توضیح: سوسیال دمکراتهای آلمان صدو پنجاه امین سالگرد تاسیس حزب خود را امسال جشن می گیرند. متن زیر بر گرفته از ویژه نامه “Vorwärts” (به پیش) به تاریخ فوریه ۲۰۱۳، ارگان مرکزی حزب سوسیال دموکرات آلمان، تهیه شده است.
هاینریش هاینه در سروده الهام بخش “یک افسانه زمستانی” در سال ۱۸۴۴، خواهان یک سرزمین نوین و بهتری بود. سوسیال دمکراسی از روح هاینه، از روح روشنگری زاییده شد و راه درازی را در پیش گرفت که همچنان ادامه دارد.
در روز ۲۳ ماه مه سال ۱۸۶۳ میلادی اتحادیه سراسری کارگران آلمان به رهبری فردیناند لاسال، نویسنده و سیاستمدار سوسیالیست، در لایپتزیک آلمان شکل گرفت. حزب سوسیال دمکرا تیک کارگران (SDAP) به ابتکار آگوست ببل و ویلهلم لیبکنشت در سال ۱۸۶۹ در شهرآیزناخ آلمان تاسیس شد. در سال ۱۸۷۵ ” لاسالی ها “و” آیزناخی ها” با یکدیگر متحد شده و حزب سوسیالیستی کارگران را به وجود آوردند. در کنگره سال ۱۸۹۰ نام حزب به «حزب سوسیال دمکراتیک آلمان» ( SPD ) غییر یافت.
۲۳ ماه مه ۱۸۶۳ روز تولد حزب سوسیال دمکرات های آلمان است، البته سوسیال دمکراسی پیش از آن، یعنی هنگامی که کارگران و زحمت کشان اجرای اصول فراگیر حقوق بشر را برای خود نیز می خواستند، شکل گرفته بود. شعار ” آزادی، برابری، برادری”، به خواست ” آزادی، داد و همبستگی” به عنوان نیاز زمانه فرارویید. هر گونه کنش سیاسی و اجتماعی که به یکی از این هدف ها بی توجه باشد، سرانجامی جز توحش و استبداد نخواهد داشت. سوسیال دمکرات ها در تاریخ خود بارها به عنوان سازشکار، بی وطن و خائن دشنام دیده، دستگیر، حبس و اعدام شده اند، فقط به این دلیل که، همراه با هاینه، آرزوی سرزمین ” بهتری” را داشتند: دمکراتیک، قانون مند، باز و رنگارنگ.
آقای زیگمار گابریل، رهبر کنونی این حزب، در نوشته کوتاهی که در ویژه نامه “به پیش” منتشر شده است، نظر خود را چنین بیان میکند:
برای من این ایده همواره جذاب و پسندیده بوده است، که هر انسانی برای زندگی آزادانه و مورد انتخاب خودش، باید دارای حق و شانس برابر با دیگری باشد. نه تنها آزادی و رهایی از فقر و تنگدستی و از ظلم و ستم، بلکه آزادی برای انتخاب راه، چگونه زندگی کردن و جامه عمل پوشاندن به آن، بدون وابستگی به درامد فرد، ملیت، جنسیت، دین و نژاد او و اینکه در کجای زمین متولد شده و زندگی می کند. البته این یک اوتوپی است، اما امروز هم می گویم: اوتوپی جایی است که “هنوز” وجود ندارد. موضوع این است که ما باید تا آنجا که ممکن است با تعداد هر چه بیشتری در این راه تلاش کنیم تا هر روز به این آرمان وایده نزدیک و نزدیکتر شویم.
نه از طریق انقلاب و نه با توسل به ایدیولوژی و یا ادعا هایی که راه سوسیالیسم را از پیش رسم می کنند، بلکه با کوشش و همکاری های روزانه میان انسان و انسان. چپ بودن، برای من، یعنی : باور به نیروی روشنگری و توان رهایی انسان به دست خودش.
SPD به عنوان یک حزب چپ، برای آزادی هر فرد در جهت تعیین سرنوشت خودش، برای همبستگی میان افراد و برای ایجاد شرایط عادلانه در اجتماع مبارزه می کند. ما در این راه گاهی با پس رفت روبرو می شویم، اما هیچ پس رفتی دوام نمی آورد، این هشدار ویلی برانت است.
ما خواهآن توازن اجتماعی در آلمان هستیم؛ میان دمکراسی و بازار، میان پائین و بالا، میان فقیر و ثروتمند و همچنین میان ما و من. این وظیفه اصلی و مرکز تلاشهای حزب سوسیال دمکراتیک آلمان در این برهه از زمان است.