قهر و اعتصاب سیاسی محمود احمدی نژاد و خودداری او از انجام وظایف ریاست جمهوری بە مدت نزدیک بە دو هفتە، کە ظاهرا بە دلیل ابقاء دوبارە مصلحی وزیر بر کنار شدە اطلاعات توسط خامنەای، و دخالت فرا قانونی او در این امر و باز گشت مجدد رئیس دولت کودتا بە سرکار، جنگ قدرت شدیدی را کە در میان سران حکومت جریان دارد و تا کنون کوشش فراوانی برای نهان نگاە داشتن آن از اذهان مردم صورت می گرفت، بر ملا کرد. این رویداد بسیار مهم بار دیگر نشان داد کە پروژە یک دست کردن حاکمیت بە رغم تلاش ها و هزینە بسیار گزافی کە تا کنون صرف تامین آن گردیدە، امری است محال و دست نایافتنی. در واقع تلاشهای تاکنونی کە همراە با زور و سرکوب و جنایات بسیارتوام بودە است، نتایج عکس بە بار آوردە و بجای اینکە با عث یک دستی حاکمیت گردد بە انشقاق بیشتر و عمیق تر شذن شکا ف ها در راس حکومت منجر گردیدە و روند اضمحلال آنرا شتاب بخشیدە است. تجربە فرایند دمکراتیزە شدن نظامهای استبدادی در دو دهە اخیر همگی نشان می دهند کە جلو گیری از شکل گیری نهاد های مدنی و اپوزیسیون دمکراتیک در بسیاری از این نظامها، کە از لحاظ زیادی موقعیت بە مراتب بهتری از نظام حا کم در ایران را داشتەاند نیز، نتوانستە مانع فروپاشی و اضمحلال آنها از درون گردد.
از مدتها قبل با علنی شدن پارەای اختلافات میان خامنەای و احمدی نژاد، بخصوص پس از اختلافاتی کە بر سر مشایی در میان محافظە کاران حاکم با احمدی نژاد پیش آمد و او سر سختانە با درخواست بر کناری مشایی، کە از طرف روحانیون و محافظە کاران ذی نفوذ طرح شد بە مخالفت برخواست، برای اکثر ناظران و مردم مشخص شدە بود کە اختلاف میان خامنەای و احمدی نژاد بسی فراتر از اختلاف میان رئیس و مرئوس است. احمدی نژاد قبلا نیز بە اشکال مختلف بطور غیرمستقیم و با کنایە، با برخی رفتارها و موضع گیری های خامنەای مخالفت کردە بود و در موارد بسیاری با تصمیمات و مصوبات نهادهای حکومتی آشکارا بە مخالفت برخواستە و از پذیرش و اجرای آنها خوداری نمودە و هر گاە کە با مقاومت مواجە می شد، خامنەای را بە جانبداری از خویش کشاندە بود. عقب نشینی مجلس در رابطە با نحوە هزینە کردن درآمدهای ناشی از هدفمند کردن یارانە، تحمیل تعدادی از وزرا بە مجلس، جلوگیری از استیضاح برخی از وزرا، بر کناری وزیر امور خارجە، تنها نمونە های از حمایت خامنەای از او است. تا زمانی کە خامنە ای خواستە یا ناخواستە از احمدی نژاد دفاع می کرد، رییس دولت کودتا نیز از انتقاد علنی از خامنەای اجتناب می کرد. اما پس از عزل وزیر اطلاعات و ناکام ماندن رایزنهای پشت پردە و ابقاء مصلحی توسط خامنەای، احمدی نژاد با توسل بە اعتصاب و تداوم دو هفتەای آن، بطور علنی رودرروی رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت و برغم فشارها و انتقاداتی کە از او توسط بخش وسیعی از سران و گردانندگان حکومت بعمل آمد، مدت زیادی مقاومت کرد. گرچە مشخص نیست کە او چگونە راضی شد دوبارە بە سر کار خود برگردد، با این حال پس از بازگشت بە کار نە تنها نشانەای از عقب نشینی در او دیدە نشد، بلکە عدم حضور مصلحی در جلسە کابینە این ظن را کە او ممکن است این بار نیز خامنەای را مجبور بە پذیرش خواست خود کردە باشد، تقویت کردە است. بە نظر می رسد کە طیف احمدی نژاد و مشایی، هنوز در میان محافظە کاران حاکم در مجموع از موقعیت بهتری برخواردار باشد. رفتار احمدی نژاد در درون حکومت و تحمیل بسیاری از خواستە های طیفی کە او آنرا نمایندگی می کند بە نهاد های حکومتی، این سوال را کە منشا قدرت و نفوذ این جریان در کجاست، در اذهان عمومی بوجود آوردە است. عدەای، ضعف و ناتوانی رهبر جمهوری اسلامی را دلیل موقعیت برتر جریان احمدی نژاد در درون حکومت می دانند. دستە دیگری حمایت نظامیان و سرمایە داری نوپای نظامی را دلیل نفوذ این جریان در درون حکومت معرفی می کنند و جمعی دیگر، موقعیت احمدی نژاد را در میان گروهی از حاشیە نشینان و روستایان کم بضاعت و دستە دیگر مخالفت او با روحانیت و آقا زادە ها و تظاهر او بە مستضعف دوستی را ارزیابی می کنند. اما انتقاد و حملات یکی دو هفتە گذشتە برخی از فرماندهان سپاە به احمدی نژاد، نشان می دهد کە سپاە نیز مانند حکومت بە جناح های متعددی تقسیم شدە است. به همین دلیل تشخیص اینکە چە تعدادی از چە جناحی حمایت می کنند، نا مشخص است. اما آنچە مسلم است این است کە در دوران احمدی نژاد مقدار بسیار زیادی از در آمدهای نفتی و همچنین بخش زیادی از ذخایر نفت و گاز و پروژە های کلان اقتصادی در اختیار نظامیان قرار گرفتە است که آخرین آنها واگذاری یک پروژە یک میلیارد دلاری، همزمان با اعتصاب احمدی نژاد است. از این رو، بعید نیست کە این جریان نسبت بە سایر جناح های حکومت از نفوذ بیشتری در میان نظامیان و نیروهای اطلاعاتی بر خوردار باشد و روی این نیروها برای روز مبادا حساب باز کردە باشد. این عوامل در مجموع می توانند بخشی از دلایل موقعیت برتر این جناح در حکومت باشند. ولی رفتار تاکنونی خامنە ای با این جریان، زیاد بی حساب و کتاب نیست. هم احمدی نژاد و هم خامنەای موقعیت خود و دولت و حکومتشا ن را در خطر می بینند. هر دوی آنها می دانند که چە می کنند. خامنەای می داند حتی اگر توان کنار زدن جناح احمدی نژاد را هم داشتە باشد، نباید اینکار را انجام دهد، زیرا پس از کودتای انتخاباتی گذشتە، رژیم آنچنان نحیف شدە کە تحمل جراحی دیگری را ندارد. از طرف دیگر، او بە ناتوانی و ضعف احمدی نژاد و ناکار آمدی دولت واقف است و می داند کە تدوام وضع موجود ممکن است بە فروپاشی حکومت منجر شود. اما او چون می فهمد کە احمدی نژاد بە آسانی از قدرت کنارە گیری نخواهد کرد، تلاش می کند با مهار احمدی نژاد و برقراری نظارت و کنترل مجلس بر دولت، بحران را مهار کند. احمدی نژاد بە ضعف و ناتوانی خود و دولتش واقف است، اما بدلیل منافع اقتصادی، کلانی کە از طریق کنترل بر دولت نصیب این جریان و سرمایە داری نظامی می شود، او مایل نیست قدرت را داوطلبانە رها و راە را برای کنترل و سهمگیری بیشتر سرمایە داری تجاری کە برای اختصاص بخش بیشتری از درآمدهای رو بە تزاید نفتی بە این بخش، دندان تیز کردە است و در مجلس و حکومت از نفوذ زیادی بر خودار است، باز کند. دعوای احمدی نژاد با مجلس بر سر اینکە منابع مالی کلانی کە بە دلیل (هدفمند کردن یارانە ها) آزاد می شوند در کنترل چە کسی باشد بیشتر از هر چیز ناشی از جنگ منافعی است کە او را در مقابل مجلس و خامنەای قرار می دهد، او نمی خواهد کنترل این ثروت عظیم را از دست بدهد. نظامیان حامی احمدی نژاد نیز نگران آن هستند کە تغییر یا کنترل بیشتر دولت توسط مجلس، منافع اقتصادی آنها را تضعیف نماید.بهمین جهت، با وجود اعلام رفتن مشایی از دفتر ریاست جمهوری، تمرکز حملە منتقدین محافظە کار دولت فعلا ، همچنان روی مشایی است. این رفتار منتقدین دولت، نشان می دهد کە فعلا نە خامنەای و نە محافظە کاران منتقد دولت قصد برکناری رئیس دولت کودتا را ندارند. مقاومت احمدی نژاد در برابر فشارهای کە جهت کنار نهادن مشایی توسط رقبایش بە او وارد می شود بە این خاطر است کە او ترجیح می دهد برای مصاف های پیش رو، جبهە خود را حتی الامکان آسیب نایافتە نگاە دارد. با اینکە هنوز تکلیف ابقاء مصلحی ناروشن است، اما بعید بە نظر می رسد کە بر سر رفتن همزمان مشایی و مصلحی بین احمدی نژاد و خامنەای توافقی حاصل شدە باشد. جنگ قدرت بە هر حال صرف نظر از اشکالی کە ممکن است بە خود بگیرد، در راس هرم قدرت همچنان تداوم خواهد یافت و این امر فرایند فروپاشی حکومت از درون را شتاب خواهد بخشید. در چنین شرایطی تلاش برای گسترش و تقویت جنبش آزادیخواهانە بە مثابە نیروی جایگزین حکومت، بهترین اقدامی است کە نیروهای دمکراتیک می توانند برای آن تلاش و مبارزە کنند.