نیروهای افراطی مخالف برنامۀ جامع هسته ای (برجام) در درون جمهوری اسلامی، اصرار دارند خامنه ای را همراستا با خود، مخالف این توافق معرفی کنند. به این منظور آنها کارشان به بدترین خودفریبی ها نیز کشیده است، تا چه رسد به دیگرفریبی. واقعیت این است که روش کجدار و مریز خامنه ای و ابهام گوئی های او در این باره میدان را برای این نیروها فراهم آورده است.
آنچه در جریان رسیدگی مجلس به “برجام” رخ داد و رسیدن کار به تعیین مجازات دفن دست اندرکاران توافق در بتون، بار دیگر آشکار کرد که تظاهر خامنه ای به بیطرفی نسبت به “برجام” و سکوت او در مورد ضرورت نیل به توافق جامع، کارکرد “استخوان لای زخمی” را دارد که در حضور او زمینه ساز تحرک نیروهای افراطی است و در غیاب اش قطعاً زمینه ساز تعرض آنان؛ تعرضی ای بسا خونبار.
در جریان رسیدگی مجلس به برجام، “اصولگرایان” مدعی شدند که “مجلس از تصمیم لاریجانی، شمعخانی و حجازی” تبعیت کرده است و بنابراین بر اصرار خود پافشردند که برجام عبور از خط قرمزهای نظام و رهبری بوده است. اطلاعیۀ روابط عمومی دفتر خامنه ای هم، که قاعدتاً باید این ادعا را تکذیب می کرد، چنان تنظیم شده بود که – حسب ضرب المثل “از قضا سرکنجبین صفرا فزود- بر ابهام ها افزود.
علی لاریجانی، که به گواه تمام و تک تک واکنشهایش یکی از کم جسارت ترین چهره های جمهوری اسلامی در برابر ولی و ولایت فقیه است، حال که خود را مواجه با ادعای همدستی در عبور از خط قرمزهای نظام و ولایت دیده است، و شاید هم قدری دوراندیشانه، دیگر خاموشی را جایز ندانسته و اعلام کرده که در پرونده هستهای دخالتی ندارد و این پرونده “پرونده رهبری” است”.
به نظر می رسد که اظهارات صریح لاریجانی برای مخالفان برجام کفایت کند تا به این نتیجه دست یابند که خامنه ای در توافق هسته ای حتی بیطرف هم نیست… مگر آن که دفتر خامنه ای در این باره نیز در صدور اطلاعیه های دوگو و دوپهلو اصرار ورزد.