شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۴

شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۴

عباس عراقچی: جنگ اسرائیل دیپلماسی را خراب کرد. ایالات متحده می‌تواند آن را احیا کند.
مذاکراتی که زیر سایه جنگ برگزار می‌شوند ذاتاً ناپایدار هستند و گفتگو در میان تهدیدها هرگز واقعی نیست. برای موفقیت، دیپلماسی باید بر اساس احترام متقابل بنا شود.... مردم آمریکا...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: عباس عراقچی
نویسنده: عباس عراقچی
کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
ما راویان قصه‌های رفته‌‌ از‌ یادیم
بیاییم رنجِ این روزهای دشوار را کم کنیم. با تغییر در نگرش، با چه باید کردِی دیگر… با عشق و زنده‌باد زندگی… نکبتِ جنگ، خانمان‌سوز است… بیانِ خواستِ یک‌صدایِ برقراری...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر): «جبهه کردستانی»، ائتلافی علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی»
این هفت جریان کردستانی، در جریان تهاجم بسیار کارشده، هدفمند و برنامه ریزی شده برای لیبیایی کردن ایران، از سوی “جامعه جهانی” به رهبری آمریکا و نیروی نیابتی اش اسرائیل،...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
نویسنده: هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند... در کوتاه‌مدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانۀ ملی کمترین توقعات است. برگزاری...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میرحسین موسوی
نویسنده: میرحسین موسوی
روایت زنان افغانستانی از رد مرز
آنچه می‌خوانید روایت چهار زن افغان‌تبار است که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌، فرزند به دنیا آورده‌، کار کرده‌ و روابط انسانی و پیوندهای عاطفی داشته‌اند اما در چند ماه گذشته...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همۀ آنانی که آزادی را معنا کردند
ما با نام تو، نه فقط از تو، که از همه‌ی آدم‌های ایستاده یاد می‌کنیم. از آن‌ها که هنوز باور دارند: آزادی، امتیاز نیست — فضیلت است و حقیقت، اگرچه...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده

پاسخ به دو سئوال در رابطه با چپ

از اینرو برای تعریف از چپ باید آمیخته ای از "سلیقه" و "توافق" و "منطق" در نظر گرفته شود تا بتواند مورد پذیرش نیروهای هر چه بیشتری قرار گیرد. بنابراین اگر بخواهیم تعریفی از چپ ارائه کنیم که کمتر مورد مناقشه باشد، باید در چارچوب همان درک اولیه و مفهوم آغازین آن بمانیم. از آنجا که این مفهوم برای خود تاریخ روشنی دارد، احتمال پذیرش عمومی آن هم منطقا بیشتر خواهد بود. آن مفهوم چنان عام و فراگیر است که بسیاری از تعاریف دیگر درتناقض با آن قرار نمی گیرد.

در این نوشته از میان پرسش های دوست گرامی نادر عصاره، می خواهم به دو پرسش چپ کیست؟ و علت پراکندگی آن چیست؟ نظرم را به اختصار بنویسم.

چپ به طور کلی کیست؟ برای وحدت، کدام چپ را مد نظر داریم؟

پیرامون پاسخ به این پرسش امروز نظر واحدی وجود ندارد. پاسخ ها متفاوتند و در هر کدام از این پاسخ ها حقیقتی نهفته است. برای تعریف چپ باید مبنائی مشترک پیدا کنیم تا امکان توافق سهل تر شود. این در حالی است که برای فعالیت در یک تشکل، به تعریف مشترکی از چپ نیاز داریم.

من فکر می کنم نمی توانیم چپ را بدون توجه به مفهوم آغازین آن، که در فرانسه شکل گرفت تعریف نمود. در ابتدا مفهوم چپ و راست در مجلس فرانسه شکل گرفت. موضوع این صف آرائی  موافقت یا مخالفت با حق وتو پادشاه بود. کسانی که مخالف حق وتو بودند چپ و موافقان آن راست نامیده می شدند. افراد این دو جناح در مجلس کنار هم نمی نشستند. یکی در سمت چپ و دیگری در سمت راست مجلس قرار می گرفت. اساسا در دوران انقلاب، در مجلس ملی فرانسه، نیروهای تحول خواه و انقلابی رادیکال که خواهان تغییر بودند، در سمت چپ مجلس و محافظه کاران در سمت راست می نشستند. به تدریج مفهوم چپ و راست، در رابطه با حامیان منافع طبقات بالائی جامعه (راست) و طرفداران طبقات پائین جامعه و مزدبگیران (چپ) بکار برده می شد. مفهوم چپ و راست در ایران پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی به نیروهای مارکسیست- لنینیست و مخالفین آن اطلاق می شد. اما در جامعه و در سطح عامه مردم، درک و دریافت از چپ و راست اساسا متفاوت بود. در همان اوائل انقلاب نگاه به مسائل اقتصادی مبنای چپ و راست بود. طرفداران اقتصاد دولتی، چپ و حامیان بازار را راست می نامیدند. سپس مبنای چپ و راست در سطح جامعه تغییر کرد و نیروهای محافظه کار، راست و اصلاح طلبان چپ نامیده شدند. تعریف چپ و راست حتی در میان جریانات چپ مارکسیست، مبنای واحدی ندارد. برخی مبنای چپ و راست را نگاه به حکومت و نیروهائی از زاویه طبقاتی و برخی نیز آمیخته ای از این مبانی را برای تعریف چپ و راست مد نظر خود قرار می دهند. از اینرو برای تعریف از چپ باید آمیخته ای از “سلیقه” و “توافق” و “منطق” در نظر گرفته شود تا بتواند مورد پذیرش نیروهای هر چه بیشتری قرار گیرد. بنابراین اگر بخواهیم تعریفی از چپ ارائه کنیم که کمتر مورد مناقشه باشد، باید در چارچوب همان درک اولیه و مفهوم آغازین آن بمانیم. از آنجا که این مفهوم برای خود تاریخ روشنی دارد، احتمال پذیرش عمومی آن هم منطقا بیشتر خواهد بود. آن مفهوم چنان عام و فراگیر است که بسیاری از تعاریف دیگر درتناقض با آن قرار نمی گیرد. با مبنا گرفتن چنین مفهومی، چپ را می توان اینگونه تعریف کرد: چپ نیرویی است که خواهان تغییر رادیکال نظام موجود، مخالف تبعیض و مدافع آزادی و برابری است. در اینجا ممکن است پرسیده شود که این تعریف از هویت ایرانی برخوردار نیست. به نظرم برای تعریف از چپ به طور کلی، نیازی به گنجاندن هویت ایرانی، نیست. این تعریف عام است و ویژگی هیچ کشوری حتی ویژگی چپ فرانسه، که این مفهوم ابتدا ار آنجا برخاست، در آن گنجانده نیست. البته تعریف از چپ در هر کشور، می تواند متناسب با تاریخ و شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن کشور، ویژگی هائی داشته باشد. چپ ایران هم  ویژگی های خود را دارد.

اما در ارتباط با بخش دوم پرسش، یعنی چپ مورد نظر ما چه مختصاتی دارد، طبعا نگاه، سلیقه و توافق ما برای تعریف این نیرو، دخیل خواهد بود. آنچه که توافق روی آن اهمیت دارد مشخص نمودن و تعریف گرایش هائی است که برای فعالیت در یک تشکل، می توانند گرد هم آیند. با این هدف، آن چپ مورد تاکید، نیروئی است که در جبهه کار و مزدبگیران، مخالف منطق بهره کشی فردی در سرمایه داری بوده و ضمن اینکه از همه دستاوردهای این نظام استفاده می کند، سرمایه داری را پاسخگوی نیازهای نهایی بشری نمی شناسد. این نیرو برای آزادی و عدالت اجتماعی و برابری، یعنی شانس برابر همگان، برای استفاده از امکانات مادی و معنوی، مبارزه می کند. به لحاظ سیاسی، هدف مبارزه ما در این مرحله استقرار حکومتی دموکراتیک به جای جمهوری اسلامی است. در گذشته ما بدون توجه به شرایط و زمینه ها، آرمانهای خود را در برنامه مورد نظر وارد می کردیم و معمولا موقعی از چپ و سوسیالیسم سخن می گفتیم در برنامه سیاسی آن، محو استثمار و ازبین بردن سرمایه داری را قرار می دادیم. امروز دریافته ایم که اراده این یا آن گرایش به تنهائی، بدون همبستگی همگانی مردم ایران و بدون وجود زمینه های مادی در جامعه، ره به جائی نمی برد و چه بسا ما را از دستیابی به ارزش های انسانی و اهداف مورد تاکیدمان نیز، دور کند. ممکن است پرسیده شود که آیا در جبهه کار و مزدبگیران بودن، بمعنای این است که امروز در جامعه ایران باید مخالف یک نظام اقتصادی سرمایه داری بود که به رشد اقتصادی، رفع بیکاری و توسعه صنعت و کشاورزی و آبادانی کشور می انجامد؟ چگونه می توان بدون بهره دهی و سود سرمایه، به انباشت سرمایه و رشد اجازه داد؟ در پاسخ لازم می دانم بگویم آنچه که مورد تاکید قرار گرفته است ارزش های مورد قبول ماست. ارزش هائی که متناسب با شرایط، در جهت تحقق آن تلاش می کنیم. این تاکیدات جهت گیری ما را روشن می کند و اگر وجود نداشته باشند، از چپ چیزی باقی نمی ماند. بدون این تاکیدات، صف نیروی چپ با نیروی لیبرال و محافظه کار و … مخدوش می شود. نیاز یک جامعه در دوره ای برای رشد از راه سرمایه داری، نباید به توجیه و پذیرش هسته اصلی سرمایه داری بیانجامد که بنیادش بر محور سودجوئی فردی و تشدید استثمار فرد و  جامعه و طبیعت متکی است.

و بالاخره به لحاظ تشکیلاتی، آن چپی مد نظر ماست که  تنوع گرایشات و آزادی کامل نظر در تشکیلات واحد را می پذیرد. به بیان دیگر، تا آنجا که به طرح نظرات برمی گردد، هیچ حوزه ممنوعه ای برای آن وجود ندارد. اما این آزادی نظر، نافی عمل مشترک یک تشکیلات نیست. در گذشته در درون تشکل های چپ، آزادی نظر زیر سئوال بود و امروز در همین تشکل ها، وحدت عمل، خدشه دار شده است. یک تشکیلات به عنوان یک ارگان، باید هویت و سیاست روشن داشته باشد. از اینرو فکر می کنم شعار ما باید،  آزادی نظر و وحدت در عمل باشد.

علت پراکندگی چیست؟  از نظر من دو عامل در پراکنده و زمین گیر کردن نیروهای سیاسی اپوزیسیون ایران و از جمله نیروهای چپ نقش بالائی داشته اند. سایر عوامل، عموما زاده این دو عامل اند، هر چند که بعضا، خود به شکل عاملی مستقل، به نیروی ماند بدل شده، که در استمرار پراکندگی نقش ایفا می کند.

 حاکمیت استبداد و دیرپائی آن و همچنین نوع نگاه به ایدئولوژی و درک و دریافت از آن، به عنوان دو عامل تعیین کننده، در پراکندگی و تشتت در ذهنیت نیروهای چپ در ایران نقش بالائی داشته اند. از این دوعامل، عام نخست هم مستقیما و به شکل فیزیکی، باعث پراکنده شدن چپ شده است و هم همراه با عامل دیگر، نگاه جریانات چپ را کلیشه ای و ذهنی  و وحدت گریز کرده است. هر چند که نباید نادیده گرفت که مشکلات دیدگاهی و سیاست ورزی چپ متاثر از سنن اجتماعی و عقب ماندگی سیاسی، در قبال قدرت های استبدادی نیز، در تشدید سرکوب و گستردگی آن، نقش  و سهم خود را داشته است.

خودکامگی و سرکوب دیرینه سال در کشورمان، یکی از موانع شکل گیری احزاب و سازمانهای سیاسی و حتی صنفی و ادامه کاری آن ها بوده است. در دو مقطع حکومت شاه و جمهوری اسلامی، به جز دوره ای محدود، هر حرکت که رنگ و بوی سازمانگرانه داشته است به شدت سرکوب و فعالان آن با مجازات های بسیار سنگینی روبرو شده اند. سرکوب به طور مستقیم یکی از عوامل اصلی تلاشی و پراکندگی نیروهای چپ بوده است. به ویژه طی ۶۰ ساله گذشته، تیغ استبداد مستقیما و به طور عمده گردن نیروهای چپ را نشانه گرفته است. در نتیجه این سرکوب طولانی، هم تشکل ها زیر ضرب رفته اند و هم ایجاد تشکل های جدید، دشوار شده است.

از ضربات فیزیکی خطرناکتر برای پراکندگی چپ، شکل گیری فرهنگی است که در پی سرکوب ایجاد شده است. این فرهنگ چون خوره جسم و جان و پیکر چپ را تحلیل برده و آن را ضعیف و ناتوان نموده و پراکنده نگهداشته است. استمرار سرکوب ذهنیت مردم و نیروهای سیاسی را جهت معینی می دهد. اولین حاصلش ارزش زا شدن معیارهای مقابله با سرکوب و به حاشیه راندن و فرعی شدن مسائل نظری و تنوع ایده هاست. نبود امکان گفتگو و تبادل نظر آزاد، نیاز به توافق و مصالحه و نرمش را، که از الزامات ماندگاری و ادامه کاری واحدهای بزرگ است، از بین می برد. بی حقوقی در جامعه، به قانون گریزی و به غیر سیاسی ماندن جامعه منجر می شود. فرقه گرائی از عوارض پراکندگی است. همین فرهنگ است که طی سالها سرکوب قوام و دوام یافته، بر ذهنیت نیروهای سیاسی چپ، حتی در خارج از کشور نیز، مسلط شده است. به رغم اینکه بقایای تشکل های چپ در خارج از کشور، از سرکوب مستقیم جمهوری اسلامی در امان مانده اند، باز همین فرهنگ مانع از انسجامشان، شده و می شود. خود فرقه گرایی هم در خارج کشور، به سهم خود، پوششی برای نا کارآمدی گردیده و بیرون آمدن از این دایره بسته را دشوار نموده است.

افزون بر این ها، در جوامع استبدادی اعمال سرکوب و اختناق، نیروها را یا به حامی قدرت و یا مخالف آن تبدیل می کند. حکومت در کشور ما تحمل کمترین انتقاد را هم ندارد وتیغ سرکوب می تواند گردن هر مخالفی به ویژه چپ سازمانیافته را ببرد. (۱)در مجموع و طبق قاعده هر منتقدی ولو در چارچوب نظام حاکم، به صفوف اپوزیسیون رانده شده، سرکوب می شود. از اینرو آحاد جامعه یا در صف دوست (خودی) قرار می گیرند و یا دشمن. یا خوب اند یا بد. یا با همند و یا بر هم. چنین نگاهی به دلیل تاریخ دیر پای استبداد، از دیر باز در کشور ما به صورت آموزه های مذهبی نیز ترویج شده و فرهنگی را ساخته اند که سم آن از جسم و جانمان بیرون نمی رود. این فرهنگ و این فضا، افراد و جریانات را یا شیفته کرده و یا متنفر. یا از آنها مرید ساخته و یا در جایگاه مرادشان نهاده است. بی دلیل نیست که قضاوت قطبی چنین در جامعه ما ریشه دار و قابل پذیرش، شده است. در عموم مسائل نیروهای چپ در دو قطب، روبروی هم، قرار می گیرند. این نگاه قطبی و مطلق گرایانه، نه تنها مانعی برای همکاری و  وحدت هاست، بلکه به درون خود جریانات نیز امتداد می یابد و آنها را در معرض پراکندگی قرار می دهد.

از سوی دیگر تداوم سرکوب خشن حرکات آزادیخواهانه در کشورمان، میدان بر رادیکالیسم گشوده و کاربرد آن را ارزشمند نموده است. با تداوم استبداد و خودکامگی و اعمال سرکوب خشن، سیاست نفی جاذب شده، می تواند نظرها را جلب کند. در نتیجه چنین فکری است که در تشکل های چپ اپوزیسیون بودن و اپوزیسیون ماندن، خود ارزشی ایجاد می کند و عده ای حامی جلب می نماید. در جوامع نسبتا دموکراتیک اپوزیسیون بی برنامه نمی تواند نیروی قابل توجهی جلب نماید. چون سیاست  نفی از نظر مردم، که در پی حل مشکلاتشان هستند، اساسا جایگاه و ارزشی سیاسی ندارد.

دومین عامل که در تکمیل عامل نخست و در خدمت تشدید و تعمیق آن عمل کرده است، مشکلاتی است که به درک و دریافت ما از ایدئولوژی باز می گردد. این نوع نگاه به ایدئولوژی، گر چه مختص جریانات چپ ایران نبوده است، اما در کشور ما به معجون عجیبی تبدیل شد. جریانات چپ کشورمان که وارث سنت های مذهبی و استبدادی جا افتاده ای بودند، ذهن خود را با پذیرش مکتبی، که از آن مذهب جدیدی ساخته بودند، تغییر دادند. این مکتب پس از آمیزش با فکر چپ سنتی ایران تبدیل به آیه های آسمانی شد، بگونه ای که دخل و تصرف در آن و تغییر و تکامل آن، ارتداد تلقی می شد. درک نیروهای چپ ایران از مارکسیسم و مائوئیسم و … تفاوت چندانی به لحاظ روش، با نگاه نیروهای مذهبی به کتاب های آسمانی نداشته است. ما هرگونه تغییر، اصلاح و بازبینی در مکتب مارکسیسم را با کلماتی چون ارتداد و تجدیدنظر طلبی توصیف کرده، در برابر آن واکنش تند و منفی نشان می دادیم. بعلاوه توجه نکردیم که مارکسیسم جمعبندی تجارب کشورهای اروپایی بود. نه مارکس و انگلس و نه هیچ فیلسوف و اندیشمند اروپایی دیگری نتوانستند در رابطه با کشورهای اسیایی جمع بندی قابل تکیه ای ارائه نمایند. این باعث شد که کارهای مستقل در مورد تاریخ،  جامعه، دین، اقتصاد و استبداد در ایران، مورد توجه قرار نگرفت و بیشتر از دستاوردهای مارکسیسم کپیه برداری شد.

این نوع نگاه، ایدئولوژی مارکسیسم را یک کل یکپارچه و حقیقت ناب می پندارد که راه حل تمامی مسائل و معضلات گذشته و حال و آینده کشور ما را در دست دارد. این درک و دریافت از ایدئولوژی، بر زمینه چیرگی استبداد وتسلط بی چون و چرای مذهب و در غیاب سنت تحقیق علمی و گفتگوی آزاد، سبب شد تا هر فرد وهر گروه درک و برداشت خود را عین حقیقت ناب بپندارند و دخل و تصرف و تعدیل آنرا نپذیرند. حاملان چنین فکر و اندیشه ای، بسیار طبیعی است که در رابطه با دیگر نیروها، نرمش و انعطاف را جایز نشمرند.

 به این دو عامل، می توان شکست کشورهای سوسیالیستی سابق و بی چشم انداز شدن جریانات چپ و تردید در باورهای گذشته، مهاجرت بخش قابل توجهی از کادرهای چپ کشورمان وعوارض ناشی از آن و….. را نیز افزود. این مجموعه آموزه ها و فرهنگی را می سازد، که نسبت به هر تغییر واکنش منفی دارد.

پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۱ – ۱۰ ژانویه ۲۰۱۳

(۱)  البته طی حاکمیت جمهوری اسلامی در مقاطعی انتقادات تندی علیه رفسنجانی، علیه خاتمی، علیه احمدی نژاد و حتی علیه خامنه ای به این یا ان شکل صورت گرفته است. باید توجه کنیم که انتقاد به این نیروها خط قرمز حکومت نبوده اند و در مواردی که به خط قرمز های حکومت تهاجم می شود اولا عمومیت ندارد و ثانیا نیروی انتقاد کننده چپ متشکل نیست. افراد انتقاد کننده فرزندان همین حکومت بوده اند. به همین دلیل، هم موارد آن استثنائی است و هم شدت سرکوب زیاد نیست.

تاریخ انتشار : ۲۱ دی, ۱۳۹۱ ۱۰:۳۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

مطالعه »
پيام ها

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند که از کم‌ترین حقوق برخوردارند و نماد بهره‌کشی عریان سیستم سرمایه‌داری‌اند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

عباس عراقچی: جنگ اسرائیل دیپلماسی را خراب کرد. ایالات متحده می‌تواند آن را احیا کند.

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

ما راویان قصه‌های رفته‌‌ از‌ یادیم

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر): «جبهه کردستانی»، ائتلافی علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی»

بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر

روایت زنان افغانستانی از رد مرز