سازمان ما، به عنوان نیرویی میهندوست و تحولطلب که در راه گذار به جمهوریای مبتنی بر آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و برابری مبارزه میکند، این میزان از فشار بر نیروهای سیاسی و اجتماعی را سیاستی استبدادی، سرکوبگرانه و در جهت بستن هرچه بیشتر فضای سیاسی و ایجاد جو رُعب و وحشت میداند.
مسئله فقط به شخص لاریجانی محدود نمیشود؛ بلکه به الگویی تکراری در سیاست ایران بازمیگردد: حذف و بازگرداندن چهرهها، بر اساس ملاحظاتی که نه شفافاند و نه برای افکار عمومی قابل درک. جامعه وقتی میبیند فردی بدون تغییر در مواضع یا عملکرد، در یک موقعیت رد و در موقعیتی دیگر تأیید میشود، بهدرستی نسبت به منطق تصمیمگیریها دچار تردید میشود. این فرآیندهای مبهم، زمینهساز بیاعتمادی عمومی به نهادهای تصمیمگیرنده است.
روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاستهای خصوصیسازی بانک جهانی پیش میرود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمیکند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.