بحث در میان اصلاح طلبان در مورد انتخابات ریاست جمهوری سال ١۴٠٠، مدتیست بالا گرفتە است. آنچە از محتوای این بحث ها، کە بر اساس انتقاد از دولت روحانی و نگرانی آنها در مورد شیوە تعامل رئیس جمهور با اصلاح طلبان قرار دارد، مشاهدە می شود این است کە:
ـ اصلاح طلبان بە احتمال زیاد از استراتژی ائتلافی خود در انتخابات آیندە حذر خواهند کرد؛
ـ بطور مستقلانە و با کاندیدای مختص به خود وارد عرصە خواهند شد؛
ـ بە احتمال زیاد ‘اسحاق جهانگیری’ معاون اول روحانی، کاندید اصلی معرفی شدە توسط آنان خواهد بود.
هرچند باید بلافاصلە تاکید کرد کە اصلاح طلبان با توجە بە پختگی سیاسی و تجاربی کە دارند، موارد یاد شدە را اکید ارزیابی نمی کنند و مرتبا روی این مسئلە تاکید دارند کە ‘البتە باز همە چیز بستگی بە شرایط خاص در آن دوران خواهد داشت’.
بی گمان نگرانی اصلاح طلبان از وضعیت جاری خودشان موجە می نماید. زیراکە چە در عرصە چینش کابینە دوازدهم و چە در عرصە استانداری ها، با توجە بە نقش بی بدیل آنها و بدنە اجتماعی اشان در پیروزی روحانی، سهم آن چنانی از قدرت و مدیریت کلان کشور نبردند. و از طرف دیگر، دولت دوازدهم در زمینە پیشبرد وعدەهای خود در مورد آزادیهای سیاسی و مدنی نتوانستە کار بایستە و درخوری انجام دهد، هرچند نسبت بە دوران اقتدار اصولگرایان افراطی وضع مملکت بە نسبت فرق کردەاست.
در مورد خوانش رفتار سیاسی اصلاح طلبان در مورد انتخابات ریاست جمهوری سال ١۴٠٠ باید روی موارد زیر مکث کرد:
ـ اصلاح طلبان با ذکر مواضع جدید، اما هنوز رسمیت نیافتە، درصدد بازسازی خود بمثابە یک نیروی اجتماعی ـ سیاسی مستقل هستند؛
ـ مبارزە علیە وضعیت خود بعنوان ‘پیادە نظام’ لشکر اعتدالیون، و از هم اکنون برکشیدن خود بعنوان نیروئی تعیین کنندە کە در اساس آنان بودند نقش اساسی در بە پیروزی رساندن میانەروها داشتەاند؛
ـ احتراز از سیاست بلند مدت کردن گفتمان میانەروی در عرصە سیاسی ایران؛
ـ بازگشت بە قدرت بعد از شانزدە سال دوری از آن (هشت سال در دوران احمدی نژاد و هشت سال دیگرش در دوران روحانی علیرغم پایان نیافتن دورە دوم آن)؛
ـ تاکید بر این مورد کە هم اکنون با رفع نسبی خطر تندروها، بە وضوح دوران نیاز اصلاحات سیاسی آمدە است، و نیز تنها چنین اصلاحاتی اند کە می توانند خطر بازگشت تندروها را بە حداقل ممکن برساند؛
ـ بازسازی بدنە اجتماعی خود بعنوان یک بدنە اجتماعی مستقل از جریانات دیگر؛
ـ و البتە شاید مهمترین نکتە، احتمال مرگ خامنەای است کە در صورت آن ما با یک خلا نسبی در بالاترین ارکان حکومتی مواجە خواهیم شد، و این درست آن دورانی است کە اصلاح طلبان از طریق حضور مستقل خود می توانند با نمایش بدنە اجتماعی خود بر امر جایگزینی جایگاە رهبر نظام و یا سیاستهای کلان آن، تاثیر قاطع داشتە باشند.
بی گمان تمامی موارد مطرح شدە، موارد دغدغەای مهمی اند، و اصلاح طلبان اخیرا با تاکید خود بر داشتن کانالهای ارتباطی با مقام اول نظام و نیز ملاقاتهائی چند با مراجع مذهبی، در صدد آنند کە توان چانە زنی خود در سطوح کلان حکومتی و معنوی نظام را هم بالا ببرند.
اما یک مسئلە هنوز کماکان پیش آنان و بالطبع پیش افکار عمومی گنگ و نامفهوم ماندە است! و آن هم چگونگی استفادە از بدنە اجتماعی خود در روندهای سیاسی کشور است. آیا آنان بمانند سابق تنها مردم را در پای صندوقهای رای می خواهند، یا اینکە بە توان حضور آنان در نمایش های خیابانی، در چهارچوب همان قانون اساسی نظام هم، فکر خواهند کرد؟