چهارده ماه پس از بزرگترین آسیب از حمله حماس، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، که با دور دیگری از دادخواهی ها در مورد سه اتهام فساد معوقه که مربوط به سال ها پیش است، روبرو است، هنوز عزیز کرده مذهبیان راست افراطی در اسرائیل است و در نظرسنجی ها در صدر قرار دارد، با دستهای آغشته به خون ده ها هزار نفر در غزه و لبنان و چند نفر در ایران.
او حماس را شکست داده است، حزب الله را به گوشه ای کشانده است، و توانایی ایران برای دفاع از خود در برابر حملات هوایی آینده اسرائیل تا حد زیادی نابود کرده است. او دشمنان خود را ترور کرده و خشم بسیاری از جهان را در مورد حملات مداوم اسرائیل علیه غزه بی دفاع نادیده گرفته است، در حالی که از حمایت سیاسی و نظامی پایدار کاخ سفید بایدن برخوردار است. اکنون او مشتاقانه منتظر حمایت بیشتر دولت آینده ترامپ است. بمب ها و دلار آمریکا همچنان به اسرائیل سرازیر می شود، زیرا اقتصاد در آنجا به رکود خود ادامه می دهد، زیرا بسیاری از شرکت های موفق فناوری پیشرفته ماه ها پیش از بازار بی ثبات اسرائیل و تورم مداوم فرار کرده اند.
نتانیاهو با همسری که اصرار دارد با منصوبان مهم خود و دو پسر بزرگش که هر دو در سنی هستند تا اعضای ذخیره نیروهای دفاعی اسرائیل باشند، مصاحبه کند، زندگی شخصی دشواری دارد. پسران وی چهارده ماه گذشته را صرف زندگی امن و آسایش کرده اند – یکی در لندن و دیگری در میامی – در حالی که هم سن و سالهاییشان در جنگ بوده اند.
در تمام این مدت، نتانیاهو و زیردستانش در دولت با چرب زبانی مشکلات داخلی را به بیرون مرزها حواله داده اند و به بمباران بی گناهان در غزه، کرانه باختری، بیروت و بعلبک ادامه داده اند.
توافق آتش بس اخیر اسرائیل با لبنان نمونه کاملی از چنین گفتگوی دوگانه است. یک کارشناس مذاکرات بین المللی اخیرا ارزیابی شدیدی از آتش بس به من داد که برخی از روزنامه های برجسته آمریکایی آن را به عنوان گامی مهم به سوی صلح ستایش کرده اند. رسانه های غربی این امید را ایجاد کرده اند که توافق مشابهی با بقایای رهبری حماس حاصل شود تا گروگان های بازمانده ۷ اکتبر، اگر وجود داشته باشند، از غزه به خانه بازگرداند.
این کارشناس به من گفت: «این یک توافق عجیب است. “هیچ طرف امضا کننده ای از طرف کشور A، کشور B وجود ندارد. این حتی یک توافق نیست. این اعلامیه ای از سوی ایالات متحده و فرانسه است که X، Y و Z را درک می کنند. همه چیز به آنچه ایالات متحده و فرانسه می فهمند بستگی دارد، اما نه تعهدات طرفین درگیر در مناقشه.»
این کارشناس گفت که آتش بس به هیچ وجه «از نظر قانونی الزام آور نیست و مدت زمان ندارد… اما مقامات ایالات متحده گفته اند که این برنامه به گونه ای طراحی شده است که دائمی باشد.» صلح، اگر به دست آید، توسط سربازان نیروهای مسلح لبنان که احیا شده اند، نظارت خواهد شد، که سربازان سابق تضعیف شده آنها اخیرا توسط اکونومیست به عنوان یکی از معدود نهادهای محترم باقی مانده در کشوری که به طور مزمن از هم پاشیده است، توصیف شده است. این کارشناس گفت که آنچه به پیچیدگی ها می افزاید، این واقعیت است که اکثر سربازان ارتش لبنان «اسرائیل را دشمن می دانند»، به ویژه که اسرائیل یک سوم کشور را به آتش کشیده است.
ارتش هرگز اجازه نخواهد داد که علیه حزب الله مورد استفاده قرار گیرد. ارتش لبنان همیشه نیرویی برای امنیت داخلی بوده است. . . درست مانند تمام ارتش های خاورمیانه، ایالات متحده ارتش لبنان را هم کنترل می کند و تسلیحات و آموزش ها را در دست دارد. ولی اگر ایالات متحده اینقدر به ارتش لبنان اهمیت می دهد، پس چرا به اسرائیلی ها اجازه می دهد سربازان و افسران ارتش لبنان را بکشند؟
این کارشناس به این واقعیت اشاره می کرد که ارتش و نیروی هوایی اسرائیل تحت حمایت توافق آتش بس جانبی بین ایالات متحده و اسرائیل به حملات خود در جنوب لبنان ادامه داده اند که اجازه می دهد چنین حملاتی تا پانزده مایلی شمال مرز با اسرائیل انجام شود، و گاهی اوقات کیلومترها فراتر از این حد اگر اطلاعات ایجاب کند. این توافق همچنین به کسانی که از خانه های خود در شمال اسرائیل و جنوب لبنان فرار کرده بودند اجازه بازگشت میدهد. جاده های دو طرف مرز توسط کسانی که ناامید از بازگشت به خانه ها هستند پر شده است. بسیاری از لبنانی هایی که بازگشته اند، حامیان شیعه حزب الله هستند.
گزارش های رسانه های غربی عمدتا بمباران تقریبا روزانه اسرائیل در لبنان را عمدتا هدف قرار دادن اهداف حزب الله نشان می دهد. این کارشناس که دهه هاست خاورمیانه را زیر نظر داشته است، گفت که اینطور نیست. او به من گفت: «جت های اسرائیلی مواضع حزب الله را در سراسر لبنان بمباران نمی کردند. آنها همه روستاها و محله های شیعه نشین را در کشور ویران می کردند. آنها بیمارستان ها، مدارس و مساجد و موسسات اجتماعی و مالی را ویران می کردند و رانندگان آمبولانس ها و کارکنان مراقبت های بهداشتی اورژانس را هدف قرار می دادند.»
او به من گفت که ایالات متحده، علیرغم حمایت علنی خود از آتش بس، در عین حال از جنگ اسرائیل در لبنان حمایت می کند. او گفت: «واشنگتن در اینجا یک ناظر بی طرف و با نیت خیر نیست. اگر ایالات متحده می خواست لبنان را متحد نگه دارد» اسرائیل – یعنی نتانیاهو – را تحت فشار قرار می داد تا عقب نشینی کند.
او گفت که دولت بایدن «درگیر دیپلماسی نبوده است. این کشور به تازگی اولتیماتوم های اسرائیل را تکرار کرده است که از حزب الله و لبنان می خواهد تسلیم شوند.»
من نظر کارشناس را – که من چیزی نزدیک به دیدگاه او را در یک روزنامه آمریکایی ندیده ام – با یک مقام آمریکایی آگاه که به صداقت و درستی خود معروف است، در میان گذاشتم. او در مورد وضعیت فعلی صریح بود و گفت که اسرائیل منتظر راه حل بعدی نیست. آنها در حال پاکسازی و تحکیم سلطه فعلی خود در محدوده خود در خاورمیانه هستند. او گفت: «این یک واقعیت است که وقتی آتش بس در خاورمیانه شکسته می شود، اسرائیلی ها هستند که ابتدا باید آن را بشکنند. حزب الله سعی می کند وانمود کند که هنوز نیرویی است که باید با آن مقابله کرد، اما همه چیز تمام شده است.
او گفت: «بازی [برای حماس] در غزه نیز به پایان رسیده است. مردان شجاعی که سعی کردند بجنگند همگی مرده اند و همه کسانی که باقی مانده اند برای جنگیدن بسیار کوچک هستند.» او گفت که ضربه دیگری به هر امیدی برای حماس در سفر اخیر شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر به انگلستان وارد شد که همراه با ترکیه و حماس از اخوان المسلمین رادیکال حمایت کرده است. قطر غنی از انرژی سال هاست که با تأیید ضمنی نتانیاهو، مهم ترین حامی مالی حماس بوده است. این آمریکایی آگاه به من گفت که امیر در یک شام رسمی برای او در کاخ باکینگهام به میزبانی پادشاه چارلز اعلام کرده است که قطر دیگر از حماس حمایت نمی کند. آل ثانی همچنین با نخست وزیر کیر استارمر در خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ دیدار کرد و از پارلمان بازدید داشت.
پرسیدم چه اتفاقی برای حدود دو میلیون فلسطینی خواهد افتاد که هنوز بمباران می شوند و گرسنگی می کشند و از آب آشامیدنی تمیز یا هر گونه مسکن و بهداشت شایسته محروم هستند، بدون هیچ نشانه ای از حمایت جهان عرب و غرب و هیچ راهی برای فرار از غزه؟
پاسخ در اصل یک سوال بود: چه اتفاقی برای سرخپوستان آمریکایی در دشت های داکوتا افتاد؟
بنابراین ما اینجا هستیم. نتانیاهو، علیرغم دروغ هایش و امتناع از اولویت دادن به بازگشت گروگان ها، به اندازه کافی فضای تنفس و حمایت سیاسی از سوی مردم مضطرب و متزلزل دارد که از سیاست او برای بردن جنگ به حماس، لبنان و ایران حمایت کرده اند. ایالات متحده در تمام این مدت از او حمایت کرده است و دلایلی وجود دارد که باور کنیم دولت ترامپ تمام تلاش خود را برای حمایت از نخست وزیر غیراخلاقی انجام خواهد داد.
به زودی بخش قابل توجهی از کرانه باختری الحاق خواهد شد و به تصورات مبهم راه حل دو کشوری پایان خواهد داد. جناح راست افراطی در اسرائیل، که نتانیاهو مدیون آنهاست، می خواهد بخش هایی از شمال غزه را که اکنون در حال تخلیه است، به یک مستعمره مذهبی اسرائیل تبدیل کند.
نتانیاهو اکنون این فرصت را دارد که دنبال کار حریدی ها در اسرائیل را بگیرد تا موقعیت سیاسی خود را بیشتر بهبود بخشد —پیروان افراطی ارتدوکس تورات که امتناعشان از خدمت در نیروهای مسلح به یک مسئله سیاسی تبدیل شده است، بویژه در میان خانواده هایی که پسران و دختران آنها برای دومین بار به خدمت فعال فراخوانده می شوند.
در مورد ساکنان غزه که اکنون روز به روز یا ساعت به ساعت برای زنده ماندن تلاش می کنند، چطور؟ این سوال منجر به شانه بالا انداختن و سلب مسولیت کردن حتی از سوی بهترین مقامات دولتی میشود. در همه جا برندگانی وجود دارند و بازندگانی نیز.
دونالد ترامپ با وجود حمایت کامل و مکرر از اسرائیل و نتانیاهو، ریاست جمهوری را به دست آورد. اگر او دیدگاهی در مورد وضعیت اسفناک بسیاری از فلسطینی هایی که اکنون با ناامیدی، گرسنگی و مرگ احتمالی روبرو هستند، داشته باشد، این دیدگاه را کسی نشنیده است. آنطوری که من دریافته ام، افراد صادقی در میان تیم سیاست خارجی او وجود دارند، اما تاکنون تنها نگرانی ترامپ برای فلسطینی ها این احساس بوده است که عکس های فلسطینی های معلول و مرده تبلیغات بدی برای سیاست هستند.
1 Comment
ترجمه ای بسیار خوب از این روزنامه نگار برجسته ، مرسی .
البته نمیدانم چرا مواضعش اینقدر بدبینانه شده ؟