سقوط شاخصه های اقتصادی و در پی آن تشدید هرچه بیشتر بحران های اجتماعی و سیاسی با سقوط ارزش پول ملی کلیه مناسبات و روابط تولیدی، خدماتی و توزیعی را در کشورمان در کوتاه ترین زمان ممکن تحت تاثیر قرار داد، و زندگی اکثریت بزرگی از هموطنان ما را بیش از پیش به سوی فقر بیشتر هدایت کرد.
در حال حاضر که تنها بانگ تحریم به صدا درآمده و آغاز تحریم ها به صورت عملی کلید نخورده، اقتصاد ایران در شرایط ورشکستگی کامل قرار گرفته است، دولت ارز کافی در اختیار ندارد، کارخانه ها و نهاد های مختلف دولتی به درد “چه کنم”، گرفتار شده اند.
زندگی مردم به جهنمی تبدیل شده که فقط در جمهوری اسلامی ایران قابل رویت است. دقیقا به همین خاطر شرایط بروز اعتراض های اجتماعی در همه ابعاد و به همه اشکال در هر لحظه ای و در جای جای کشورمان قابل اشتعال است.
سیستم جمهوری اسلامی ایران قادر به پاسخ گویی به نیاز های مردم و حل مشکلات آن ها نیست، از این رو در رابطه با فرار از شرایط مذکور تقلای خود را چند برابر کرده است تا با انواع شگرد ها، بتواند بر شرایط تسلط پیدا کند.
در رابطه با جنبش کارگری، بخش ضد کارگری وزارت اطلاعات با بهره گرفتن از تجربه چند دهه فعالیت
خود در سرکوب و شناسایی فعالان مستقل کارگری، از یک سو سعی در شناسایی فعالان کارگری و تشکیل پرونده های امنیتی برای آن ها دارد و از سویی دیگر با جریان سازی های موازی و سمت و سو دادن اعتراض ها ی کارگری به کمک عوامل خود در بین کارگران تلاش خود را برای به انحراف کشیدن مسیر مبارزه کارگران و به دست گرفتن هدایت جریان های کارگری به اشکال مختلف شدت داده است.
همان طور که اطلاع دارید، در تاریخ یکم خرداد ۶۷ سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه در اطلاعیه ای عنوان کرد: ” وزارت کار توطئه جدید را علیه سندیکای کارگران شرکت واحد از طریق فراهم کردن دیدار افراد خلع مسئولیت شده از سندیکا با نمایندگان سازمان جهانی کار به انجام رسانده است”.
در هفته گذشته اطلاعیه ای از داخل کشور با هماهنگی و برنامه ریزی مشخص نهاد های امنیتی حکومت، برای جمعی از فعالان خارج از ایران ارسال شد، در این اطلاعیه که به امضای “شورای مستقل سندیکای شرکت واحد” ارسال شده بود، نمایندگان سندیکای شرکت واحد رضا شهابی، داوود رضوی و لقمان ویسی از کانون معلمان کردستان که در نشست سازمان جهانی کارشرکت داشتند را به شدت مورد حمله قرار داده و حضور آن ها را جدا از سندیکا اعلام کرده بود.
این برنامه قبل از هرگونه بازنشری از سوی فعالان سیاسی و کارگری خارج کشور شناسایی و از انتشار آن جلو گیری به عمل آمد.
بخش ضد کارگری وزارت اطلاعات در همه حال و در همه جا نه تنها در رابطه با جنگ روانی، بلکه در ابعاد جریان سازی و استفاده از نیرو های تواب و نفوذی در همه حال استفاده می کند تا بتواند تشکل های مستقل را از درون تهی و به محفلی برای شناسایی فعالان کارگری تبدیل کند.
از این رو جا دارد فعالان کارگری با هوشیاری و برنامه ریزی مشخص در شناسایی و خنثی سازی برنامه های عناصر جاسوس امنیتی بطور جدی تلاش کنند.
مهمترین و اصلی ترین برنامه وزارت اطلاعات نفوذ عناصر جاسوس در رهبری تشکل های مستقل است، چرا که از این طریق به راحتی هم به اطلاعات جامع دسترسی پیدا می کند و هم در هدایت و به انحراف کشیدن آن تشکل می توانند نقش ایفا کنند.
از این رو تشکل های مستقل کارگری حتما باید طوری سازمان دهی شوند که در همه حال اعضای شناخته شده ای که سلامت فکری و شخصیتی آن ها طی سالیان سال در سخترین شرایط مبارزه، مورد آزمون قرار گرفته و توان آن ها ثابت شده است، پایه گذاری تشکل های مستقل را به انجام رسانند.
در سازمان دهی تشکل ها، تشکیل کمیته های تخصصی و رفاهی خصوصا در شرایط حاضر می تواند در جذب نیرو های جدید و کادر سازی تشکیلاتی بسیار موثر واقع گردد.
در این کمیته ها معمولا کادر های زبده پرورش پیدا می کنند و آینده تشکل حفظ می شود.
وقتی عناصر امنیتی نتواند به رهبری یک تشکل مستقل نفوذ کنند، تمام سعی خود را انجام می دهند که با حضور در این کمیته ها زمینه رشد خود را بوجود آوردند، در این میان هوشیاری فعالان مستقل کارگری و رهبران کارگری ایجاب می کند تا با شناسایی و استفاده هرچه بیشتر از این عناصر نفوذی از توان و حضور آن ها در گرفتن امکانات برای تشکل و دادن اطلاعات غلط به آن ها و … از حضور آن ها بهره ببرند.
بخش ضد کارگری وزارت اطلاعات دست روی دست نخواهد گذاشت و با اجیر کردن یا پرونده سازی برای اعضای موثر تشکل و یا به کمک عناصر نفوذی خود با بهره گرفتن از نواقص و معضلات درون تشکل ها دست به جریان سازی می زند.
این نوع جریان سازی ها از خطرناک ترین شیوه هایی است که معمولا با هماهنگی ادارات دولتی برنامه آن سازمان دهی و به بار می نشیند و می تواند تشکل مستقل را تا مرز نابودی سوق دهد.
تجربه ای که می توان به آن اکتفا کرد، اتحادیه ناشران زن بود که فردی با هماهنگی ممیزی ارشاد توانست با استفاده از نواقص موجود در تشکل یاد شده با برنامه ریزی از پیش تعیین شده موجبات انشقاق آن را بوجود آورد.
یا در انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران در یکی از انتخابات این تشکل، چنین پروژه ای از سوی نیروهای وابسته به جریان راست حکومت، شکل گرفت و مشکلاتی را بوجود آورد، یا در رابطه با انجمن صنفی روزنامه نگاران آزاد تهران با وجود حضور همان فرد که اتحادیه ناشران زن را دوشقه کرده بود، ولی با هوشیاری هیات مدیره وقت این تشکل وی و افراد دیگر نتوانستند، به هدف خود برسند.
حتی در زمان دولت خاتمی، جناح راست با هماهنگی یکی از اعضای سازمان اطلاعات رهبری با برنامه ریزی مشخص و نفوذ افراد خود در انجمن صنفی روزنامه نگاران آزاد تهران، در یک انتخابات فوق العاده سعی داشت که کل تشکل را به دست بگیرد که خوشبختانه با هوشیاری و تلاش هیات مدیره و بازرسان این تشکل، دست آن فرد رو شد و کل برنامه ریزی آخوند امنیتی (طاهری) خنثی گشت.
اکنون شاهد هستید که در اعتصاب های کارخانه نیشکر هفت تپه و دیگر اعتراض های کارگری همیشه حضور افراد نفوذی دیده می شوند، مسلما تلاش آن ها، در به انحراف کشیدن سمت و سوی مبارزه کارگران است، از این رو جا دارد که فعالان کارگری با هوشیاری و ارایه برنامه های مشخص پیش از هر واکنشی از سوی نیرو های نفوذی در تشکل ها، شرایط و اهرم های رهبری تشکل را توسط نیرو های مستقل حفظ کرده تا به مطالبه نهایی خود دست پیدا کنند.