سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۴۳

سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۴۳

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

نگاه و رویکرد به چالش “کرد”

جنبش کرد ایرانی، منشور دولت روحانی را باید فرصتی بداند برای گسترش و ژرفش گفتمان پیرامون حقانیت حقوق ملی کرد و نه چیزی فراتر از آن. برخوردی راهکاری با آن و نه که راهبردی. این منشور، ورودی است امنیتی به موضوع ملی- قومی در ایران و همزمان اعلام مخالفت با چنین نگاهی! تناقض خاص حکومتی که، هم تبعیض می ورزد و هم نگران از عوارض آن. از این تناقض فرصت آفرین، می باید که هوشمندانه و مبارزه جویانه بهره جست برای نضج حرکت مدنی.

نوشته‌ایی پیرامون تحولات مسئله کرد در منطقه

نخست در اهمیت موضوع

کم نبوده و نیستند رویدادهای سیاسی‌ایی که پیش می آیند ولی یا اهمیت آنها در زمان رخداد‌شان از سوی بسیاری چندان درک نمی شود و یا که فهم‌شان، تعویقی زیانبار می یاببد. چنین تاخیرهایی معمولاً نیز با هزینه های اضافی همراه می شوند و طبعاً هم اثر سوء خود را در زمینه سیاست گزاری بر جای می گذارند. تحولات شتاب گیرنده پیرامون موضوع “کرد” و”کردستان” در منطقه ما، یکی از این نوع تحولات است. موضوع سیاسی بسیار حساسی که جریان دارد و در برابر اما، مواجه با بی عنایتی بس پرسش برانگیز، که بکلی غیر قابل فهم می نماید! امید که نوشته زیر که در شکل یک رشته تزها تنظیم شده است، کوششی تلقی شود در خدمت بحث نتیجه بخش پیرامون تبیین بموقع همین تحولات و کسب آمادگی برای اتخاذ سیاست اصولی و نافذ در قبال آنها؛ و امید که نیروی چپ دمکرات، بموقع خود را درگیر این چالش مهم بکند تا که نقش سازنده خود در این زمینه را ایفاء نماید.   

نگاه:

۱) چالش کرد، چالشی است تاریخی و سیاسی. واقعیتی مقدمتاً سر برآورده از دل تحولات ژئو پولتیک ناشی از فروپاشی امپراتوری عثمانی؛ و در پی آن، پیامد پروژه‌های آمرانه دولت – ملت سازی هم در سه کشور کردنشین منطقه و هم در ایران که جملگی کژ رفتند و نارسا. چالشی از آن جغرافیای سیاسی غرب آسیا و نیز درون کشوری ایران ما با قدمت سده‌ایی سراسر فراز و فرود، و هر زمان با آتشی مشتعل‌ در کوره یک اجحاف ماندگار.

۲) درونمایه این چالش، ابراز هویت ملی و تحقق خواست خودبودگی کردی است در همه جهات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؛ هم از اینرو، دارای بار حقیقی و حقوقی “حق تعیین سرنوشت”. گرایش تاریخی چالش کرد، همیشه نیل به خود مدیریتی کردی بوده است در همه این جهات ولی هر زمان نیز، مقتضی توازن قوای ناشی از محدودیت‌های تحمیلی بر کرد و در تناسب‌های گوناگون میان قدرت دولت مرکزی با آن.

۳) چالش کرد در ۴ کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه، پیوسته متاثر از هم بوده‌اند و کمابیش تاثیر گذار بر یکدیگر. ویژگی‌های اقلیمی و تاریخی و تفاوت‌های برخاسته از تعلقات چند سویه این چارپاره با جغرافیا‌های سیاسی متفاوت، آنها را مجزاهایی هم پیوند با هم تعریف می کند که جملگی با پارادیم تثبیت هویت کردی متشخص می شوند گر چه در ظرف و ظرفیت تاریخی خود ویژه‌شان. وجود دولت کردی واحد در گذشته، افسانه‌ایی بیش نیست؛ هویت جویی ملی کرد اما، یک خواست جاری.

۴) چالش کرد، از همان ابتدا وجهی از رقابت‌ها و تعامل‌های بین المللی در منطقه غرب آسیا بوده که طی چند دهه گذشته، در معادلات بین قدرت‌های فرا و درون منطقه‌ایی، جنبه بمراتب فعال‌تری به خود گرفته است. این چالش در هر یک از کشورهای ذیربط “مسئله کرد”، الزاماً درگیر یک یا چند قدرت دولتی بوده و هست و به ناگزیر، مرتبط و متکی است بر قدرت‌های رقیب آن دولت‌ها. نقطه قوت و ضعفی همزمان، که سرشتی مسئله کرد بوده و همچنان هم است.

۵) تشکیل و تثبیت “حکومت اقلیم کردستان” در پی آثار دو جنگ خلیج فارس طی دو دهه گذشته، رویداد بزرگی بوده در چالش کرد. تشکیل دو فاکتو دولت کرد آنهم در نقطه تلاقی چهار کشور ناقض حق کرد، ولو در چارچوب جغرافیای سیاسی عراق، روند تاریخی خود بودگی کردی را منطقاً بی بازگشت کرده است. باید دریافت که این رویداد، می تواند رقم زننده آینده چالش کرد شود و نیز موجب آرایش تازه‌ایی در معادلات و تناسب‌ها در منطقه.

۶) تشکیل “حکومت اقلیم کردستان” اگرچه تاسیس خود را عموماً مدیون سقوط ساختار متمرکز مبتنی بر تبعیض ملی و عملاً مذهبی بعثی به ضرب نیروی زور خارجی ارتش امریکاست، اما برپایی چنین حکومتی ناممکن بود اگر که پشتوانه تاریخی پنج دهه ایستادگی و جنبش سازمان یافته علیه تبعیض ملی در عراق را با خود نداشت. این حکومت را باید ثمره پنج دهه مبارزه درون مرز دانست و یک دهه و اندی مجادلات برون مرز؛ و موجودیتش را، هنوز هم قسماً وابسته به اوضاع منطقه.

۷) عمده مختصات کنونی “حکومت اقلیم” را در تهدیدات لفظی هر از چندی آن به جدایی‌ها از دولت عمدتاً شیعی-عربی بغداد و نیز موضوع مهم عملی داد و ستدهای خارجی آن و بویژه صدور مستقلانه نفت به ترکیه می باید جست. از دیگر سو اما، اثرگذاری عنصرکردی در سیاست و ساختار عراق‌ایی که سخت رنج می برد از شکاف جدی شیعی- سنی بین عرب‌ها، بیشتر از هر زمان دیگر است و پتانسیل آن نیز، مدام رو به افزایش در سمت تاثیر اربیل بر مرکز و نه که برعکس.

۸) در پی رخداد “اقلیم” در عراق، چالش کرد در جغرافیای سیاسی ترکیه نیز وارد فاز بالاتری شده و ناسیونالیسم دولتی ترک پس از نود سال انکار محض هویت کردی در این کشور، در قبال جنبش هویت یابی کردی تحت رهبری پ.کا.کا، تن به عقب نشینی‌هایی‌ داده است. ۲۰ میلیون “ترک کوهی” در این کشور، اکنون دیگر نام خود دارند: کرد. توسل اردوغان به مذاکره ولو نه چندان قابل اعتماد و نیز ناپیگیرش با گریلای کرد، حقانیت چالش کرد در کشور ترکیه را جنبه گفتمان عمومی داده است.

۹) مهم‌تر از روند مذاکره وارثین نوع اسلامی آتاتورکیسم با پ.کا.کا، دعوت چندی پیش اردوغان بود از بارزانی رئیس “اقلیم کردستان” به دیار بکر- مرکز تاریخی کردهای شمالی- و حضور مشترک این دو در تجمع دهها هزار کرد که بخشی از آنان پرچم کردستان در دست داشتند و جملگی‌شان شنونده مستقیم آوازه خوانان سمبل کردستان- “شوان” و “تالسیس” بودند. این تجمع را مقدمتاً باید اعترافی دانست به واقعیت “کردستان”  و قسماً حقیقت  کردستان توسط غدارترین منکر تاریخی کرد.

۱۰) پدیده بسیار مهم دیگر در چالش کرد، سر برآوردن کردستان خود مختار است در سوریه بر زمینه بحران درونی- منطقه‌ایی- جهانی این کشور. نمونه تازه‌ایی از واقعیت اداره کرد به دست کرد و دفاع از خود آن در برابر هر تعرض غیر کردی. کردهای سوریه در پی تاخیر زمانی، جایگاه مهمی در مبارزه تاریخی کرد یافته‌اند. گرایش خود بودگی کردی، با تکمیل کردن آخرین مولفه خود در شمال شرق سوریه، چگالی خصلت منطقه‌ایی چالش کرد را افزایش بیشتری داده است.

۱۱) اگرچه موقعیت کردستان خودمختار در سوریه هنوز از ثبات جدی برخوردار نیست و سرنوشت آن فعلاً در گرو نتایج تحولات این کشور است، اما چالش کرد بر بستر گرایش تاریخی‌اش، نشان می دهد که هر عروج به موقعیت “خود حکومتی” کردی ولو که به شکست هم منجر شود، رهتوشه و پشتوانه عروج بعدی است با ارتفاعی بلندتر. به این اعتبار، شاید که تا اینجا عمده پیروز سیاسی بحران سوریه، کردهای این کشور و در نگاهی تعمیم یابنده خود اصل چالش کرد در منطقه باشد.

۱۲) دولت در ایران همانند آن سه قدرت مرکزی دیگر همواره سرکوبگر کردهای کشورش بوده است و همزمان، اینجا و آنجا به مقتضای سیاست‌های منطقه‌ای خویش حامی مصلحتی کردهایی از آن سه کشور؛ پس مانند آن سه دیگری‌، بس حساس نسبت به تحولات جاری حول چالش کرد. رویکردهای جمهوری اسلامی از یک دهه پیش در قبال تبعیضات قومی در ایران را، اساساً و مقدمتاً می باید که از چنین منظری دید و از زبان وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت آن شنید.

۱۳) ارایه منشور از سوی آقای روحانی پیرامون توجه به معضلات قومی و مذهبی در ایران طی کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری، صرفنظر از کسب رای در این مناطق همواره رنجور از تبعیض مرکزی و مرکز تبعیض، اساساً در راستای دفع خطر از حاکمیت جمهوری اسلامی بود و نیز برای ایفای نقش قوی تر آن در رقابت‌های منطقه‌ایی. پس، آن را اساساً در مصرف برون مرزی‌اش باید فهمید تا که تصمیمی درون مرزی؛ بیشتر رویکردی امنیتی تا که چونان برخورد سیاسی و حقوقی.

۱۴) تدارک کنگره ملی کرد در جغرافیای “اقلیم”، واقعه‌ایی است محاط بر چنین شرایطی ولی با اهمیت تاریخی بزرگ و نقطه عطفی در چالش تاریخی کرد. کنگره‌ایی به این نام پیش از این نیز توسط پ.کا.کا در اروپا برپا شد، این یکی اما چیز دیگری بود: در قلب منطقه شامل کردنشین‌های چهار کشور، با گسترده‌ترین طیف از کردها و از جمله با وظیفه تعیین و اعلام هیئت نمایندگی به سازمان ملل متحد برای جلب حمایت جهانی از حقوق و مبارزه کرد در هر یک از این چهار کشور.

۱۵) سرنوشت کنگره ملی کرد و تداوم آن را عموماً در برآیند تحولات منطقه‌ سراسر تنش آلود ما باید دید و نیز قسماً متاثر از نسبت‌ها در موضوع اعمال هژمونی مرحله‌ایی کدامین یک از دو جریان کردی بر آن در چشم انداز نزدیک (“اقلیم” یا که پ.کا.کا؟). دو نیروی اصلی کنگره ملی کرد، با آنکه در منازعات و رقابت‌های سیاسی منطقه غرب آسیا عموماً هم صف نیستند، اما حتی چنین افتراق سیاسی مهمی نیز چیزی از اهمیت اشتراک آنان در برآمد کردی مشترکشان‌ نمی کاهد.

۱۶) همه پنج جریان مشتق و منشعب از دو حزب دیرینه سال کرد ایرانی-“حزب دمکرات” و “کومله”- سهیم این کنفرانس مقدماتی بودند و مدعو امر تدارک برای کنگره ملی کرد. از لحاظ موضع گیری‌های عمومی نیز، همه اینها البته و به درجات متفاوت، در کنار “اقلیم” هستند. در این تدارک، “پژاک” و کردهای دمکرات غیر متحزب اما قسماً متشکل در نهادهای مدنی دور زده شده‌اند. این، نقض غرضی است برای حضور فراگیر مولفه کرد ایرانی علاقه‌مند به چنین روندی در این روند.     

رویکرد:

۱۷) واقعیت چالش کرد را در حقیقت ملی آن باید فهمید و بر حقانیت تاریخی آن تاکید ورزید. ابراز و تثبیت هویت کردی، بازتاب بلوغ ملی آنست و اساساً و جوهراً در مقوله حقوق بشری می گنجد که هر نیروی دمکراتی، لزوماً می باید مدافع این حقیقت و حامی تحقق آن باشد. حق تعیین سرنوشت برای هر اتنیک، حقی است طبیعی و نه که موضوعه و اگر هم موضوعه تفسیر شود برای همه است و استثناء ناپذیر. چپ دمکرات، نفی و نقض حقوق ملی کرد توسط هر ملی گرایی دیگر را رد می کند.

۱۸) حقیقت گرایش تاریخی کرد بسوی وحدت فراگیر اما، خود تابعی است از واقعیت ‌سیاسی محیط بر این چالش؛ که در نظر نگرفتن آن نه تنها مضر بل ماجراجویی مهلکی است علیه همگان: چه کرد و چه همسایگان هم سرنوشت با آن. این روند، دستکم تا منظر تاریخی مشهود، چشم انداز کردستان چونان کشوری واحد را نمی گشاید. نه اینکه این فرض حق است یا نه، که ناهمخوان با واقعیت‌هاست. چالش کرد، همانا از تاسیس “اقلیم”ها، “فدرال”ها و “خود مختاری‌”ها است که پیش خواهد رفت.

۱۹) همه فراست سیاسی کردی در این خواهد بود که بتواند پیوند کرد- کرد را با چشم انداز حقانیت تاریخی خواست ملی اما بر بستر واقعیت‌های سیاسی و محاسبه مسئولانه توازن قوا پیش ببرد و بر موضع تحقق نزدیک‌ترین مناسبات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بین کردهای چهار کشور بکوبد. از چنین سمتگیری باید دفاع کرد و آن را حلقه‌ نافذی دانست برای آرامش سیاسی و صلح در منطقه و زنجیره‌ایی موثر در همگرایی اقتصادی و فرهنگی چونان یک چشم انداز در جغرافیای پر تنش ما.

۲۰) هر اندازه مناسبات نزدیک بین کردهای چهار کشور حق است و لازم، اما فهم تاریخ جداگانه و موقعیت زیستی هر یک از آنها توسط آن دیگری‌ها و نیز رعایت مصالح مبارزاتی مستقل هر کدام آنان ضرورت قاطع دارد. هر گونه تعیین تکلیف “کردی” برای همدیگر در بین کردهای چهار کشور و هر نوع آمریت و یا نهاد سازی از بیرون توسط یکی در کشور آن دیگری، هم خطاست و هم تهدید که می باید علیه‌اش بود و جملگی نیز: چه کرد دمکرات ایرانی و چه ایرانی دمکرات غیر کرد.    

۲۱) یک دمکرات واقعی از روند منتج به تشکیل کنگره ملی کرد استقبال می‌ کند، حامی پیشرفت و موفقیت دمکراتیک آن می شود و از جایگاه دوستدار کامیابی این کنگره، حتی چونان مهمانی ناظر، انتظار حضور در آن را دارد. این کنگره گرچه بر محور خواست کردی است، ولی ارتباط دارد با سرنوشت همه مردمان این منطقه در امر دمکراسی و توسعه اجتماعی. پیوند کرد- کرد تنها در بستر هم پیوندی اش با دمکراسی خواهی سراسری در این چهار کشور است که سالم و کامیاب می ماند.

۲۲) مواجهه تاریخی کردها با دولت‌های منکر و یا سرکوبگر حق کرد، مقدمتاً باید بر مبارزه حول حقوق دمکراتیک ملی استوار باشد که چنین نیز هست، اما با چشم انداز تعامل کرد- دولت‌ها از موضع حقوق دمکراتیک کرد. از هر سطح از عقب نشینی‌های دولت‌های تبعیض گر و سرکوب کننده کردها می توان استقبال کرد و از هر پیشنهاد ولو کوچک برای تعاملات سیاسی، می باید که هشیارانه در راستای تثبیت و تعمیق دمکراسی سراسری، گفتمان کرد و کسب حقوق ملی کردها سود جست.

۲۳) متاثر از واقعیت‌های تاریخاً شکل گرفته در هر چهار کشور و نیز هم سرنوشتی‌ همه سویه کردهای هر کشور با دیگر مولفه‌های اتنیکی هم میهن‌شان، پیروزی مبارزه دمکراتیک کرد از هم پیوندی ناگزیر و همبستگی ضرور آن با مبارزه سراسری این کشورها می گذرد. انفراد منشی، آفتی است در حق جنبش کردی. کامیابی آن، تنها در پارادیم دمکراسی خواهی میسر می شود و ناظر بر مبارزه برای دمکراسی سراسری که رفع تبعیض ملی و تحقق حق ملی، خود از ضروریات آنست.

۲۴) کردستان امروز، جامعه‌ایی است همزمان و چند گانه و از اینرو اجتماعاً رنگارنگ با تنوعات سیاسی. در اینجا هدف مشترک همان اندازه واقعیت دارد که رشد ناهمسانی‌های اقتصادی- اجتماعی و فکری- فرهنگی. نیاز وحدت در صفوف کردی مشروط است به پذیرش تفاوت‌ها. تکثر اجتماعی، اقتصادی، فکری و سیاسی، محصول رشد مدنیت است و بستری برای نهادهای مدنی. استخوانبندی جنبش ملی کرد در سازمانیابی سیاسی آنست، پشتوانه امروزینش اما، حرکت و فرهنگ مدنی.

۲۵) جنبش کرد تا آستانه نیمه نخست قرن پیش در برآمدهای عشیره‌ایی با صبغه ملی گرایی برآمد داشت، از حوالی نیمه قرن و در ادامه اما بگونه فزاینده متحزب شد و مدرن، و امروزه  جنبشی است هم سیاسی و هم مدنی. در محدوده‌های محلی شروع شد و حال به عنصری در معادلات منطقه‌ایی فرا روئیده است. موفقیت آنرا می توان و باید در حرکتی دید همزمان سیاسی – مدنی و در تلفیق‌اش با تحرکات بین المللی. وحدت کردی در درون مرز هر کشور کردنشین، لازمه تحقق جنبش ملی است.

۲۶) جنبش کرد ایرانی، منشور دولت روحانی را باید فرصتی بداند برای گسترش و ژرفش گفتمان پیرامون حقانیت حقوق ملی کرد و نه چیزی فراتر از آن. برخوردی راهکاری با آن و نه که راهبردی. این منشور، ورودی است امنیتی به موضوع ملی- قومی در ایران و همزمان اعلام مخالفت با چنین نگاهی! تناقض خاص حکومتی که، هم تبعیض می ورزد و هم نگران از عوارض آن. از این تناقض فرصت آفرین، می باید که هوشمندانه و مبارزه جویانه بهره جست برای نضج حرکت مدنی.

بهزاد کریمی                                                                                  

بهمن ماه ۱۳۹۲   

تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن, ۱۳۹۲ ۱۱:۴۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴