رهبران جمهوری اسلامی، کشور ما را در چنبره اذهان آغشته به جزم گرایی و خشک اندیشی خود، بیشتر از هر وقت مصلوب نموده اند. کشور ما نیازی فوری به یک همت سیاسی در راستای رفع تشنج دارد! استفاده از نیروی نظامی، نشان دادن چنگ و دندان، و رونمایی ناشیانه از انبارهای موشک های دوربرد و پهپاد ها، ترسی را در دل جهانیان برنمی انگیزد. به ویژه که برخی از همسایه های کوچک و بزرگ ما، اگر چه هر کدام به نحوی انباشته از ابزار های سرکوب هستند، ولی ادعای کمتری ابراز می کنند! جمهوری اسلامی، در صورت داشتن بمب هسته ای و هزاران موشک، باز هم در نهایت در میدانی که همه را دشمن خود کرده است، پیروز نخواهد بود. تا امروز هم بازنده همه میدان های بازی سیاست بوده است. خطر نبود یک سیاست مبتنی بر رفع تشنج هر روز به کشور ما لطمه وارد می کند.
استمرار تهدیدات جمهوری اسلامی به همسایگان دور و نزدیک، برخورد های متقابل را دامن می زند. این رفتار امکان تعامل را کمتر می کند و هزینه دشمن تراشی ها را بر دوش مردم کشور می گذارد. به این ترتیب است که امروزه در کوچه و خیابان های کشور، ماموران اسراییلی اقدام به ترور می کنند. واضح است که روند تحولات اخیر در شمال وجنوب کشور همراه با تقویت حضور اسراییل در منطقه است و به نفع ایران نیست. ترکیه در بهبود روابط خود با اسرائیل، امریکا، عربستان، مصر، و امارات روندی مخالف منافع ایران را پیش گرفته است. در عین حال هر روز و شب از نشریه های کاغذی و مجازی می شنویم که فعالین سیاسی در ایران تحت فشارهای غیرانسانی قرار می گیرند. نیرو های امنیتی حکومت به فعالین مدنی کشور حمله می کنند و ده ها روزنامه نگار، فعال مدنی، و دگر اندیش سیاسی را اسیر توهمات مسولین نا شایست حکومتی می کنند. آدم ربایی، خفقان، تهدید، و کشتن دگر اندیشان کشور به بهانه ی مبارزه با “مخالفین” بیش از ۴۰ سال است که بخشی از سیاست اداره کشور شده است. همزمان با این تحولات، کشور پاکستان نیز، علیرغم مشکلات عدیده اقتصادی، همانند ترکیه در حال ساخت و تکمیل دیوار مرزی با ایران است!
همسایه های ریز و درشت کشور ما در حال تجدید نظر در سیاست های قدیمی و رفع کدورت ها هستند و در جهت تامین روابط صلح آمیز به اتحاد های کوچک و بزرگ اقتصادی دست می زنند. اما تشنج های فرا منطقه ای و کشمکش های نفتی بین جمهوری اسلامی و یونان نصیب ملت مان می شود. نتیجه حضور چندین ساله جمهوری اسلامی در کشمکش های برون مرزی خود، بار سنگین بدهی هایی است که از صندوق ذخیره ارزی کشور پرداخته شده، ثروتی که می بایست برای باز سازی و تقویت ساختارهای کشور، از جمله بازسازی مدارس و امکانات دسترسی فرزندان همه مناطق این کشور به آموزش رایگان هزینه گردد.
روابط سیاسی و اقتصادی بین الملل حول محور قدرت میچرخد. مسلم است که در حال حاضرآمریکا قدرت اول سرمایه داری جهان است و اکثر کشورها با این کشورهماهنگ هستند. روسیه در باتلاق اوکراین گیر کرده و نمیتواند کمکی به ایران بکند و مثل همیشه ضررش برای ایران بیشتر از خیرش خواهد بود. اتکا عمده کشور به سیاست های حمایتی چین نیز، نمایش جهل و خبط سیاسی است. چین به دلیل معاملات اقتصادی تریلون دلاری اش با جهان غرب، خود را در مسائل جدی و بحرانی بین غرب و جمهوری اسلامی در گیر نخواهد کرد. همانطور که اروپا حاضر به قربانی کردن معاملات خود با روسیه و یا در مورد برجام، با ایران نیست. ادامه فرصت سوزی ها، تبعات بسیار سنگینی برای ایران، در شرایط بحران اقتصادی، برجای خواهد گذاشت. نباید امنیت کشور و جان مردم، در این شرایط بحرانی، در معرض خطرات جدی قرار گیرد.
به رغم همه دشواری های که بازسازی یک سیاست یک سویه، کهنه، و ناکارآمد در بر دارد، هنوز هم فرصت های اندکی برای تغییر جهت گیری و نزدیک شدن ایران به توافق های عمومی و عرفی حول برجام در جهت حفظ منافع ملی، با کشور های اروپایی و ایالات متحده آمریکا، امکان پذیر است. ایران نباید به هیچ قدرتی وابسته شود، بلکه باید بر اساس مولفههای قدرت و نیازهای متقابل با کشور ها وارد مذاکره و تعامل شود. همه دولتها اعم از کوچک و بزرگ اینگونه عمل میکنند. کافیست به رفتار دولتهای منطقه به ویژه ترکیه و آذربایجان و کشورهای حاشیه خلیج فارس توجه کنیم. قرارداد همکاری های تجاری میان اسرائیل و امارات شامل لغو تعرفه گمرکی ۹۶ درصد از کالاها از جمله تولیدات غذایی، کشاورزی، لوازم آرایشی و تجهیزات پزشکی و دارو است. در آخرین خبرها شنیده شده است که کشورعربستان سعودی هم ادامه مذاکرات تهران-ریاض را به تعیین تکلیف مذاکرات وین موکول نموده است. نتیجه وقایع داخلی لبنان و عراق، کشورهای به اصطلاح هم پیوند جمهوری اسلامی، تضعیف ارتباط های پیشین و شکست سیاست های ایدولوژیک جمهوری اسلامی را می نمایاند. مولفههای قدرت ایران، از همه این کشورها بیشتر است و بهترین تعامل را میتواند داشته باشد. با بی توجهی به این فرصت ها متاسفانه خیلی زود دیر خواهد شد و خسارات وارده جبران پذیر نخواهند بود.
جالب توجه است که اغلب تحولات اخیر در منطقه، در آستانه برگزاری نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی رخ داده، اعم از اینکه زمان بندی آنها عمدی یا غیر عمدی بوده است. آین تحولات احتمال تجدید و تشدید صدور قطعنامه علیه ایران و ارسال پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل را افزایش میدهند. در صورت عملی شدن، چنین قطعنامه ای تبعات بسیار سنگینی برای ایران در شرایط بحران اقتصادی کنونی برجای خواهد گذاشت. در این میان، به هیچ وجهه نقش فعال لابی های اسرائیل و در مجموع قدرت و عملکرد هماهنگ و یکدست آن ها را در نهاد های بین المللی، نباید فراموش کرد. در حال حاضر به دلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه و دوری کشور ما از سیاست گذاری های موثر، نزدیکی های روز افزون کشور های عربی و اسرائیل به این مجموعه مشکلات کشورمان افزوده است.
سخن آخر این است که ایران نباید اشتباهات گذشته اش را، از جمله ادامه اشغال طولانی مدت سفارت امریکا در تهران که منجر به پذیرش بیانیه الجزایر و دادن امتیازات به امریکا شد، و همچنین خطاهای دوران جنگ و تاخیر در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را تکرار کند. عدم توافق با امریکا منجر به احتمال صدور قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران و انتقال پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل خواهد شد. “عدم بازیافت برجام، فشار فزاینده و ویرانگری را بر زندگی روزانه و هستی بیشترین آحاد مردم ایران وارد خواهد کرد. ما نگرانی فزایندهای داریم مبنی بر این که تثبیت این حد از فشار و افزایش قابل پیشبینی آن در صورت عدم بازیافت کامل پیماننامهٔ برجام، آبستن اضمحلال و فروپاشی سرزمینی میهن ما و متلاشی شدن هستی، امید و آرزوهای نسلهای چندی از ایرانیان است. سازمان ما مخالف اعمال هر گونه فشار بر مردم ایران است.” *
*- برگرفته از بیانیه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت)
شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱- ۱۸ یونی ۲۰۲۲