یک سال است،
از” خانۀ سفید”
بهنام آزادی،
و به اسم” دفاع از خویش ”
مجوز کشتار و ویرانی و دمار،
صادرمی شود:
اینجا غزه است!
نامی آشنا،
که به خون و مرگ آغشته است.
با تکرار کشتار،
و کشتاری، که تکرار میشود
به دست وحشیان صهیونیست .
هان ای ابلهان!
واعظان دروغین حقوق بشر و اخلاق!
بس کنید!
نتانیاهو، سمبل تنها دموکراسی ادعایی شما!
روی تمام فاشیستها و آدمکشان تاریخ را سفید کرده است!
ماشین کشتار صهیونیستها تاکنون ،
پنجاههزار نفر را در غزه کشته و
صد هزار نفر را زخمی کرده است.
غزۀ ویران، داغ ننگ ابدی برپیشانی بربریت آمریکا است.
ننگ مسلم خود را به پای سنوار،
سنوار قهرمان ننویسید!
سنوار..
چون کوهی،
سترگ و استوار
از میان آوار،
در آغوش غزه ی زخمی،
ازمرگ و از شکست،
رایت پیروزی
ساخت .
سنوار
فرزند خان یونس بود.
درجغرافیای آوارگی،
قلبی شرحه شرحه ،
بهنام فلسطین ،
درسینهاش میتپید.
فرزند درد و رنج و زندان بود.
و زهرتلخ فریب بزرگ،
فریبی بهنام صلح ،
در جانش نشسته بود.
سنوار
از نور و از آتش بود.
نامش اما یحیا است
زنده کننده” و” زندگی بخش”
نام تمام نوزادان امسال
یحیا است و
نام تمام شهیدان هم
سنوار.
م-نوید
بیست وششم مهر ۱۴۰۳