مقدمه: کارگران، قربانیان سکوت آمارها
طبق گزارش مرکز آمار ایران در مرداد ۱۴۰۳، خط فقر مطلق برای یک خانواده چهارنفره به ۳۰ میلیون تومان رسیده است. اما دستمزدِ حداقل کارگران فقط ۱۲ میلیون تومان است؛ رقمی که حتی به ۴۰٪ از نیازهای ابتدایی هم نمیرسد. این وضعیت نه ناشی از بیکفایتی، بلکه نتیجه سیاستی است که به صورت حساب شده به نابودی طبقه کارگر منتهی میشود.
۱. دستمزدِ مرگ: آمارهای دروغین و واقعیتِ تلخ
تورم نقطهبهنقطه: ۶۲٪ (بانک مرکزی، مرداد ۱۴۰۳).
هزینه یک وعده غذای ساده: ۵۰۰ هزار تومان (اتاق اصناف ایران).
حقوق کارگر: معادل ۲۴ وعده غذا در ماه؛ یعنی چیزی حدود ۸۰۰ گرم نان در روز!
نقض قانون کار: دولت در سال ۱۴۰۳ با افزایش ۳۵٪ دستمزدها، در حالی که تورم واقعی ۵۵٪ است، ماده ۴۱ قانون کار را به مسخره گرفته است.
۲. وعدههای توخالی، فاجعهای که هر روز ملموستر میشود
کسری بودجه: ۲۶۰۰ هزار میلیارد تومان در نیمه اول سال ۱۴۰۳ (منبع: وزارت اقتصاد).
هزینه داروی شیمیدرمانی: ۲۰ میلیون تومان برای هر دوز (انجمن سرطان ایران).
حقوق کارگر: معادل نیم دوز دارو در ماه!
۳. کارگران: انتخابی بین مرگِ آرام یا انفجار اجتماعی
تصویربرداری از یک پژوهش:
بر اساس پژوهش دانشگاه تهران (۱۴۰۳):
کاهش راندمان کاری:
۷۵٪ کارگران به دلیل گرسنگی و کمبود انرژی، قادر به انجام ۸۰٪ وظایف شغلی خود نیستند. این یعنی هر کارگر ایرانی عملاً ۲۰٪ ظرفیت واقعی خود کار میکند. هزینه اقتصادی این بحران: ۱۵۰ هزار میلیارد تومان کاهش بهرهوری ملی در سال.
مرگِ خاموشِ امید:
خودکشی در بین کارگران طی ۵ سال گذشته ۳۰۰٪ افزایش یافته است. علت اصلی: فشار اقتصادی، ناتوانی در تأمین هزینههای درمانی خانواده و احساس بیپناهی.
نسلِ ازدسترفته:
۵۰٪ فرزندان کارگران به دلیل فقر، قبل از پایان دوره متوسطه ترک تحصیل میکنند. ۸۰٪ این کودکان مجبور به ورود به بازار کار در مشاغل کاذب (دستفروشی، زبالهگردی و…) میشوند.
نظام سلامت، دشمن کارگر:
۹۰٪ کارگران فاقد بیمه درمانی تکمیلی هستند و برای هر ویزیت پزشک باید یک روز حقوق خود را هزینه کنند. ۷۰٪ بیماران سرطانی در طبقه کارگر، درمان خود را نیمهکاره رها میکنند.
۴. چرا دستمزدها افزایش نمییابد؟ نقشهای برای بهرهبرداری بیشتر از کارگران
انتقال ثروت از جیب کارگر به جیب الیگارشی:
درآمد سالانه یک کارگر: ۱۴۴ میلیون تومان.
درآمد سالانه یک مدیر ارشد شرکتهای دولتی: ۵۰ میلیارد تومان (۳۴۷ برابر حقوق کارگر).
نتیجه: هر کارگر ایرانی ماهانه ۴ میلیون تومان به جیب نخبگان حاکم انتقال ثروت میدهد.
قانونگذاری علیه کارگران:
۸۵٪ قوانین مصوب مجلس در ۵ سال گذشته، مستقیم یا غیرمستقیم به نفع کارفرمایان و علیه حقوق کارگران بوده است. مثال: قانون معافیت مالیاتی شرکتهای بزرگ در ازای استخدام کارگران با قرارداد موقت.
۵. تحلیل ساختاری: چرخه مرگبار فقر چگونه طراحی شده است؟
صادراتِ مبتنی بر گرسنگی:
دولت کالاها را با نیروی کار ارزان صادر میکند و سود آن را به جیب شرکتهای وابسته به نهادهای قدرت میریزد.
شورای عالی کار:
این شورا، متشکل از دولت و کارفرمایان وابسته، سالانه دستمزدها را بدون حضور نمایندگان واقعی کارگران تعیین میکند.
نتیجهگیری: کارگران، آخرین حلقهٔ زنجیر جنایت
کارگر ایرانی امروز نه شهروند، که بردهٔ اقتصادیِ سیستمی است که حقوقش را بلعیده است.
سوءتغذیه ۸۰٪ کارگران (پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تهران) امید به زندگی آنان را ۱۰ سال کاهش داده و این وضعیت را به یک هولوکاست خاموش تبدیل کرده است.
دولتی که وعده «رفع فقر» میدهد، با قوانین ضدکارگری، چرخه مرگ را تسریع میکند.
«این نظام، جیبهای خالی کارگران را به جیبهای پرِ الیگارشی تبدیل کرده است!»
منبع: تلگرام