آمریکا اجازه داشتن یک ارتش سایبری مستقل را به مجاهدین نمیدهد
آنچه در روند قدرتمند شدن القاعده پیش رفت این آموزش را به آمریکا و اروپا داد که نیروهای نزدیک بخود را بحال خود رها نکنند و همواره آنان را تحت کنترل داشته باشند.
جهان امروز با جهان سی سال پیش بسیار متفاوت است. انقلاب اینفرماتیک، از جمله، انقلابی است در ماهیت قدرت، چرا که استفاده از امکانات سایبری تنها در انحصار قدرتهای بزرگ نیست. در بسیاری موارد قدرت سایبری، در دست متخصصین توانا، تسلط و نفوذ آنها را تا حساس ترین مراکز امنیتی حفاظت قدرتهای بزرگ میرساند. از این رو نیروهای مسلط به نبرد سایبری زیر ذربین همه مراکز قدرت در جهان می باشند.
سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۹۵ با کمک مالی امریکا به اردوگاه تیرنا یا کمپ اشرف ۳ در آلبانی منتقل شد. از آن زمان مجاهدین به راه اندازی یک ارتش سایبری مشغول شدند. این ارتش سایبری با شرایط مالی مطلوب در یک نقطه امن در اروپا، امکان بکار گماردن هکرهای توانمند را دارد. ارتش سایبری مجاهدین قدرتر و کاری تر از ارتش آزادیبخش آنها در عراق است.
حضور این ارتش سایبری منظم بویژه پس از نمایش توان آنها در هک کردن مراکز حساس و ارزشمند ایران حساسیت نیروهای امنیتی را بر انگیخته است.
فعالیت سایبری مجاهدین در آلبانی موجب شد که قدرت های غربی کمپ اشرف ۳ را تحت کنترل امنیتی قرار دهند و در نهایت با حمله به کمپ سبب انهدام ارتش سایبری آنان شوند.
در یک کلام، غرب به رهبری آمریکا، به مجاهدین اجازه نمی دهد برای خودشان ارتش سایبری مستقل داشته باشند.
این که در این میان جمهوری اسلامی میزانی اطلاعات در اختیار سیستمهای غربی گذاشته باشد اگر چه قطعی است اما تعیین کننده نیست. تصمیم غرب در این خصوص روشن است. حمله به مرکز مجاهدین و انهدام ارتش سایبری آنان در راستای حفظ امنیت کشور های اروپایی و نیز آمریکا، کانادا، استرالیا و ژاپن و متحدان آنان بوده.
البته در این میان جمهوری اسلامی ایران هم سود تبلیغاتی کرده است و ضربه به سر سخت ترین دشمنش را به فال نیک می گیرد. طبیعتا دور از انتظار نیست که جمهوری اسلامی از وجود عناصری دست نشانده در پلیس آلبانی هم بهره برداری مطلوب بنماید. ولی تا زمان انجام این عملیات هیچ وجه المعامله ای با جمهوری اسلامی وجود نداشته.
بی شک جمهوری اسلامی مایل است وقوع این حمله را نتیجه ترس و اقتدار جمهوری اسلامی معرفی کند و با راه انداختن تبلیغات هم بر درد ناشی از شکست از خیزش «زن، زندگی، آزادی» مرهمی بگذارد و هم دوپینگ روحی برای هوادارانش باشد.
اما تعجب از کسانی است که در تحلیل شان جایگاهی برتر و دست بالا را به رژیم جمهوری اسلامی میدهند.
اکنون جمهوری اسلامی بیش از هر زمان احتیاج به تبلیغ و قدرت نمائی دارد. مراقب باشیم در دام تبلیغاتی آنها نیفتیم.
3 Comments
آیا بین بازجویی ها و دردسرهای رودی جولیانی و وابستگان سیاسی او در امریکا و حمله به باند تبهکار رجوی هیچ ارتباطی وجود ندارد ؟
از بوریس جانسون در انگلیس ترامپ در امریکا و بولسانرو در برزیل این یک جبهه بندی جهانی تحت بازجویی ومحاکمه است .
رودی جولیانی (وکیل ترامپ )که مهمان و مشتری هفتگی مریم رجوی بود نیز دقیقا به همان اتهامات که هم داخلی و هم بین المللی هستند تحت بازجویی و محاکمه قرار دارد .
در تجهیزات پیشرفته و عملکرد کثیف سایبری مزدوران و آدمکشان و تروریستهای رجوی شکی نیست .
اما سرکوب انان چراغ سبز به هیچکس نیست و تنها فروپاشی و زیر ضرب رفتن یک جریان فاشیستی المانی در معادلات جهانی است که در آن هیچگونه نقشی برای دولت ایران در نظر نگرفته شده و از مواضع انان مشخص است که مقامات ایران اصلا توی باغ نبودند و خودشان نیز از آینده این یورش ها بی خبرند .
جبهه غرب بدون تعیین تکلیف کردن با این زایدات درونی توان انسجام برای پاسخگویی
به معادلات جهانی را ندارد چرا که نیروهای تحت بازجویی و محاکمه را گناهکار حقیقی تضعیف همه جانبه درونی و بیرونی غرب میداند و حقیقتا همه ضعفهای امریکا انگلیس و اروپا ارتباط کامل با خرابکاریهای ترامپ جانسون و شرکا دارد که درین میان گناه و جرم ترامپ نابخشودنیست و اگر او و کودتاچیان او در روز شش ژانویه در کودتای خود موفق میشدند میلیونها کودک و زن و شهروند امریکایی کشته میشدند و کل امریکا به نفع چین ایران و روسیه در معرض خونین ترین جنگ داخلی تاریخ قرار میگرفت .
ترامپ تنها به دلیل عقده شخصی نسبت به ایران امریکا را به خواری و تشتت و پراکندگی رسانید که تنها جنگ داخلی توان حل آن را داشته باشد .
البته اکنون با قلع و قمع دسته های مسلح طرفدار او و محکومیتهای سنگین مدت برای انان این خطر تا حدی کاهش یافته اما همچنان برجاست و این بهترین نقطه قوت چین ایران و روسیه است .
ترامپ میتوانست بهترین مهاجم تیم ملی فوتبال ایران باشد که البته به بازی گرفته نشد(بدلیل جرایم و سابقه بد قضایی 🤣😂😅)
این حمله ی ازپیش برنامه ریزی شده، ابن الوقت بود،تا منافع آمریکا از منابع و انرژی ایران،حتا بطور غیر مستقیم به نیابت فرانسه،تامین و استمرار بیابد.الباقی، خاک ریختن در چشم عوام ست،تا اصل تعاملات نوین و دوجانبه ی ایران با آمریکا،از تعصبات احتمالی و خدشه انداز،بدور ماند.