محمد تقی فاضل میبدی در گفتوگو با “آرمان امروز”:
مردم کوچه و بازار هنوز صدای برجام را نشنیده اند
تغییر سه وزیر در حالی که دولت آقای روحانی در ماههای پایانی خود به سر میبرد با چه اهدافی صورت گرفته است؟
تغییرات صورت گرفته در سه وزارتخانه ورزش و جوانان، آموزش و پرورش و البته وزارت فرهنگ و ارشاد صورت گرفته است. به نظر من وزارت ورزش نیاز به این تغییر داشت و شاید آقای روحانی باید زودتر در این زمینه اقدام میکرد. در طول سه سال گذشته یکی از وزارتخانههایی که از سوی متخصصان و ورزشکاران مورد انتقاد جدی قرار داشت وزارت ورزش بود. شرایط به گونهای بود که افکار عمومی نیز ضرورت تغییر در وزارت ورزش را درک کرده و خواستار اقدامات جدیتری در این زمینه بودند. در نتیجه تغییر در این وزارتخانه تا حدود زیادی قابل پیشبینی بود. از سوی دیگر وزارت آموزش و پرورش وجود داشت که عملکرد قابل قبولی در جهت برآورده کردن مطالبات فرهنگیان کشور انجام نداده است. وضعیت به گونهای بود که اگر آقای فانی در منصب خود باقی میماند نمایندگان مجلس قصد استیضاح ایشان را داشتند. در نتیجه از گزارش مجلس در این زمینه مشخص است که آقای فانی عملکرد قابل قبولی نداشته و نیاز به تغییر در این وزارتخانه نیز وجود داشته است. با این وجود به نظرمن آقای جنتی در وزارت ارشاد عملکرد قابل قبولی داشت و در طول سه سال گذشته تا حدود زیادی وضعیت فرهنگی کشور را ساماندهی کرده بود. آقای جنتی به خوبی سیاستهای فرهنگی نظام را حفاظت میکرد و توسعه میداد. نکته مهم در این زمینه اینکه اهالی فرهنگ و هنر نیز از عملکرد ایشان راضی بودند و ما مشاهده کردیم بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر پس از استعفای ایشان ناراحت شدند و تمایل داشتند مدیریت آقای جنتی بر وزارت ارشاد ادامه پیدا کند. البته این نکته را نباید فراموش کرد که آقای جنتی از زمانی که سکان مدیریت وزارت ارشاد را به دست گرفت با مخالفتها و کارشکنیهای زیادی مواجه شد. به نظر میرسید برخی به صورت کلی با حضور آقای جنتی در وزارت ارشاد مشکل دارند و دوست ندارند ایشان عهدهدار وزارت ارشاد شود. اگر آقای روحانی به دلیل فشارها و هجمههای مخالفان مدیریت وزارت ارشاد را تغییر داده کار صحیحی انجام نداده و در آینده به ضررش تمام خواهد شد.
نقطه آغاز تغییر مدیریت آقای جنتی به موضعگیری ایشان درباره برگزار نشدن کنسرت در مشهد بازمیگردد که با موضعگیری آقای روحانی در این زمینه مواجه شد. به نظر شما عملکرد قابل قبول آقای جنتی در سه سال گذشته قربانی کشمکش مخالفان و دولت شد؟
به نظر من در مساله برگزار نشدن کنسرتها حق با آقای روحانی بود و آقای روحانی به درستی همه را به رعایت قانون دعوت کردند که اقدام سنجیده و مناسبی بود. آقای جنتی نباید در مقابل بیقانونی و هرج و مرج کوتاه میآمد. اگر قرار باشد هر منطقه در کشورسازخود را بزند و قانون مخصوص خود را اجرا کند که نمیتوان کشور را مدیریت کرد. بدون شک قانون برای همه مردم و همه مناطق کشور یکسان است و کسی نمیتواند بدعت جدید در این زمینه قرار دهد. آقای جنتی باید در مقابل هر گونه بیقانونی ایستادگی میکرد و اجازه نمیداد برخی تریبون داران بدعت گذار بیقانونی در کشور شوند. با این وجود این مساله به تنهایی نمیتواند دلیل قانعکنندهای برای تغییر آقای جنتی باشد.
آیا این تغییرات دولت ادامه خواهد داشت؟
به نظر من با توجه به زمان اندکی که تا پایان عمر دولت تدبیر و امید باقی مانده است تغییرات جدید به ضرر دولت تمام خواهد شد و مدیریت کشور را متزلزل میکند. اگر آقای روحانی قصد دارد کابینه خود را ترمیم کند باید در شرایطی این اقدام را انجام دهد که وزرای جدید فرصت کافی برای اجرای برنامههای خود داشته باشند. البته ممکن است وزرای جدید در شرایط کنونی جایگزین مدیران قبلی شده تا در دولت آینده نیز مورد استفاده قرار بگیرند و به دلیل دغدغههای بیشتر این وزارتخانه نسبت به دیگر وزارتخانهها کار خود را زودتر از بقیه انجام بدهند. نکته دیگر اینکه دولت آقای روحانی باید پشت پرده این تغییرات را برای افکار عمومی روشن کند که این تغییرات بر اساس صلاحدید دولت صورت گرفته یا اینکه بر اثر فشارهای خارجی بوده است. به نظر من اگر آقای روحانی براساس صلاحدید دولت تصمیم به تغییر در کابینه گرفته باید اندکی بیشتر در این زمینه تامل میکرد و زمان بهتری را برای این تغییرات در نظر میگرفت. از سوی دیگر اگر بر اثر فشارهای مخالفان تصمیم گرفته وزرای خود را تغییر بدهد که کار بسیار اشتباهی کرده و دود این کار در چشم همه اعضای دولت خواهد رفت. اگر آقای روحانی قصد داشت دولت خود را ترمیم کند این تغییرات باید از تیم اقتصادی ایشان آغاز میشد نه تیم فرهنگی و ورزشی. در شرایط کنونی مهمترین اولویت مردم مسائل اقتصادی و معیشتی است و رسیدگی به مشکلات اقتصادی مردم مهمترین وظیفه دولت است. این در حالی است که تیم اقتصادی دولت آقای روحانی در سه سال گذشته عملکرد قابل قبولی نداشته و موفق نشده به مطالبات مردم پاسخ مناسب بدهد. تیم اقتصادی دولت همواره آمارهای خوبی ارائه میکند و تلاش میکند دستاوردهای برجام را برای مردم تشریح و تبیین کند. این در حالی است که هنوز مردم کوچه و بازار صدای برجام را نشنیدهاند و مطالبات اقتصادی آنها همچنان وجود دارد. به نظر من نیاز به تغییر در تیم اقتصادی دولت به مراتب جدیتر از تغییر در سایر بخشهای دولت بود. اگرآقای روحانی میخواهد دوباره در انتخابات ریاستجمهوری آینده به ریاستجمهوری برسد و مردم از وی حمایت کنند باید به مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم رسیدگی کند. ایشان اگر نتواند به مطالبات اقتصادی مردم پاسخ مناسبی بدهد نمیتواند انتظار داشته باشد مردم به همان شکلی که در سال۹۲ از وی حمایت کردند در سال۹۶ نیز حمایت کنند.
برخی از اصلاحطلبان حمایت این جریان از آقای روحانی در انتخابات۹۶ را قطعی میدانند و از سوی دیگر برخی عنوان میکنند حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری آینده مشروط است. دیدگاه شما دراین زمینه چیست؟آیا اصلاحطلبان به صورت قاطع از آقای روحانی حمایت میکنند یا مشروط؟
در این مساله که به عملکرد آقای روحانی در سه سال گذشته انتقاداتی وارد است هیچ گونه شکی وجود ندارد. بدون شک انتظار اصلاحطلبان و مردم از آقای روحانی بیش از این بوده است. از سوی دیگر وعدههایی که آقای روحانی در مبارزات انتخاباتی خود دادند بسیار بیشتر از آن چیزی بود که به آن عمل شده است. دولت آقای روحانی در برخی زمینهها و از جمله سیاست خارجی عملکرد قابل قبولی داشته اما در برخی زمینهها مانند دغدغههای سیاسی و اقتصادی مردم عملکرد قابل قبولی نداشته است. نکته دیگر اینکه یک دولت باید حرکت خود را به صورت متوازن در همه زمینهها گسترده کند و شرایط به گونهای نباشد که در یک زمینه قوی و در زمینههای دیگر ضعیف عمل کند. متاسفانه دولت آقای روحانی از یک حرکت متوازن و همهجانبه برخودار نبود و در برخی زمینهها عملکرد خوبی داشت و در برخی زمینهها عملکرد قابل قبولی از خود برجای نگذاشت. با این وجود و در یک نگاه واقع بینانه باید به این نکته اشاره کرد که حیطه اختیارات دولت برای انجام اقدامات خود در حدود چهل درصد است و برخی امور در اختیار دولت قرار ندارد. در طول سه سال گذشته مجلس نهم به شکلهای مختلف در مقابل سیاستهای دولت آقای روحانی کارشکنی میکرد. از سوی دیگر بعضی نهادهای دیگر نیز همکاری لازم را با دولت انجام نمیدادند و برخی از نهادهای دیگر نیز در مقابل دولت ایستاده بودند. رئیس دولت اصلاحات یک بار در جایی عنوان کردند که «هر ۹ روز یک بحران علیه دولت ایجاد میکنند». این در حالی است که برای دولت آقای روحانی هر روز یک بحران جدید ایجاد میشد و بسیاری از وقت و انرژی دولت صرف برطرف کردن این بحرانها میشد. اگر هر روز روزنامههای کشور را مرور کنیم متوجه میشویم که برخی «شمشیر را برای مقابله با دولت از رو بسته اند» و به شکلهای مختلف به دنبال تضعیف دولت هستند. از سوی دیگر برنامههای صدا و سیما نیز در راستای اهداف دولت تولید نمیشود و بیش از آنکه در جهت حمایت از دولت باشد در جهت تضعیف دولت است. به همین دلیل حمایت مشروط اصلاحطلبان از آقای روحانی در مقطع کنونی به مصلحت نیست و اصلاحطلبان باید به صورت قاطع از آقای روحانی حمایت کنند و اجازه ندهند فضای بازی به دست تندروهای سیاسی بیفتد.
چه اتفاقی در جریان اصولگرایی رخ داده که از عدم حمایت صددرصدی در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ به جایی رسیده که روز به روز خود را به آقای روحانی نزدیکتر نشان میدهند و به دنبال ارتباط بیشتر با آقای روحانی هستند؟
البته در سال۹۲ همه اصولگرایان با آقای روحانی مخالف نبودند و برخی از آنان و بهویژه اصولگرایان معتدل از آقای روحانی حمایت کردند. در بین سالهای۸۸تا ۹۴ رهبری جریان اصولگرایی به دست تندروهای سیاسی افتاده بود و تندروهای سیاسی به شکلهای مختلف تلاش میکردند نیروهای معتدل اصولگرایی را تحت تاثیر خود قرار بدهند. با این وجود در سال۹۲ و بهویژه در سال۹۴ اتفاقاتی در فضای سیاسی کشور رخ داد که تندروهای سیاسی روز به روز ضعیفتر و در مقابل معتدلان جریان اصولگرایی قدرت بیشتری در تصمیمگیریهای این جریان پیدا کردند. بدون شک انتخابات مجلس در سال۹۴ نقطه عطف به حاشیه رفتن تندروهای سیاسی و غلبه معتدلان برآنها بود. از سوی دیگر گفتمان اعتدال آقای روحانی به شکلهای مختلف قدرت بالایی در ارتباط برقرار کردن با طیفهای معتدل هر دو جریان سیاسی پیدا کرده است. معتدلان اصولگرایی نیز به این نتیجه رسیدهاند که اگر دوباره افراطیون به قدرت دست پیدا کنند کشور با مشکلات زیادی همراه خواهد شد. به همین دلیل با نوعی منفعت طلبی و البته دوراندیشی روز به روز خود را به آقای روحانی نزدیک میکنند تا هم سهم بیشتری در کابینه آینده داشته باشند و هم اینکه از قدرت مانور بیشتری در فضای سیاسی کشور برخوردار باشند. اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند که مردم حساب خود را از تندروی و افراط گرایی جدا کردهاند و خواستار مدیریت عقلایی بر کشور هستند. با این وجود به نظر من گفتمان اصولگرایی در کشور نیازمند یک تجدید نظر در برخی رویکردهای خود است. گفتمان اصولگرایی مدتهاست به یک گفتمان نارسا تبدیل شده که فاقد توانایی بازتولید خود است و مرتب درجا میزند. نکته دیگر اینکه گفتمان اصولگرایی توانایی انطباق خود را با مطالبات نسل جدید از دست داده است و به همین دلیل بین مبانی این گفتمان و دغدغههای نسل جدید فاصله جدی افتاده است. در نتیجه در شرایط کنونی تجدید نظر و بازخوانی در برخی رویکردهای اصولگرایی جدی و ضروری به نظر میرسد.
به نظر شما آیتا…هاشمی چگونه میتواند از ظرفیت سیاسی خود در انتخابات ریاستجمهوری۹۶ استفاده کند؟
بدون شک آیتا… هاشمی و رئیس دولت اصلاحات به همان شکل که در سال۹۲ در انتخابات تاثیرگذار بودند، در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ نیز تاثیرگذار خواهند بود. با این وجود شرایط انتخابات۹۶ از بسیاری جهات با انتخابات ۹۲ متفاوت است و نیاز مند درایت و دوراندیشی جدیدی است. بدون شک آیتا…هاشمی در انتخابات ۹۶ نقش نقطه تمرکز حامیان دولت را ایفا خواهد کرد و حامیان دولت اعم از اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل حول محور ایشان در حمایت از آقای روحانی اجماع خواهند کرد. آیتا…هاشمی جریانی را در فضای سیاسی نمایندگی میکند که هم در جریان اصلاحات دارای پایگاه است و هم اینکه دارای پشتوانه اجتماعی اصولگرایی است. به همین دلیل ایشان از قدرت مانور بالایی در بین جریانهای سیاسی برخوردار است. در شرایط کنونی آیتا…هاشمی تلاش زیادی از خود نشان میدهند که مانع از تشتت و چنددستگی در بین حامیان آقای روحانی شوند. به همین دلیل نیز جلسات مختلفی با اقشار مختلف مردم برگزار میکنند تا به این وسیله دیدگاههای وحدت آفرین خود را در انتخابات تشریح و تببین کنند. به نظر میرسد برخی از اصولگرایان معتدل نیز مانند اصلاحطلبان و آیتا…هاشمی نگران بازگشت کشور به وضعیت دوران احمدینژاد یا رویکردی شبیه به رویکرد ایشان هستند. به همین دلیل عقلای هر دو جریان سیاسی به دنبال این مساله هستند که مانع از بازگشت کشور به دوران پرخطر گذشته شوند.