سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۳

سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۳

الکساندریا اوکاسیو کورتز، نماینده چپگرای کنگره: رهبر بعدی حزب دموکرات آمریکا؟
بی‌رهبر و بدون پاسخ به سیاست های دونالد ترامپ: حزب دموکرات آمریکا در بحران بزرگی گیر کرده است. بر اساس یک نظرسنجی، حتی در میان حامیان این حزب، میزان رضایت...
۲۸ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
عصر هوش مصنوعی: پایان دموکراسی، آغاز پادشاهی نخبگان فناوری؟
جنبش واپسگرایی نوین، که با عنوان «روشنگری تاریک» (Dark Enlightenment) نیز شناخته می‌شود، در آغاز دهۀ ۲۰۰۰ با نقد دموکراسی، برابری اجتماعی و لیبرالیسم شکل گرفت. این جنبش با پافشاری...
۲۸ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
کاهش بودجه تحقیقات علمی در دولت ترامپ: بحران در پژوهش‌های اقلیمی و علمی
بسیاری از پروژه‌های علمی متوقف شده و صدها نفر شغل خود را از دست داده‌اند. این بحران به حوزه‌هایی مانند تحقیقات قطبی، تغییرات اقلیمی، سلامت جهانی و علوم دریایی آسیب...
۲۷ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
به مناسبت ۲۹ اسفند، سالروز ملی شدن صنعت نفت
ما دریغا که کودتای ننگین ۲۸ مرداد به دست بیگانگان و عمال داخلی اشان و برقراری استبداد و خفقان پس از آن، حرکت در مسیر آزادی و دموکراسی متوقف شد؛...
۲۷ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور و جبهه ملی ایران- اروپا
نویسنده: سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور و جبهه ملی ایران- اروپا
بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان بمناسبت ۲۹ اسفند سالگرد ملی کردن صنعت نفت ایران
حکومت دکتر مصدق، ملی بود. زیرا در خدمت ملت و حافظ حقوق برابر هر ایرانی از هر جنسیت، قومیت، دین یا مرام بعنوان شهروند بود. همچنین وی در برنامه ها...
۲۷ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
کجا پنهان شود آن صوت نیکو؛ به مناسبت زادروز بانو پریسا
از روزهایی که با آواز دلکشش و با ترانه “الا ای پیر فرزانه”* بر آهنگی از حسین علیزاده در جشن هنر شیراز خوش درخشید و نامش آوازه‌ای یافت دو سه...
۲۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: حبیب حسینی فرد
نویسنده: حبیب حسینی فرد
چرایی صرف سی سال سرودن شاهنامه توسط فردوسی!
اگر سخن فردوسی، هنوز بر دل ما می‌نشیند، چه دلیلی جز این می‌تواند داشته باشد که آن الگوی شهریاری او، هیچ‌گاه در ایران تحقق نیافته و روح ملی، همچنان در...
۲۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: باقر پرهام
نویسنده: باقر پرهام
هوش مصنوعی و الیگارش‌ها

عصر هوش مصنوعی: پایان دموکراسی، آغاز پادشاهی نخبگان فناوری؟

جنبش واپسگرایی نوین، که با عنوان «روشنگری تاریک» (Dark Enlightenment) نیز شناخته می‌شود، در آغاز دهۀ ۲۰۰۰ با نقد دموکراسی، برابری اجتماعی و لیبرالیسم شکل گرفت. این جنبش با پافشاری بر ناکارآمدی دموکراسی خواهان آنست که حکومت‌های اقتدارگرا و نخبگان فناوری به جای نظام های دمکراسی بر ...

 عصر هوش مصنوعی:
پایان دموکراسی، آغاز پادشاهی نخبگان فناوری؟

سیاوش قائنی

جو بایدن پس از چهار سال ریاست جمهوری در کاخ سفید و نزدیک به نیم‌سده تأثیرگذاری بر سیاست واشنگتن، سخنرانی خداحافظی خود را با تمرکز بر موضوع  «ظهور یک الیگارشی خطرناک» در ایالات متحده ایراد کرد. او هشدار داد که برخی از شرکت‌های فناوری، با راه یابی گسترده‌ای که در زندگی روزمره، سیاست و جریان اطلاعات دارند، می‌توانند بنیان دموکراسی را تهدید کنند.

بایدن همچنین درباره نفوذ اقتصادی و سیاسی غول‌های فناوری هشدار داد و گفت که این شرکت‌ها به‌پشتوانۀ ثروت عظیم خود می‌توانند قوانین و سیاست‌گذاری‌های ملی را تحت تأثیر قرار دهند. او از لابی‌گری دامنگستر و نفوذ این شرکت‌ها در تصمیم‌گیری‌های دولتی به‌عنوان یکی از چالش‌های بزرگ دموکراسی یاد کرد. بایدن`  با اشاره به خطرهای بالقوۀ هوش مصنوعی `گفت که اگر شرکت‌های فناوری بدون پایش کافی از این پهنۀ علمی بهره برداری کنند، می‌توانند بر حقوق شهروندان تأثیر منفی بگذارند. از جمله نگرانی‌های او، سوءاستفاده از داده‌های شخصی، نظارت گسترده بر کاربران و دستکاری افکار عمومی از راه مدل‌های هوش مصنوعی بود.

در واقع بایدن به این نکته اشاره داشت که امروزه تعداد انگشت‌شماری از غول‌های فناوری، همانند متا (فیسبوک)، گوگل، آمازون، مایکروسافت، ایکس و پالانتیر، کنترل گسترده‌ای بر دانش، اطلاعات، داده‌ها و رفتارهای دیجیتال مردم پیدا کرده اند، که در صورت نبود پایش (نظارت) و مقررات شایسته، این شرکت‌ها می‌توانند گام به گام پایه‌گذار یک ساختار «الیگارشی محورِ» جدید شوند که قدرت نفوذ و تأثیرگذاری آن بر جامعه و زندگی انسان‌ها از هر دولت دیگری در تاریخ بشر فراتر رود.

در حال حاضر، دانشمندان و کارشناسان فناوری با نگرانی هشدار می‌دهند که این شرکت‌های بزرگ فناوری، به دلیل تمرکز شدید بر سودآوری، به پراکندن اطلاعات نادرست «Fake News» «خبررسانی جعلی» و محتوای جهت‌دار دامن می‌زنند. آن‌ها نقش شبکه‌های اجتماعی را در تشدید قطبی‌سازی سیاسی، کاهش اعتماد عمومی به نهادهای دموکراتیک و حتی تأثیرگذاری بر انتخابات` برجسته می‌کنند. این دانشمندان همچنین هشدار می‌دهند که الگوریتم‌های این کارپایه ها (پلتفرم‌ها)، با هدف افزایش همکنشی کاربران، آن‌ها را از نظر درونمایه بحث‌برانگیز و گمراه‌کننده می سازند، که این به خودی خود می‌تواند پیامدهای ژرفی  برای آینده جوامع دموکراتیک در برداشته باشد.

در ادامه، تلاش می‌شود تا بنیان ها و سازوکارهایی را که «غول‌های فناوری نوین»، با الهام از اندیشه‌های جنبش «نئوراکسیونر» (Neoreactionary movement NRx) (واپسگرایان نوین)، گام به گام برای شکل‌گیری جامعه‌ای با ساختاری «الیگارشی‌محور» یا «اشراف‌سالاری تکنولوژیک» به کار می‌گیرند، نشان داده شود.

جنبش واپسگرایی نوین: خاستگاه و بنیان‌گذاران

دیرگاهی است که کارشناسان فناوری‌های دیجیتال نسبت به توانایی ‌مهار ناپذیر شرکت‌های دیجیتال هشدار می دهند و بر تهدید آن‌ها علیه دموکراسی پافشاری می‌کنند. در سال‌های اخیر، نگرانی‌هایی درباره آینده دموکراسی و نقش غول‌های فناوری در نظام‌های حکومتی مطرح شده است.

هم‌زمان، جنبش واپسگرایی نوین، که با عنوان «روشنگری تاریک» (Dark Enlightenment)  نیز شناخته می‌شود، در آغاز دهۀ ۲۰۰۰ با نقد دموکراسی، برابری اجتماعی و لیبرالیسم شکل گرفت. این جنبش با پافشاری بر ناکارآمدی دموکراسی خواهان آنست که حکومت‌های اقتدارگرا و نخبگان فناوری به جای نظام های دمکراسی بر سر کار بیایند.

دو شخصیت کلیدی معرف این جنبش` کورتیس یاروین(Curtis Yarvin) و نیک لند (Nick Land) هستند که خواننده باید با شخصیت و سیمای فکری آنها آشنا شود:

۱. کورتیس یاروین، معروف به منتسیوس مولدباگ Mencius Moldbug، که در وبلاگ Unqualified Reservations  دموکراسی را ساختاری فاسد معرفی کرد و پیشنهاد داد حکومت‌ها به شرکت‌های خصوصی یا سلطنت مدرن تبدیل شوند.کورتیس یاروین

یاروین از انتقادگران سرسخت دموکراسی و از نظریه‌پردازان برجستۀ جنبش واپسگرایی نوین است. او دموکراسی را نظامی ناکارآمد و حتی تباه گر آزادی راستین می‌داند. به باور یاروین` دموکراسی به جای تأمین آزادی‌های  فردی، به ابزاری برای تنگ تر کردن دامنۀ اندیشه ورزیی مستقل تبدیل شده است.

یاروین بر این باور است که در نظام‌های دموکراتیک، قدرت واقعی در دست نهادهایی مانند رسانه‌ها، دانشگاه‌ها و بوروکراسی دولتی است` که او آن‌ها را زیر عنوان «کاتدرال» (The Cathedral)  ـ یک مفهوم کلیدی در چارچوب اندیشه‌هایش ـ معرفی می‌کند. نهادهای پیشگفته، هرچند رسماً جزئی از حکومت نیستند، اما به صورت هماهنگ و غیرمتمرکز، بذر ایدئولوژی لیبرالیسم مترقی را می پراکنند و افکار عمومی را در راستای خاصی رهنمون می سازند.

از دیدگاه یاروین، کاتدرال همچون دولتی پنهان عمل می‌کند که بر سیاست، رسانه و آموزش چیرگی دارد و راه را بر پیدایش گزینه های (آلترناتیوهای) راستین نظام موجود سد می کند. بر این بنیان، یاروین دموکراسی را نه حکومتی مردمی، بلکه دست افزاری برای پاسداری از فرمانروایی نخبگان لیبرال و بوروکرات‌های حاکم بر جامعه می‌داند. او استدلال می‌کند که در نظام‌های دموکراتیک، حاکمیت واقعی` نه در دست سیاستمداران برگزیده، بلکه در چنگ این ساختار غیررسمی و ایدئولوژیک است که به دیدگاه‌های خاصی پر و بال می دهند و مخالفان را از میدان به در می کنند.

از این رو، یاروین مخالف دموکراسی است و آن را نظامی ناکارآمد، فاسد و تباه گر آزادی می‌داند. از دیدگاه او، حکومتی اقتدارگرا – مانند سلطنت مدرن یا مدلی که به شیوه مدیریت شرکت‌های بزرگ اداره می‌شود – می‌تواند عملکرد بهتری داشته باشد. در نظام پیشنهادی یاروین` دیگر تصمیم ها` نه از سوی یک گروه پرشمار و بطور جمعی، بلکه توسط یک گروه کوچک از نخبگان کارشناس صورت می گیرد. او بر این باور است که چنین مدیریت متمرکز و کارشناسی می‌تواند به آزادی راستین و کارآمدی بیشتر بیانجامد.

۲. نیک لند، فیلسوف انگلیسی که اصطلاح «روشنگری تاریک» را باب کرد و با ایدۀ شتاب گرایی (Accelerationism)، فروپاشی هرچه سریع‌تر دموکراسی و جایگزین کردن ساختارهای سلسله‌مراتبینیک لند و کارآمدتر به جای دموکراسی را مطرح می سازد. او بر این باور است که ساختارهای دموکراتیک، به دلیل محدودیت‌های ناشی از برابری‌خواهی و بوروکراسی، مانع از به وجود آمدن نظم واقعی و بهره‌وری در جامعه می‌شوند.

در این میان، اندیشه‌های نیک لند و کورتیس یاروین همانندی های فراوان دارند؛ هر دو دموکراسی را ناکارآمد و ابزاری برای پاسداری از چیرگی نخبگان می‌دانند و باورمند به آن هستند که تنها با وجود یک ساختار متمرکز و اقتدارگرا، که از سوی نخبگان کارشناس اداره شود، می‌توان به آزادی راستین و کارآیی دلخواه دست یافت. به دیگر سخن، هر دو بر آنند که ساختارهای غیررسمی و پنهانی، مانند «کاتدرال»، در کنترل افکار عمومی و سرپا نگهداشتن وضعیت موجود نقش کلیدی دارند، و این امر سبب آن می‌شود که دگرگونی های اساسی و بهبود نظام‌های حکومتی از راه دسترسی‌های جمعی و دموکراتیک دشوار گردد.

بنیان های فکری جنبش واپسگرایی نوین (نئوراکسیونری)

این جنبش از چند اصل کلیدی دفاع می‌کند:

  • نقد دموکراسی: دموکراسی را ناکارآمد و ناپایدار می‌داند و بعنوان جایگزی دموکراسی، خواهان مدل‌هایی مانند تکنوکراسی یا پادشاهی مدرن است.
  • تمرکز قدرت: این جنبش بر این باور است که قدرت باید در اختیار یک فرد یا نهاد مرکزی` مانند مدیرعامل یک شرکت یا یک پادشاه باشد، تا از ناکارآمدی بوروکراتیک جلوگیری شود.
  • مخالفت با برابری‌خواهی: برابری اجتماعی را توهمی خطرناک می‌داند و به ضرورت پذیرش سلسله‌مراتب طبیعی پافشاری می کند.
  • ضدیت با روشنگری: برخلاف سنت فکری روشنگری که بر خردمندی، پیشرفت و دموکراسی پا می فشارد، واپسگرایان نوین  آن سنت فکری را عامل نابودی تمدن غرب می‌دانند.

تأثیرات و گسترش جنبش

این جنبش` در آغاز در کانون های دانشگاهی و فضای آنلاین مطرح شد، اما رفته رفته بر جنبش‌های راست‌گرای افراطی، مانند “آلت- رایت” (Alt-Right)، تأثیر گذاشت. همچنین برخی از ایده‌های آن در میان نخبگان فناوری سیلیکون‌ولی و هواخواهان اقتدارگرایی دیجیتال راه یافته است.

واپسگرایان نوین بر اشراف ‌سالاری تکنولوژیک پا می فشارند و اعتقاد دارند که پیشرفت‌های فن شناسی باید به‌عنوان ابزاری برای توان بخشی به قدرت نخبگان به کار گرفته شود. از دیدگاه آن‌ها، دموکراسی و برابری‌خواهی مدرن زمینه ساز ناتوان شدن نظم طبیعی و اجتماعی شده است.

نخبه‌گرایی و ساختار قدرت در واپسگرایی نوین

در رابطه با “نخبه گرایی”، دیدگاه فلسفی واپسگرایان نوین شباهت‌هایی با فلسفه افلاطون دارد، به‌ویژه در زمینۀ «حکومت نخبگان». افلاطون در “جمهور” خود به «فیلسوفان- شاهان» اشاره می‌کند که باید جامعه را رهبری کنند. در دیدگاه افلاطونی، تنها کسانی که دریافت ژرفی از حقیقت و عدالت دارند، می‌توانند با کارایی فرمانروایی کنند.

واپسگرایان نوین نیز بر نخبه‌گرایی پای می فشارند، اما نه با رویکرد فلسفی افلاطون، بلکه با چشمداشت به توانمندی‌های اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی. آنها بر این باورند، که تنها گروه نخبه ها باید جامعه را رهبری کند و قدرت‌ نخبه ها باید از دموکراسی‌های مدرن فراتر برود.

مدل حکومتی پیشنهادی واپسگرایی نوین 

در این نظام، نخبگان تکنولوژیک` نه تنها مسئولیت راهبری جامعه را بر عهده می‌گیرند، بلکه از میان خود فردی را به‌عنوان «رهبر فرهمند (کاریزماتیک)» انتخاب می‌کنند که دارای توانایی تصمیم‌گیری‌های کلیدی باشد. این رهبر، همانند مدیر عامل های شرکت‌های بزرگ فناوری، مانند فیسبوک، آمازون و پالانتیر، که از قدرت اقتصادی و اطلاعاتی بالایی برخوردارند، مسئولیت رهبری جامعه را به دست می‌گیرد.

در این مدل، رهبری نه با رأی عمومی یا از راه های دموکراتیک، بلکه بر پایۀ توانمندی‌های فردی در زمینه‌های فنی، اقتصادی و مدیریتی تعیین می‌شود. هدف این نظام بازسازی سلسله‌مراتبی است که در آن رهبر بر اساس کارآمدی و قابلیت‌های برتر خود شناخته می‌شود، نه بر بنیان گزینش عمومی.

الیگارشی‌های تأثیرگذار با تمایل به اندیشۀ واپسگرایی نوین 

شماری از نام آوران جهان سرمایه و الیگارشی‌های فناوری که به اندیشه‌های واپسگرایی نوین گرایش نشان داده اند یا نگرش هایی همانند آنها به زبان آورده اند، عبارتند از:

۱- پیتر تیل (Peter Thiel):  پیتر تیل، یکی از بنیان‌گذاران پی پال (PayPal) و سرمایه‌گذار اولیۀ فیسبوک، به‌طور کلی دیدگاه هایی همانند اندیشه‌های واپسگرایی نوین دارد. او نقدهای تندی به دموکراسی و لیبرالیسم دارد و خواهان برپایی ساختارهای  قدرت متمرکز و نخبه‌گراست. تیل در برخی از گفتگوها و سخنرانی‌های خود اشاره به آن کرده است که «دموکراسی و آزادی» با یکدیگر در تضاد هستند و از آنجا که دموکراسی غالباً نخبگان را ناتوان می سازد، باید به سمت برپایی مدل‌های حکومتی متمرکزتر حرکت کرد.

۲- ایلان ماسک (Elon Musk): ایلان ماسک، بنیان‌گذار تسلا Tesla و اسپیس ایکس SpaceX (شرکت فضایی و مخابراتی آمریکایی)، با انتقاد علنی از دموکراسی، ایده‌های تازه ای در زمینۀ فرمانروایی و فناوری مطرح کرده است. هرچند او آشکارا از جنبش واپسگرایی نوین نئوراکسیونری حمایت پشتیبانی نکرده، اما باورهای او در زمینۀ تکنوکراسی، توسعه فناوری‌های پیشرفته و ضرورت تصمیم‌گیری‌های متمرکز و نخبه‌گرا در بسیاری از زمینه‌ها همانند دیدگاه‌های جنبش واپسگرایی نوین است.

۳- لری پیج(Larry Page) و سرگئی برین (Sergey Brin): از بنیان‌گذاران گوگل، از دیگر شخصیت‌هایی هستند که در برخی از طرح های خود، در پی آن هستند که دگرگونی های ژرف در نظام‌های حکومتی و اجتماعی به وجود آورند. به عنوان نمونه، برین و پیج از طرح هایی همانند «اسناد مرموز» (مستنداتی که به‌طور غیرمستقیم بر تغییرات اجتماعی و حکومتی اثر می‌گذارند) پشتیبانی کرده‌اند. برخی از چاره اندیشی های آنها همانند اندیشه های واپسگرایان نوین است، از آن میان، برپایی جامعه های تکنولوژیک و نخبه‌گرا و تمرکز قدرت در دستان نخبگان.

۴- مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg): مارک زاکربرگ، بنیان‌گذار فیسبوک و مدیرعامل متا، به‌طور علنی از جنبش‌های فکری نظیر واپسگرایی نوین حمایت نکرده است. با این حال، تعاملات اخیر او با چهره‌های سیاسی مختلف و تغییرات در سیاست‌های متا، سؤالاتی را درباره تمایلات سیاسی و انگیزه‌های او برانگیخته است. به‌عنوان مثال، حضور زاکربرگ در مراسم تحلیف دونالد ترامپ و دیدارهای اخیرش با  او همراه با تغییراتی در سیاست‌های متا، از جمله توقف برنامه حقیقت‌سنجی (Fact-Checking) در آمریکا، برخی را به این باور رسانده که او ممکن است از قدرت فناوری برای جهت‌دهی به روندهای اجتماعی و سیاسی بهره ببرد. همچنین، پدیده کمبریج آنالیتیکا (Cambridge Analytica)، یکی از بزرگ‌ترین رسوایی‌های مرتبط با حریم خصوصی و سوءاستفاده از داده‌ها، نشان داد که چگونه اطلاعات کاربران فیسبوک می‌تواند برای اهداف سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. این موارد، همراه با تصمیم متا برای توقف برنامه حقیقت‌سنجی در آمریکا پس از پیروزی مجدد ترامپ، رفتار فرصت طلبانه زاکربرگ موجب شده است که برخی منتقدان، همکاری و همراهی با جریان‌های خاص سیاسی و واپسگرایان نوین و کاهش نظارت بر انتشار اطلاعات نادرست در راستای منافع خود امکان پذیر بدانند.

این افراد و دیگر شخصیت‌های مشابه در دنیای فناوری، اغلب به قدرت‌های اقتصادی و تکنولوژیک خود ایمان دارند و باور دارند که سیستم‌های دموکراتیک و تصمیم‌گیری جمعی قادر به حل چالش‌های مدرن و نیازهای پیشرفته اجتماعی نیستند. به جای آن، آنها به دنبال ایجاد ساختارهای مدیریتی متمرکز و کنترل‌شده هستند که می‌تواند توسط نخبگان تکنولوژیک هدایت شود.

 نفوذ الیگارشی واپسگرایان نوین در پهنۀ سیاسی

اندیشه‌های واپسگرایی نوین، ـ که مخالف دموکراسی و موافق اقتدارگرایی و نخبه‌گرایی است ـ هرچند در سطحی گسترده‌ در میان سیاست‌مداران آمریکایی، به‌ویژه در میان جناح راست یا افرادی با گرایش های محافظه‌کار دیده نمی‌شود، اما برخی از سیاستمداران و چهره‌های عمومی هستند که پوشیده یا آشکار از این اندیشه ها یا عناصری از آنها` هواداری یا دفاع می کنند. این سیاستمداران` نه‌تنها از پشتیبانی‌های الیگارشی‌های فناوری برخوردار بوده‌اند، بلکه در سیاست‌گذاری‌ها و اجرای برنامه‌ها نیز به نوعی از نظرات این نخبگان بهره‌برده‌اند.

یکی از برجسته‌ترین این سیاستمداران دونالد ترامپ است. ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری‌اش` با بسیاری از نخبگان فناوری در ارتباط بود و از گرمای دست آنها بر پشت خود بهره می‌برد. پیتر تیل، یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران سیلیکون‌ولی و یکی از پشتیبانان علنی و سینه چاک ترامپ است؛ او بر سر مسائل اقتصادی و فناوری با ترامپ به رایزنی می پردازد. 

ترامپ` در سیاست‌های خود، همچنین بر تمرکز بر نوآوری‌های فناوری و به وجود آوردن فضای مساعد برای کسب‌وکارهای بزرگ پافشاری داشت که در این پیوندبا نخبگان فناوری منافع مشترک داشت. به‌طور خاص، پاره ای از سیاست‌های ترامپ در راستای پشتیبانی از غول‌های فناوری، همانند گوگل، آمازون و فیس‌بوک، قرار دارد.

جی. دی. ونس از سال ۲۰۲۵ به عنوان معاون رئیس‌جمهور آمریکا در کنار دونالد ترامپ فعالیت می‌کند. او پیش‌تر در ۸ نوامبر ۲۰۲۲ با حمایت مالی و سیاسی پیتر تیل در انتخابات سنای ایالت اوهایو پیروز شد.

در فوریه ۲۰۲۵، ونس در کنفرانس بین‌المللی هوش مصنوعی در پاریس شرکت کرد و از طرح‌های برخی دولت‌ها برای اعمال محدودیت‌های فنی و تجاری بر شرکت‌های فناوری آمریکایی انتقاد نمود. او بر اهمیت حفظ آزادی‌های دیجیتال و نوآوری تأکید کرد که این اظهارات نگرانی‌هایی را در میان سیاستمداران اروپایی برانگیخت.

پس از آن، ونس در کنفرانس امنیتی مونیخ سخنرانی کرد و انتقادات تندی نسبت به دموکراسی‌های اروپایی مطرح نمود. این اظهارات باعث واکنش‌های شدید از سوی مقامات اروپایی شد. به‌عنوان مثال، صدراعظم آلمان، اولاف شولتز، و ژان نوئل بارو، وزیر امور خارجه فرانسه، تأکید کردند که آزادی بیان در اروپا تضمین شده و هیچ‌کس نمی‌تواند مدل خود را بر ما تحمیل کند.

دیدگاه‌های ونس در حوزه‌های سیاست‌گذاری، به‌ویژه در ارتباط با فناوری و نقش شرکت‌های بزرگ در اقتصاد آمریکا، نشان‌دهنده هم‌راستایی غیرمستقیم او با نخبگان فناوری و سرمایه‌داران سیلیکون‌ولی است.

پایه‌گذاران پی‌پال، که به مافیای پی‌پال شهرت دارند، نقش مهمی در دنیای سیاست‌های راست‌گرا ایفا کرده‌اند. این گروه دربرگیرندۀ نامدارانی مانند پیتر تیل، ایلان ماسک، دیوید او ساکس و کن هاوری است که مناسبات تنگاتنگی با ترامپ داشته و در سیاست‌گزاری جمهوری‌خواهان تأثیرگذار بوده‌اند. ناگفته نماند که کن هاوری اخیراً از جانب دونالد ترامپ به‌عنوان سفیر جدید این کشور در دانمارک و گرینلند، قلمروی خودمختار دانمارک، معرفی شده است.

 هر یک از این افراد، که در پهنۀ فناوری و نوآوری‌های دیجیتال نقش‌ برجسته‌ای دارند، به نوعی از پشتیبانی های مالی و سیاسی` برای شکل‌دهی به سیاست‌های اقتصادی و فناوری` استفاده کرده‌اند.

از این رو، سیاستمدارانی همچون ترامپ و ونس که از حمایت‌های نخبگان فناوری بهره‌برده‌اند، به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی، فناوری و سیاست‌های راست‌گرا، به‌طور غیرمستقیم از اندیشه‌های واپسگرایی نوین تأثیر پذیرفته‌اند. در این میان، همکاری‌های گسترده با سرمایه‌داران و نخبگان سیلیکون‌ولی، همانند پیتر تیل، ایلان ماسک، دیوید او ساکس و کن هاوری، از ویژگی‌های بارز این جریان است. این افراد با تأکید بر تمرکز قدرت، تکنوکراسی و حمایت از سیستم‌های غیر دموکراتیک، پی جوی دگرگونی های بنیادین در ساختارهای حکومتی و اقتصادی آمریکا هستند.

هشدار دانشمندان دیجیتال: 

آیا جهان به‌سوی الیگارشی فناوری پیش می‌رود؟

جنبش واپسگرایی نوین` واکنشی است بر ضد دموکراسی لیبرال، و می کوشد تا مدل‌های اقتدارگرایانه‌تر را به قدرت برساند. با رشد روزافزون فناوری و تأثیر آن بر سیاست، پرسش بنیانی این است که آیا جوامع به سوی نظامی دموکراتیک‌تر پیش خواهند رفت یا به سوی الیگارشی فنآوران دیجیتال؟ بررسی رابطۀ میان فناوری، سیاست و حکومت‌ها می‌تواند به درک و دریافت بهتر این روند یاری رساند. اینجاست که برای پاسخ یابی به سراغ دو تحلیل گر و پژوهش گر برجستۀ جهانی می رویم: 

اولی؛ پروفسور شوشانا زوبوف Shoshana Zuboff است که یکی از چهره های سرآمد دانشگاهی و از نویسندگان معاصر در زمینۀ فناوری و سرمایه داری و نیز آفرینندۀ مفهوم «سرمایه داری نظارتی» (Surveillance Capitalism) شناخته می شود.

دومی؛ پرفسور «گرلینده گرویتل» (Prof. Dr. Gerlinde Groitl)، پژوهشگر نامدار آلمانی در پهنۀ علوم سیاسی، جامعه شناسی دیجیتال و تحلیل قدرت در عصر فناوری است.

این دو دانشمند به موضوع الیگارشی فناوری دیجیتال(Digital Technology Oligarchy)  پرداخته و نسبت به تمرکز بی‌سابقه قدرت در دست غول‌های فناوری هشدار داده اند و تأثیرات زیانبار آن را بر دموکراسی و برابری اجتماعی بررسی کرده‌اند. در ادامه به برخی از این نگرانی‌های درخورد درنگ این دو دانشمند اشاره می شود:

۱. تمرکز بی‌سابقه اطلاعات و میدان داری قدرتِ بدون رقابت

شوشانا زوبوف استدلال می‌کند که شرکت‌های فناوری بزرگ با جمع‌آوری و تحلیل حجم عظیمی از داده‌های کاربران ـ از اطلاعات شخصی گرفته تا الگوهای رفتاری و حتی نظرات سیاسی ـ به مالکیت و کنترل دانش بشری دست یافته‌اند. این شرکت‌ها` نه‌تنها بر تولید و پخش اطلاعات تأثیر می‌گذارند، بلکه توانایی کنترل روایت‌ها، هدایت افکار عمومی و تعیین مسیرهای سیاسی و اجتماعی را نیز دارند.

گرلینده گرویتل نیز بر این باور است که غول‌های فناوری، مانند گوگل، آمازون، فیسبوک (متا)، اپل و مایکروسافت، با انحصار داده‌ها، الگوریتم‌ها و زیرساخت‌های دیجیتال، به‌طور بی‌سابقه‌ای بر اقتصاد، سیاست و زندگی اجتماعی تأثیر گذاشته‌اند. این شرکت‌ها اکوسیستم‌های بسته‌ای ایجاد کرده‌اند که رقابت را از بین برده اند و زمینه‌ساز سر برداشتن یک «الیگارشی دیجیتال» شده اند.

۲. تهدید برای دموکراسی و برابری اجتماعی

از نگاهِ زوبوف، دموکراسی نیازمند شفافیت، پاسخگویی و مشارکت آزاد است؛ اما هنگامی که تولید و توزیع اطلاعات در دست عده‌ای محدود متمرکز شود، این شفافیت خدشه‌دار می شود و امکان دستکاری افکار عمومی افزایش می‌یابد. در نتیجه، اصول دموکراتیک، مانند عدالت و پایش عمومی به‌شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

گرویتل نیز هشدار می‌دهد که الیگارشی‌های فناوری با دستکاری اطلاعات و الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی` می‌توانند به جهت دهی افکار عمومی بپردازند و حتی بر فرآیندهای انتخاباتی تأثیر بگذارند. نمونۀ بارز این پدیده، رسوایی کمبریج آنالیتیکا در انتخابات آمریکا بود` که نشان داد` چگونه داده‌های کاربران برای مهندسی افکار عمومی و تغییر نتایج انتخاباتی به کار گرفته می‌شود.

۳. چالش‌های قانونی و نیاز به تنظیم مقررات

هر دو تحلیلگر بر این باورند که قوانین و مقررات فعلی برای مهار قدرت غول‌های فناوری کافی نیستند. زوبوف تأکید می‌کند که بدون چارچوب‌های نظارتی مناسب، شرکت‌های فناوری می‌توانند کنترل کامل اطلاعات جامعه را در دست خود بگیرند` که این امر` به انحصارگرایی، افزایش نابرابری و دستکاری فرآیندهای دموکراتیک می انجامد.

گرویتل نیز خواستار تقویت قوانین ضدانحصار، شفافیت بیشتر در الگوریتم‌ها و ایجاد نهادهای نظارتی مستقل است` تا از سوءاستفاده‌های احتمالی این شرکت‌ها جلوگیری شود.

۴. نقد سرمایه‌داری نظارتی و پیشنهادات اصلاحی

گرویتل، با بسط مفاهیم سرمایه‌داری نظارتی که پژوهشگرانی مانند زوبوف مطرح کرده‌اند، استدلال می‌کند که مدل‌های کسب‌وکار مبتنی بر جمع‌آوری و فروش داده‌های کاربران` نه‌تنها حریم خصوصی را نادیده می گیرد، بلکه زمینه‌ساز شکل گیری نظام اقتصادی ناعادلانه می شود که ثروت و قدرت را در دست گروه کوچکی متمرکز می‌کند.

او برای رویارویی با این روند، پیشنهادهایی ارائه می‌دهد، که موارد زیر از آن  جمله اند:

ـ تفکیک خدمات شرکت‌های بزرگ فناوری برای جلوگیری از انحصار؛

ـ بستن مالیات بر درآمدهای دیجیتال به‌منظور کاهش تمرکز سرمایه؛

ـ تقویت دموکراسی داده‌ها از طریق دادن کنترل بیشتر به کاربران؛

ـ پشتیبانی از فناوری‌های متن‌باز و غیرمتمرکز برای ایجاد فضای رقابتی عادلانه‌تر.

هشدارهای زوبوف و گرویتل نشان می‌دهد که تمرکز بی‌رویه قدرت اطلاعاتی و اقتصادی در دست غول‌های فناوری می‌تواند به تهدیدی جدی برای دموکراسی و برابری اجتماعی تبدیل شود.

بیان این دیدگاه‌ها در حکم هشداری است برای بازنگری در نحوۀ مدیریت فناوری‌های نوین و تدوین مقرراتی که` تعادل میان نوآوری و نگهبانی از حقوق شهروندان را برقرار کند. در واقع تنها از با این بازنگری می توان از شکل‌گیری یک الیگارشی دیجیتال جلوگیری کرد و منافع عمومی را پاس داشت.حفظ گردد.

پایان سخن

۶۰ سال پیش، دونالد مک‌کریمون مک‌کی (Donald MacCrimmon MacKay)  هشدار داد که` اگر کنترل اطلاعات در دست گروه‌های اندک شماری متمرکز شود، این تمرکز می‌تواند به ابزار سلطه و سرکوب تبدیل گردد. او زمانی این هشدار را داد که هنوز اینترنت و غول‌های فناوری امروزی وجود نداشتند، اما امروزه روز با پیدایی شرکت‌های عظیم فناوری و توسعه بی‌سابقه هوش مصنوعی، پیش‌بینی‌های او بیش از هر زمان دیگری قابل درک و لمس شده‌اند.

پروفسور شوشانا زوبوف، نظریه‌پرداز برجسته در حوزه سرمایه‌داری نظارتی، این خطر را از زاویه‌ای تازه بررسی می‌کند. او برآنست که شرکت‌های فناوری نه تنها به انحصار اطلاعات دست یافته‌اند، بلکه اکنون فرآیند تولید، پردازش و پخش دانش را نیز کنترل می‌کنند. این به آن معناست که آن‌ها می‌توانند تصمیم بگیرند چه دانشی گسترش یابد، چه روایتی غالب شود و چه اطلاعاتی از دسترس عموم خارج گردد. به گفته او، هیچ دولت یا رهبری در درازنای تاریخ بشریت چنین قدرتی را در اختیار نداشته است.

از نگاه زوبوف، این تمرکز اطلاعاتی به شکل‌گیری «الیگارشی دیجیتال» انجامیده است؛ قدرتی که از طریق مهندسی افکار عمومی، داده‌کاوی وسیع، و دستکاری الگوهای رفتاری، حتی بر نظام‌های سیاسی هم تأثیر می گذارد. او هشدار می‌دهد که بدون مقررات و نظارت دقیق، این روند می‌تواند به تهدیدی جدی برای دموکراسی تبدیل شود، زیرا شفافیت، آزادی بیان، و تصمیم‌گیری آگاهانه شهروندان در معرض خطر قرار می‌گیرد.

در جهان کنونی، با قدرت گرفتن غول‌های فناوری و راهیابی آن‌ها در سیاست، پرسش کلیدی این است: آیا دموکراسی توان رویارویی با این قدرت بی‌سابقه را دارد، یا اینکه ما به‌سوی شکل گیری نظمی نوین حرکت می‌کنیم که در آن نخبگان فناوری` نه تنها جریان اطلاعات` بلکه سرنوشت جوامع را نیز رقم خواهند زد؟

هشدارهای زوبوف و گرویتل نشان می‌دهد که تمرکز بی‌رویه قدرت اطلاعاتی و اقتصادی در دست غول‌های فناوری می‌تواند به طور جدی دموکراسی و برابری اجتماعی به خطر بیاندازد.

این دیدگاه‌ها فراخوانی است برای بازنگری در نحوۀ مدیریت فناوری‌های نوین و تدوین مقرراتی که تعادل بین نوآوری و پاسداری از حقوق شهروندان را برقرار کند. تنها از این راه می توان از شکل‌گیری یک الیگارشی دیجیتال جلوگیری به عمل آورد و منافع عمومی را حفظ کرد.

سیاوش قائنی
۲۴ اسفند ۱۴۰۳
تاریخ انتشار : ۲۸ اسفند, ۱۴۰۳ ۲:۲۰ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

موفّقیّت انتخاباتی چشم‌گیر شما، نشانهٔ نیاز جامعهٔ آلمان به نیروی چپ صلح‌دوست و مدافع حقوق بشر است!

ما باور داریم که این دست‌آوردها قابل تعمیم و گسترش بسیار بیش‌تری‌ست. قدرت‌گیری حزب آلترناتیو برای آلمان که بخش‌هایی از آن به حکم قطعی و غیر قابل اعتراض دادگاه اداری عالی آلمان «راست‌گرای افراطی قطعی» می‌باشند، وظیفهٔ حزب شما در مقابله با آن را به نیاز مبرم روز تبدیل می‌کند. ما اطمینان داریم که حزب چپ آلمان با تکیه بر انسجام کنونی خود و با توجّه به نیروی جوان و پویای موجود در آن، توان آن را دارد که با عزم سوسیالیستی در این مبارزه نقش تعیین‌کننده‌ای ایفاء کند.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
ظریف

استعفای ظریف تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته!

در جمهوری اسلامی، قوانین تبعیض‌آمیز کم نیستند و سال‌هاست که علیه این قوانین مبارزه صورت می‌گیرد. اکنون، افزوده شدن تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته نگران‌کننده است. تأسف‌بارتر آنکه برخی ایرانیان لائیک و سکولار خارج از کشور بدون توجه به شیوه ارتجاعی عزل ظریف از …

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

موفّقیّت انتخاباتی چشم‌گیر شما، نشانهٔ نیاز جامعهٔ آلمان به نیروی چپ صلح‌دوست و مدافع حقوق بشر است!

ما باور داریم که این دست‌آوردها قابل تعمیم و گسترش بسیار بیش‌تری‌ست. قدرت‌گیری حزب آلترناتیو برای آلمان که بخش‌هایی از آن به حکم قطعی و غیر قابل اعتراض دادگاه اداری عالی آلمان «راست‌گرای افراطی قطعی» می‌باشند، وظیفهٔ حزب شما در مقابله با آن را به نیاز مبرم روز تبدیل می‌کند. ما اطمینان داریم که حزب چپ آلمان با تکیه بر انسجام کنونی خود و با توجّه به نیروی جوان و پویای موجود در آن، توان آن را دارد که با عزم سوسیالیستی در این مبارزه نقش تعیین‌کننده‌ای ایفاء کند.

مطالعه »
پيام ها
٨ مارس گروه کار زنان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

روز جهانی زن: مبارزه برای برابری در سایه تحولات سیاسی

زنان ایرانی سال‌هاست که در صف مقدم مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای حقوق برابر ایستاده‌اند. آن‌ها با وجود محدودیت‌های شدید، علیه تبعیض جنسیتی، فقر زنانه ، زن‌کشی، کودک‌همسری و نابرابری‌های ساختاری مبارزه کرده‌اند. تاریخ مبارزات زنان، حکایت گام‌های استوار و دل‌های امیدواری است که در برابر ناملایمات ایستاده‌اند. آنان چراغ فردایی روشن را برافروخته‌اند، جایی که عدالت و برابری طنین‌انداز خواهد شد.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

الکساندریا اوکاسیو کورتز، نماینده چپگرای کنگره: رهبر بعدی حزب دموکرات آمریکا؟

عصر هوش مصنوعی: پایان دموکراسی، آغاز پادشاهی نخبگان فناوری؟

کاهش بودجه تحقیقات علمی در دولت ترامپ: بحران در پژوهش‌های اقلیمی و علمی

به مناسبت ۲۹ اسفند، سالروز ملی شدن صنعت نفت

بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان بمناسبت ۲۹ اسفند سالگرد ملی کردن صنعت نفت ایران

کجا پنهان شود آن صوت نیکو؛ به مناسبت زادروز بانو پریسا