چند روز پیش نتانیاهو پیامی “خطاب به مردم ایران” فرستاد که در آن سعی کرده بود بطور تلویحی اعلام کند که سقوط حکومت ایران نزدیک است و اسرائیل هم در کنار مردم ایران قرار دارد.
درست امروز بعد از دو روز از گذشتن پیام نتانیاهو میبینیم رضا پهلوی وارد گود شده و با زدن توییت و همچنین پیام ویدیویی، ادعا می کند بنا به خواست مردم آماده بدست گیری رهبری در شرایط کنونی و مرحله گذار میباشد. او بطور واضح اعلام کرده است که دالانها و اتاق فکر جهانی (بخوانید امپریالیست ها) در سقوط رژیم ایران مورد نظر هستند.
در این شرایط چند مسئله باید مورد دقت قرار بگیرد. اول اینکه وی عنوان کرده که حکومت ایران در ضعیف ترین موقعیت خود قرار دارد و شرایط برای سقوط آن فراهم است. اینکه اینگونه برداشتی دارای چه فاکت های مشخصی است معلوم نیست. ممکن است کشور و حکومت از نظر اقتصادی در موقعیت ضعیف و شکننده ای قرار داشته باشند ولی آنچیزی که در تغییر و تحولات تاریخی مد نظر است اینستکه آیا حکومت میتواند هنوز حکومت کند و قدرت حفظ نظام را توسط نیروهای خود دارد یا نه؟ آیا شرایط کنونی به ما میگوید که کشور و مردم در وضعیت انقلابی قرار دارند و آماده انقلاب یا همکاری با نیروهای برانداز و حتی نیروی نظامی حارجی هستند؟
آنجه که ما امروز از اوضاع ایران و موقعیت مردم و حکومت برداشت میکنیم این است که شرایط بعد از خیزش ژینا به شکلی پیش رفته است که نه تنها حکومت از نظر قدرت جلو گیری از اعتراضات وکنترل آن تضعیف نشده، بلکه بر عکس نشان از تقویت قدرت و بکار گیری روشهای مختلف برای سرکوب و به انحراف بردن اعتراضات داشته و توانسته جامعه و اعتراضات را کنترل کرده و اعمال قدرت نماید. از طرف دیگر مردم هم نسبت به گذشته میل چندانی برای اعتراضات و بویژه اعتراضاتی با جهت گیری براندازانه ندارند و بیشتر از پیش به سمت روشهای مسالمت آمیز اعتراض در جهت عقب نشینی حکومت و کسب تدریجی امتیازات داشته و بدلیل نقش مخرب سلطنت طلبان و جریانات برانداز بویژه در خارجکشور دچار سرخوردگی شده و بیش از پیش بدلیل شرایط منطقه و تجاوز اسراییل به خاک میهن دارای روحیه ملی گرایی ضد دشمن خارجی شده که حکومت هم از آن بهره میبرد.
در انتخابات امسال ریاست جمهوری که پیش بینی میشد تحریم انتخابات آنرا کاملا فلج کند دیدیم اینگونه نشد و حتی در دور دوم تعداد بیشتری در انتخابات و علیه جریانات افراط گرا و به نفع پزشکیان بعنوان عنصری میانهرو با گرایش اصلاحطلبی رای دادند. این مهمنشان داد که اولا حکومت و بویژه راس آن قصد دارد که تا حدی سیاست های خود را در زمینه های داخلی و خارجی عوض کرده و بنوعی آنها را در جهت تقویت پایه های نظام و کاهش نا رضایتی مردم بکار گیرد که تا حد زبادی هم موفق شده است. شرایط کنونی جامعه و زندکی مردم با توجه به وضعیت عینی که میبینیم، بسیار نسبت به گذشته تغییر کرده و گرچه هنوز فشار های اقتصادی وجود دارد و تشدید هم شده است ولی در زمینه های دیگر مانند مسئله حجاب و پوشش زنان چهره شهرها و خیابانها تغییر کرده، فشارها بر دختران و زنان بسیار کمتر گردیده و عاملی که در خیزش ژینا بعنوان عامل اصلی، سبب آن خیزش شد، بسیار ضعیف گردیده و جوانانی که در آن خیزش شرکت داشتند امروز میبینند که دبگر آن فشارها نیست و میتوانند بسیار آزادانهتر از گذشته و بدون اینکه تحت فشار آنچنانی باشند به رفت و آمد در شهر با پوشش اختیاری و بدون حجاب بپردازند. آن جوانی که آنزمان بهانه ای برای شرکت در اعتراضات داشت دیگر آنرا ندارد. همه ما بخوبی میدانیم که اتفاقات سال ۱۴۰۱ که بعد از کشته شدن مهسا امینی روی داد دارای چه علت هایی بود و چه کسانی نیروی میدانی آنرا تشکیل می دادند. واقعیت این بود که در آن اعتراضات بیش از همه طبقات متوسط و نسبتا مرفه شرکت داشتند و نیروهای دیگر بهویژه کارگران و زحمتکشان و فرو دستان نیروی قابل ملا حظه ای نبودند. شاید اگر اتفاقات بعدی رخ نمیداد و جریانهای سلطنتطلب و برانداز آنگونه رفتارهایی را که سبب سرخوردگی مردم شد انجام نمی دادند، خیزش در تداوم خود میتوانست به سمت خواسته های اقتصادی و معیشتی بیشتری سیر کند و زمینه های حضور بیشتر و گستردهتر مردم بویژه کارگران و زحمتکشان را فراهم سازد. در همان زمان هم همین جریانات سلطنت طلب و برانداز متوهمانه فکر میکردند تا دو ماه دیگر حکومت سرنگون است و دیدیم که نشد و جنبش به خاموشی گرائید.
با توجه به مطالب گفته شده و هم چنین شرایط عینی جامعه می بینیم نه تنها شرایط سقوط رژیم فراهم نیست بلکه مردم هم نه قادر به برانداختن آن در این شرایط هستند و نه اینچنین اراده ای را دارند. از ابنرو باید گفت شازده پهلوی متوهمانه بدنبال گفته های نتانیاهو افتاده و احتمالا در اتاق ها و دالانهای فکری که ادعا کرده است به وی آدرس غلط داده اند. این مشخص است که در شرایط کنونی که منطقه دچار تنش و تقابل جنگی است و اسرائیل و دولت نتانیاهو نتوانسته اند به اهداف خود برسند و امکان پیروزی وی از طریق جنگ و ادامه آن تضعیف گردیده بدنبال این است که سعی کند با ترویج اینگونه توهمات رژیم را در معرض آشوب و نا امنی قرار دهد تا با گلآلود کردن آب بتواند تا حد زیادی خود را از مخمصهای که دچارش گردیده رها سازد.
دولت جدید پزشکیان گرچه هنوز نتوانسته است وعده هایش را عملی سازد ولی طی همین مدت هم اقداماتی را انجام داده که بنوعی در راستای منافع ملی و مردم بوده است. این دولت با اتخاذ سیاستی فعال در زمینه خارجی توانسته روابط خود را با کشورهای همسایه و منطفه تا حد زیادی ترمیم کند تا جایی که بن سلمان خواهان محکومیت حمله نظامی اسرائیل به ایران شد وبه آن رژبم در این باره هشدار داد.
در زمینه داخلی هم هر روز زمزه های رفع فیلترینگبیشتر شده و امکان آن وجود دارد که اینمورد هم به دستاوردی نائل شود. امروز از گشت ارشاد دیگر خبری نیست و کمتر جایی را میبینیم که نسبت به پوشش زنان ممانعت بعمل آید. این را کاملا میتوان از ویدیوهایی که در فضای مجازی بطور وسیع منتشر میشود درک کرد. امروز میبینیم که تشکل های مختلف صنفی و دانشجویی به فعالیت بیشتر و تجمعات اعتراضی میپردازند و کمتر مورد هجوم نیروی سرکوب قرار میگیرند. ولی هنوز تا رسیدن به آن مرحله که بگوئیم مشکلات حل گردیده فاصله بسباری داریم. روند اوضاع به سوی امید بیشتر برای انجام آن اقدامات و وعده هاست. گرچه در اینمیان هم اپوزیسیون خارج کشور و همنیروهای افراط گرا میکوشند آنها را نادیده گرفته و در جهت تضعیف دولت پزشکیان عمل می کنند.
ممکن است بعضی این مطالب را خوش خیالی قلمداد گرده و آنها را نپذیرند و با مطرح کردن بعضی مشکلات مانند اقدامات قوه قضائیه یا مشکلات برق و عدم تامین بودجه برای زیر ساخت های عمرانی و … بکوشند مسئله را بدتراز گذشته نشان دهند. ولی واقعیت اینست که اینگونه نیست و روند اوضاع بویژه در بدنه دولت روندی مثبت بوده که توانسته تا حدی رضایت عموم را جلب نماید. اکنون میبینیم در راس نیروهای نظامی یک فرمانده سنی را میگمارند یا یکی از معاونان پزشکیان سنی و کرد است. استانداران در بعضی مناطق مثل کردستان و بلوچستان از اهالی آن مناطق برگزیده میشوند و تعداد زنان در دولت و بدنه آن بیش از گذشته است که همه نقطه های مثبت و امیدوارانهای است. در چنین شرایطی است که باید گفت که رضا پهلوی متوهمانه بدنبال اربابش نتانیاهو راه افتاده و به زعم خودش میخواهد رهبری مردم و گذاری که شرایطش وجود ندارد را بعهده بگیرد.
ایشان که در برنامه ها و پروژه های دم بدم و مختلفش، شکست خورده اکنون دوباره با طرح این مسئله می خواهد جایگاهی دست و پا کند. او که نتوانست بیش از سیصد هزار نفر را که بعدا بیشتر آنها پشبمان شدند را به امر وکالت خود ترغیب کند اکنون با ادعای رهبری وارد میدان شده است و جالب اینجاست که آنرا خواست مردم می داند. حال سوال اینجاست کدام مردم اینچنین خواسته ای را مطرح کرده اند؟ جز عده ای سلطنت طلب که رفتار های فاشیستی آنها را در مقاطع مختلف در سالهای اخیر دیده ایم، قطعا اینچنین پیام هایی نه تنها مورد توجه نیست بلکه موجب استهزا مردم و بویژه کنشگران سیاسی و اجتماعی قرار میگیرد و شبیه همان ریاست جمهوری و رهبری رجوی از جانب مجاهدین خلق است.
در اینمیان باید به یک موضوع مهم نیز پرداخت و آن اینستکه اگر میبینیم هرچند وقت دوباره سلطنت طلبان و جریانات راست برانداز وارد گود میشوند تنها نباید بر حمایت محافل و دالانهای فکر خارجی و رسانه های وابسته و تامین مالی جناح های راست خارجی در دولتهای امپریالیستی توجه کرد، بلکه آنرا باید نتیجه ضعف و نیروی نا کار آمد جریانهای سیاسی ملی و دموکرات و بویژه چپ نیز دانست. وقتی که جریانات چپ و ترقیخواه هنوز نتوانسته اند با یکدیگر در قالب جبهه ای واحد قرار بگیرند تا با تامین هژمونی خود و برنامه مشترک و اقدامات موثر شرایط گذار مسالمت آمیز رافراهم کنند، میدان را برای اپوزیسیون تقلبی و منحرف مهیا ساخته، تا آنها با کمک رسانه هایشان اینگونه خود را آلترناتیو قلمداد نموده و تا آنجا پیش بروند که ادعای رهبری دوران گذار هم داشته باشند. مماشات با این جریانها و عدمبرخورد قاطع تبلیغاتی و تئوریک با این جریانها و گاه سکوت در مقابل رفتارهای فاشیستی آنها نتیجه ای جز این ندارد که بیش از پیش، جسارت بیشتری یافته و اینچنین بخواهند مسیر جنبش مردمی را در دست گرفته و به کمکنیروی خارجی و به زعم آنها دالانهای فکر قدرت را بدست گیرند.
پیام شازده گرچه ممکن است جدی گرفته نشود ولی باید دانست اگر جریانات ترفیخواه و بویژه چپ بخواهند با همین روش که طی سالها پیموده اند پیش بروند هم زمینه های تضعیف خود و بالتبع جنبش را فراهممیسازند و هم باعث تقویت جریانهای راست و سلطنت طلب خواهند شد.
نیروهای چپ و اپوزیسیون ترقیخواه باید بتوانند با اتحاد و همگرایی در مقابل جریانهای برانداز راست و سلطنت طلب ایستاده و با افشا و طرد آنها بطور گسترده و با همکاری یکدیگر، شر آنها را از سر جنبش کمنمایند. هرگونه مماشات و عقب نشینی در مقابل آنها ما را مواجه با شکست جنبش و عقبگرد به گذشته خواهد کرد.