هاینریش بول برنده نوبل سال ۱۹۷۲
نام هاینریش بل در ادبیات آلمان و جهان معمولا نام گونتر گراس هموطن او را نزد خواننده تداعی میکند. بل علنا اعتراف به وجود ژانر ادبیات خرابه های جنگی نمود و بقول خودش اتوپی سوسیالیسم کاتولیکی را در نیمه دوم قرن بیست در سر داشت. منقدین اش مدعی شدند که اعطای جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۲ به وی نه بخاطر استتیک ادبی و هنری آثار او بلکه بدلیل فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و انتقادی او بوده است. بل در زمان خود یکی از پرخواننده ترین نویسندگان آلمانی بود و آثارش به بیش از ۱۷ زبان ترجمه شده اند.
بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از آنهمه جنایت و خشونت از طرف فاشیسم، ادبیات می بایست اجتماعی میشد. یکی از رئالیستهای استادانه در ادبیات غرب بعد از جنگ هاینریش بل بود. او میگفت ادبیات باید به ساخت و تولد نوین آگاهی سیاسی و تاریخی کمک کند. تقلید از کافکا غیرممکن بود چون او منحصر بفرد بود و پیروی از سبک جویس و پرویس و موسیل بی نتیجه ماند چون آنان رئالیسم را به اوج خود رسانده بودند و کاری تازه در ادبیات غیرممکن بود . بل میگفت ما خواهان سوسیالیسم هومانیستی بودیم چون اخلاقگرایی یک نوع برنامه ادبی شده بود.
آثار بل مربوط به جنگ و زمان بعد از جنگ هستند. او یک دمکرات مسئول و خالق تعداد زیادی نوشته های سیاسی است. قرن بیست قرن رانده های جنگی از وطن و قرن زندانیان بی گناه بود. معلمان ادبی بل نه برشت و توخولسکی و هاینریش مان بلکه هلدرلین و کلایست و کلاودل بودند. او میگوید بعد از پایان جنگ همه ما خسته و داغان و مجروح و بیمار و گاهی اسیر بودیم. ما خواهان ادبیاتی بودیم که متکی به اخلاق و استتیک باشد. اعتراف به وجود ادبیات خرابه های جنگی امری بدیهی بود. امروزه اشاره میشود که هیچ نویسنده ای مانند بل تجربیات جنگ را موضوع ادبیات ننمود. او جزو پرخواننده ترین نویسندگان نسل خود بود.
بل همیشه خواهان آزادی ادبیات و هنر بود. او را وقایع نگار تاریخ آلمان و منتقد از بی عدالتی در آلمان بعد از جنگ میدانند. بل در بعضی از آثارش زیر تاثیر شیلر و کلایست و فاکنر و هبل و کافکا و هلدرلین و تحت تاثیر رمان اجتماعی قرن ۱۹ از جمله بالزاک و داستایوسکی و دیکنز و رمان نو فرانسه بود. او به تقلید از داستایوسکی در بعضی از داستانهای کوتاه خود به نقد قشر خرده بورژوازی میپردازد. بل به انتقادی ریشه ای از روحانیون کاتولیک و محیط های کاتولیک اطراف اشاره می نماید. او به انسانهای زحمتکشی میپردازد که بار وقایع تاریخی را روی شانه های خود حمل میکنند.
هاینریش بل از جمله نویسندگانی است که در تئوری ادبی اش استتیک و اخلاقگرایی جدا از هم نیستند. آثار او شرح و توصیفی هستند از زمان خود پیرامون جنگ و هرج و مرج بعد از جنگ. بل نخستین ادبیات جنگی اروپا را در کتاب ادیسه هومر در ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد می دید. او در آثارش از تلخی و سرگردانی زندگی سربازها میگوید. قهرمانان آثار او اغلب چهره های حاشیه ای جامعه هستند. او خواهان جامعه ای انسانگرا است و میگفت که تاریخ ژانرهای ادبی تاریخ مسائل و مشکلات نویسنده و ادبیات است. بل همچون سولژنینسین میگفت که اهمیت یک نویسنده خوب و مردمی به اندازه قدرت یک دولت است، به این دلیل رژیم های دیکتاتوری مخالف نویسندگان مسئول و مشوق نویسندگان متوسط و معتدل هستند و نویسندگان خوب و پیشرو را اغلب وادار به فرار و مهاجرت می نمایند.
منقدین چپ در مورد هاینریش بل و آثارش مینویسند او از موضع هومانیسم مسیحی و آنتی فاشیسم بدبینانه خالق رمانهای اجتماعی- انتقادی است. بل بین سالهای ۱۹۸۵- ۱۹۱۷ زندگی نمود و از تربیتی کلاسیک و کاتولیکی برخوردار بود. او بین سالهای ۱۹۴۵-۱۹۳۹ در کشورهای فرانسه، شوروی، رومانی، مجارستان، لهستان و آلمان سرباز جبهه جنگ بود و بعد از شکست ارتش فاشیسم مدتی به عنوان اسیر جنگی در زندان انگلیسی ها بود. بل در جوانی مدتی دانشجوی زبان و ادبیات آلمانی و لغت شناسی باستان بود. وی شغل کتابفروشی آموخته بود. بل بین سالهای ۱۹۷۴- ۱۹۷۱ رئیس انجمن نویسندگان جهانی قلم بود.
بعد از پایان جنگ بل را وجدان نا آرام ملی آلمان نامیدند. وی مدتی ناشر مجله ادبی هزارتو بود. او را وقایع نگار تاریخ آلمان از زمان روی کار آمدن فاشیسم تا پایان عمر او میدانند. غالب آثار او کارگری و آنارشیستی و ضد بورژوایی و دارای مسئولیت سیاسی و اخلاقی هستند. زنان در آثار او نقش مهمی داشتند. او میگفت که ادبیات مهاجر به اندازه ادبیات درون کشور تجربه دیکتاتوری و جنگ زدگی را ندارد.
در نظر بل گاهی خردگریزی توده ها موجب روی کار آمدن فاشیسم و دیکتاتوری میشود. ادبیات کاتولیکی بل در جستجوی سوسیالیسم مسیحی است. او به انتقاد از نمایندگان کلیسای کاتولیک و همکاری آنان با حاکمان و فاشیسم میپردازد. در زمان جنبش دانشجویی سال ۱۹۶۸ و مبارزات سازمان چریکی ارتش سرخ آلمان، بل را به هواداری از تروریسم و گروه مسلح بادر- ماینهوف متهم نمودند، گرچه بل عملا برای احزاب سوسیال دمکرات و سبز فعالیت تبلیغاتی می نمود.
قهرمانان پاره ای از آثار او زنان و کودکانی هستند که شوهر و پدر خود را در جنگ و دیکتاتوری از دست داده اند. مطبوعات جنجالی راستگرای غالبا دولتی، بل را پدرخوانده تروریسم نامیدند و به تفتیش محل زندگی اش، سازمان امنیت را تشویق نمودند. بل به نویسندگان فراری از استالینیسم ماندد سولژنینسین در خانه خود امکان اقامت داد.
آثار بل شامل مقاله و سخنرانی و طنز و نمایشنامه رادیویی و رمان و نوول و داستان کوتاه هستند. از جمله رمانها و مجموعه داستانهای او – یک کلام هم نگفت، خانه بی صاحب، بازی بیلیارد ساعت ۹، نظرات یک دلقک، پایان یک ماموریت، مجموعه داستان فاصله از گروهان، کجا بودی آدم؟، محاصره دلسوزانه، عکس دستجمعی با یک خانم، مقالات سیاسی، دخالت ممنوع، قطار سر وقت، نان سالهای پیش، زنان در کنار رودخانه، مجموعه سکوت های دکتر مورکس، صلیب بدون عشق، گوسفند سیاه، و یک لقمه قورت زمین هستند. در سال ۱۹۷۸ مجموعه آثار ۱۰ جلدی بل منتشر شدند.
در رمان مشهور ” آبروی برباد رفته خانم بلوم ” او به روزنامه هایی اشاره میکند که از موضع راست و جنجالی و دولتی و امنیتی به تعقیب و بدنامی افراد خاص میپردازند تا تخم کینه و تنفر را در جامعه بکارند و برایشان سرنوشت فرد قربانی، بی اهمیت است. بل در این رمان به خطر افتادن آزادی فرد توسط قدرت غرض ورزانه روزنامه نگاری جنجال برانگیز سود جو و فرصت طلب اشاره میکند.
Böll , Heinrich 1917 – 1985