شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۹

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۹

يک نیمه‌روز
بوق ماشین آتش‌نشانی در همه جا پیچیده بود اما معلوم نبود که ماشین برای رسیدن به شعله‌های آتش چگونه می‌تواند راه خود را باز کند. راننده تاکسی با مسافری بر...
۳ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزير؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد
دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا،...
۲ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
دادخواهی و صلح
روز يک‌شنبه گذشته، 27 آبان‌ماه سال 1403 خورشيدی با عنوان دادخواهی و صلح و به‌یاد هزاران فرزند جان‌باختۀ ميهن و با تاکيد بر دادخواهی، خشونت‌پرهيزی و صلح‌طلبی در سامانه زوم...
۱ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: کارآنلاين
نویسنده: کارآنلاين
دنیایِ واژگون
کتاب در حافظه شهر فراموش شده‌ / و به انتها نزدیک / دنیا تعادلش را در نقطه لغزانی دنبال می‌کند / موریانه‌ها / به جانِ کتاب‌ها افتادند / شب است،...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان ـ ا
نویسنده: رحمان ـ ا
مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟
کارنامه اقتصادی، ژئوپولتیکی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی فاجعه آمیز حکومت در برابر همگان قرار دارد. حکومت دینی حتا در ماموریت معنوی خود هم شکست بزرگی خورده و مناسک و...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سعید پیوندی
نویسنده: سعید پیوندی
تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما
امروز بیش از پیش لازم است که جریانات چپ، ملی و دموکرات صفوف خود را به هم نزدیک کرده و مانع گرایش به سمت راست و جریانات برانداز شوند. هیچ...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
وریشه مرادی
وريشه مرادی دوران دانشجویی از فعالان ان‌جی‌او های شهر سنندج و از قهرمانان رزمی‌کار استان کوردستان و یکی از بنیان‌گزاران انجمن مبارزه با اعتیاد شهر سنندج بود.
۲۸ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه

چگونه امپراطوری آمریکا باید از رعایا و مشتریان فرامرزی خود دفاع کند!

در حالی که آسیا از نظر استراتژیک برای ایالات متحده بیشترین اهمیت را دارد، شکست تجاوز مستمر در مرزهای اروپا و خاورمیانه استراتژی بهینه باقی می ماند. بهترین راه برای انجام این کار، ارائه تسلیحات به اوکراین و اسرائیل است، از جمله حتی تسلیحاتی که ممکن است واشنگتن معمولاً در پراکندگی آنها و فروش به همه راحت نباشد. انجام این کار به نوبه خود مستلزم تلاش جدی برای تقویت پایگاه دفاعی ایالات متحده است که در رویارویی طولانی با چین نیز مورد نیاز خواهد بود.

در سال ۲۰۱۷ ژاکوب گریگیل[i] و  وس میچل[ii] دو کارمند محافظه کار دولت ترامپ که در دستگاه وزارت خارجه پمپئو بعنوان مشاور سیاسی کار کرده اند و اکنون موسسه محافظه کاری بنام ابتکار ماراتن را اداره میکنند، کتابی تحت عنوان “مرزهای ناآرام: رقبای در حال ظهور، متحدان آسیب پذیر، و بحران قدرت آمریکا[iii]” منتشر کردند که درآن طرح میکنند «که چگونه متحدان مرزی آسیب پذیر آمریکا – و قدرت در مرکز ایالات متحده – توسط کشورهای رقیب هدف قرار می گیرند.»

ابتکار ماراتن یک اندیشکده تحقیقاتی است که بر توسعه و تبیین استراتژی‌هایی برای آماده‌سازی ایالات متحده برای عصر رقابت مستمر قدرت‌های بزرگ تمرکز کرده است. در حالی که “رقابت بر سر قدرت” به طور گسترده در واشنگتن دی سی در رابطه با چین پذیرفته شده است، بحث کمی در مورد اینکه چرا آمریکایی های عادی باید به آن اهمیت دهند وجود دارد. کار پیشنهادی ابتکار ماراتون از این ارزیابی ناشی می‌شود که چین انگیزه‌های قوی برای ایجاد یک بلوک اقتصادی «غارتگر» مبتنی بر اقتصاد آسیایی دارد، که وجود آن باعث تضعیف رفاه و آزادی آمریکایی‌ها به روش‌های کاملا مشخص و مستقیم می‌شود. بنابراین، ابتکار ماراتون به دنبال این است که توضیح دهد: (الف) چرا آمریکایی ها باید از یک استراتژی پایدار برای رقابت قدرت های بزرگ حمایت کنند، و (ب) این رویارویی باید به دنبال چه چیزی باشد.

نکته حائز اهمیت در این دیدگاه ورود ایران بعنوان یکی از سه قدرت در حال ظهور است که قدرت امپریالیستی ایالات متحده را تهدید می کنند و در پی باز سازی امپراطوری های تاریخی خود(چین، روسیه و ایران) در مناطق نا آرام اوراسیا، آسیای شرقی و خاورمیانه هستند. بر همین مبنی است که حمایت آمریکا از اسراییل توجیه میشود. استدلال مطرح شده در این کتاب و مقاله مورد بحث در این نوشتار تهدید قدرت استراتژیک منطقه ای این سه کشور برای اسراییل، اوکرائین و تایوان بعنوان نماینده‌گان امپراطوری در سه منطقه فوق‌الذکر است. در ارتباط با همین استراتژی است که در ماه گذشته مقاله ای دربخش دیدگاه روزنامه نیویورک تایمز به قلم بنی گانتز وزیر دفاع سابق و رهبر اپوزیسیون نتانیاهو در اسراییل منتشر شد[iv] که او نیز رئوس استراتژی این اندیشمندان امریکایی را در صفحه ادیتوریال بزرگترین و معتبرترین نشریه ایالات متحده به اطلاع جهانی رسانید. گانتز بطور مشابه سعی کرد ایالات متحده را ترغیب نماید از اسراییل برای متوقف کردن نفوذ ایران در منطقه تا آخرین قطره خون یاری دهد و استدلال کرد که اگر اسراییل برای شما نجنگد شما خودتان باید در خاورمیانه در مقابل ایران بایستید. مقاله گانتز نشان می‌دهد که اصولا برکناری نتانیاهو و حتی جایگیزین شدن او با رقیب اصلی اش نیز تغییری در درنده خویی و عزم راسخ اسراییل و آمریکا در منطقه خاورمیانه برای مقابله با ایران نخواهد داشت. همین دیدگاه طبیعتا در اوکرائین و تایوان نیز صائب است.

آنها طرح میکنند که “از بالتیک تا دریای چین جنوبی، دولت‌های «مستبد» مدعی فرصتی تازه برای احیای امپراتوری‌های قدیمی یا ساختن امپراتوری‌های جدید به هزینه آمریکا هستند. کشورهایی مانند روسیه، ایران و چین با امید به اینکه سقوط ایالات متحده واقعی باشد، عزم واشنگتن را با هدف قرار دادن متحدان آسیب پذیر آمریکا در مرزهای قدرت غرب آزمایش می کنند.” مرز های نا آرام توضیح می دهد که چرا ایالات متحده به یک استراتژی بزرگ جدید نیاز دارد که از شبکه های متحد قوی برای افزایش هزینه های تهاجم نظامی در قرن جدید استفاده کند. نویسندگان روش‌های تهاجمی را توصیف می‌کنند که کشورهای رقیب برای آزمایش قدرت ایالات متحده در مناطق استراتژیک بحرانی در سراسر جهان استفاده می‌کنند. آنها نشان می‌دهند که چگونه قدرت‌های در حال ظهور، متحدان مرزی «ما» -کشورهایی مانند لهستان، اسرائیل و تایوان- را تحت فشار قرار می‌دهند تا تعهد رهبران ما برای حفظ نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده را به چالش بکشند. برای رویارویی با این پویایی خطرناک، گریجیل و میچل نشان می‌دهند که چگونه قدرت‌های بزرگ بالقوه از زرادخانه‌ای از تکنیک‌های نامتقارن برای بررسی و غربال کردن قدرت آمریکا در چندین منطقه به طور همزمان استفاده می‌کنند، و چگونه رقبا و متحدان به طور یکسان از مدیریت آمریکا در بحران‌های جهانی که به طور فزاینده‌ای به هم مرتبط هستند، می‌آموزند تا استراتژی‌های مؤثر خود را تقویت کنند. مرز ناآرام نشان می دهد که چرا ایالات متحده باید نظم بین المللی را تقویت کند که بیش از هر زمان دیگری در تاریخ مزایایی را برای جهان به ارمغان آورده است.

دلیل وجودی چنین عقایدی توجیه کننده نیرویی است که در دولت های ترامپ و بایدن و حتی پیشتر از ان اباما بر اهمیت مقابله با چین و سپس جنگ روانی در دوران ترامپ با تبلیغ تئوری توطئه بعد از کوید صورت میگرفت تا توضیح داده شود که بسیاری محدودیت ها در رفاه عمومی در داخل کشور به اولویت مبارزه در خارج استوار است. هم‌اکنون نیز علیرغم کمبود بودجه برای حمایت از سیل‌‌زدگان ماه های اخیر در فلوریدا و کارولینای شمالی، دولت بایدن یازده میلیارد دلار دیگر برای خرید تسلیحات برای اسراییل هزینه میکند.

به عنوان بخش مهمی از این دیدگاه، ابتکار ماراتن به دنبال ایجاد یک بحث تخصصی خارج از روش های ارتودوکسی در مورد مسائل اقتصاد سیاسی جهانی است – که تا به امروز تحت سلطه رویکردهای نئولیبرالی قرار داشته است. در این استراتژی همانطوریکه خواهید دید سعی بر تمرکز سیاسی بر تهاجم و نه دفاع است. گریگیل و وس میچل مشخصا سعی دارند این استراتژی را جا بیاندازند که دولت های نیابتی مانند اوکرائین، اسرائیل و تایوان باید لباس تهاجمی بپوشند و از جانب امپراطوری آمریکا در مناطق اوراسیا، خاورمیانه و آسیای شرقی تقویت شوند تا نبرد و تخاصم را دائما تشدید نمایند با این قصد که ابرقدرتهای در حال ظهور روسیه، ایران و چین را در مرزهای نزدیک بخود و بدور از آمریکا همیشه درگیر تخاصم نگه دارند.

ژوزف گریگیل و وس میچل بویژه در دوران چهارسال پس از ترامپ بیشتر نیروی خود را از خارج دولت و با کمک نفوذ سیستمیک عوامل امنیتی نظامی و لابی صنایع تسلیحاتی بر دولت و استراتژیست های سیاست خارجی ایالات متحده اعمال میکنند. در مقاله ای که انها در مجله فارن پالیسی که مورد استفاده اکثر دیپلمات ها و عوامل سیاست خارجی آمریکا است در ژانویه ۲۰۲۴ یعنی مدت کوتاهی پس از فجایع اسراییل در غزه و احکام دادگاه بین المللی کیفری منتشر کرده اند نشان میدهند که حمایت های بی‌دریغ بایدن و وزیر خارجه او بلینکن از جنایات اسراییل در غزه و لبنان دقیقا بر همین استراتژی ابتکار ماراتن استوار است. در این مقاله میخوانیم که “در حالی که آسیا از نظر استراتژیک برای ایالات متحده بیشترین اهمیت را دارد، شکست تجاوز مستمر در مرزهای اروپا و خاورمیانه استراتژی بهینه باقی می ماند. بهترین راه برای انجام این کار، ارائه تسلیحات به اوکراین و اسرائیل است، از جمله حتی تسلیحاتی که ممکن است واشنگتن معمولاً در پراکندگی آنها و فروش به مشتریان دیگر راحت نباشد.”

نکته ای که بارها تکرار میشود جا انداختن این اصل است که کشور مرزی برای دفاع از قدرت پاترون است که در گیر جنگ است و باید برای حفظ برتری ابر قدرت ماوراء بحار قربانی و خون دهد. و از سوی دیگر تخاصم پایان ناپذیر و ارسال تجهیزات در حد ده ها میلیارد دلار در سال به منطقه جنگی با این ادعا توجیه میشود که اگر عقب بنشینیم باید هزینه بیشتری برای بازگشت به شرایط مطلوب بپردازیم. از همین رو است که در مقاله میخوانیم: ” اگر ایالات متحده امروز اوکراین، اسرائیل یا تایوان را رها کند، این مکان‌ها تحت قلمرو نفوذ رقیب قرار می‌گیرند، اگر که در وهله اول واشنگتن به سادگی به آنها کمک نکرده بود تا به اندازه کافی از خود دفاع کنند، بعید است که بازگشت به وضعیت ثبات در طول زندگی‌مان بدون هزینه‌ کردن خون ها و سرمایه های بسیار سنگین‌تر ممکن شود.”

نتیجه گیری اصلی مقاله در آنجاست که نشان میدهد چرا دول غربی به احکام دادگاه های بین المللی (که خود امپراطوری آن ها را دائما بر علیه مخالفان خود بکار می‌برد) چنین بی‌توجهی میکنند و آن را فاقد وجاهت قانونی میدانند. ” در همه این موارد، نکته این است که تقویت مرزها برای ابر قدرت بزرگی مانند آمریکا امروز یک وظیفه خیریه نیست. در عوض، این یک عمل بر اساس منفعت شخصی است که اگر با انرژی و تفکر قبلی انجام شود، راهی مقرون به صرفه برای تأمین امنیت خود ما ارائه می دهد. ایالات متحده سنت دیرینه ای در اندیشیدن به شرایط بسیار عملی در مورد مرزهای ناآرام، هم در قاره خود و هم در حومه اوراسیا دارد. اینها مناطقی بوده و هستند که «ابزار اصیل و آرام بخش نهادها و قوانین بین المللی، محاسبات تجاری و بی طرفی قضات بر آنها تأثیر ضعیفی دارند.» در نهایت، نحوه نظم بخشیدن به این مرزها محصول یک تسلط محکم است که از طریق خشونت یا تهدید به آن اعمال می شود. این واقعیت تغییر نکرده است و جنگ‌های اوکراین و خاورمیانه گواهی بر طبیعت وحشیانه و ابدی ساکنین این مرزها است.”

آنها در دولت سایه [v] پنج قانون برای ابرقدرت هایی که با تخاصمات فرامرزی مواجه می شوند را تبیین کرده اند که در زیر به ان می پردازیم:

“اوکراین، خاورمیانه و تایوان بخشی از مرزهای بی ثبات هستند و به استراتژی اصولی تری از طرف ایالات متحده نیاز دارند.  ایالات متحده با چالش های همزمانِ روسیه، چین و ایران مواجه شده است. ما استدلال می‌کنیم که این آزمایش‌ها یا چالش ها در محیط بیرونی قدرت ایالات متحده رخ می‌دهند – به همین دلیل ما آن را «نقاط مرزی ناآرام» می‌نامیم.”آنها می‌نویسند که متحدان خط مقدم، مانند لهستان، اسرائیل و تایوان، به دلیل موقعیت جغرافیایی آسیب پذیر و فاصله زیاد با سرزمین حامی، اهداف وسوسه انگیزی برای دشمنان ایالات متحده هستند.”

نویسندگان استدلال می‌کنند که هفت سال بعد از انتشار کتاب، مرزها بیش از حد ناآرام است و بواقع در آتش است. “در مرزهای اروپا، بزرگترین جنگ از سال ۱۹۴۵ وارد سومین سال خود می شود. در مرزهای خاورمیانه، ایران از شبکه نیابتی خود برای به راه انداختن یک جنگ اعلام نشده علیه ایالات متحده و اسرائیل استفاده می کند. در مرز آسیا و اقیانوسیه، چین در حال جمع آوری امکانات نظامی برای عبور از تنگه تایوان است.”

در مجموع، به روایت ایشان این تحرکات نشان می‌دهد که رقبای ایالات متحده نه تنها در حال بررسی استحکام مرزهای مجاور خود هستند، بلکه در انتظار فرصتی چشمگیر برای برهم زدن نظم گسترده‌تری هستند که امنیت و رفاه غرب را برای دهه‌ها تضمین کرده است. مرز – و همراه با آن، کل صفحه بازی – در بحران است.

همه اینها ممکن است برای نسلی در غرب که انتظار دارند جهان به دوران صلح در حال گسترش نزدیک شود، هشدار دهنده باشد، اما هیچ نکته جدیدی در مورد آن وجود ندارد. از نظر تاریخی، قدرت یک امپراطوری و نظم سیاسی که آن را تجسم می‌بخشد، بیش از رویدادهایی که در محدوده‌های نسبتا امن‌تر داخلی ان رخ می‌دهند، توسط رویدادهای مرزی امپراطوری شکل گرفته است. بحران‌های بزرگ رم در سواحل راین، دانوب و دجله آغاز شد و لحظه داوری برای امپراطوری بریتانیا در ناتال و هندوکش خود را نشان داد.

در آن زمان، مانند اکنون، لحظات تحولات خشونت آمیز به طور طبیعی بحث هایی را در مورد ویژگی تغییر ژئوپلیتیک و استراتژی های مناسب برای مقابله با آن برانگیخت. چگونه یک قدرت بزرگ باید یک مرز طولانی و دور از خود را در زیر حمله مدیریت کند؟ در حالی که ایالات متحده در مقیاس عظیم قدرت نظامی و اقتصادی که دارد منحصر به فرد است، این سوال آسان تر از امپراطوری های گذشته نیست. قدرت ایالات متحده، مانند قدرت آنها، محدودیت هایی دارد. این قدرت از نظر کمیت، فاصله جغرافیایی، نگرانی های داخلی، و اراده سیاسیِ اغلب متزلزل خود آمریکایی ها محدود شده است. به عبارت دیگر، وضعیت آشفته ایالات متحده در این رابطه چیز جدیدی نیست.

در حالی که بحث در مورد چگونگی رسیدگی به آنچه در اروپای شرقی، خاورمیانه و آسیای شرقی در حال وقوع است ادامه دارد، ممکن است ارزش آن را داشته باشد که وضعیت را از منظر تاریخی بررسی کنیم. بنابر عقیده نویسندگان مقاله قدرت‌های بزرگ در گذشته، بدون رها کردن پاسگاه‌های مرزی تحت فشار قدرت‌های رقیب، از پنج اصل اساسی برای مدیریت یک مرز ملتهب پیروی می‌کردند.

اولاً، مرز مکانی خشونت آمیز است که در آن جنگ همیشه امکان پذیر است. طبق تعریف، مرز منطقه رقابت بین رقبا است. این منطقه به خودی خود و به دلیل موقعیت استراتژیک خود مورد طمع است، اما همچنین مکانی است که امکان برخورد – بین قدرت هایی که به دنبال حفظ وضعیت موجود ژئوپلیتیک هستند و آنهایی که به دنبال تجدید نظر در آن هستند – ناگزیر است. در حالی که می‌توان از طریق مذاکره، تجارت یا شراکت در منافع تضاد را کاهش داد، یک مرز قدرت‌هایی را از هم جدا می‌کند که تضاد منافع عمیقی دارند که ریشه در تاریخ، تضادهای تمدنی یا تفاوت‌های ایدئولوژیک دارند. در نتیجه، خشونت همیشه امکان فرارویی از آتش زیر خاکستر را دارد.

این ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما ارزش آن را دارد که پیشاپیش بیان شود، زیرا مغایر با باور غرب است که  جنگ‌هایی بر سر فتوحات قدیمی امروزه حتی در مکان‌های تاریخی پرآشوب، به دلیل تأثیرات تمدنی نهادهای لیبرال یا جهانی‌سازی و یا اثر بازدارنده فناوری نظامی قدرتمند دیگر امکان ندارد، باوریکه تا آستانه تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین ادامه داشت. نویسندگان ادعا می کنند که خشونت در مرزها بومی است و جنگ ها و تهدیدهای کنونی در اوکراین، خاورمیانه و شرق آسیا نباید هیچ کس را غافلگیر می کرد. یک استراتژی واقع بینانه برای مدیریت خشونت در امتداد مرزها با شناخت این واقعیت و همچنین نتیجه آن آغاز می شود: اینکه حفظ وضعیت موجود مستلزم هوشیاری در این مکان های دور است. هیچ نهاد بین‌المللی یا مجموعه‌ای از قوانین نمی‌تواند مانع از تلاش رقبای ایالات متحده برای گسترش کنترل خود بر مناطق کلیدی در اوراسیا شود، جایی که واشنگتن دارای شرکای اقتصادی و سیاسی حیاتی است.

ثانیا، کشورهای مرزی مجهز و با انگیزه بهترین عامل بازدارنده در مرز هستند. وجه مشترک ساکنان مرز با قدرت دور این است که نمی خواهند ببینند مرز به دست یک رقیب قدر در نزدیکی محدوده شان افتاده است. انگیزه قدرت خارج از صحنه این است که از انباشته شدن پایگاه قدرت بزرگتر توسط رقیب جلوگیری کند. اما انگیزه دولت مرزی بسیار، بسیار بیشتر و شخصی تر و برای تضمین بقای خود است. اگر دولت مرزی انبوهی از سکاها[vi]  را مقهور کند و از بین ببرد، به وقت درگیری با رقیب بیشترین ضرر را خواهد دید[vii].

این انگیزه بیشتر، دولت های مرزی را به موثرترین منبع مقاومت در برابر تهدیدات علیه مرزها تبدیل می کند. آنها اولین پاسخ دهندگان هستند و عزم آنها بلوک اساسی یک مرز پایدار است. “تصمیم دولت مرزی بر قطعنامه های سازمان ملل متحد ارجح است.” گیرگیل و میچل مینویسند که: “از نقطه نظر قدرت‌های بزرگ حامی آنها، استفاده از تمایل مردم محلی برای مقاومت نیز سرمایه بسیار خوبی است – خواه به شکل مبارزه در اوکراین برای جذب نشدن در یک امپراطوری جدید (روسیه)، سرپیچی اسرائیل از برنامه‌های ایران برای تسلط منطقه‌ای یا تلاش تایوان برای قرار نگرفتن تحت حاکمیت حزب کمونیست چین باشد، کشورهای مرزی منبع مقاومت با انگیزه های مؤثر و مشروع در برابر دشمنان خود هستند. بدون آن مقاومت آنها، ابرقدرت در فاصله باید بیشتر از خون و منابع خود سرمایه گذاری کند. البته ممکن است تفاوت‌های زیادی بین دولت خط مقدم و حامی دوردست‌اش وجود داشته باشد، اما حداقل در این نقطه استراتژیک اصلی – که مرز نباید شکسته شود – طبیعتاً منافع آنها به هم نزدیک می‌شود”.

ثالثاً، دفاع پیشگیرانه استراتژی ارجح است. پدافند پیشگیرانه با قرار دادن نیروهای کافی برای دفع حمله اولیه و انجام ضد حمله های محلی، به طور فعال از یک مرز محافظت می کند[viii]. تلقی یک مرز به عنوان یک خط منعطف، با گزینه عقب نشینی زمانی که تحت فشار است، وسوسه انگیز است، به ویژه زمانی که منابع نظامی کمیاب یا در دسترس نیستند. اما هزینه فدا کردن فضا برای زمان – دفاع در عمق – بسیار بیشتر از آن چیزی است که ممکن است به نظر برسد زیرا متحدان خط مقدم از بین خواهند رفت. اگر متحد فکر می‌کند که قابل مصرف است – که قلمرو و مردمش فضایی است که باید در تاکتیکی به دشمن داده شود تا حمله را در جای دیگر متوقف کند – آن متحد عزم دفاع از مرز را از دست خواهد داد. به تنهایی، بدون کمک خارجی، انتخاب برای یک کشور مرزی بین پذیرش تغییر در وضعیت موجود و مقاومت با هزینه های بالا با احتمال کم موفقیت تبدیل می شود. برخی، مانند اوکراین، ممکن است دومی را انتخاب کنند، اما مشخص نیست که این رایج ترین مسیر است. در واقع، هزینه‌های سنگینی که اوکراین متحمل می‌شود، ممکن است به‌طور قابل قبولی دیگران، مانند تایوان را از الگوبرداری از این کشور منصرف کند.

نویسندگان در این مقاله نه تنها از دفاع در مقابل تهاجم رقبای ایالات متحده صحبت می کنند بلکه حتی تهاجم دولت های تحت حمایت آمریکا در مرز به درون خاک رقیب را نیز بعنوان یک امر راهبردی توصیه میکنند: “ارزش متحدان مرزی این است که آنها پتانسیل حمله به فراتر از خط مرزی، در قلمرو خود دولت متخاصم را ایجاد می کنند. توانایی اوکراین برای حمله به اهداف نظامی روسیه در عمق کریمه اشغالی یا بلافاصله فراتر از مرز، اقدامات تهاجمی روسیه را تضعیف می‌کند – و اگر آتش‌بس زمانی رخ دهد، این توانایی مستمر بازدارندگی را تقویت می‌کند. به طور مشابه، تایوان می تواند به طور موثرتری چین را بازدارد اگر توانایی و اراده روشنی برای حمله نه تنها به نیروهای حمله کننده فوری، بلکه همچنین بنادر چین داشته باشد. به طور خلاصه، بازدارندگی زمانی بسیار قوی تر است که مدافع نه تنها قلعه را در دست داشته باشد، بلکه توانایی ضربه زدن به اردوگاه نیروهای مهاجم را نیز داشته باشد. دادن تسلیحات حتی بسیار قدرتمند به کشور مرزی از این رو سرمایه گذاری خوبی برای ارباب است.[ix]

چهارم، شهرت به دست آمده یا پرستیژ از دست رفته در یک مرز در مرزهای دیگر هم تاثیر و اهمیت دارد. دولت‌های متخاصم تماشا می‌کنند که چگونه ابر قدرت ارباب‌‌شان از مرزهای دیگر، اغلب دوردست، دفاع می‌کند تا سطح قدرت و شایستگی رهبری او را بسنجند. شهرت به ویژه برای یک قدرت در فاصله دور و از ماوراء دریاها مهم است که چالش اصلی آن طول مرزی است که باید مدیریت کند همراه با فاصله اش از مرکز. با توجه به ابزارهای محدود طبیعی، حفظ حضور اساسی و همیشگی در هر جهت و از همه جهت دشوار است.

نویسنده توصیه میکند که: “آنچه از این نتیجه حاصل می شود این است که توقف زود هنگام تجاوز در مرز و در جایی که در ابتدا اتفاق می افتد مفید است. نحوه برخورد با آتش‌سوزی‌های اولیه تأثیر زیادی بر سرایت آن‌ها به یک بحران سیستمی گسترده‌تر خواهد داشت[x]. نادیده گرفتن اولین ها به امید خشک نگه داشتن مهمات برای حرکات بعدی خطرناک است و بهترین استراتژی این است که ترتیب تجاوز به مرزها را به طور قاطع همانجا بدهید.” آنها نتیجه می‌گیرند که “امروز، این سیاست به معنای استفاده از حمله ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه به عنوان فرصتی برای تحمیل شکست استراتژیک به روسیه است[xi]، که ضعیف‌تر از میان دو رقیب اصلی ایالات متحده است، قبل از اینکه رقیب قوی‌تر از این میان، یعنی چین، آماده حرکت علیه تایوان باشد.”

پنجم، پس از شکسته شدن مرز یا رها کردن و شکست وابسته در میان درگیری، تثبیت یک مرز بسیار پرهزینه‌تر است. همانطور که دفاع ارزان‌تر از حمله است، حفظ مرز در مقابل هزینه بازگرداندن آن به وضعیت قبلی نیز با صرفه‌تر است. در دراماتیک ترین حالت، زمانی که قدرت بزرگ از یک منطقه خط مقدم بیرون رانده می شود (یا آنرا ترک می کند)، ورود مجدد به دلایل نظامی و سیاسی بسیار دشوار است. از نظر نظامی، سنگرها و استحکامات – و در محیط پیشرفته امروزی، بازسازی مجموعه ای از تجهیزات تکنولوژیک تلفات و هزینه زیادی را به طرف مایل به بازگشت تحمیل می کند. از نظر سیاسی، محلی‌های خط مقدم که بی پشتوانه رها شده بودند احتمالاً محاسبات متفاوتی انجام می‌دهند: در مواجهه با دشمنان نزدیک خود به هنگام خروج حامی امنیتی‌شان، ممکن است تصمیم بگیرند که بدترین انتخاب آنها این است که با دشمنان خود همراه تر باشند. بنابراین، ورود مجدد برای قدرت بزرگی که محیط را ترک کرده است به یک تلاش پرهزینه انفرادی و یا با حمایت محدود بومی تبدیل می شود. اگر ایالات متحده امروز اوکراین، اسرائیل یا تایوان را رها کند، این مکان‌ها تحت قلمرو نفوذ رقیب قرار می‌گیرند.

نتیجه گیری پایانی گریگل و میچل آنست که “تاریخ نشان می‌دهد که بهترین گزینه ایالات متحده این است که از تبدیل شدن نفوذ رقبای خود در مرز به یک عملیات گسترده‌تر و سیستمی در خاکریز مرزی جلوگیری کند.” آنها عقیده دارند که: “در حالی که آسیا از نظر استراتژیک برای ایالات متحده بیشترین اهمیت را دارد، شکست تجاوز مستمر در مرزهای اروپا و خاورمیانه استراتژی بهینه باقی می ماند. بهترین راه برای انجام این کار، ارائه تسلیحات به اوکراین و اسرائیل است، از جمله حتی تسلیحاتی که ممکن است واشنگتن معمولاً در پراکندگی آنها و فروش به همه راحت نباشد. انجام این کار به نوبه خود مستلزم تلاش جدی برای تقویت پایگاه دفاعی ایالات متحده است که در رویارویی طولانی با چین نیز مورد نیاز خواهد بود.”

*****

[i] جاکوب گریگیل، استاد سیاست در دانشگاه کاتولیک آمریکا، عضو مدعو در موسسه هوور دانشگاه استنفورد، مشاور ارشد ابتکار ماراتون و مشاور ارشد سابق در ستاد برنامه‌ریزی سیاست وزارت خارجه ایالات متحده در دوران دولت ترامپ است

[ii] الف. وس میچل یکی از مدیران ارشد ابتکار ماراتون و دستیار سابق وزیر امور خارجه در امور اروپا و اوراسیا در دوران دولت ترامپ است

[iii] https://press.princeton.edu/books/paperback/9780691178264/the-unquiet-frontier

[iv] https://www.nytimes.com/2024/10/05/opinion/iran-israel-benny-gantz.html

[v] https://foreignpolicy.com/category/analysis/shadow-government/

[vi] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%A7

[vii] کنایه از روایت هرودت است که درباره قبایل سکا یک جلد تاریخ تدوین کرده و بنقش انها که دائما مابین آسیای مرکزی تا سواحل دانوب در سفر و مهاجرت بوده اند پرداخته است.

[viii] https://www.the-american-interest.com/2014/12/02/a-preclusive-strategy-to-defend-the-nato-frontier/

[ix] https://press.armywarcollege.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=2741&context=parameters

[x] https://www.themarathoninitiative.org/wp-content/uploads/2022/02/ONA-Report_Mitchell_TMI_FINAL-220214.pdf

[xi] https://foreignpolicy.com/2023/06/14/ukraine-war-russia-china-geopolitics-us-strategy-pacific-asia/

تاریخ انتشار : ۸ آبان, ۱۴۰۳ ۹:۰۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

1 Comment

  1. مخاطب گفت:

    در «نتیجه گیری پایانی گریگل و میچل» یک واقعیت ترسناک هم نهفته است و آن اینکه قربانی کردن ملتها و کشورها، محدود به جنوب جهانی مثل افغانستان و لیبی و عراق و امثالهم نیست. آمریکای فخیمه ثابت کرده که می تواند هر دولت ملت اروپایی را هم قربانی اهداف و رقابتهای خود با قدرتمندان دیگر بکند.هربخشی از اروپا را هم به خاک و خون بکشد؛ مانند آنچه در بالکان کرد و امروز در اوکرائین دارد انجام می دهد.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

این‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست

من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام مردمانی را که هفتاد کیلومتر به‌دور از شهر به جست‌وجوی آب، به‌ما رسیده بودند. و دیدم یزید را که آب بر آن‌ها بست. من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام زنی را در بیابان‌های خشک، بی ریالی در مشت؛ راه می‌جست. به‌جایی که نمی‌دانست کجاست.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

یک نیمه‌روز

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادخواهی و صلح

دنیایِ واژگون

مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟

تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما