بیست و دوم ماە ژوئن، دو عملیات تروریستی پیکر جامعە نروژی را لرزانیدند. کشوری آرام، کوچک و سرسبز کە سالیان سال از خشونت و انسان کشی سیستماتیک بدور بود، در این روز از طرف یک فرد نروژی معتقد بە افکار راست افراطی کە خود را در دمکرات ستیزی، پناهندە ستیزی و عناد با افکار چپ باز می یافت، مورد کینە توزی شدید قرار گرفت. او با علمیات سیاە تروریستی خود جامعە نروژی را در بهت و ماتم و عزا فرو برد. عملیات تروریستی کە شاید هرگز از ذهن تاریخی این کشور کنارە اسکاندیناوی زدودە نشود.
آماج این حملات حزب کارگر با گرایش سوسیال دمکراسی بود. حزبی کە بزرگترین حزب این کشور محسوب می شود، و اکنون یکی از سە حزب موتلفە اصلی در دولت کنونی این کشور می باشد.
می توان گفت کە از جنگ دوم جهانی بە بعد جامعە نروژی بە علت تحکیم پایەهای دمکراسی در این کشور و رشد جامعە رفاە و نهادینە کردن مولفەهای دیگر مدرن از جملە تسامح، آزادیهای فردی و اجتماعی و حق تشکل، وارد فرهنگی شدە بود کە در آن دیگر از عنصر شهید برای پیشبرد سیاست خبری نبود. در واقع جامعە بر اساس یک گرایش عقلانی و مرگ ستیزانە، وارد فازی شدە بود کە در آن سیاست و امر ادارە کشور و احزاب از طریق گفتمان عقلانی پیش بردە می شد کە در آن اهمیت زیادی بە برنامە، فکر، تبادل نظر، گفتگو و حق انتخاب آزادانە افراد دادە می شود. دیگر فرد نروژی عمدتاً نە از طریق ابزارهای احساسی، بلکە از طریق برنامەهای مشخص سیاسی، مورد خطاب برای تعیین گرایش سیاسی خود قرار می گرفت.
اما حادثە تروریستی و مرگبار بیست و دوم ماە ژوئن کە در آن دهها تن و البتە عمدتاً از اعضای حزب کارگر جان خود را از دست دادند، بار دیگر عنصر شهید را وارد فرهنگ سیاسی این کشور کرد. بار دیگر احساسها شوریدند و همین باعث شد کە در آخرین آمارگیری، گرایش عمومی بە حزب کارگر دە درصد بالا برود. هرچند کە تحلیلگران این رشد را بیشتر نتیجە همدلی و ابراز همدردی می دانند تا انتخاب سیاسی ١.
اما جامعە نروژی و حزب کارگر با این پروژە شهیدسازی تحمیلی چە برخوردی داشتە اند؟ تا جایی کە از نوع گفتەهای رسمی و نوع تبلیغات در رسانەهای جمعی بر می آید، تاکید نە بر انتقام و پراکندن تخم تنفر و خشونت، بلکە گرایش و نگاە اصلی بە استحکام بخشی بیشتر پایەهای این جامعە سوسیال دمکرات کە همانا دمکراسی، رفاە اجتماعی، تسامح و گسترش بیشتر آزادیهای فردی و اجتماعی است، می باشد. فرد تروریست دستگیر شدە نیز قرار است بر مبنای قانون (کە در آن از عنصر مرگ خبری نیست) محاکمە شود.
در یک جامعە مدرن و پسامدرن درهم تنیدە بە ایدەهای سوسیال دمکرات ٢، آنگاە کە سخن بر سر نوع نگاە بە شهیدان است، گرایش نە بر تسخیر آیندە از طریق خون شهیدان، بلکە از طریق تسخیر آیندە بر مبنای گرایشهای عقلانی برنامەهای سیاسی و اجتماعی این شهدا است. برجستە کردن خون در مصاف سیاسی، خودبە خود بە خون دگر می رسد؛ بە خونخواهی می رسد. در حالی کە برجستە کردن پایەهای فکری مدرن و عقلانی آنان، نە بە خون، بلکە بە گسترش و تعمیق بیشتر رویاهای آنان می انجامد.
زیرنویس
١ـ البتە باز نمی شود گفت کە این گرایش کاملا احساسی است. بسیاری معتقدند کە نوع تبلیغات احزاب راست کە خود را در پناهندە ستیزی باز می یافت، بە نوعی بە تقویت احساس نفرت در جامعە نسبت بە پناهندگان کمک کردە، امری کە بە نوعی می تواند چنین پیامدهای را هم داشتە باشد.
٢ـ الزاماً این بە معنی این نیست کە نویسندە این سطور سوسیال دمکرات است.