یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۱

یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۱

کلودت کالوین: دختری که بر جای خود نشست تا تاریخ برخیزد!
آن روز رانندهٔ اتوبوس از کلودت خواست که جایش را به مردی سفیدپوست بدهد، اما او خلاف انتظار حاضران گفت: «نه. من از جایم بلند نمی‌شوم.» کلودت کالوین اولین کسی نبود...
۲۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه موسوی؛ از انتقال مرجعیت نیروی تغییر تا نقد شتاب‌زدگی در اپوزیسیون
حمید احمدزاده: بیانیه موسوی، مطالبات ابتدایی و فوری مردم از حاکمیت را در قالب اقداماتی نمادین و عملی مانند آزادی زندانیان سیاسی و تغییر در سیاست‌های رسانه‌ی ملی مطرح می‌کند....
۲۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حمید احمدزاده
نویسنده: حمید احمدزاده
عباس عراقچی: جنگ اسرائیل دیپلماسی را خراب کرد. ایالات متحده می‌تواند آن را احیا کند.
مذاکراتی که زیر سایه جنگ برگزار می‌شوند ذاتاً ناپایدار هستند و گفتگو در میان تهدیدها هرگز واقعی نیست. برای موفقیت، دیپلماسی باید بر اساس احترام متقابل بنا شود.... مردم آمریکا...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: عباس عراقچی
نویسنده: عباس عراقچی
کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
ما راویان قصه‌های رفته‌‌ از‌ یادیم
بیاییم رنجِ این روزهای دشوار را کم کنیم. با تغییر در نگرش، با چه باید کردِی دیگر… با عشق و زنده‌باد زندگی… نکبتِ جنگ، خانمان‌سوز است… بیانِ خواستِ یک‌صدایِ برقراری...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر): «جبهه کردستانی»، ائتلافی علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی»
این هفت جریان کردستانی، در جریان تهاجم بسیار کارشده، هدفمند و برنامه ریزی شده برای لیبیایی کردن ایران، از سوی “جامعه جهانی” به رهبری آمریکا و نیروی نیابتی اش اسرائیل،...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
نویسنده: هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند... در کوتاه‌مدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانۀ ملی کمترین توقعات است. برگزاری...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میرحسین موسوی
نویسنده: میرحسین موسوی

فلسفه کیرکگارد،- ترس از هستی، جاسوس خدا

کیرکگارد و مارکس خلاف هگل هر دو به دولت و کلیسا شک داشتند، کوشش هگل برای آشتی آندو بود، به این دلیل موجب شورش و اعتراض ایندو متفکر گردید. کیرکگارد می خواست که "شهدای" زنده و آرمان هایشان بر جهان حکومت کنند، افلاتون حکومت" فیلسوفان" در هرم قدرت را توصیه می کرد، و مارکس، امید به پیروزی "پرولتاریا" برای رهایی و تشکیل دولت، بسته بود.

سورن کیرکگارد (۱۸۵۵-۱۸۱۳)، فیلسوف، نویسنده و خداشناس دانمارکی یکی از پیشگامان فلسفه هستی شناسی یا اگزیستنسیالیسم؛ خصوصا اگزیستنسیالیسم مسیحی است. او از موضع زیباشناسی و اخلاق به این فلسفه مذهبی رسید. کیرکگارد مقوله هستی شناسی را از طریق فلسفه فوق العاده عقل گریزانه و فردگرایانه خود، شخصی و فردی نمود، برای اینکه انسان را بسوی ایمان به سوی خدا هدایت کند. او می گفت خدا مقوله ایست متضاد، متناقض، و” آبزورد” که هیچگاه از نظر عقلی نمی توان آنرا ثابت نمود. چپ ها اشاره می کنند که وی ارتجاع خشن و مهاجم فرهنگ بورژوایی را علیه الهیات لیبرال و علیه کوششهای دمکراتیک بورژوایی از عصر روشنگری تا زمان هگل را نمایندگی نمود.

 

فلسفه هستی شناسی کیرکگارد نگاهی خاص و جدید به مقوله های آزادی، مسئولیت، تقصیر و گناه است. او می گفت هستی انسان موجود در تنهایی، فقط از طریق ترس مداوم و از نظر مذهبی قابل درک است. وی همچون شوپنهاور مخالف سیستم های فلسفی و فکری؛خصوصا سیستم فلسفی هگل بود و کوشید تا فلسفه هگل را به نفع فلسفه اگزیستنسیالیستی خود تغییر دهد و می گفت عیب فلسفه هگل در آنجاست که جایی برای آزادی دینی فرد در هستی باقی نمی گذارد و بجای مسیحیت شخصی افراد، مبلغ کلیسای رسمی و دولتی پروس بود. او می گفت فیلسوفان سیستماتیک مانند افراد ثروتمندی هستندکه گرچه دارای قصر و کاخی عظیم و باشکوه هستند ولی خود در کلبه ای محقر در کنار آن کاخ بیتوته می کنند. کیرکگارد در رابطه با هگل می گفت فیلسوف باید به مسائل خاص و عملی انسانها بپردازد و نه نظریه پرداز سیستم های عام تئوریک باشد، چون راهنمای عمل بودن مهم است و نه دسترسی به نکات عام در شناخت. یعنی می توان سیستم تفکر ساخت ولی از سیستم هستی شناسی ناتوان بود. او هگل را متفکری” آبستراکت “و صوری می دانست.

 

کیرکگارد در کنار فویرباخ و مارکس، از جمله منتقدین فلسفه هگل بود، ولی دیالکتیک او را قبول داشت. مارکس بخاطر عملی نمودن سوسیالیسم، مخالف هگل شد و کیرکگارد بدلیل جانبداری از آزادی مسیحیت شخصی افراد، به مخالفت با  کلیسا ومسیحیت دولتی ، و “فلسفه آگاهی” هگل پرداخت و می گفت نظرات هگل یک سوء قصد متافیزیکی به اخلاق است چون عمل و زمان مهمتر از سیستم فلسفی امثال هگل هستند. رابطه کیرکگارد با هگل را به رابطه ارسطو با افلاتون تشبیه می کنند یعنی شاگردانی که بعدها منتقد و مخالف استاد خود می شوند. او می گفت نه از طریق” مفهوم” مانند هگل بلکه از طریق “ایمان” مانند مسیح می توان خدا را در هستی بازیافت. در نظر کیرکگارد هگل می خواست میان خدا و جهان واسطه شود یعنی میان دولت پروس و کلیسای رسمی سراسری. هگل دولت را همچون خدایی مسافر و درویش در روی رمین میدید که واستگی می کند. او نمی دانست که دولت همیشه سازمانی زمینی و این جهانیست و نمی تواند مذهبی و الهی باشد.

 

کیرکگارد و مارکس خلاف هگل هر دو به دولت و کلیسا شک داشتند، کوشش هگل برای آشتی آندو بود، به این دلیل موجب شورش و اعتراض ایندو متفکر گردید. کیرکگارد می خواست که “شهدای” زنده و آرمان هایشان بر جهان حکومت کنند، افلاتون حکومت” فیلسوفان” در هرم قدرت را توصیه می کرد، و مارکس، امید به پیروزی “پرولتاریا” برای رهایی و تشکیل دولت، بسته بود.

 

در فلسفه کیرکگارد، بحث ترس اهمیت زیادی دارد. او می گفت در وضعیت ترس و تنهایی است که تمام دلایل و پاسخهای هستی زیر سئوال و شک قرار می گیرند، و در شکست است که انسان خودرا می شناسد و مستقل از جهان به خدا پناه می برد. شکوفایی فلسفه ترس و تنهایی کیرکگارد میان دو جنگ جهانی اروپا به اوج خود رسید. او می گفت جایی که عقل و اندیشه ناتوان گردد نیاز به ایمان و عقیده آغاز می شود، و سه نوع امکان زیست برای انسان در جهان نامتناهی وجود دارد- استتیک، اخلاقی، و مذهبی. حقیقت نیز ایده ایست که فرد حاضر باشد در راه آن جان خود را فدا کند. برای عرفان و درونگرایی نیز همان سه امکان استتیک، اخلاقی، و مذهبی وجود دارد، ولی در حین شکست و سقوط است که فرد خود را باز می یابد و آزاد از جهان و هستی، خدا را کشف می کند. در نظر افراد مذهبی، انسان درونگرا و عرفانی کیرکگارد، انسان واقعی است چون او هم جامعه بورژوایی و هم فرهنگ جهانی شهروندی را انکار نموده و پشت سرگذاشته و سراغ ایمان به خدا می رود.

 

نظرات کیرکگارد غیر از رشته فلسفه تاثیر مهمی روی “نوع دیگر زندگی”، از جمله زندگی  اگزیسیتنسیالیستی در غرب گذاشت. فیلسوفان دیگری در قرن بیست به جستجوی مفاهیم و مقوله های- ترس، مسئولیت، سرگردانی، هراس، تقصیر و گناه پرداختند. اغلب آنان می گفتند تمام جنبه های شناخت با مقوله هستی شناسی رابطه دارند. هستی وحدتی است از خواستن، اراده، تفکر، احساس، عمل و غیره. انسان در زندگی مجبور به انتخاب است و از این طریق صاحب هویت می گردد و بر اثر احساس مسئولیت، او مدام مجبور به تصمیم گیری میشود و برای اینکار پیوسته نیاز به حامی و پشتیبان دارد و سراغ خدا می رود.

 

کیرکگارد در پاسخ به سئوال ” این یا آن؟”، می گوید “نه این و نه آن”، بلکه نوعی شکل زندگی مذهبی، چون خداو دین، ناجی انسان سرگردان هستند. ایمان و عقیده، نه احساس مستقیم است و نه حقیقتی جزمی و نه اصلی اخلاقی، بلکه مقوله ای ورای اخلاق، یعنی نوعی” شوق و اشتیاق”، که منطقی و عقلگرایانه نیست، و همچون حاضرشدن ابراهیم نبی، برای قربانی کردن فرزندش اسحاق، همرا ترس و شک است. به این دلیل ایمان نیز پدیده ای” آبزورد” است. یعنی ایمان قراردا ی است میان فرد و خدا. کلیسای رسمی و دولتی پیشنهادی هگل، انتخابی اشتباه و نوعی گمراهیست. هویت انسان فقط از طریق “آگاهی برای آزادی” و رابطه ای آگاهانه نسبت به” زمان” هگل، انسان را بشکل بخشی از یک سیستم، مورد توجه قرار میدهد. زمان ناجی روح و شرایط بن بست روحی است.

 

انتقاد رادیکال کیرکگارد از فلسفه سنتی امثال هگل در قرن بیست، توسط فیلسوفان دیگری مانند بلوخ، لوکاچ، و یاسپارس آشکار گردید. بلوخ می گفت اهمیت او و نظراتش در حد اهمیت هیوم است. کیرکگارد همعصر مارکس بود ولی در سن ۴۲ سالگی جوانمرگ شد. در کنار نیچه و افلاتون او را از جمله بااستعدادترین نویسندگان میان فیلسوفان بشمار می آورند. شرکت او در کلاس درس شلینگ در شهر برلین آلمان باعث شد که او بعدها سقراط را بعنوان معلم فکری خود انتخاب کند. بدلیل این شباهت به او لقب “سقراط شمال” را هم داده اند. وی همچون سقراط میگفت فلسفه برای عمل است و نه برای روشنفکربازی و بحث های سفسطایی.

 

کیرکگارد از رشته الهیات بسوی رشته های فلسفه و ادبیات رفت. در آلمان، هایدگر و یاسپارس فلسفه او را ادامه دادند، در فرانسه ، سارتر و کامو نظراتش را توسعه دادند. در ادبیات، نویسندگانی مانند کافکا، ریلکه،و داستایوسکی تحت تاثیر او قرار گرفتند. کیرکگارد در قرن بیست از طریق نویسندگانی مانند مارسل، ایبسن، ماکس فریش،- و خداشناسانی مانند بارت، برونر، و گوگارتن، تاثیر مهمی روی فلسفه و ادبیات و مذاهب مسیحی گذاشت. او نویسنده ای استتیک ولی مذهبی است؛ نویسنده ای که شباهت زیادی به نیچه، بکت، و کافکا دارد. وی تاثیر مهمی روی الهیات دیالکتیکی پروتستانتیسم و فلسفه هستی شناسی مسیحی گذاشت.

 

از جمله آثار کیرکگارد- این یا آن، مفهوم ترس، بیماری بسوی مرگ، پل های فلسفی، ثابت بودن خدا، اشعار دیالکتیکی، تمرین برای مسیحیت، مفهوم طنز نزد سقراط ،و مجموعه آثار ۱۲ جلدی، او هستند. نوشته های او گاهی موجب تجزیه و دوشاخه شدن آگاهی انسان مذهبی میشوند. وی می گفت باید میان مذهبی بودن و این جهانی بودن، فقط یکی را انتخاب نمود. برای بعضی ها فلسفه غم و افسردگی کیرکگارد جذابیت خاصی داشت. او کلیسای رسمی و دولتی کشورش را خائن به مسیحیت می نامید. فلسفه وی رابطه تنگاتنگی با بیوگرافی و تربیت خانوادگی او داشت. افکار و ترس و وحشت مذهبی پدر و شکست عشقی در نوجوانی، تمام عمر وی را بخود مشغول نمود. در سن ۲۵ سالگی او وارث تروت کلانی از پدر شد و در تمام عمر کوتاهش مجبور به انجام شغلی نبود و اوقات زیادی را با لذت و سرمستی و تفریح گذراند.او در آثارش همچون سقراط روانشناسی تیزبین و طنزگو و خلاق است و می گفت انسان سنتزی است از – بی نهایت و محدودیت، محصور میان زمان و ابدیت، میان آزادی و ضرورت؛ ولی به هر حال انسان یک “سنتز” و ترکیب مرکب است. خدای کیرکگارد همان خدای ادیان ابراهیمی مانند – ابراهیم و اسحاق و یعقوب و موسی و عیسی است. او آرزو داشت مرید مسیح باشد تا یک نابغه شهرستانی؛ ولی خلاف آن آرزو برایش اتفاق افتاد.

 

 

تاریخ انتشار : ۱۶ مهر, ۱۳۹۷ ۲:۵۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

مطالعه »
پيام ها

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند که از کم‌ترین حقوق برخوردارند و نماد بهره‌کشی عریان سیستم سرمایه‌داری‌اند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

کلودت کالوین: دختری که بر جای خود نشست تا تاریخ برخیزد!

بیانیه موسوی؛ از انتقال مرجعیت نیروی تغییر تا نقد شتاب‌زدگی در اپوزیسیون

عباس عراقچی: جنگ اسرائیل دیپلماسی را خراب کرد. ایالات متحده می‌تواند آن را احیا کند.

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

ما راویان قصه‌های رفته‌‌ از‌ یادیم

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر): «جبهه کردستانی»، ائتلافی علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی»