توضیح:
با مرور بحث ها، سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های نیروهای سیاسی کشور در ارتباط با انتخابات مجلس ۱۲، پرداختن به دو بحث در قالب دو مقاله را ضروری یافتم.
مقاله اول با عنوان «انتخابات مجلس و مواضع نیروهای سیاسی» تنظیم شده و در آن فرازهای زیر مورد واکاوی قرار گرفته است:
- سیاست و مقاصد حکومت در انتخابات،
- موضع احزاب و تشکل های قانونی در کشور
- موضع تشکل های فعال در خارج کشور
- اهداف سیاسی موضع گیری نیروها در انتخابات
مقاله دوم، که با عنوان «انتخابات مجلس و جبهه اصلاحات ایران» تنظیم شده، و در آن روندهای تصمیم سازی در جبهه اصلاحات ایران و تجارب آن واکاوی شده است:
- چیستی گرایشها در جبهه اصلاحات،
- تصمیم سازی در فضای مملو از عدم قطعیت،
- ضرورت مدیریت اختلاف، مکانیسم ها و مهارت ها
- جبهه اصلاحات ایران دست اورد مهم جنبش اصلاح طلبی
اینک مقاله اول:
- انتخابات زیر تابلوی «ورود ناراضیان ممنوع»
بر این انتخابات گرد مرگ پاشیده اند. سه روز مانده به انتخابات مجلس و در هیچ کجای کشور عطر انتخابات نیست. نه جنب و جوشی. نه شور و شوقی. هیچ کس نمی پرسد با این انتخابات چه اتفاق میافتد. همه میدانند «هیچ اتفاقی نمیافتد».
گفته اند در انتخابات مجلس قبل ۴۲ درصد شرکت کردند. این بار حرف از ۳۰ درصد است. آخرین نظر سنجی ها می گوید نرخ مشارکت در تهران به زیر ۲۰ درصد میرود.
به نظر می رسد که از زمستان ۹۶ به بعد حکومت دیگر زیاد مایل نیست انتخابات در ایران پرشور شود. اصلا نمی خواهند انتخابات به عرصه کشمکش ناراضیان با مدافعان حکومت باشد. میخواهند رقابت تنها بین حامیان حکومت باشد و آنها برای حفظ یا افزودن بر سهم خود در مجلس با هم رقابت کنند.
حکومتگران این بار نه تنها علاقه ای به ورود نامزد هایی را ندارند که رای ناراضیان را جذب می کنند، بلکه حتی مواظبند چهرههای محبوبی که تا حالا کمتر باحکومت مخالفت داشتهاند هم به انتخابات وارد نشوند. چون فکر می کنند وقتی برنده شوند بیشتر به هواداران گوش می کنند یا به اوامر از بالا.
انتخابات دو کارکرد دارد: اول تخلیه نارضایتیها در صندوق رای، دوم تقسیم پست های حکومتی به شیوه صلح آمیز. حکومت مصمم است که کارکرد اول بی اثر شود و فقط لایه های اجتماعی که از حکومت راضی هستند، یا دغدغه های محلی دارند، به انتخابات ورود کنند. وموضوع انتخابات جاری نیز عمدتا تدارک توزیع پست های حکومتی بین حامیان حکومت است.
از ۹۶ به این سو ازنظر حکومت داوطبان نمایندگی، نه فقط باید به نهضت آزادی، جبهه ملی، محافل ملی مذهبی یا غیرمذهبی، هیچ تعلقی نداشته باشند، نه تنها باید لتزام عملی به ولایت فقیه داشته باشند، بلکه باید سودای اخذ رای اقشار ناراضی را از سر به در کنند. از ۹۶ به این سو اشخاص سرشناسی که همیشه همسو با حکومت حرکت کرده و اعتبار و جایگاهی در بدنه نظام داشته اند هم رد صلاحیت می شوند، حتی اگر هیچ نسبت و قرابتی با مخالفان حکومت یا مردم معترض نداشته باشند.
البته حد اجرای سیاست «ورود ممنوع» هنوز دقیقا روشن نیست. لیست های موجود نشان می دهد به هر دلیل، از جمله به علت اعمال نفوذهای محلی، لابی گری ها یا قرار و مدارهای پشت پرده، شمار معدودی از افراد با صبغه «اعتدالی اصلاحی» در انتخابات حضور دارند و در برخی حوزه ها ممکن است رای هم بیاورند.
آنگونه که در خبرها امده، بیش از ۱۲۰۰۰ نامزد تائید صلاحیت شده اند که اکثر آنان برای مردم ناشناخته اند. از آن میان گویا حدود ۱۰۰ نفر کمابیش دیدگاه های «اعتدالی اصلاحی» دارند. ارزیابی برخی محافل آنست که بسیار بعید است آنها بیش از ۲۰ کرسی به دست آورند.
- موضع احزاب و تشکل های قانونی در ایران
احزابی که در ایران فعالیت قانونی دارند، و کمابیش تمایلات اقشار ناراضی را بازتاب می دهند، از سال ۹۶ به این سو، با تغییر سیاست انتخاباتی حکومت، در وضعیت بسیار دشواری قرار گرفته اند. صلاحیت یا عدم صلاحیت آنان در این دوره عملا به میزان احتراز آنها از انعکاس صدای نارا ضیا ن مرتبط بوده است. اما اگر آنها صدای اقشار ناراضی نباشند هیچ خواهند شد. توجه کنیم که مطابق نظرسنجیها شمار ناراضیان در ایران حدود ۸۵ درصد است و آرای کسانی که از حکومت راضی هستند هم عمدتا پیش فروش شده است.
خوشبختانه بعد از سال ها پراکندگی و کشمکش در دو سه ساله اخیر مجموعه احزاب و تشکل های برآمده از نظام جمهوری اسلامی زیر یک چتر فراگیر، به نام جبهه اصلاحات، متحد شده و مکانیسم های مشخصی برای تصمیم سازی و تولید اراده واحد بین خود تعبیه کرده اند. مهم ترین کار این جبهه تعیین رویکرد در قبال انتخابات های عمدتا غیررقابتی است. جبهه اصلاحات ایران مهمترین تشکل قانونی است که مخالف سیاست ها و رویکردهای حاکم بر کشور است. شورای مرکزی جبهه اصلاحات متشکل از ۴۳ عضو است: ۲۸ حزب و جمعیت حقوقی و ۱۵ عضو حقیقی. به علاوه نهضت آزادی و محافل مرتبط با جبهه ملی، بسیاری تشکل ها و محافل دیگر، که حکومت حضور دوفاکتوی آنها را تحمل می کند نیز وجود دارند که در بسیاری موارد با جبهه اصلاحات همسو فعالیت می کنند.
از پی بیش از ۶ ماه رایزنی، تبادل نظر و سنجش، روز ۲۱ بهمن ماه شورای مرکزی جبهه اصلاحات با یک اکثریت قاطع، ۳۴ رای از ۴۳ رای، اعلام کرد جبهه اصلاحات ایران « نمیتواند در انتخاباتی تهی از معنا، غیررقابتی، غیرمنصفانه و غیرمؤثر در اداره کشور شرکت کند».
آن دسته از اعضای شورای مرکزی که به قطعنامه مذکور رای ندادند، همراه با شماری از فعالین سیاسی و اجتماعی، در بیانیه ای با امضای ۱۱۰ نفر و با عنوان «روزنه گشایی کنیم»اعلام کردند «عدم شرکت در انتخابات ابزار کارآمدی برای نیل به انتخابات آزاد نیست». و «علیرغم حذفهای غیرعادلانهٔ استصوابی، هنوز دهها نامزد میانهرو، اصلاحجو و سالم حضور دارند» آنها از شهروندان دعوت کردند «تا با نگذشتن از «حق رأی»شان، به نامزدهای ائتلافی میانه رو رای بدهند».
به این ترتیب در جبهه اصلاحات ایران یک «اکثریت بزرگ» و یک «اقلیت موثر» شکل گرفته که در تشخیص «ظرفیت ها برای مشارکت» و «تاثیرگذاری بر عملکرد مجلس» با هم تفاوت نظر معین دارند.
یک اکثریت بزرگ در جبهه اصلاحات باور دارد انتخاباتی که روز ۱۱ اسفند برگزار می شود «بی معنا، غیررقابتی، و غیرموثر» است و خواهان شرایط تامین شرایط حداقلی برای مشارکت است.
یک اقلیت موثر در جبهه اصلاحات باور میکند که: نه. این طور نیست که انتخابات ۱۱ اسفند کاملا«بی معنا، غیر رقابتی و غیر موثر» باشد. در برخی حوزه ها، از جمله در تهران، رقابت میان افراط گرایان و میانه روها جدی است و باید ورود و روزنه گشایی کرد. با هدف تشکیل یک «اقلیت موثر» در مجلس، آنها فکر میکنند اگر این «اقلیت موثر» در مجلس تشکیل شود برای انتخابات ۱۴۰۴ افق گشایی شده است.
به این ترتیب جبهه اصلاحات ایران، نهضت آزادی ایران، جناح های جبهه ملی ایران، محافل ملی مذهبی، که همه از حق شرکت مسئولین و چهره های موثر خود در انتخابات محروم گشته اند، اکنون اعلام کرده اند که از میان نامزدهای موجود، کسی نظریات و مطالبات آنها را نمایندگی نمی کند و لذا «عدم شرکت» تنها گزینه ممکن برای آنهاست. در همان حال حزب کارگزاران، حزب اعتماد ملی، و حزب ایرانیان، که جزو اقلیت جبهه اصلاحات محسوب می شوند، همراه با برخی محافل دیگر، اعلام کرده اند که گرچه حکومت مانع از شرکت نامزدهای جبهه اصلاحات و دیگر تشکل های قانونی شده، اما با هدف تشکیل یک «اقلیت موثر» در مجلس، از بقایای افراد «اعتدالی اصلاحی» در میان نامزدهای موجود حمایت خواهند کرد.
من از انتخابات ۱۴۰۰ تا امروز از نزدیک در مباحثات مربوط به «شرکت یا عدم شرکت» بین احزاب پای بند به فعالیت قانونی کشور مشارکت داشته و معتقد بوده و هستم که آزادی خواهان از هیچ فرصتی برای تقویت حق انتخاب و بالابردن شان صندوق رای در جامعه نباید داوطلبانه دست بشویند. انتخابات عرصه حضور و مشارکت مردم است، و نه عرصه قدرت نمایی حاکمان. اما آموخته ام که آزادی خواهان و عدالت پژوهان به هیچ عنوان مجاز نیستند از افرادی در انتخابات حمایت کنند که قطعا می دانند آنها در مجلس از آزادی و عدالت دفاع نخواهند کرد. و یا، از آن هم بدتر، علیه این ارزش ها عمل خواهند کرد.
اگر احزاب یا افرادی به این شناخت رسیده اند، در انتخابات بشدت بسته، هنوز روزنه هایی هست که می توان با گشودن آنها افق گشایی کرد، شخصا به شناخت آنها احترام می گذارم. اما این افراد اگر فعال حزبی هستند، موظفند حزبشان را به این شناخت خود متقاعد کنند. و اگر به هر دلیل حزب متقاعد نشد باید به شناخت جمع احترام بگذارند. نمی توان هم فعال حزبی بود و هم به تصمیم حزب احترام نگذاشت.
من البته در موقعیتی نیستم که درباره شناخت متفاوتِ اکثریت جبهه اصلاحات و اقلیت آن، از فرصت ها و تهدیدهای ناشی از شرکت یا عدم شرکت نظر قطعی داشته باشم. اما بنا به تجربه طولانی یقین دارم که ارزش سرمایه ای که با رعایت انضباط و احترام به تصمیمات قانونی تشکل ها، برای رسیدن به یک ایران دموکراتیک، برای تحقق آرزوهای مشترک، انباشت می شود، به مراتب بیش از مداخل نقدی است که سرپیچی ما از تصمیم حزب ممکن است نصیب ایران کند.
- موضع تشکل های فعال در خارج کشور
طیف پادشاهی خواهان و مجاهدین خلق هریک با مشخصه های خاص خود در یک سو، تشکل های جمهوری خواهان در سوی دیگر، و نیز احزاب و سازمان های متعدد قومی، چپگرا و غیره، همه در خارج کشور فعالند و به صورت دسته جمعی یا تک به تک درباره انتخابات مجلس ۱۲ اظهار نظر کرده اند.
در اظهار نظرهای نهادها یا فعالان سیاسی شناخته شده در خارج کشور، به هیچ صورت «دعوت به مشارکت» یا جانبداری از یک لیست دیده نمی شود. تمام تشکل ها و گرایش هایی که با عنوان سرنگونی طلب یا برانداز خود را معرفی می کنند، یک پارچه از تحریم فعال انتخابات صحبت می کنند. اما برخی از تشکل ها و فعالین جمهوری خواه، مثل اتحاد جمهوری خواهان ایران، تفاوت جدی میان «تحریم» و «عدم شرکت» نمی بینند و هر دو را به کار می برند. برخی دیگر مثل حزب توده ایران یا حزب چپ ایران، فقط از تحریم انتخابات استفاده می کنند. و برخی دیگر مثل سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) از «عدم شرکت» استفاده می کنند.
- اهداف سیاسی موضع گیری نیروها در انتخابات
خطاب اکثر بیانیه های احزاب و محافل سیاسی ناراضی یا مخالف وضع موجود به مردم است. چه آنها که مردم را به انتخابات را به شرکت در انتخابات دعوت می کنند، و چه آنها که از عدم شرکت حزبشان در انتخابات صحبت می کنند، و چه آنها که مردم را به تحریم فعال انتخابات فرامیخوانند.
اما در یک شرایط منجمد و بشدت رکودی، که هیچ جنب و جوشی در جامعه نیست، اعلامیه های احزاب سیاسی در عمل هیچ تاثیر محسوسی در پهنه جامعه ندارد. قاطبه مردم اصلا از آن ها مطلع نمی شوند. این نداها بر کوه یخ جامعه ای بی امید پژواک می یابد و به سوی جامعه سیاسی بازمی گردد و عمدتا در آنجا شنیده می شود. امید به تاثیر گذاری این اطلاعیه ها بر کنشگری مردم در شرایط یاس آلود امیدی کاذب است؛ چه در راستای تشویق به شرکت، چه برای تشویق به تحریم.
تاثیر اصلی کنشگری سیاسی ما در شرایط رکود، تولید واکنش در پایه اجتماعی نیست. این کنشگری بیش از همه برای تعیین جایگاه ما در جامعه سیاسی به کار می آید. به ویژه نیروهای فعال در خارج کشور که از حق رای دادن در انتخابات مجلس محرومند، از این موضع گیری برای پیام رسانی به جامعه نیروهای سیاسی بهره می گیرند. آنها از کلمات بیانیه خود استفاده می کنند که اعلام کنند که در این لحظه در کنار کدام نیروها ایستاده اند و نسبت شان با دیگر نیروهای سیاسی کشور چیست.
- آندسته از ناراضیان که امروز از «دعوت به شرکت» هواداری می کنند، ممکن است بدانند که دعوتشان تغییری در پائین درست نمی کند. اما بر اعلام این دعوت پافشاری می کنند چون این کار به حفظ تعامل و ارتباط با حکومت و نیروهای حامی آن کمک می کند؛ امری که برای پیگیری اهداف سیاسی و برنامه ای ایشان حیاتی است. آنها با این موضع گیری مرزبندی واضح تری میان خود و سرنگونی طلبان و براندازان ایجاد می کنند.
- آندسته از مخالفان و ناراضیان از حکومت که بر موضع «عدم شرکت» ایستاده اند و از دعوت مردم به عدم شرکت امنتاع می کنند، تصور یا محاسبه می کنند که با این موضع گیری هم از تقابل همه جانبه با حکومت درشرایط کنونی جامعه و نیروهای حامی آن اجتناب می کنند و هم به تقابل گسترده با نیروهای تحریم گرا دامن نمی زنند.
- آندسته از نیروهای سیاسی که «تحریم انتخابات» را تبلیغ می کنند نیز اهداف سیاسی خاص خود را پی می گیرند. آنها با این موضع گیری تقابل و صف آرائی خود برابر حکومت، و مرزبندی و فاصله خود با ناراضیان تعامل گرا، شفاف تر می سازند.
ضمن احترام به حق همه شهروندان برای حمایت یا عدم حمایت از هر یک از لیست های عملا موجود؛ و ضمن احترام به نظر تحریم گران و درک موجبات عینی روی آوردن آنها به تحریم؛ و با سنجش تمام جهات و تاثیرات هر موضع گیری سیاسی در لحظه حاضر، من، فرخ نگهدار، در انتخابات مجلس دوازدهم در کنار احزاب دموکراسی خواه، توسعه گرا، و میهن دوست در ایران، می ایستم و بدین وسیله حمایت خود از تصمیم آنها، مبنی بر «عدم شرکت» در انتخابات جاری، را به اطلاع هم میهنان گرامی میرسانم.
فرخ نگهدار – سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲ (۲۷ فوریه ۲۰۲۴) – لندن
2 Comments
رفیق فرخ عزیز نوشته ایی که: ضمن احترام به کنشگری تحریم گران و درک علل واقعی آن؛ من، در انتخابات مجلس دوازدهم، در کنار احزاب دموکراسی خواه و میهن دوست در ایران می ایستم، و بدین وسیله حمایت خود را از تصمیم آنها – مبنی بر «عدم شرکت» انتخابات جاری – به اطلاع هم میهنان گرامی میرسانم. آیا این گرفتن همه این صفات ارزشمند از آن ۱۱۰ نفر و همه کسانی که در چپ و راست در انتخابات شرکت می کنند نیست؟ می دانم که این تعبیر شما نیست.
می گوئید: «انتخابات دو کارکرد دارد: اول تخلیه نارضایتیها در صندوق رای، دوم تقسیم پست های حکومتی به شیوه صلح آمیز» واقعاً می توان در تعریف انتخابات به این دو حکم استناد کرد؟ آنهم در انتخابات مجلس؟
نوشته اید که: « در شرایط رکود وظیفه ما تأثیر گذاری بر جامعه نیست! » پس وظیفه ما چیست اگر تغییر شرایط رکود نیست؟ و رکود را مگر جز از طریق تأثیر بر مردم و به حرکت واداشتن آنها می توان بر هم زد؟
با توجه به چرخش ِمعطوف به رایکالیزه تر شدنِ سازمان اکثریت،و لگام زدنِ مواضع بسیار مماشات جوی سازمان در قبل ،نسبت به حکومت و به تبع آن،ارائه ی برنامه های راهبردیِ غیر عینی با توجه به شرایط موجود ِ متناقض با دیدگاههای سازمان.ارزیابی رفیق نگهدار،بر تمامیِ دیدگاههای سایر گروههای چپ و همسو با چپ،بسیار اصولی و منطبق بر منطقِ و بعبارتی عینیت پذیر ست.و اعتراضِ رفیق ملیحه،حاصلِ کمی شتابزدگی و عدم آنالیز ِ دیدگاه ِ رفیق نگهدار ست،و برای نخستین بار،ارزیابی ِ دقیق تری ،حتا نسبت به حزب مجرب و مقتدری چون حزب توده ،داشته اند.