.

او در کتاب خود با عنوان «خاور‌شناسی»، آثار لوئیس را نمونۀ بارز این نگاه می‌داند. به باور ادوارد سعید، رشتۀ خاور‌شناسی عقل ‌گرایی را سیاسی کرده و بر پژوهش‌های عینی استوار نیست؛ همچنین شکلی دیگر از نژاد پرستی و ابزاری برای چیرگی امپریالیسم بشمار می‌رود. او همچنین بی طرفی پژوهش گران خاورشناس همچون برنارد لوئیس را نسبت به اعراب، زیر سوال می‌برد.

سعید در گفتگویی با هفته‌نامۀ الاهرام اظهار داشت´ که «دانش» لوئیس دربارۀ خاورمیانه بشدت جهت ‌دار است و نباید به آن توجه کرد. او در این گفتگو خاطر نشان ساخت: «برنارد لوئیس» ۴۰ سال است که پای خود را به خاورمیانه و کشورهای عربی نگذارده است. دانش و اطلاعات لوئیس درباره ترکیه است´ ولی درباره «دنیای عرب» چیزی نمی‌داند.

سعید می‌گوید که لوئیس جهان اسلام را موجودیتی واحد در نظر می‌گیرد و به تنوعات ظریف جمعیتی، نیروهای محرک و پویای داخلی و پیچیدگی‌های تاریخی آن توجهی نمی‌کند. سعید، لوئیس را به «عوام‌فریبی و جهل مطلق» متهم کرد.

برآیند

آنچه در بالا اشاره شد تنها گوشه‌ای از اسناد ایالات متحده آمریکا و همپیمانانش’ درباره طرح تجزیۀ منطقه غرب آسیا و خاورمیانه می‌باشد. بی گمان اسناد به مراتب بیشتری در این زمینه وجود دارد که نشان می‌دهد  در طول ۶۰ سال گذشته استراتژی بی ثباتی و تجزیۀ ‌کشورهای «غرب آسیا» با دامن زدن به اختلاف‌های قومیتی و ایجاد جنگ‌های داخلی، که گاه مستقیم و گاه بوسیله گروه‌های افراطی، در جای جای خاورمیانه از یمن، سوریه، پاکستان، لیبی، عراق، ترکیه و دیگر کشورهای «غرب آسیا» به اجرا در آمده است، بخشی از سیاست‌های راهبردی ایالات متحده آمریکا و همپیمانانش برای منطقه خاور میانه بوده است.

 

سیاوش قائنی

۲۷ مهر ۱۴۰۳ / ۱۸ اکتبر ۲۰۲۴

__________________________________________________________________

(۱) گروه بیلدربرگ (Bilderberg Group) نام کنفرانسی غیررسمی است که هر ساله به صورت کاملاً خصوصی و محرمانه در نقطه‌ای از جهان برگزار می‌شود. اعضای گروه بیلدربرگ همگی انتصابی هستند و تعداد شان به حدود ۱۳۰ نفر می‌رسد. تک تک اعضای گروه از زمرۀ قدرتمندترین و با نفوذترین افراد در زمینه‌های سیاست، اقتصاد و رسانه هستند. بسیاری از پادشاهان و اعضای خاندان سلطنتی کشورهای غربی از اعضای دائم گروه بیلدربرگ هستند.

(۲)Kurt Nimmo, ISIS AND THE PLAN TO BALKANIZE THE MIDDLE EAST, JUNE available at 2014,15 :

کورت نیمو,«داعش و نقشه بالکانیزه کردن خاورمیانه»، ۱۵ ژوئن ۲۰۱۴، :

حمله ‌آمریکا و متحدانش به عراق در آغاز رویکرد جدید این کشور به منطقه محسوب می‌شود

(۳)

Alastair Crooke, If Syria and Iraq Become Fractured, So Too Will Tripoli and North Lebanon, 1.Jun 2016, new hoffington post, available at: http://www.huffingtonpost.com/

الستر کروک، «اگر سوریه و عراق تجزیه شوند، طرابلس و شمال لبنان نیز به همین سرنوشت دچار خواهند شد.»  (۱ ژوئن ۲۰۱۶، هافینگتون پست جدید)

(۴)

John Bolton, To Defeat ISIS, Create a Sunni State,  nytimes, available at: http://www.nytimes.com/2015/11/25/opinion/john-bolton-to-defeat-isis-create-a-sunni-state.htmlne

تاریخ انتشار : ۲۹ مهر, ۱۴۰۳ ۱۱:۰۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

موفّقیّت انتخاباتی چشم‌گیر شما، نشانهٔ نیاز جامعهٔ آلمان به نیروی چپ صلح‌دوست و مدافع حقوق بشر است!

ما باور داریم که این دست‌آوردها قابل تعمیم و گسترش بسیار بیش‌تری‌ست. قدرت‌گیری حزب آلترناتیو برای آلمان که بخش‌هایی از آن به حکم قطعی و غیر قابل اعتراض دادگاه اداری عالی آلمان «راست‌گرای افراطی قطعی» می‌باشند، وظیفهٔ حزب شما در مقابله با آن را به نیاز مبرم روز تبدیل می‌کند. ما اطمینان داریم که حزب چپ آلمان با تکیه بر انسجام کنونی خود و با توجّه به نیروی جوان و پویای موجود در آن، توان آن را دارد که با عزم سوسیالیستی در این مبارزه نقش تعیین‌کننده‌ای ایفاء کند.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
ظریف

استعفای ظریف تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته!

در جمهوری اسلامی، قوانین تبعیض‌آمیز کم نیستند و سال‌هاست که علیه این قوانین مبارزه صورت می‌گیرد. اکنون، افزوده شدن تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته نگران‌کننده است. تأسف‌بارتر آنکه برخی ایرانیان لائیک و سکولار خارج از کشور بدون توجه به شیوه ارتجاعی عزل ظریف از …

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

موفّقیّت انتخاباتی چشم‌گیر شما، نشانهٔ نیاز جامعهٔ آلمان به نیروی چپ صلح‌دوست و مدافع حقوق بشر است!

ما باور داریم که این دست‌آوردها قابل تعمیم و گسترش بسیار بیش‌تری‌ست. قدرت‌گیری حزب آلترناتیو برای آلمان که بخش‌هایی از آن به حکم قطعی و غیر قابل اعتراض دادگاه اداری عالی آلمان «راست‌گرای افراطی قطعی» می‌باشند، وظیفهٔ حزب شما در مقابله با آن را به نیاز مبرم روز تبدیل می‌کند. ما اطمینان داریم که حزب چپ آلمان با تکیه بر انسجام کنونی خود و با توجّه به نیروی جوان و پویای موجود در آن، توان آن را دارد که با عزم سوسیالیستی در این مبارزه نقش تعیین‌کننده‌ای ایفاء کند.

مطالعه »
پيام ها
٨ مارس گروه کار زنان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

روز جهانی زن: مبارزه برای برابری در سایه تحولات سیاسی

زنان ایرانی سال‌هاست که در صف مقدم مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای حقوق برابر ایستاده‌اند. آن‌ها با وجود محدودیت‌های شدید، علیه تبعیض جنسیتی، فقر زنانه ، زن‌کشی، کودک‌همسری و نابرابری‌های ساختاری مبارزه کرده‌اند. تاریخ مبارزات زنان، حکایت گام‌های استوار و دل‌های امیدواری است که در برابر ناملایمات ایستاده‌اند. آنان چراغ فردایی روشن را برافروخته‌اند، جایی که عدالت و برابری طنین‌انداز خواهد شد.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

Grußwort an die Partei Die Linke zum Erfolg bei den Bundestagswahlen

موفّقیّت انتخاباتی چشم‌گیر شما، نشانهٔ نیاز جامعهٔ آلمان به نیروی چپ صلح‌دوست و مدافع حقوق بشر است!

خط فقر در بهمن ۱۴۰۳ برای یک خانواده ۴ نفره ۶۰ میلیون تومان

روز جهانی زن، روزی برای برافراشتن آوای برابری‌طلبی زنان ایران و جهان!

نقد و بررسی کتاب تاریخ ترقی خواهی ایرانیان نوشته ی ملیحه بصیر