روز ٢٧ دسامبر سال ٢۰۰٨ بار دیگر خبرگزاریها خبر جنایت هولناک دیگری را به جهان مخابره کردند. نیروی هوایی اسرائیل با حملات مکرر به نوارغزه از کشته پشته ساخت، به طوری که طی این حملات بیش از هزار فلسطینی به قتل رسیدند و مجروح شدند. به گفتۀ خبرگزاریها بمبافکنهای اسرائیلی پس از آن که امدادگران و آمبولانسها برای کمک به قربانیان حملات اولیه در مناطق بمبارانشده حاضر شدند، با بمباران مجدد امدادگران را نیز به قتل رساندند. بیشک شیوۀ سخیفی را که مهاجمان اسرائیلی در قتلعام فلسطینیان به کار گرفتند، چیزی جز تروریسم دولتی نمیتوان نامید.
البته این اشتباه خواهد بود هر گاه رژیم حاکم اسرائیل را عامل اصلی این جنایات هولناک بشناسیم. در واقع عامل اصلی این جنایت و همۀ جنایاتی که در سراسر جهان روی میدهد، امپریالیسم جهانی و در رأس آن آمریکاست و این نیز اشتباهی بزرگتر از آن است هرگاه اسرائیل را یک کشور بنامیم. زیرا طرح تأسیس کشوری بنام اسرائیل و تاریخ آن بارها و بارها مورد تفحص و بررسی قرار گرفته است و نتیجۀ همۀ آنها عبارت از این است که استعمار پیر انگلیس در اواخر جنگ جهانی اول و در پی بیداری ملل مستعمرات به خوبی درک میکرد که حفظ مستمرات به شیوۀ سابق ممکن نیست. بدین جهت مجبور به برخی تغییر در رویهها بود و حتی بهتر میدانست که در پشت امپریالیسم تازه به دوران رسیدۀ آمریکا پناه بگیرد و چهرۀ اصلی خود را پنهان سازد. از این رو مقدمات تأسیس کشوری بنام اسرائیل در منطقۀ خاورمیانه، به عبارت دقیقتر تأسیس بزرگترین پایگاه نظامی امپریالیستی، بعد از آن که به وسیلۀ جمیز بالفور، وزیر خارجۀ وقت انگلیس در سال ۱٩۱٧ طراحی شد، آماده گردید. جنگ جهانی دوم و شکست فاشیسم در این جنگ برای آمریکا و انگلیس موهبتی شد که توانستند بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در جهان را تأسیس و آن را «کشور اسرائیل» بنامند. بدین ترتیب اسرائیل در زایشگاه دو جنگ از مادری به نام انگلیس و پدری به نام آمریکا زاده شد. ناگفته پیداست که برای کشور نامیدن این پایگاه تاریخ جعل کردند، توجیهات و دلایل قانونی تراشیدند و از اکناف و اطراف عالم گروههای یهودی و غیریهودی را تطمیع کردند، فریفتند، تهییج و تشجیع کرده، به این پایگاه کشاندند و گروگان مطامع و منافع خویش ساختند.
دلیل روشن دیگری که نمیتوان اسرائیل را یک کشور نامید، عبارت از این است که مهمترین و اصلیترین وجه مشخصۀ یک کشور داشتن مرزهای مشخص و شناختهشدۀ بینالمللی است که اسرائیل فاقد این مشخصه میباشد.
البته هدف این نوشتۀ کوتاه بررسی مجدد پروسۀ تأسیس اسرائیل و تکرار مکررات نیست، بلکه اشارۀ کوتاهی بود که بتواند در شناخت عوامل اصلی جنگ، کشتار، خونریزی، ویرانی و خلاصه نسلکشی ٩۰ ساله در سرزمین فلسطین یاری نماید.
جنایت تروریستی که امروز رژیم حاکم پایگاه نظامی آمریکا علیه مردم نوار غزه مرتکب شد، همچنان که اولی نبود، قطعاً آخری نیز نخواهد بود، چرا که اولیای این پایگاه فعلا دست بالا را در جهان دارند و راه هر گونه تلاش بینالمللی برای کمک به مردم ستمدیده و زجرکشیدۀ فلسطین را بستهاند. به طوری که حتی معتبرترین نهاد بینالمللی یعنی سازمان ملل متحد با همۀ کمیتهها و شوراهایش در تمام دورۀ موجودیت خود نتوانسته است هیچ کاری برای متوقف ساختن نسلکشی سیستماتیک مردم فلسطین از پیش ببرد. شاهد این مدعا عملکرد شورای امنیت و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد است که در حالی که مرتباً علیه این کشور و آن کشور قطعنامهها و گزارشهای سفارشی صادر میکنند، از نقض حقوق بشر در فلان کشور اظهار نگرانی مینمایند، تحریم روا میدارند، در مدت موجودیت خود نتوانستهاند سران این پایگاه را به رعایت حق حیات مردم فلسطین ملزم سازند.
این نهادها بیش از آن به ابزار دست امپریالیسم تبدیل شدهاند که بتوان انتظار معجزه از این «امامزادهها» داشت. بر کسی پوشیده نیست که تمام تصمیمات، گزارشها و موضعگیریهای آنها تمهیداتی است برای اجرای سیاستهای امپریالیسم آمریکا و هیچ ارزش و اعتبار قانونی ندارد. از همین رو مردم فلسطین باید قبل از همه خود به فکر چاره درد خویش باشند و به جای امید به نهادهای بینالمللی و دولتهای جهان که عمدتاً دستنشاندۀ امپریالیسم میباشند، دست کمک به سوی خلقها و ملل جهان دراز کنند و نهادهای مدنی، مدافعان صلح و انسانهای انساندوست نیز صدای اعتراض خویش را هرچه رساتر سازند تا بتوانند ماشین آدمکشی امپریالیسم را متوقف سازند.
قتلعام امروز مردم فلسطین بدست نوادگان بالفور دلیل دیگریست در رد ادعاهای «توابین» و وازدگان سیاسی شیفته و دلباختۀ دموکراسی و بشردوستی امپریالیستی. هشداری است به همۀ آنان که مبارزه با امپریالیسم را ترک گفته و با نفرین به سوسیالیسم شهید روزگار می گذرانند.
٢٨/۱٢/٢۰۰٨