در جمهورى دمکراتیک و فدرال ایران دین رسمی وجود ندارد. دین و مکاتب فلسفی از دستگاه دولتی و آموزشی جدا است و آزادی وجدان و حق فعالیت سیاسی و اجتماعی پیروان عقاید و ادیان تامین میشود. جمهوری دمکراتیک بر پایه اشکال غیرمتمرکز از جمله فدارالیسم که منطبق بر ساختار و ویژگیهای فرهنگی و ملی کشور ماست، پیریزی میشود. در این حکومت خودمختاری یا دیگر اشکال دمکراتیک اداره امور محلی ملیتها تضمین شده و امور هر منطقه مجلس و شورای منطقهای و محلی اداره میگردد.
نگاه ما به اوضاع سیاسی کشور :
۱- نابسامانیهای اقتصادی، فقر و محرومیت در بخشهای بزرگی از جمعیت ایران، نابرابری فاحش در توزیع ثروت، نرخ تورم افزاینده، و وجود مافیای اقتصادی و قبضه قدرت اقتصادی و مالی بدست آنان.
– فشارها و محدودیتهای اجتماعی بر مردم بخصوص زنان جامعه مان و محرومیت آنان از حقوق انسانی برابر بدلیل وجود قوانین حقوقی فقه سنتی، فشارهای گوناگون بر جوانان و سرکوب نیازهای آنان در زمینه های گوناگون، محرومیتها و اعمال فشارهای گوناگون بر اقوام و ملیتها و اقلیتهای مذهیبی کشورمان.
– سرکوب آزادیها و زندان و شکنجه آزادیخواهان و سانسور مطبوعات و رسانه های گروهی و ممنوعیت از فعالیت احزاب سیاسی گوناگون مخالف ولایت فقیه.
– حذف مخالفان و حتی اصلاح طلبان داخل رژیم به اشکال گوناگون و جلوگیری از روند های اصلاح طلبانه به شیوه های گوناگون.
– تمرکز هر چه بیشتر قدرت حکومتی و سیاسی توسط ولی فقیه، بوسیله یکدست کردن کابینه و مجلس و وزارتخانه ها و نهادها و رگانهای نظامی و اداری. تعرض و انسجام هر چه بیشتر احزاب دست راستی و سازمانیابی و تمرکز هرچه بیشتر دستجات شبه نظامی.
۲ ـ دوری هرچه بیشتر مردم از انتخابات ،گسترش شکاف و جدائی هر چه بیشتر صفوف مردم و حکومت. بی اعتناعی مردم به امر مشارکت شورائی در مناطق و شهرهای گوناگون.
– اعتراضات گسترده لایه های مردم تحت اشکال گوناگون، انتقادات و اعتراضات علنی و آشکار در مناطق مختلف و واحد های کاری و آموزشی، بویژه حرکات اعتراضی دانشجویان در هجده تیر سال هفتاد و هشت.
– رشد فرهنگی جامعه از طریق انتشار و تالیف آثار علمی، فلسفی، اقتصادئ، اجتماعی، ادبی و هنری (کتب و روزنامه های متعدد).
– گسترش افکار لائیسیته، کثرت گرائی و استقرار حکومت مردم سالاری در میان مردم و بویژه دانشجویان.
– در اشکال تهاجمی و در سیاستهای تدافعی از سوی رژیم، میتوان ترس آنها را از توده های مردم در آینده نزدیک و علت سیاستهای انقباضی و تمرکزطلبانه اش را بخوبی مشاهده کرد. عامل قابل ذکر دیگر همچنین ازدیاد نگرانیهای رژیم از گسترش فشارهای بین المللی و رویدادهای منطقه است که بر بستر شرایط داخلی کشورمان میتواند زمینه ساز تغییر اوضاع به ضرر او گردد.
۳ ـ اقتصاد کشور به جهات مختلف با بحران عمیقی روبروست. بر اثر سیاستهای مخرب ثروتهایی عظیم در دست یک عده غارتگر متمرکز شده و اکثریت مردم به سوی فقر رانده میشوند. تورم فزاینده زندگی کارگران، کارمندان و سایر زحمتکشان را به فلاکت کشانده است. بخش بزرگی از نیروی کار کشور، به ویژه جوانان از میدان کار و تولید رانده شدهاند. در مقابل این ناامنی اقتصادی، مردم از حداقل تامین اجتماعی برخوردار نیستند.
۴ ـ دستگاه بوروکراسی به شدت متورم شده و بخش اعظم بودجهی کشور را میبلعد. فساد و ارتشا در تاروپود سازمانها و نهادهای حکومتی ریشه دوانده است.
ـ بخشی از بورژوازی از جمله بورژوازی بوروکراتیک از قبل غارت ثروتهای کشور و دسترنج زحمتکشان، از طریق احتکار و دلالی، ارتشا و زدوبند با گردانندگان رژیم حاکم رشد کرده و به ثروتهای کلان دست یافته است. رشد سرمایهداری دلالصفت و بوروکراتیک تاُثیرات مخربی بر حیات جامعه اقتصادی گذاشته است.
ـ جامعهی ما از ناهنجاریی ها و نابسامانیهای متعدد اجتماعی از جمله رشد شتابان جمعیت و کمبود امکانات، تخریب محیطزیست، عدم تامین نیازها و خواستهای جوانان، رشد بیسابقهی خودکشیها و بیماریهای روانی و رشد فرهنگ غیرمولد رنج میبرد. انبوه کثیر یک نسل از صاحبان امکانات مادی و معنوی (متخصصین، روشنفکران، سیاسیون، فرهنگسازان) از حوزهی تاُثیرگذاری در حیات کشور جدا ماندهاند.
۵ ـ حرکت اعتراضی کارگران و توده زحمتکشان، برای دستیابی به تشکلهای صنفی ـ سیاسی، مورد هجوم قرار میگیرد. فعالان سندیکایی دستگیر و مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و ابتدایی ترین حقوق کارگران نادیده گرفته میشود.
ـ جنبشهای اعتراضی و مطالبات ملیتهای ایرانی در حال گسترش است، جنبشهاى ملى، مخالف تمرکز قدرت و طرفدار حکومت فدرال هستند و براى تأمین خواستههاى دمکراتیک خود مبارزه مىکنند.
ـ جنبش مدنى هم در شکل مقاومت و هم در سیماى نافرمانى گسترش و ژرفا مییابد. برآمد اجتماعی یک نیروی میلیونی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در شکل جنبش تحریم نشان این نافرمانی است.
ـ جنبش دانشجویى اینک به یک جنبش نیرومند نقد قدرت فرا روییده است. جوانى و رادیکال بودن این جنبش همراه با گستردگى جغرافیایى آن، بر زمینه پتانسیل اعتراضى وسیع در جوانان کشورى با جمعیت سنى جوان، تهدیدى جدى علیه نظام حاکم و امیدى بزرگ براى جنبش تحول طلبانه کشور ما است.
ـ جوانان نیروى تحول جامعه ما به حساب مىآیند. تحول سیاسى در کشور ما با حرکت جوانان گره خورده است.
ـ گسترش مقاومت زنان و به ویژه دختران جوان در برابر تحمیلات ارتجاعى حکومت، به حرکت زنان که یک رکن اصلى در جنبش تحولطلبانه و دمکراتیک، ابعاد تازهاى داده است.
ـ نارضایتى وسیع در بین استادان دانشگاهها و آموزگاران در حال تکامل به حرکات فراگیر است.
ـ روحیه ایستادگى و اعتراض در میان روشنفکران و هنرمندان رو به اعتلا دارد.
۶ ـ روندها و چشماندازهاى سیاسى در کشور ما اینک با تحولات بینالمللى سخت گره خورده و در سیاستهاى دولت بوش، ایران جایگاه حساسى یافته است. جمهورى اسلامى اکنون از نظر بینالمللى تحت فشار سنگین قرار دارد.
ـ در هیئت حاکمه آمریکا سناریوهاى سیاسى متنوعى در رابطه با جمهورى اسلامى مد نظر است که طیفى از سیاستهاى اعمال فشار بر این حکومت براى مطیع کردن آن تا توسل به زور نظامى علیه جمهورى اسلامى را در بر مىگیرد. این که کدامیک از سناریوها و در چه مرحلهاى به اجرا درآید تابعى است از پارامترهاى سیاسى در سطح بینالمللى و منطقه، در هیئت حاکمه آمریکا و در جمهورى اسلامى.
مشى سیاسى ما
۱ ـ هدف راهبردى ما استقرار یک جمهورى دمکراتیک و فدرال در ایران است: برای تحقق آن، برکنارى جمهورى اسلامى به مثابه مانع اصلى برقرارى دمکراسی در کشور است.
۲ ـ مبارزه ما علیه حکومت متوجه نفى و نقد مواضع هر جریانى از حکومت خواهد بود که به هر شکل خواهان حفظ حکومت دینى است و از جمله جریانى که بر توهم «مردمسالارى دینى» پاى مىفشارد.
۳ ـ ما از گسترش مبارزات اعتراضى و مطالباتى در میان کارگران و زحمتکشان، دانشجویان و جوانان، زنان، روشنفکران، ملیتها و اقلیتهاى مذهبى و دیگر گروهها و اقشار اجتماعى ترقیخواه در مبارزه علیه رژیم حاکم دفاع مىکنیم.
۴ – ما تعرض همه جانبه رژیم و کارفرمایان به حقوق سندیکایی کارگران و مزدبگیران را محکوم و از تلاش و مبارزه حقطلبانه آنان برای افزایش دستمزد، حق تشکل، حق اعتصاب، بیمه بیکاری و بیمه اجتماعی و برای بهرهمندی از یک قانون کار دمکراتیک و مدرن حمایت میکنیم و خود را در این مبارزه سهیم میدانیم.
-ما از تلاش کارگران و فعالین مستقل سندیکایی برای احیا و تشکیل سندیکاها و اتحادیههای مستقل کارگری حمایت میکنیم. کوشش ما این است که جنبش کارگری با جنبش تحول و دیگر جنبشهای اجتماعی پیوند خورده و نقش موثر در تحولات سیاسی کشور ایفا کند.
۵ ـ برابری زن و مرد از ارکان اساسی جمهوری سکولار و دمکراتیک است. در این راستا ما علیه قوانین ضدزن جمهوری اسلامی، فرهنگ مردسالار و سنتهای ارتجاعی تحکیمکننده نابرابری زنان مبارزه میکنیم و از پایگیری تشکلهای مستفل زنان دفاع میکنیم و در مقاومت و مبارزه زنان در مقابل ناهنجاریهای تحمیلی دینی و سازماندهی آن مشارکت میورزیم.
۶ ـ ما با آگاهی از تقش ویژه جنبش دانشجویی در پیشبرد جنبش تحول و دمکراسیخواهی، از روند تشکلیابی آنها و از ایجاد تشکلهای مستقل دانشجویی و از خواستههای آنان که عمدتاً خواستهای جنبش تحولخواه کشور است، دفاع میکنیم.
۷ – ما ضمن حمایت از خواستههای آزادیخواهانه و حقطلبانه ملیتهای ساکن میهنمان و حل دمکراتیک مسئله ملی را یکی از شروط مهم استقرار جمهوری و دمکراسی پایدار در کشور میدانیم.
۸ ـ ما مخالف دخالت نظامى دولت آمریکا در ایران هستیم. مخالفت ما با چنین سیاستى، در هر حال از موضع مخالفت با جمهورى اسلامى و از جایگاه آلترناتیو آن خواهد بود. ما با تقویت بنیادگرایى اسلامى و دستافزار آن تروریسم از سوى جمهورى اسلامى، قاطعانه مخالفیم و علیه مداخلات این حکومت در امور دیگر کشورها هستیم.
۱۱ ـ ما ضمن مخالفت با آن سیاستهاى خارجى که از اعمال فشار به جمهورى اسلامى قصد سازش و معامله با این رژیم علیه دمکراسی در ایران و مغایر با منافع کشور ما را دارند، تنها از آن نوع کارزار جهانى علیه جمهورى اسلامى استقبال مىکنیم که در راستاى منافع مردم ایران موثر بیفتد.
– ما از تمام نهادهاى بینالمللى و همه دولتهاى خارجى مىخواهیم که رعایت حقوق بشر توسط جمهورى اسلامى را مبنایى پایدار در مناسبات خود با آن قرار دهند.
– ما با هر گونه اقدامی که از سطح حمایت سیاسى فراتر برود و خصلت آلترناتیوسازى از سوى دولتهاى خارجى به خود گیرد، مخالفیم.
– برای حفظ صلح در جهان، ما خواهان خلع سلاح عمومی و توقف کامل تحقیقات و آزمایشها، جهت تولید سلاحهای اتمی در جهان هستیم.
اقدامات مشخص
* تشکیل جبههاى متحد با هدف استقرار: آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی متشکل از سازمانها و احزاب سیاسى چپ طرفدار سوسیالیسم، جمهوریخواهان دمکرات، احزاب ملى و فعالین فکرى، سیاسى و فرهنگى منفرد، جنبشهای فمنیستی، جنبشهای محیط زیستی و جنبشهای مذهبی که در تضاد با ولایت فقیه هستند.
* تبدیل حرکات صنفی، سیاسی و منطقه ای به حرکات و جنبشهای آگاهانه و سنجیده سراسری و نیز تلاش برای برقراری پیوند این مبارزات با یکدیگر و نیز جریانات سیاسی مترقی از وظایف سازمان به شمار میرود.
* کمک به تشکیل تشکلهای اجتماعی، صنفی، سیاسی، فرهنگی و تودهای و تقویت آنها.
* تقویت جنبش دمکراتیک زنان، جوانان، دانشجویان و مبارزه برای دستیابی به مطالبات بر حق آنان.
* جذب نیروی میلیونی که از تحریم انتخابات در دوره های مختلف برآمد اجتماعی کردند.