طبق خبری کە روزنامە ‘وقایع اتفاقیە’ پخش کردە است، مهدی فضائلی، فعال سیاسی اصولگرا و از حامیان سابق دولت احمدینژاد، از مخالفت قاطع خامنەای با کاندیداتوری احمدی نژاد برای انتخابات سال آیندە گفتە است. او در تحلیلی که ‘فارس’ آن را منتشر کرده، نوشته است کە شرایط امروز کشور، هم از نظر اقتصادی هم سیاسی و هم منطقهای، شرایطی خاص و ویژهای است. برآیند این شرایط چنین اقتضا میکند که کشور، آرام و بدون التهاب اداره شود تا بتواند با آرامش و پرهیز از چالشهای خودساخته، این مرحله را پشت سر بگذارد.
شاید در این خبر آنچە بیشتر جلب توجە می کند، نە مخالفت خامنەای با کاندیداتوری احمدی نژاد، بلکە توصیف فضائلی از خواستە خامنەای ست: کشوری آرام و بدون التهاب.
اما آیا این توصیف فقط ناظر بر شرایط داخلی ست، یا خارجی هم؟ می توان گفت کە این توصیف عمدتا ناظر بر شرایط داخلی ست، اما همزمان با امتداد آن بە سیاست خارجی هم. واقعیت این است کە ایران درگیر بحرانها و درگیریهای مهم منطقەای ست، بحرانها و درگیریهائی کە تنها بعد درگیری نظامی ندارند، بلکە همچنین دارای وجهە سیاسی و دیپلماتیک نیز هستند. و شاید همین عنصر دوم است کە آرامشی را در کشور می طلبد تا رژیم بتواند بە یمن آن بهتر در عرصە سیاسی و دیپلماتیک در خارج کشور حضور خود را نشان دهد.
امتداد این آرامش و عدم التهاب در بعد سیاست خارجی، لزوما وجە سیاسی و دیپلماسی را برجستە می کند. بنابراین بر خلاف نگاە و خوانش تندروهای درون نظام کە بشیوەای مصنوعی در پی بحران فکنی بیشتر با جهان خارجند، چنین نگرشی از طرف رهبر نظام منطقا نمی تواند زیاد طرفداری داشتە باشد. بویژە اینکە آنها مرتب سعی کردەاند با اتصال القابی مانند سازش و خیانت و غیرە بە دولت روحانی، راە را برای نیروهائی باز کنند کە طرفدار التهاب چە در داخل کشور و چە در خارج کشورند.
بنابراین، جملات آقای فضائلئ، نشانگر پیروی از یک سیاست راهبردی در نظام جمهوری اسلامی ست کە از سالها پیش شروع شدە، و شاید همین سیاست راهبردی ست کە خشم عربستان را برانگیختە. زیرا تداوم آن می تواند بە آرامش بیشتر در روابط میان غرب و ایران منتهی شود. امری کە نە تنها باب میل تندروهای ایران نیست، بلکە بشدت کشورهای رقیب ایران در منطقە را نیز تحریک می کند.
اما یک بعد مهم دیگر این سیاست آرامش و عدم التهاب، تشدید سرکوب در بعد داخلی ست. سخنان اخیر خامنەای در مورد نقش و جایگاە سپاە، خود بخوبی موید این امر است. اما آیا می شود تا ابد با سیاست زور و سرکوب بە آرامش درونی دست یافت، برای اینکە بتوان اهداف استراتژیک منطقەای و جهانی را تعقیب کرد؟