چند روز پیش (۲۲ ماه ژانویه سال جارى)، همه خبرگزاریها، کشته شدن ۷۸ نفـر و زخمى شدن ۱۶۰نفـر را در بغداد به جهان مخابره کردند. کشتهشدگان همان روز را مجموعا ١٢٠ نـفـر و زخمیها را صـدها (!؟) نـفـر اعلام کردند. همین دو روز پیش (٢۷ ژانویه ٢۰٠۷)، آمریکا از کشتن ٢۵۰ «تروریست» در اطراف شهر کربلاى عراق خبر داد. روز قبل از آن هم ١٧۰ نفر در این کشور کشته شدند. اگر به این ارقام، دهها کشته این کشور در انفجارات مختلف را اضافه کـنیم، آیا مىتوان گـفت: عراق به کشتارگاه تبدیل شده است؟ این در حالیست که آمریکا با دادن ۸۶ میلیون دلار به محمود عباس براى تسلیح سازمان فتح، وى را نیز به کمک اسرائیل گسیل داشت. علاوه براینهمه، حوزه بمبارانهاى آمریکا، به شرق آفریقا نیز گسترش یافته است.
شکى نیست که، کشتار مردم از ماهیت و خصلت ذاتى و تاریخى آمریکا ناشى مىشود و تداوم آن نیز چیز عجیب و غریبى نیست. ولى، عجب آن است که تشکلها و مجامع پر مدعاى بینالمللى، دولتها، احزاب و سازمانهاى سیاسى و اجتماعى به ظاهر مستـقـل چرا سکوت مىکـنند؟ تا کى و تا چه وقتى باید در انتظار پیروزى دموکراسى و حقوق بشر «جامعه جهانى» (آمریکا و انگلیس) در جنگ با «تروریسم بینالمللى» بنشینند؟ چه ارگانى این مسئولیت خطیر رابه عهده آنها واگذار کرده است؟
تاریخ موجودیت سازمان ملل متحد، کمیتهها و شوراهاى متعلق به آن ثابت مىکند که این تشکیلات در اصل چیزى جز ابزار سلطه امپریالیسم نبوده است. شوراى حقوق بشر آن از اهداف و نیات انساندوستانه فاصله بسیار زیادى دارد. حوادث بویژه یک ونیم دهه اخیر و مواضع مجامع بینالمللى در قبال این اقدامات صحت چنین ادعائى را با قطعیت بىچون وچرا تائید مىکند و نیاز بشریت مترقى را به بازسازى این تشکلها بر اساس معـیارها و نیازهاى دوران معاصر فرامىخواند.
در شرایطى که «جامعه جهانی» هر وقت، هر آنجا را که مىخواهد، بمباران مىکـند و به هر تعدادى نیروى مسلح به هر سلاحى مىفرستد، بر علیه شهرها، دهات و بطور کلى مناطق مسکونى مردم کشورهاى مختلف از بمبافکنهاى سنگـین، هلىکوپترها، تانک و توپ، مسلسل و خمپارهانداز استفاده مىکند، از کدام پایبندى به دموکراسى و حقوق بشر در جامعه جهانى مىتوان صحبت کرد؟
شوراى امنیتى که قطعنامه تحریم کره شمالی را تصویب مىکند، شوراى حقوق بشرى که این و یا آن کشور جهان را به رعایت حقوق بشر فرامىخواند، چگونه مىتواند کشتار روزمره مردم کشورهاى مختلف در زیر بمبارانهاى شدید نظامیان «جامعه جهانی» (آمریکا و انگلیس) را توضیح دهد. آیا حقوق انسانى این مردم فـقـط و فـقـط شامل حـق کشته شدنشان مىباشد؟ مجامع دهن پرکـن بینالمللى کـر و کور ولال شدهاند؟ چرا حداقل، براى خودى نشان دادن، براى «خالى نبودن عریضه»شان، قطعنامهاى درمورد محکوم کردن این کـشتارهاى جمعى صادر نمیکنند؟ چرا براى بستن کـشتارگاهها و عاملین این همه کـشتار تدابیر لازم نمىاندیشد؟ کىاند اینها؟ کجایند اینها؟
وقتى که «جامعه جهانی» یوگـسلاوى، «آخرین دیکتاتورى اروپا(؟)» را زیر و زبر کرد، روزى که ناتو افغانستان را به اشغال در آورد، زمانیکه براى یافـتن سلاحهاى جمعى، با دویست هزار نیرو مسلح به آخرین سلاحها، عـراق را به جهنم ساکنان آن کشورتبدیل کرد، آنوقـت که سلاحهاى جدید خود را درلبنان به آزمایش گذاشت، وقـتیکه پته همه دروغهایشان روى آب آمد، تروریسم و القاعده را یافـت، تشکلها و مجامع بینالمللى همچنان سکوت کردند. آمـریکا چون در باتلاق خون در عراق گیر افتاده است، براى انحراف توجه مردم جهان، در تلاش است تا ایران و سوریه را مسئول کشتارهاى عراق معرفى کـند و بدین بهانه مثـل همه بهانههاى دروغین خود در صدد است دامنه تهاجماتش را به این کـشورها هم توسعه دهد و تشکلهاى بینالمللى همچنان سکـوت مىکـنند. این سکوت و بىاعـتنائى تا کى مىخواهد ادامه یابد؟ مردم جهان مىتوانند و باید از براه انداختن کشتارگاههاى جدید جلوگـیرى کـنند. حتى، یونسکو در مقابل تخریب آثار باستانى و تاراج موزه هاى عراق کرو کور ولال “مادر زادى“ بود. زبان بگشایند و بگویند: چه برسر آثار باستانى ٢۷٠٠ساله بابل آمد؟ آن کدام ایده و تفکـریست که آدمربائى، زندانهاى مخفى، گوانتانامو، ابوغریب و… پایگاههاى متعدد نظامى موجود در کشور مختلف را جزئى از دموکراسى و حقوق بشر ارزیابى مىکند؟ و معنى و مفوم سکوت و تمکین در مقابل این اقدامات چیست؟
مردم جهان باید به خود آید و با صداى رسا اعلام کـند که: ما قـیم نمىخواهیم. ما دموکراسى و حقـوق بشر«جامعه جهانی» (آمریکائى ــ انگلیسى) را نمىخواهـیم. ما بمب و گلوله و بطور کلى سلاح و ابزار قـتـل نمىخواهیم. ما ویرانى و تاراج نمىخواهیم. ما از کشتارها به هر بهانه و مستمسکى، بیزاریم. سازمان ملل متحد این شکلى، با تمام متعـلقـاتـش براى ما لازم نیست! ما، همه آن دولتهائى را که کشتار مىکـنند و یا ناظر بىاعتناى کشتارها هستند، مردود مىدانیم. ما نمىخواهـیم هـزینه جـنگها را بپردازیم. ما خواهـان زندگى در شرایط صلح و دوستى هـستیم! خواست ما، امنیت و آرامش است و هـر جا که با دولـتهاى خود مـشکلى داریم، به خود ما مربوط است و خود نیز راه حـل آن را مىیابیـم. ما حق حیات همگان را محترم مىداریم و آن را ارجمند مىشماریم. ما انسانیم و نوعـدوستى شناسنامه ماست! ما بر باوریم که:
«بنى آدم اعـضاى یک پیکـرند،
که در آفـرینش ز یک گـوهـرند.
چو عـضوى بدرد آورد روزگار،
دگـر عـضــوهـا را نمـانـد قـرار.
تو کـزمحـنت دیگران بى غـمى،
نشـاید کـه نامـت نهـنــد آدمـی».