شرکتهای پیمانکاری جان و امنیت و آینده کارگران را به گروگان گرفتهاند
حضور گسترده شرکتهای پیمانکاری جان و امنیت و آینده کارگران را به گروگان گرفتهاند. در سالهای وزارت آقای مرتضوی، نه تنها از حجم حضور پیمانکاران و دلّالان نیروی انسانی در تمام بخش های اقتصاد کاسته نشد، بلکه وضعیت کارگران شرکتی و پیمانکاری به سمت وخامت پیش رفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها در رسانههای دست راستی و در صفحات مجازیِ همسو با دولت سیزدهم، پشت هم از دستاوردهای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سالهای اخیر بحث میشود؛ گویا از زمانی که آقای صولت مرتضوی در مقام وزیر کار به سر کار آمده، جهانِ کارگران گل و بلبل شده و همه چیز به شدت عالی است!
«کاهش نرخ بیکاری به ۸.۱ درصد در پایان سال ۱۴۰۲»؛ «اداره صندوق تامین اجتماعی بدون استقراض از نظام بانکی»؛ «رشد مشاغل خانگی»؛ «افزایش دستمزد بالاتر از نرخ تورم» و امثال اینها، ادعاهاییست که توسط مدیران وزارت کار و تامین اجتماعی و ایضاً از سوی رسانههای همراه و همسو، مکرراً در بوق و کرنا میشود.
به همه این ادعاها نمیپردازیم، به اینکه نرخ فصلیکاری و مشاغل کاذب و زیرپله ای تا چه میزان افزایش یافته؛ اینکه تامین اجتماعی همچنان نتوانسته به وعدههای خود در قبال متناسبسازی و ترمیم حقوق بازنشستگان عمل کند؛ اینکه در هر روز حدود ۵ کارگر جان خود را در اثر حوادث ناشی از کار از دست میدهند، اینکه هیچ فکری برای بیمه کارگران مظلوم و زیر خط فقرِ بخش ساختمان نکردند و این کارگران به بهانه نبودن اعتبار! از حداقلها محروم ماندند و از همه مهمتر اینکه خط فقر مرز ۳۰ میلیون تومان را پشت سر گذاشته و وزارت کار آقای مرتضوی در سال ۱۴۰۳ یک نشست رسمی شورایعالی کار برای ترمیم مزد و حقوق ۱۱ میلیون تومانی برگزار نکرده و فاصلهی دستمزد و سبد معیشت ماه به ماه در حال افزایش است و …..
اکنون فقط به یک چالشِ پابرجا ورود میکنیم، حضور گسترده شرکتهای پیمانکاری که جان و امنیت و آینده کارگران را به گروگان گرفتهاند. در سالهای وزارت آقای مرتضوی، نه تنها از حجم حضور پیمانکاران و دلّالان نیروی انسانی در تمام بخش های اقتصاد کاسته نشد، بلکه وضعیت کارگران شرکتی و پیمانکاری به سمت وخامت پیش رفت.
در وزارتخانههایی مانند وزارت نفت و وزارت نیرو و آموزش و پرورش، نیروی انسانی کارکشته و نخبه، زیر دست پیمانکارانی که غالباً توانایی و صلاحیت انجام کار ندارند، با کمترین دستمزد و بدون امنیت شغلی به امر معاش حداقلی گرفتارند و هر روز یک بلای تازه بر سرشان آوار میشود. فقط کافیست به چند نمونه از این بلایا در همین مرداد داغ امسال اشاره کنیم.
۱۵ مرداد، یک کارگر پیمانکاریِ پالایشگاه اول مجتمع گاز پارس جنوبی در اثر گرمازدگی در ارتفاع چند صدمتری یک دستگاه تعمیرات، از شدت گرمازدگی دچار بیهوشی میشود و سطح هوشیاریاش سقوط میکند؛ شرکت کارفرمای مادر در اطاعیهای اعلام میکند «این کارگر را به بیمارستان رساندیم اما متاسفانه فوت کرد…..».
۱۳ مرداد، یک منبع کارگری در شهر چوار در استان ایلام با تایید خبر اقدام به خودکشی یکی دیگر از کارگران اخراجی پتروشیمی ارغوان گستر گفت: «سید رضا اسماعیلی» ۳۸ساله اهل «لاشه کن» از روستاهای همجوار با پتروشیمی ارغوان گستر و دارای سه فرزند دخترو پسر کوچک است که نیمه شب جمعه (۱۲ مرداد ماه) به دلیل مشکلات ناشی از بیکاری در محل سکونت خود با خوردن قرص دست به خودکشی زد». این چهارمین خودکشی کارگران پیمانکاریِ اخراجی این پتروشیمی در چند هفته اخیر است که رسانهای میشود و البته هر بار کارفرمای مادر در جوابیهای مدعی می شود اینها پیمانکاری بودهاند و قراردادشان با شرکت پیمانکار تمام شده است و لذا به پتروشیمی هیچ ارتباطی ندارد!
در همین تابستان، اخبار متعددی از مرگ و یا نقص عضو کارگران حتی کارگران نوجوانِ زیر ۱۸ سال منتشر شده است که به دلیل فقدان بازرسی کار و عدم سرکشی به کارگاههای دایر سراسر کشور جان خود را به آنی از دست دادهاند یا برای تمام عمر، ناقصالعضو و خانهنشین شدهاند…… اگر یک نمونه ساده بخواهیم، قطع دست یک کارگر ۱۴ساله به نام «کمیل بهرامی» هنگام کار در معدن شاهسنگ ارجین شهرستان سلطانیه در تیرماه امسال، بهترین گواه این ادعاست؛ دست این نوجوان که بر خلاف تمام قواعد و مقررات در سن ۱۴ سالگی در یک شغل پرخطر در معدن اشتغال داشته است، از کتف قطع شد و او فقط به خاطر سودجویی یک کارفرما، تا پایان زندگی رنجور و علیل باقی ماند….
«فرامرز توفیقی» فعال کارگری در ارتباط با این حوادث تلخ و بیتوجهی مجموعه وزارت کار به ایلنا گفت: این روزها هر صفحهای از اینترنت را که باز میکنیم، صحبت از دستاوردهای آقای مرتضوی و آقای رعیتی فرد به عنوان معاون روابط کار است؛ باید به این مقامات وزارت کار گفت به جای تعریف از این دستاوردها، بروید ببینید علت خودکشیهای کارگران چیست؛ ببینید پتروشیمی ارغوانگستر ایلام چه کرده که کارگران پیاپی دست به خودکشی میزنند؟! چرا فضا به سمتی رفته که کارگران و پرستاران خودکشی میکنند؟! آواری که در این سه، چهار سال اخیر بر سر کارگران از همه نظر، معیشت، ناپایداری شغلی و از همگسیختگی عنان خانواده نازل شده، کمنظیر و حتی میتوان گفت بینظیر است.
این فعال کارگری تاکید میکند: وقتی معاش شایسته نباشد، کارگر تمرکز و امید به آینده را از دست میدهد و با جان خود قمار میکند، او عمداً یا سهواً جان خود را از دست میدهد…..
به گفته وی، رشد چشمگیر حوادث کار در معادن کشور و بالا رفتن نرخ فوتی های این بخش، یکی دیگر از دستاوردهای وزارت کار دولت سیزدهم است؛ تقریباً هر روز خبری جدید از حادثه مرگبار در یک یا چند معدن کشور در رسانهها منتشر میشود.
توفیقی در ادامه میگوید: آیا وقتش نرسیده که اعلام کنند سبد خرید خانوارهای کارگری به شدت خالیست، که اعتراف کنند نتوانستهایم وضع زندگی کارگران را بهبود بخشیم و امروز دستمزد کارگران از یکسوم نرخ سبد معیشت حداقلی هم پایینتر آمده است؛ وزارت کار در واقعیت چه دستاوردی داشته است؟! نه تنها دستاوردی نداشته بلکه اگر اندک امیدی به سهجانبه گرایی داشتیم، آن کورسوی امید هم خاموش شده است…..
در همین روزهای داغ مرداد، با یک کارگر پیمانکاری در پتروشیمی چوار ایلام تماس میگیرم؛ این کارگر که به همراه چند صد کارگر دیگر سالهاست در انتظار اجرای طرح طبقهبندی مشاغل هستند، از ناکام ماندن وعدههای کارفرما و اداره کار خبر میدهد؛ او میگوید: در این پتروشیمی سال گذشته چند خودکشی اتفاق افتاد؛ بعد از آن قول دادند حتما تبعیض را از میان برمیدارند و طرح طبقهبندی را اجرا میکنند؛ اما گویا فراموششان شد!
این کارگر اضافه میکند: مسئولان فقط وعده میدهند اما زود فراموشی میگیرند آنگاه مدعی میشوند که عملکرد ما بسیار خوب بوده و کلی دستاورد داشتهایم….
حرفهای این کارگر که تمام میشود، وقتی بازهم به انتظار چند سالهی چند صد کارگر برای یک حق قانونی به نام طرح طبقهبندی اشاره میکند و از فراموشی مسئولان میگوید، سایت رسمی دولت را باز میکنم و به صحبتهای «سیدمحمد حسینی» معاون رئیس جمهور در بهار امسال برمیخورم: « اهتمام ویژه دولت نسبت به اجرای طرح طبقه بندی مشاغل در ۱۰۰۰ کارگاه، اصلاح قانون بیمه ۵۰۰ هزار کارگر ساختمانی بهبود، امنیت شغلی و ارتقای وضعیت معیشتی و رفاهی کارگران، از جمله اقدامات و دستاوردهای دولت مردمیست»….
گزارش: نسرین هزاره مقدم