خیر مقدم آقای امانوئل مکرون رییس جمهور فرانسه بمناسبت دعوت رسمی دولتی برای یک دیدار سه روزه آقای شی ژیانپینگ رییس جمهور چین و همسر که از ۶ مه ۲۰۲۴ در فرانسه آغاز گردید:
آقای رئیس جمهور، خانم،
نخست وزیران
وزیران،
خانم ها، آقایان، دوستان گرامی
«مردمی بزرگ، پرشمارترین مردم روی زمین، کشوری بسیار پهناور که از آسیای صغیر تا دروازههای اروپا و ساحل عظیم اقیانوس آرام و از یخهای سیبری تا مناطق گرمسیری هند و تونکین و دولتی (حکومتی) قدیمی تر از تاریخ.»
۵۵ سال پیش در این اطاق ژنرال دوگل با این سخنان جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت و بر برقراری روابط دیپلماتیک (میان دو کشور) مهر زد. من امروز با این سخنان و با مسرت فراوان بشما خیر مقدم میگویم.
در فاصله این چند دهه که از این دومین بازدید دولتی شما ازکشورمان و اقدام تاریخی (ژنرال دوگل) در سال ۱۹۶۴ میگذرد جهان دچار تحول شده است.
برامد خارقالعاده چین، که اکنون به بالاترین رتبهها در جهان دست یافته، و پروژه بی بدیل قاره اروپا برای صلح، رفاه و آزادی نیز از اهمیت کمی در این تحولات برخوردار نیست . گردهمایی (امروزما) در زمانی صورت میگیرد که (جهان) در سپیده دم این قرن و بر بالین یک نظم (نوین) بین المللی و تقاطع راهها قرار کرفته است.
آقای رئیس جمهور،
من عمیقاً به توان چین و فرانسه برای دستیابی به راهبردهای متوازن، متعادل و عادلانه در زمانیکه بادهای ناخوشایند تاریک گرایی و رویارویی از نو بوزش درآمده اند، باور دارم.
آقای رئیس جمهور و خانم
ما با روحیه گفتگویی که کمی بیش از یک سال قبل، در بازدید رسمی من و همسرم از چین آغاز شد، شروع میکنیم. ما خاطرات بسیار فراموش ناشدنی از این سفر داریم. من سفرم را از (شهر) شیان[i] برای ملاقات با عهد باستان […] آغاز کردم. شیان در قرن هجدهم بزرگترین شهر جهان بود. سلسله های بسیاری دراین شهر جانشین یکدیگر شده بودند. شما نیز به نوبه خود از ایتالیا، در امتداد سواحل مدیترانه، جاییکه در آنجا سرنوشت تمدن اروپایی رقم خورده، بسمت کشور ما سفر کردید.
ما دیروز در شهر نیس و سپس در ویلای کریلوس[ii] که از تخیل امانوئل پونترمولی[iii] و تئودور رایناک[iv] زاده شده است بودیم. (طرح) ویلای مسکونی ایندو از یونان باستان الهام گرفته است. آثری (بجا مانده) از خلاقانی که میتوانستند از طریق دانش و کنجکاوی خود و تسلط عمیقشان بر فنون و هنرها، مردان دوره رنسانس باشند.
آقای رئیسجمهور
بیشک بی معنی نخواهد بود اگر ما هر دو اصطلاح رنسانس را برای توصیف آنچه که اروپا و چین در قرنی که در پیش دارند، بکار ببریم. چین از این توان برخوردار است که (با چشم اندازی) دراز مدت و در ابعاد وسیع تاریخی و گسترده بیاندیشد، هماگونه که هم اکنون (با برپایی) مجددا برای راه (های)باستانی ابریشم که گذارگاههایی برای مسافران و کاروانهای آسیای مرکزی، ایران، بغداد، ونیز، بودند اقدام نموده است. در این دوران که مملو از شک و تردید، وسوسه، تفرق و عقب نشینی میباشد، اروپا نیز باید در این جهان در حال دگردیستی در پیوند مجدد با ارزشهای شکیبایی، همدلی و گفت و گو که از رنسانس ایتالیایی و فرانسوی نشئت میگیرند، اشکال تمدن خود را دوباره ابداع کند. یک ضرب المثل اصیل باستانی اندیشه چینی میگوید که «افراد عاقل بدنبال آنچه که آنها را متحد میکند هستند». آری، من بر این باورم که در این برهه تاریخی که در آن بسر میبریم، وظیفه ماست که فراتر از تفاوتهایمان، درک متقابل و هوشمندانه مشترکی را از خود نشان بدهیم و از رقابتها در قدرت، تضادها و درگیریها، جهت دستیابی به یک تعادل برای (یافتن) افقی مشترک در مدیریت امور جهانی[v]، با بازکاوی سرسختانه و صبورانه پرهیز نماییم. در انجام این امر، ما باید بدون شک از خرد دیرینه همایی تمدنهایمان الهام بگیریم.
میگویند که مارسل گرانه [vi]، یکی از بزرگترین علمای چین شناس ما، در تدریسهای خود میگفت که جاده ابریشم احتمالاً به یونانیان این امکان را داد تا کمی بیشتر از یک اندک درباره تمدن چین بدانند. بعد از آن، نوبت به روم باستان رسید که چنان شیفته (بافته های) ابریشمی گردید که پلینی جوان [vii]را آزرد. میگویند تمایل پاتریسن ها[viii] برای خریدن بافته های (ابریشمی) آنها را به ورشکستی کشاند. این اروپا بود که در اواخر رنسانس با (رسیدن به) خود آگاهی از طریق کتاب شگفتیها، دوباره تمدن چین را در پی ماتئو ریچی[ix] ایتالیایی باز یافت. او که (در شناخت) شخصیت ها همچون موذارت[x] بود و چهار کتاب کنفوسیوس را نیز از حفظ بود، توانست دانش ما از جغرافیا را در یک نقشه جهانی بطور منسجم نمودار سازد. بدنبال آن، دورهٔ ایی آغاز گردید که برخی آنرا (شروع) عصر طلایی پیوند میان اروپا و چین مینامند. دراین دوره هر یک از تمدنهای ما توانستند در آینه دیگری حتی به درک والاتری از خود برسند. لایبنس بما برای برقراری اصولی مبتنی بر نظم عقلایی و هماهنگی میان ملل، همانگونه که روشنگران و فیلسوفان قرن هجدهم از چین (واقعی) و یا تخیلی (الهام می گرفتند) فراخوان میدهد. این یک تاریخ طولانی و باشکوه میباشد و البته باید تاکید کرد که امپریالیسم اروپایی و کوربینی مانچویی [xi]، آنهم تحت لوای حفاظت از چین در مقابل جهان، قطع شد. اما ما همواره دانستیم که چگونه آنرا گرامی داشته و حفظ کنیم و در زمانی مناسب (مجدّا) آن را دوباره از سر بگیریم. ما همواره از دلتنگی (نوستالژی) تغذیه کردیم تا بتوانیم (به این گسل پایان داده و) ومجدا انرا از سر بگیریم.
آقای رئیسجمهور،
لذا ما همواره به پل کلودلها [xii]، ویکتور سگالن ها[xiii] و سنت جان پرس[xiv] های قرن بیست و یکم نیاز خواهیم داشت. برای زنده نگه داشتن این روابط، ما به خلاقان و هنرمندان نیاز خواهیم داشت و هرگز (هم) نباید دفاع از آنان را در سراسر جهان از یاد ببریم. هنرمندان اروپایی و چینی باید دیدگاه های خود را در مورد جهان و تاریخ به اشتراک بگذارند، همانگونه که یان پی مینگ[xv] برای ادای احترام به استادان قدیمی، با نگرشی بسیار معاصر و به روز، به بازبینی آثار لئوناردو داوینچی در مراسم تشییع جنازه مونالیزا، جهت ایجاد پیوند میان کشورهایمان پرداخت. ما به مترجمانی نیاز داریم که بما کمک کنند تا زیبایی ابدی اشعار دو فو[xvi] و لی بو[xvii] را دوباره در یابیم. کلماتی که از بطن آنها میتوان در میان اینهمه مدرنیتههای پر جنب و خروش به اصیلترین جوهر تمدنهای (کهن) زنده باقیمانده از آنان دست یابیم. ما به چین شناسان اروپایی نیاز داریم که به ما یاری دهند تا چین دیروز، امروز و فردا، چالشهایش، چشماندازها و آرمانهایش را درک کنیم. ما به متخصصین، دانش پژوهان، زنان و مردان خلاق نیاز خواهیم داشت تا این رابطه را تقویت کنند و به آنها چشم اندازهای جدیدی بدهند. بمشابه دندگ شیاوپینگ و هناله زو[xviii] که ۱۰۰ سال پیش به فرانسه آمده بودند و در آپارتمان شماره ۱۷ خیابان گودفروی[xix] واقع در منطقه ۱۳ پاریس مشترکا سکنا داشتند و تا قبل از بازگشتشان (بکشور) جهت ساختن سرنوشتی نوین برای چین معاصر، در اینجا بکار مشغول بودند و روابط برادرانه ایی با کارگران برقرار کرده بودند، ما به دانشآموزان و دانشجویان چینی نیاز خواهیم داشت.
آقای رئیس جمهور
بهمین خاطر ما مفتخریم که امروز در کشورمان از نزدیک به ۴۰،۰۰۰ (چهل هزار) دانش آموز چینی استقبال میکنیم و آماده ایم تا تبادل جوانانمان را تقویت نماییم تا آنها هم بتوانند به نوبه خود از این پیوندهاییکه ما (امروز) به ثبت رساندهایم استفاده کنند.
ما بهمه خالقان کلمات، ایدهها، امیدها و پروژههای حک شده در زندگی روزمره مردم نیاز داریم. زیرا درک ما از روشنگری، یعنی توانایی ما برای شناخت خویش، قطعاً به تواناییهایمان برای اقدام بعمل مشترک در (این) جهان بستگی دارد. ما باید در فضایی باز مشترکا و مبنی بر احترام متقابل آینده را برای هر دو کشورمان و (برای) روابط بین اروپا و چین و برای بقیه جهان بسازیم. ما باید یک مدیریت جهانی جدید بسازیم.
آقای رئیس جمهور
من از شما برای برگزاری سمینار فرانسه-چین که امروز در کاخ وزرات امور خارجه فرانسه[xx] جریان دارد تشکر میکنم. این گردهمایی (کمک می کند) تا مشترکا در مورد آینده به این (چالشها) بیاندیشیم. فردا ما در کاخ الیزه در دیداری بیسابقه با صدراعظم جمهوری فدرال آلمان و رئیس کمیسیون اروپا این امر را ادامه خواهیم داد. این یک اقدام مهمی میباشد که ما مشترکا به انجام خواهیم رساند. این نشان دهنده وابستگی عمیق شما بهمکاری چین با اروپا در خصوص چالش های مهم برای چندجانبه گرایی میباشد و (همچنین تاییدی بر) تمایل (شخصی) من برای ساختن یک اروپای قوی میباشد. اروپایی که قادر باشد (تا) بلاخره متحدانه بگونه ای باز، قابل اعتماد و پایدار در اتخاذ تصمیمات، بتواند به همکاری با چین تبدیل شود. این یک امر ضروری برای دستیابی به یک چارچوب چندجانبهای میباشد که در آن بتوانیم قواعد رفتار (بازی) بینالمللی را تعریف کنیم.
آقای رئیس جمهور،
در سفر شما، ما در همه زمینه ها و در مورد پیشرفتها تصمیماتی اتخاذ کردیم. ما توافقهای جدیدی را منعقد کردیم و اجازه دادیم تا گشایشهای جدیدی بوجود آیند و پروژه های نوینی شکوفا شوند. چند ماه دیگر من مجددا بدعوت شما به چین سفر خواهم کرد که ادامه این سفر شما خواهد بود. اما مسئولیت ما بدون شک امروز فراتر از روابط بین دو کشور میباشد. با در نظر گرفتن وضعیت (کنونی) جهان و در مقام دو عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، مسئولیت ما در آنست که مجدّا با روحیه پیشگامی که روابط ما را در طول این ۵۵ سال بجلو رانده است، ابتکار عمل بخرج بدهیم. من واقفم که وقتی صحبت از سفر به چین بمیان میاید، پیچ و تابهای خاصی در غرب پدیدار میشوند. این یک دیوان پر از ماجراها و در عین حال پر حکمت میباشد. سفر به مشرق زمین همواره پر از وعده ها، رویاها، خیالپردازی ها میباشد و در مقاطع مختلف موقعیتی را فراهم آوردند که اروپا خود را دوباره باز یابد.
آقای رئیس جمهور
من معتقدم که ما هر دو بر این (امر) واقف هستیم که هیچیک از این مسیر ها (روابط) یک طرفه نیستند. ما میخواهیم که دوباره همکاریها و پروژههای مشترک و متعادل و گاهی (مبتنی بر) آزمون و خطا را بوجود آوریم.
آقای رئیس جمهور و بانو
یکبار دیگر از حضور امشب شما در میان ما تشکر میکنم. همه ما با سرفرازی و مسرت فراوان بشما خیرمقدم میگوییم. من و همسرم از حضور امشب شما در (کاخ) الیزه مفتخر و سرفراز خواهیم بود […]،
پاینده باد فرانسه،
پاینده باد چین،
پاینده باد دوستی بین دو کشور،
و زنده باد پروژه هایی که مشترکا به انجام آنها ادامه خواهیم داد!
[i] Xi’an
[ii] KERYLOS
[iii] Emmanuel PONTREMOLI
[iv] Théodore REINACH
[v] gouvernance
[vi] Marcel GRANET
[vii] PLINE le Jeune
[viii] Patriciens
[ix] Matteo RICCI
[x] MOZART
[xi] Mandchou
[xii] Paul CLAUDEL
[xiii] Victor SEGALEN
[xiv] Saint-John PERSE
[xv] Yan PEI MING
[xvi] Du FU
[xvii] Li BO
[xviii] ZHU Henlai
[xix] Godefroy
[xx] Quai d’Orsay