در ماه ژوئن ۲۰۱۷ دفتر تاریخ نگاری وزارت خارجه ایالات متحده پس از سالها تاخیر، سرانجام اسنادی را برای رویت عمومی آزاد کرد که دوران مداخله امریکا در کودتای ۱۳۳۲ در ایران را پوشش میدهد. رویدادی که در نتیجه ان چندین عامل و افسر اطلاعاتی سیا با کمک چندین ایرانی وابسته به شاه دولت نخست وزیر مورد علاقه مردم محمد مصدق را ساقط کرده و ژنرال بازنشسته زاهدی را بجای او منصوب می نمایند. بدینگونه ایالات متحده و بریتانیا بکمک عوامل ایرانی شان و خود شاه یک دیکتاتوری را سامان می بخشند که بیست و پنج سال ادامه یافت. برخلاف خاطرات شخصی که قبلا به قلم کرمیت روزولت در سال ۱۳۵۷ منتشر شده بود و یا اولین خلاصه تاریخی که بقلم دنالد ویلبر یکی از طراحان کودتا در سال ۱۳۷۹ در نیویورک تایمز منتشر شد، مجموعه جدید اسناد سیا شامل نکات مهم تازه ای نبود و سوالات مهمی درباره روند پیشرفت کودتا در روز پایانی را همچنان بی پاسخ می گذارد.
بنا بر روایت مارک گازیروسکی استاد تاریخ و ایرانشناس دانشگاه تولین در لویزیانا[i] «مدارک با یادداشتی آغاز می شود که میگوید سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) بسیاری از مدارک خود را دهه ها قبل از بین برده است، بطوریکه روایت کامل و دقیق از انچه گذشته را امروز غیر ممکن ساخته است. از سوی دیگر بسیاری از مدارک منتشر شده هم هنوز با تعداد زیادی خطوط سیاه پوشنده اسامی همراه است و برخی مطالب هم کلا سانسور شده اند. در عین حال در این مجموعه بخشی از خلاصه تاریخی اول بقلم ویلبر دید ه می شود ولی از خلاصه های دوم و سوم که قبلا در سال ۲۰۰۰ با محدودیت هایی منتشر شده بود دیگر خبری دیده نمی شود. بنابراین با وجود بخش زیادی از همین مطالب که با قلم سیاه پوشیده شده اند ارائه روند کامل وقایع همچنان ناتمام و ناقص بوده و اتصال جزئیات به هم غیرممکن است.»
با این وجود اطلاعات جالبی هم در این مجموعه می توان یافت ازجمله درباره زنجیره تصمیم گیری هایی که به کودتا انجامید. ظاهرا مدافع اولیه طرح کودتا قائم مقام وقت و بعد ها مدیرکل سیا آلن دالس است که مداخله آمریکا در ایران را حتی قبل از انکه مصدق نخست وزیر باشد پیشنهاد کرده بود. تنها دوهفته پس از نخست وزیری مجدد مصدق نیز دالاس دوباره خواستار ساقط کردن دولت وی شد. و اما در این مدارک خبری از نقش جان فاستر دالس وزیر خارجه وقت در دفاع از کودتا و یا لابی انگلیس در جلب حمایت برای آن دیده نمی شود. گرچه مسئولین وزارت خارجه تمایل داشتند از کودتا در ایران از میانه سال ۱۹۵۲ به بعد حمایت نمایند، وزیر خارجه آچسون و رئیس جمهور ترومن با آن کاملا مخالف بودند. انتخاب آیزنهاور[ii] به ریاست جمهوری و شروع کارش در ژانویه ۱۹۵۳ تغییر موضع ایالات متحده درباره مصدق را رقم زد. گرچه مدرکی موجود نیست که نشان دهد از چه تاریخی امریکائیان اماده سازی برای کودتا را آغاز کرده اند ولی بر اساس سایر اسناد موجود این تاریخ را حوالی ۱۳ اسفند ۱۳۳۱ تا ۱۳ فروردین ۱۳۳۲ میتوان حدس زد.
استیون کینزر[iii] مینویسد که: «در طول دهه ۱۹۵۰، زمانی که جنگ سرد در اوج خود بود، دو برادر بسیار قدرتمند، ایالات متحده را وارد یک سری ماجراجویی های خارجی کردند که اثرات آن هنوز جهان را تکان می دهد. جان فاستر دالس وزیر امور خارجه و در همان حال برادرش آلن دالس مدیر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) بود. برادران دالس توسط مجموعهای از ترسها و توهمات عمدتاً آمریکایی در جنگ سرد پیش میرفتند. آنها کمپینهای خشونتآمیزی را علیه رهبران خارجی به راه انداختند که آنها را تهدیدی برای ایالات متحده میدانستند. این کمپینها به سوق دادن کشورها از گواتمالا تا کنگو به سمت مارپیچهای طولانی خشونت، هدایت ایالات متحده به جنگ ویتنام، و پایهگذاری دههها خصومت بین ایالات متحده و کشورهایی از کوبا تا ایران را فراهم کرد[iv].»
گرچه تصمیم برای تهیه مقدمات کودتا تحت ریاست جمهوری ایزنهاور گرفته شد اما سیا از مدتها قبل در فضای جنگ سرد برنامه های ویژه ای را در ایران اجرا کرده بود. گازیروسکی در مقاله دیگری درباره عملیات «حفظ پشت جبهه» آمریکا در ایران که ریشه در جنگ جهانی دوم داشت، چنین مینویسد[v]: «هنگامی که آلمان در ژوئن ۱۹۴۱ به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد، بسیاری از شهروندان آلمانی و حداقل سه افسر اطلاعاتی آلمانی در ایران زندگی می کردند. پس از حمله بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی به ایران و اشغال آن در اوت ۱۹۴۱، این افسران مخفیانه رفتند و شبکه های مخفی را برای کمک به تلاش های جنگی آلمان در ایران ایجاد کردند. یکی از این شبکه ها در اصفهان و به رهبری فرانتس مایر بود که با سران عشایر قشقایی و فرماندار نظامی محلی، سپهبد فضل الله زاهدی کار می کرد. نیروهای انگلیسی مایر، زاهدی و دیگران را در اوت ۱۹۴۳ دستگیر کردند. شبکه دیگری توسط جولیوس شولز-هولتوس، رهبری می شد که با رهبران قشقایی نیز کار می کرد و در قلمرو قشقایی مخفی شد و در آنجا مناطق سقوط و فرود را ایجاد کرد. با تزلزل جنگ آلمان، رهبران قشقایی تصمیم به همکاری با متفقین گرفتند و شولتز-هولتوس را در مارس ۱۹۴۴ به نیروهای بریتانیا سپردند. این تلاشهای آلمان در ایران نتیجه چندانی نداشت.»
در ادامه برنامه ریزی های سیا برای ماندن پشت جبهه «اگر اشغال ایران وسیله روسها ادامه یابد و یا کودتایی به نفع شوروی در ایران اتفاق بیافتد،» آمریکاییها ارتباطاتی را در شبکه پیچیده ای با بخش دیگری از عشایر کشور ایجاد کرده بودند. از جمله، معاون کنسول سفارت آمریکا در تهران، جرالد دوهر، گزارشی نوشت[vi] و پیشنهاد داد که «ایالات متحده برنامههایی برای حمایت از یک «دولت آزاد» در ایران ایجاد کند که در صورت حمله شوروی یا کودتای کمونیستی، پشت سر مقاومت باقی بماند. «دولت آزاد» حول محور شاه و با حمایت بقایای ارتش ایران و قبایل قشقایی، بختیاری، لر و نیروهای عشایری کرد مقاومت را پیگیری خواهد کرد این شبکه در منطقه کوهستانی زاگرس که ساکنان آن هستند فعالیت میکنند. جرالد دوهر پیشنهاد کرد که مقر این دولت آزاد باید در فیروزآباد، در قلمرو قشقایی باشد. فایده اصلی برای ایالات متحده این خواهد بود که این نیروها ممکن است مانع از اشغال منطقه نفت خیز ایران در جنوب غربی توسط نیروهای کمونیستی شوند. هر چند دوهر اذعان داشت که مهاجمان شوروی به راحتی می توانند این منطقه را تصرف کنند. او همچنین اذعان داشت که حمایت خارجی از نیروهای مقاومت ممکن است به جنگ داخلی در ایران منجر شود» گازیروسکی مینویسد که در اکتبر ۱۹۴۸ جان وایلی سفیر ایالات متحده و دوهر ملاقاتی با رهبر ایل قشقایی داشتند و او به ایشان اطمینان داد که ایل درحال ذخیره سلاح و مهمات در مناطق تحت کنترل خود هستند. فرمانده ارتش محلی نیز به انها گفت که نیروهایش را برای پیشگیری از اشغال روسیه و نفوذ به مناطق نفتی کشور آماده میکند.
عااوه بر این ها سیا چندین بدیل مختلف را برای انجام یک کودتا در ایران و گرفتن قدرت در آن در دوران ریاست جمهوری ترومن طراحی کرده بود. گازیروسکی در مقاله خود مینویسد که: « اولین طرح در ماه مرداد ۱۳۳۱ وسیله ماکس تورنبرگ به سیا تسلیم شده است، که یک مدیر صنایع نفتی با سابقه مشاوره با وزارت خارجه و مدتها سابقه کار در ایران بود. طرح بعدی را یک افسر اطلاعاتی سیا بنام جان لویت حدودا یکماه بعد تر تهیه کرد و سومین طرح را هم دانلد ویلبر در پاسخ به طرح لویت تسلیم کرد که در آن پیشنهاد شده بود که بهتر است از الهیار صالح سفیر مصدق در واشنگتن و از نزدیکان وی به عنوان جانشین مصدق استفاده شود.
تصمیم ایالات متحده برای سرنگونی مصدق تقریباً در یک دوره زمانی نه ماهه رخ داد. در آغاز، دولت ترومن پیشنهاد بریتانیا را در نوامبر ۱۹۵۲ “که دو کشور به طور مشترک کودتا انجام دهند” رد کرد. اما با انتخاب ایزنهاور در ژانویه ۱۹۵۳ حمایت از کودتا بطور قابل توجهی در واشینگتن افزایش یافت.
در جلسه شورای امنیت ملی در ۴ مارس ۵۳، رئیسجمهور آیزنهاور در مورد فاصله گرفتن از بریتانیا درباره ایران و بجای آن اعطای وامی بزرگ به ایران حرفهایی زد، به این معنی که او هنوز طرفدار کودتا نیست. با این حال، شورای امنیت ملی، با ریاست آیزنهاور، یک هفته بعد تصمیم گرفت که از بریتانیا جدا نشود یا به ایران وام ندهد، و این نشان میدهد که آیزنهاور پس از گفتگو با دستیاران کلیدی خود بیشتر به حرکت بر علیه مصدق روی آورده است. در هر صورت، در ماه مارس، سیا مجاز شد برنامه ریزی یک کودتا را آغاز کند. آژانس در ۴ آوریل طی حواله ای ۱ میلیون دلار به رئیس ایستگاه خود در تهران فرستاد تا اجرای برنامه “سقوط مصدق” را آغاز کند. آیزنهاور تأیید نهایی برای کودتا را در ۱۱ ژوئیه تقریبا یک ماه قبل از ۲۸ مرداد صادر کرد، اگرچه رییس جمهور میتوانست در هر زمانی قبل از وقوع در ۱۹ اوت آنرا متوقف کند. بنابراین، اگرچه تصمیم ایالات متحده برای سرنگونی مصدق طی چند مرحله از اواخر دی ۱۳۳۱ تا اواسط مرداد ۱۳۳۲ صورت گرفت، به نظر می رسد حیاتی ترین گام ها در فروردین و اردیبهشت ۱۳۳۱ برداشته شده باشد[vii]. پس از انکه دولت ایزنهاور برای اجرای کودتا مصمم شد دو طرح با اندک تغییراتی بر اساس طرح های لویت و ویلبر اماده شد که در آنها زاهدی به عنوان جایگزین تثبیت گردیده بود.
به اسناد جدید اما در عوض انچه حذف شده اند مطلب تازه و کاملا بدیعی اضافه شده است که می گوید همزمان با پیشبرد طرح کودتا و جایگزینی مصدق با سرلشکرزاهدی، یک طرح کودتا برای براندازی هر دو مرد مصدق و شاه هم وسیله وزیر دربار ابولقاسم امینی در بهار ۱۳۳۲ در نظر گرفته شده بوده است. امینی همراه با برادرش محمود امینی که فرمانده ژاندارمری بود این کودتا را برنامه ریزی می کرده اند که در آن با سران ایل قشقایی هماهنگی داشته اند که هم از مصدق حمایت میکرده اند و هم با سیا ارتباط داشته اند. امینی ها که خود از نوادگان قاجاری بوده اند تصمیم داشتند محمدرضا شاه را با عبدالرضا پهلوی که از مادر قاجاری است جایگزین نمایند. به روایت گازیروسکی سفیر آمریکا لوی هندرسون و مدیر ایستگاه سیا در تهران راجر گویران چندین بار در این دوران با امینی دیدار می کنند. در ماه اردیبهشت ۳۲ هندرسون از پیشنهاد امینی و طرح جایگزینی شاه با عبدالرضا پهلوی در یادداشتی به مسئولین سیا در واشینگتن حمایت نموده است و در عین حال اشاره می کند که در هر حال امینی را بعنوان جزئی از طرح کودتا به حساب خواهند اورد. در گزارش ویلبر از تاریخ کودتا ذکر شده است که تیم سیا در تهران کمی قبل از سقوط مصدق تصمیم گرفت که سعی کند طرح امینی- قشقایی را کنترل و یا خنثی کند ولی اگر طرح زاهدی شکست خورد از طرح آنان بعنوان بدیل بعدی حمایت نمایند.
اسناد ۲۰۱۷ سیا جزئیات جالبی درباره لورفتن احتمالی و شکست کودتا در روزهای ۲۴ و ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ دارد. روزنامه شجاعت وابسته به حزب توده ایران، جزئیات احتمال یک کودتای در شرف انجام را روز ۲۲ مرداد منتشر کرد. حزب توده ایران بعدا ادعا کرد که درباره طرح کودتا دانسته های خود را به اطلاع مصدق رسانده بود و به او برای وقوع کودتا هشدارداده است. کرمت روزولت در گزارش خود از روز ۲۶ مرداد می نویسد که ژنرال محمد دفتری، یک حامی کلیدی زاهدی ممکن است برنامه کودتا را لوداده باشد، ولی بعدا او گزارش خود را تصحیح کرده و می گوید که افسر شهربانی دیگری بنام نادری در لو دادن ان دست داشته است. در گزارش تاریخی سیا اما امده است که شخصی از میان دستگاه امنیتی نظامی مخفی که تیم سیا برای کودتا اماده کرده بود این خبر را به بیرون درز داده است.
علاوه بر این، در این مجموعه انتشاریافته در سال ۲۰۱۷ سیا جزئیات دیگری وجود ندارد که قبلا دانسته نبوده است و لذا همچنان درباره واقعیت اجرای کودتا نکات بسیاری ناگفته و نامشخص است. بطور مشخص درباره جزئیات اقدامات تیم سیا در هفته های قبل از کودتا برای لطمه زدن به موقعیت دکتر مصدق در بین مردم که باعث شد در روز کودتا بسیاری از مردم در خانه بمانند، چیزی منتشر نشده است، و یا چه اتفاقی باعث شد که سرپرست ایستگاه سیا در تهران راجر گویران چند روز قبل از کودتا برکنار شود، چرا شاه دو روز قبل از کودتا و با شکست مرحله اول کودتا فرار کرد، و چه کسی پشت تظاهرات مردم در روز کودتا برعلیه مصدق بود که به خیابان ها ریختند، و چه شد که طرفداران مصدق نتوانستند هیچ تجمعی در دفاع از او سازمان دهند و کسی برای دفاع از او هیچ اقدامی نکرد. اسناد تاریخی سیا از جمله گزارش ویلبر همه به نقش سیا در این اقدامات اشاره میکنند ولی از جزئیات نحوه اجرای ان هیچ اطلاعی هنوز افشا نشده است.
باوجود بر این در نهایت باید گفت که این مجموعه اطلاعات جالبی را در اختیار ما قرار داده است که از اقدامات دولت ایالات متحده پس از کودتا برای تثبیت موقعیت شاه و حکومت جدید پرده برمی دارد و نشان میدهد که نه فقط خود کودتا بلکه رژیم دیکتاتوری که برای دو دهه بعد از کودتا در ایران حاکم بوده است نیز با نظارت و دخالت ایالات متحده در ایران حکمرانی کرده است. مسئولین دولت آمریکا از قبل از کودتا ۴۵ میلیون دلار به عنوان بودجه کمک اضطراری برای پرداخت به دولت جدید تهیه و یکی دو هفته پس از کودتا انرا در اختیار دولت شاه قرار دادند. بدنبال درخواست های مکرر شاه، دولت امریکا برنامه کمک مالی قابل توجهی را نیز برای بهبود وضعیت ارتش ایران از جمله تجهیزات نظامی در اختیار ایران قرار داد تا باصطلاح برای افزایش روحیه نظامیان بکار برود. آنها همچنین دولت زاهدی را ترغیب کردند که برای رفع اختلافات نفتی سریعا اقدام کند و در حل مشکلات بین بریتانیا و دولت ایران پادرمیانی هایی هم از سوی دولت آمریکا صورت گرفت. آمریکایی ها از سران ایل قشقائی هم خواستند در همکاری با دولت اقدام کنند و بدینوسیله مهمترین امکان سرپیچی و شورش بر علیه دولت در خارج از مرکز را خنثی کردند. سیا همچنین توانست پیروزی در انتخابات سال ۳۳ را هم با مداخلات و دستکاری در نتایج برای دولت زاهدی و طرفداران شاه تضمین نمایند. اما درمدارک منتشر شده در عین حال هیچ اشاره ای به تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) نشده است که بعد از کودتا و با کمک سیا بوجود امد و انتشار مدارک ان هنوز نادیده گرفته شده است.
علاوه بر انچه تاکنون به نقل از مقالات متعدد مارک گازیروسکی در این مقاله آمده است لازم است به موضوع دیگری درباره این مدارک هم اشاره کنیم — مالکولم بیرن و بروس ریدل، که هردو از کارشناسان امریکایی هستند و درباره کودتای ۲۸ مرداد تحقیق کرده اند، آنها در یک جلسه مناظره در شورای اتلانتیک تایید میکنند که دلیل اصلی برای کودتای ۱۳۳۲ در ایران بیش از هر چیز ترس آمریکایی ها از شیوع تمایل به ملی کردن نفت در سایر کشورهای منطقه بود که تحت انقیاد آن کشور بودند. از این میان بویژه برای امریکا گسترش این ایده به کشور های همسایه مانند عربستان مهم بود و نه ترس از انتشار کمونیسم و نفوذ حزب توده ایران. نه فقط در این مدارک حتی در خاطرات کرمیت روزولت، نوه تئودور روزولت رئیس جمهور اسبق ایالات متحده، هم اشاره ای به حزب توده وجود ندارد. در گزارش نهایی روزولت پس از کودتا و بازگشت به امریکا هم نامی از خطر حزب توده و کمونیسم دیده نمی شود. ریدل اضافه میکند، که مدارک جدید حاکی است که در هفته های تیر و مرداد ۳۲ که منتهی به کودتا شد، تیم سیا ده ها منزل امن برای پوشش کودتاگران تهیه کرده بود که سرلشگر زاهدی هم در انجا سکنی داشت و عکسی هم در مجموعه اسناد موجود است که زاهدی را در حال خروج از خانه امن سیا در ظهر ۲۸ مرداد برای رفتن به ایستگاه رادیو برای اعلام پیروزی کودتا نشان میدهد.
منابع:
[i] مارک گازیروسکی استاد علوم سیاسی در دانشگاه تولین، نیوارلئان لویزیانا ست. او همچنین نویسنده “سیاست خارجی آمریکا و شاه” (دانشگاه کورنل پرس ۱۹۹۱)، ویراستار مشترک با مالکوم بایرن “محمد مصدق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران” (دانشگاه سیراکیوز پرس ۲۰۰۵) است. این مقاله در وبسایت لوبلاگ منتشر شده است.
[ii] دوایت دیوید ایک ایزنهاور (Dwight David “Ike” Eisenhower) ژنرال بازنشسته ارتش و سیاستمدار امریکایی بود که از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ به عنوان سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده خدمت کرد.
[iii] استیون کینزر نویسنده کتاب های بسیاری از جمله پرچم واقعی، برادران، سرنگونی و همه مردان شاه است. او که یک خبرنگار خارجی برنده جایزه بود، به عنوان رئیس دفتر نیویورک تایمز در نیکاراگوئه، آلمان و ترکیه خدمت کرد. او عضو ارشد مؤسسه واتسون برای امور بینالملل در دانشگاه براون است و ستونی درباره امور جهانی برای Boston Globe مینویسد. او در بوستون زندگی می کند. کتاب برادران کینزر بفارسی ترجمه شده و وسیله نشر اختران منتشر شده است https://www.ibna.ir/vdcfy1d0cw6d11a.igiw.html http://stephenkinzer.com/
[iv] The Brothers: John Foster Dulles, Allen Dulles, and Their Secret World War-Author: Stephen Kinzer, MCMillan Publisher.
[v] https://liberalarts.tulane.edu/sites/default/files/sites/default/files/Stay-Behind_INS_34-2.pdf(صفحه چهار و پنج)
[vi] ر.ک. صفحه هفت از لینک بالا.
[vii] https://liberalarts.tulane.edu/sites/default/files/sites/default/files/US_Perceptions_JCWS_Summer_2019.pdf (صفحه بیست و شش)